kayhan.ir

کد خبر: ۳۲۱۶
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۳۹۲ - ۱۸:۲۹
تاثیر«زندگی دوم» یا همان«زندگی دیجیتالی» بر بشر (بخش اول)

سفر در سرزمین اشباح چرا آدم‌ها از زندگی حقیقی به زندگی مجازی پناه می‌برند؟

این روزها صحبت از زندگی دوم (Second Life) بسیار فراگیر شده است. زندگی که انسان‌ها در ساحت مجاز (Virtual) دارند. مجاز را برابر با غیر حقیقت بدانیم.

محمد امین نوروزی
این روزها صحبت از زندگی دوم (Second Life) بسیار فراگیر شده است. زندگی که انسان‌ها در ساحت مجاز (Virtual) دارند. مجاز را برابر با غیر حقیقت بدانیم. امر مجازی، امری حقیقی نیست. پس زندگی دوم یا همان زندگی مجازی، زندگی حقیقی نیست. ولی زندگی مجازی شباهت‌های بسیار جادویی به عالم واقع دارد و همین جادو انسان‌ها را فریب می‌دهد، از همین روست زندگی دوم تبدیل به حقیقت لاینقطع دنیای امروزه شده است. زندگی دوم همانند سراب است. سراب هم هست و هم نیست و انسان مجازی شده بین این هست و نیست سرگردان است. در این یادداشت سعی می‌کنم درباره چرایی شکل گیری زندگی دوم بیندیشم؛ که چرا آدم‌ها از زندگی حقیقی به زندگی مجازی پناه می‌برند؟چرا زندگی مجازی روزبه‌روز در حال گسترش است؟چرا زندگی دوم که زندگی حقیقی نیست، در حال تبدیل شدن به شیوه مرسومی از زندگی کردن است؟ تو گویی که زندگی دوم زندگی اصیل است، نه هیچ چیز دیگر. آیا از بی‌معنایی و بی حقیقتی زندگی اول به عالم با معنی زندگی دوم پناهنده شده‌ایم؟ آیا زندگی مجازی سبک اصیل زندگی در آینده خواهد بود؟با گسترش روزبه‌روز ماهوراه­‌ها،فضاهای مجازی اینترنتی و... که در لایه‌های مختلف اجتماعی رسوخ پیدا می‌کند. آیا در آینده نه چندان دور زندگی مجازی، زندگی حقیقی نمی‌شود و زندگی حقیقی، زندگی مجازی؟
هیچ امری بدون رضایت انجام نخواهد شد و قطعاً افرادی که این سبک زندگی را برای خود در پیش می‌گیرند،از این نحو زندگی رضایت دارند. محیط‌های مجازی چه فضایی را درست می‌کنند که انسان در آن احساس رضایت و سرخوشی می‌کند؟ دلیل این رضایت چیست؟ سرخوشی، غفلت از خویشتن حقیقی، جدا شدن از واقعیت‌های پیرامون زندگی یا خستگی از عالم حقیقی، هر کدام می‌تواند دلایلی برای شکل گیری رضایتمندی در زندگی دوم باشد. اما شاید موارد بر شمرده را بتوان در «سیر در اوهام» خلاصه کرد. زندگی در وهمیات و تخیلات هم هیچ‌گاه حقیقی نیستند بلکه کاملاً دروغین هستند. فضای مجازی بیشتر از هر جای دیگر اجازه می‌دهد، آنچه در وهم و تخیل نفسانی انسان می‌گذرد که در دنیای واقعی بدان­ها دست پیدا نمی‌کنیم در عالم دروغین مجازی سراغ آن‌ها برویم.
شخصیت حقیقی انسان دیجیتالی شده،پر از کاستی­هایی است که تنها در زندگی مجازی شخصیت رویایی خود را پیدا می‌کند.انسان مدرن ضعف‌ها و انسانیت خویش را در آواتارها (شخصیت‌های مجازی) فراموش می‌کند.آواتار در اندیشه هندویی معنای تجسد یک روح خدایی و نجات دهنده بشردرقالب کالبد انسانی است. چیزی نزدیک به معنی انسان کاملی که در تفکر اسلامی است.به آواتارهای روبه گسترش یافته جامعه مجازی امروز دقت کنید. چون انسان‌ها در حقیقت به کامل بودن و ایده­‌آل‌های خود نمی‌رسند، در مجاز به دنبال رویاهای زندگی واقعی خود می‌گردند، هرچند در غالب آواتاری دروغین دوست دارند بدان برسند، به خاطر همین است آواتار بسیار با حقیقت زندگی‌شان فرق دارد. فیلم آواتار (Avatar,2009) جیمز کامرون مورد خوبی برای درک دقیق‌تر این موضوع است. وقتی که جیک سالی قهرمان اصلی داستان، از کالبد انسانی فلج و ضعیف خود دست می‌شوید و در مراسم آیینی حلول به جسم ناوی منتقل می‌شود و منجی و قهرمان سیاره پاندورا می‌شود.
