kayhan.ir

کد خبر: ۷۰۱۱
تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۹:۱۴

غریبگی ...


 سید محمد مشکوه الممالک

سخت است مدام روی تخت بیمارستان و ماسک اکسیژن تنها یاور همیشگی شما باشد،با این شرایط دغدغه دارو و درمان را هم داشته باشید.
یکی از سخت‌ترین کارهای دنیا روایت حقیقت‌های تلخ است، حقیقت‌هایی که هرروز از کنارشان بی تفاوت عبور می‌کنیم. ما برای غرق شدن در زرق و برق این دنیا نیامده ایم بلکه برای بندگی، روزهای سخت و امتحان آمده‌ایم. حالِ امروزما یکی ازهمان امتحان‌‌ها است اما چه کسی سربلند بیرون می‌آید خدا می‌داند.روزی که دشمن وارد خاک کشور شد آرامش و آسایش را از همه گرفت، کم کم پیشروی می‌کرد و قصد داشت یکه تازانه تا تهران بیاید. پیر جماران سربازان خود را برای دفاع صف آرایی کرد، سرباز که نه ؛عاشقان وطن و انقلاب؛ بچه‌های کم سن و سالی که هدفشان دفاع از سرزمین و ناموس بود.جوان‌هایی که از همه جای ایران لشکر لشکر سالم رفته و پس از هشت سال مقاومت، ایستادگی و پیروزی دسته دسته مجروح برگشتند. هر یک به طریقی مجروح شدند که بدترین نوع مجروحیت آن‌‌ها شیمیایی بود که هنوز هم بعد از این همه سال درمان ندارد. چند روز پیش یکی از همین ایثارگران جانباز با ناراحتی از من خواست تا به حرف دلش گوش داده و آن را به سمع مسؤلین برسانم.بهبود نصیری جانباز 75 درصد پس از گزارش 100 روزه رئیس جمهور محترم انتقادات و گلایه‌هایی را مطرح نمود که متن کامل آن پیش روی شماست.
سخت است مدام روی تخت بیمارستان و ماسک اکسیژن تنها یاور همیشگی شما باشد،با این شرایط دغدغه دارو و درمان را هم داشته باشید.
ساکن گیلان هستم و برای درمان به تهران آمده‌ام، همیشه به خدا توکل کرده و شکر گزار بوده‌ام معتقدم رضای خدا ارزش تحمل این همه سختی‌هارادارد. مجروحیت‌های من مختلف است هر قسمت را با داروهای مُسَکّن ساکت می‌کنم صدای ناراحتی قسمتی دیگر در می‌آید، اما با همه این درد‌ها من راضی به رضای خدا هستم.فقط گلایه‌ای داشتم که امیدوارم به گوش مسئولین برسد متأسفانه عده‌ای هستند که بر سر این سفره‌ای که ما پهن کرده‌ایم نشسته‌اند و بهره برداری می‌کنند،آنها نمکدان برداشته و بر زخم‌های ما نمک می‌پاشند. این مزد کسی نیست که دائم روی تخت بیمارستان است از خدا می‌خواهم که صبری جمیل به خانواده و فرزندان ما بدهد تا بتوانند این شرایط ما را تحمل کنند .ما از یک عده راضی نیستیم و هیچ وقت هم آنها را نمی‌بخشیم .یقین دارم که در روز قیامت شهدا در مواجهه با کسانی که از خون آن‌‌ها پاسداری نکردند اندوهگین هستند و لباس‌های خونین خود را می‌آورند و می‌گویند چگونه می‌خواهید جواب خون‌های ما را بدهید.چه کسی باید به ما رسیدگی کند وقتی که دارو‌های ما را به موقع نمی‌رسانند،آیا این وظیفه کسانی نیست که مسؤلیت گرفته‌اند تا به ما رسیدگی کنند؟ پیش آمده که دکتر نسخه نوشته و حتی مدیر کل درمان نامه زده‌اند که اگر این دارو نرسد من تا 10 دقیقه بعد می‌میرم، چرا نباید این دارو‌ها در دسترس ما باشد؟ مسئولین حتی اگر بخواهند با هواپیما شخصی هم داروی من را بفرستند چطور می‌خواهند تا قبل از مردن من خود را برسانند.من مشکلات شدید ریوی ویلیسیویر و جانباز شیمیایی هستم،گاهی ما در تهران بستری هستیم. برای تهیه دارو نامه نوشته‌اند که چون جانباز گیلان هستید از گیلان دارو را تهیه کنید چون پرونده‌ام آنجاست! آیا من فقط جانباز گیلانم؟ جانباز این کشور نیستم!!!