kayhan.ir

کد خبر: ۷۶۸۰
تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۲:۲۸

«سیطره کمیت» در ورزش...! (نکته ورزشی)


سرویس ورزشی-
حالا دیگر می‌شود گفت «زمان زیاد»ی است که در ورزش ما به تعبیر رنه گنون، «سیطره کمیت» به صورت یک «باور» و «اصل» درآمده است. یعنی همان‌طور که در این ورزش سال‌هاست «محتوی» را رها کرده یا کمتر بها می‌دهیم و «فرم» را چسبیده‌ایم و به همان صورت که «رسم و باطن» را بهاء نمی‌دهیم و «اسم و ظاهر» را پروبال می‌دهیم در تقابل و وقت مردد شدن و تصمیم گرفتن میان «کمیت» و «کیفیت»، اولی را بی‌درنگ انتخاب می‌کنیم. و این نوع نگاه و ارزیابی است که منجر به آفاتی چون «نتیجه‌گرایی افراطی» و... شده است، آفاتی که معلول این نگاه و حاکمیت این دیدگاه در ورزش هستند و حتی ذکر فهرست‌وار آن خارج از حوصله این مقال و تحلیل است. هر چند که شاید زمانی دیگر مجبور شدیم مفصل به آن بپردازیم و «معلول»هایی را که از این علت ناشی می‌شود در حد توان یک‌یک برشمردیم و ربط آن را و آنها را توضیح دادیم. مثلا روشن و تشریح کنیم که چگونه «بی‌ثباتی مدیریتی» که یکی دیگر از آفات این ورزش و از عوامل «بی‌هویتی» آن خود معلول همین «نتیجه‌گرایی» است. وقتی «کمیت»گرایی و تفکر و باور «هرچه بیشتر، بهتر»، ملاک «خوب» و «بد» «خدمت» و «خیانت» و حتی «حق» و «باطل»! شود، آن وقت مدیری می‌تواند بماند که برای تحقق هدف یعنی ماندن و دوام آوردن، به هر «وسیله‌ای» دست زند حتی به هر ذلت و باج و خراجی تن دهد و... تا «نتیجه» بگیرد، تا تیمش «قهرمان» شود! و... اگر نتواند دیر یا زود باید جایش را به دیگری دهد ولو اینکه خواسته باشد «اصولی» و «باکیفیت» دنبال «کمیت» و «رکورد» و «قهرمانی» باشد! از همین جا بدون اینکه ما بخواهیم وارد این بحث شویم و یا بحث بالا را ادامه دهیم خود تصور کنید و نتیجه بگیرید در این گیرودار و فرایند، چه ضربات فرهنگی و اخلاقی بر پیکر این ورزش دارد می‌آید و چه آفات جدیدی (یکیش بازیکن سالاری و...) در خاک این ورزش ریشه می‌دواند و چون علف‌های هرز جا را و فضا را برای سلامت محیط و کار اصولی و کیفی تنگ می‌کند و این که می‌گوئیم و می‌گویند، می‌نالیم و می‌نالند که وضع ورزش از نظر فکری و فرهنگی خراب است، اخلاق و ارزش‌های پهلوانی در آن کمرنگ شده است، ورزش ما هویت و کیفیت لازم را ندارد تفکر ماکیاولیستی «هدف، وسیله را توجیه می‌کند» به شکل افراطی و افسارگسیخته در آن حاکم می‌شود، منظورمان- حداقل منظور ما- این نیست که خدای ناکرده باورهای اعتقادی و اخلاقی جامعه ورزش کم‌رنگ و ضعیف شده که اولا ما در این باره دستگاه سنجش دقیقی در اختیار نداریم، ثانیا سخت بر این باوریم که اعتقادات مذهبی و اخلاقی این مردم خیلی قوی است و ریشه در عصرها و نسل‌ها دارد و با این حرف‌ها سست و ضعیف نمی‌شود و...