ما هیچ توقعی نداریم جز اینکه برای درمان ما کم نگذارند،کاخ سلطنتی و زندگی تجملی که نخواسته ایم؛ می‌گوییم اگر این داروهای درمان ما را به موقع برسانید عذاب کمتری می‌کشیم. خدا برای ما این‌طور مصلحت دانست وگرنه ما شب و روز از خدا می‌خواهیم که ما را خلاص کند و به رفقایمان برساند اما این مصلحت خداست که ما بمانیم و گزارش کار دوستان را بالا ببریم. هر روز از عذابی که متحمل می‌شویم می‌میریم و زنده می‌شویم.دولت باید قانونی وضع کند که به درمان و داروی ما رسیدگی کنند.مگر نه اینکه می‌گویند بسیاری از نمایندگان مجلس ایثارگران هستند پس چرا این افراد ایثارگر که می‌دانند ما روی تخت بیمارستان چه می‌کشیم کاری برای ما نمی‌کنند.من تا به حال دست نوشته و مکاتبات زیادی در مورد بی توجهی به دارو و درمان جانبازان داشته‌ام اما متأسفانه ترتیب اثری داده نمی‌شود.خیلی دلخور شدم وقتی در گزارش 100 روزه جناب آقای دکتر روحانی رئیس جمهور محترم که به ملت ایران اسلامی ارائه شد یادی از ایثارگران، جانبازان و شهدا نشد و حرفی از عملی که برای بهبود رسیدگی قانونی و شرعی به وضعیت این قشر باشد به میان نیامد. معبرهای ژنو از ایثار و فداکاری آن‌هایی می‌گذرد که خود را فدا کردند تا مسؤلین محترم بدون کوچک‌ترین مزاحمتی در کشورهای مخالف نظام اسلامی پشت تریبون‌‌ها حاضر شده و به ایراد سخنرانی بپردازند، این که به دیدار جانبازان برویم خوب است  اما در طول این 100 روز دریغ از دستگیری اصولی از ایثارگران.. . معوقات ایثارگران پرداخت نشده و سفرهای درمانی همچنان به دلیل هزینه‌‌ها معلق مانده است. انگار کسی دیگر به پیام حضرت امام (ره) که در تاسیس بنیاد فرمودند و وظایف این نهاد را مشخص کردند ،توجهی ندارد. شرایط طوری شده که یک کارمند ساده بنیاد شهید مانع از اجرای دستور کتبی پزشکان فوق تخصص می‌شود!چرا در رابطه با داروهای ما کوتاهی می‌کنند، پس این بودجه اختصاص داده شده چگونه و کجا صرف می‌گردد؟ چرا هنگام دیدار با رئیس جمهور اکثراً جانبازهایی هستند که نمی‌توانند صحبت کنند و درد دل خود را بگویند. چرا امثال ما در این جلسات نیستیم تا واقعیت را بگوییم؟ ما چیزی برای از دست دادن نداریم. در انتخاب دیدار‌ها گزینشی عمل شده تا صرفاً مورد تعریف و تمجید واقع شوند و زیر سؤال نروند. در بنیاد نظر شخصی و بخشنامه‌ای بر اجرای قانون عملاً ارجحیت پیدا کرده است.آقای رئیس جمهور چرا آن‌هایی که رسمی بد می‌گذارند راحت بازنشسته شده یا به کار خود ادامه می‌دهند بدون آنکه نظارتی باشد. چگونه امید داشته باشیم وقتی این همه بی توجهی می‌بینیم. چرا بازرسی و بررسی وجود ندارد و اگر وجود دارد چرا تا کنون فکری برای این مشکلات نشده است ؟ از دولت قبل تا به حال سامانه پیگیری در رابطه با این موارد به چشم نمی‌خورد، اگر یادگاران هشت سال دفاع مقدس قدر و منزلتی دارند باید این منزلت در همه جای کشور حفظ شود نه فقط در ایامی خاص، نه فقط در گزینش افرادی که تعریف و تمجید می‌کنند.من جانباز 75 درصدی هستم که مدت هفت ماه است در بیمارستان ساسان بستری شده و درد می‌کشد، از رئیس جمهور محترم تقاضا دارم تا با عیادت ازامثال بنده و به روشن شدن واقعیت‌‌ها کمک کنند تا بدانند که حق در کجا گم شده است.
ما آمده بودیم که مردانه بمیریم
در پیچ و خم جنگ دلیرانه بمیریم
سخت است در این شهر در بین رفیقان
این گونه پریشان و غریبانه بمیریم
مهلت بده‌ای عمر نفس گیرکه شاید
خونین کفن و شادوشهیدانه بمیریم