که بعد بخواهیم با نصب پلاکارد و راه انداختن مراسم مولودی یا عزاداری در ورزشگاه‌ها یا سالن‌ها، به سبک تکایا و مساجد، آن را پررنگ و ترمیم و تقویت کنیم. هر چند که جامعه ورزش به خاطر قوت آن اعتقادات چون سایر اقشار جامعه در ایام و مراسم مذهبی به دلخواه و از سر عشق و ارادت اماکن ورزشی را به محلی برای بزرگداشت آن ایام اختصاص می‌دهند و... بلکه منظور ما این است که تفکرات درست، اصیل، منطقی و کیفی در ورزش ما و نزد ورزشیان ما «کمرنگ» شده و کسانی، دستگاه‌ها و امکاناتی که باید «فرهنگ و اندیشه صحیح ورزش» را در نزد جامعه ورزش ارتقا بخشند، برعکس در کار ترویج تفکرات غلط، باورهای نادرست و تبلیغ ارزش‌های زودگذر (برد و باخت و مدال و... کمیت‌گرایی) هستند. به این معنی که اگر مدیری، مربی و بازیکنی و... خلاصه هر کس در عرصه ورزش حاصل کارش- آن هم با سرعت!- به برد و قهرمانی و مدال‌آوری منجر نشود، از سوی دستگاه‌های فرهنگ‌ساز- مثل رسانه‌ها- مورد هجمه‌ای همه جانبه قرار گرفته، «هو» و بعد «له» می‌شود و... چون افرادی که دنبال کار جدی و کیفی هستند معمولا و به طور منطقی اهل «باج دادن» و «سفارش پذیرفتن» هم نیستند، بنابراین از نظر فرهنگ‌سازان ضدفرهنگ باید هر چه سریع‌تر از صحنه ورزش «محو» و شخصیت‌شان «له» شود!
این البته بحث مفصلی است که عرض کردیم اگر عمری بود و خدا توفیق داد در آینده بیشتر درباره آن خواهیم نوشت و نظر «اهل فن» را هم در این باره جویا خواهیم شد. به ویژه وقتی حالا از زبان مسئول درجه اول ورزش حرف‌هایی را می‌شنویم که مصداق «جانا سخن از زبان ما می‌گویی»، است، آنجا که ایشان در جایی می‌گوید: «تمام تلاش مجموعه وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک، اعزام کاروان کیفی به بازی‌های آسیایی اینچئون است تا بتوانیم با توجه به منابع موجود و بر اساس واقعیت‌ها نتایج کیفی را نیز به دست آوریم.»
و ادامه می‌دهد: «منطقی نیست با اعلام پیش‌بینی‌های غیرواقعی و غیرکارشناسی، توقعاتی غیرمعقول ایجاد کرد و شک نداشته باشید که با گفتن شرایط موجود واقعی و صد البته تلاش و پیگیری برای کسب بهترین نتیجه، بازخوردها نیز مثبت و رضایت‌بخش خواهد بود.»
حرفی امیدوارکننده برای آنهایی که دنبال ورزش با هویت، هدفدار، فرهنگ‌ساز برای جمهوری اسلامی ایران هستند و البته حرفی شجاعانه در فضایی که گفتیم سال‌هاست بر فکر و فضای ورزشیان و ورزش ما حاکم شده است. حرفی که مثل هر حرف اصولی دیگر-چنانکه پیش از این نیز اشاره کرده بودیم- اگر قرار باشد اجرا شود حتما از سوی رجاله‌های رسانه‌ای و کاسبکاران رخنه کرده بر تار و پود ورزش و خلاصه منفعت‌پرستانی که نام و نان خود را در تداوم حیات یک ورزش بی‌شخصیت با هویت مخدوش می‌یابند، مواجه خواهد شد. حرفی که اگر اجرا شود- و حتما هم قابل اجراست- بدون تردید در عرصه فن و فرهنگ این ورزش منشأ تحولات بزرگی خواهد شد.