 زندگی مجازی، زندگی قهرمان شدن در عین ناتوان و فلج بودن مانند جیک سالی فیلم آوارتار است. اگر جمله سارتر که گفت: «اگر یک انسان فلج؛قهرمان رشته دو نشود خودش مقصر است» در دنیای حقیقی شکل پیدا نکند، حداقل زندگی دوم چنین امکانی را فراهم می‌کند. زندگی دوم،زندگی رویاهاست، همانند شهربازی برای کودکان شیفته به بازی و سرگرمی است. فضایی که انسان می‌خواهد خود را در خوشی، غفلت،هیجان، اضطراب، عیش و ... خفه کند. دنیای جدید، دنیای شهربازی‌هاست. دنیای جدید، روزی در این عشرت طلبی‌ها رو به فزونی‌اش، نابود خواهد شد.
برخی از تحقیقات نشان می‌دهد اکثر اطلاعات درباره زندگی دوم افراد را اطلاعات دروغین تشکیل می‌دهد؛ لذا یکی از علت‌های پناه آوردن انسان‌ها به زندگی دوم این است که بسیاری از آرزوهای را که در زندگی حقیقی بدست نمی‌آورند را در زندگی مجازی می‌توانند بدان دست پیدا کنند.اگر بین خواسته های انسان در زندگی حقیقی با آنچه واقعیت جاری زندگی او را تشکل می‌دهد، شکاف و فاصله ایجاد شود، قطعاً انسان‌ها در زندگی مجازی به جستجوی آن خواست‌ها و نیازها حرکت خواهند کرد و یک خود ارضایی کاذب را پیش خواهند گرفت که حداقل در فضای دروغین بتوانند بدان دست پیداکنند؛لذا زندگی دوم اصالت بیشتری پیدا خواهد کرد.
زندگی دوم، زندگی در عالم اشباح آواتاری است که عالم تکنولوژیک برای ما خلق می‌کند. شبح‌های آواتاری که همیشه شبیه سازی شده، کپی، مصنوعی و قلابی خواهند ماند. شبح هیچ‌گاه تبدیل به اصل نخواهد شد. تکنولوژی انسان را در هاله و سرابی از واقعیت قرار می‌دهد. سراب‌های جاده را که می‌بینیم، هر چقدر نزدیک می‌شویم، از آن دور می‌شویم، اما باز سراب بعدی دعوتمان می‌کند که او را باور کنیم. یا شاید بتوان گفت نسبت انسان با تکنولوژی نسبت انسان تشنه با آب دریای شور است.هرچقدر انسان تشنه از آب دریا بنوشد باز هم تشنه تر خواهد شد و باز هم آب خواهد نوشید، در حالی که هنوز تشنگی را به همراه دارد آن‌قدر آب خواهد نوشید که هلاک خواهد شد. دنیای مجازی همانند دریای شوری است که احساس می‌کنید، آب نوشیده‌اید، اما باز هم تشنه هستید، اما میل شما ارضاء نشده است، چرا که در عالم اشباح گیر کرده‌اید. آن‌قدر در این دنیای اشباح و ارتباطات مجازی سرگردان خواهیم بود، تا هلاک بشویم.
دنیای تکنولوژیک، دنیای شتاب و عجله است و این شتاب سرسام آور باعث دلهره و اضطراب شده است. انسان نیاز به سکون و آرامش دارد. نیاز به تأمل درک کردن خود و دیگران. چون این تأمل و تفکر در عالم واقع و شخصیت‌های حقیقی محقق نمی‌شود، در عالم مجازی و آواتاری بدان می‌خواهیم دست پیدا کنیم.آیادر سرعت می‌توان اندیشه کرد؟ تکنولوژی قرار را از انسان ربوده است و فرصت تأمل به او نمی‌دهد که بداند زندگی اول چیست، زندگی دوم چیست؟
تکنولوژی همیشه برای حقیقت‌های دنیا، بدیل و جایگزینی را شکل می‌دهد. تکنولوژی مدام به انسان نویدهای تازه برای راحت‌تر شدن،سریع‌تر و بهتر انجام دادن کار می‌دهد و این عطش سیری ناپذیر انسان را بی قرار کرده است. دهشتناک‌ترین اتفاق ممکن برای زندگی انسان این است که در رفاه و آسایش کامل زندگی کند و کارها را تکنولوژی انجام دهد. آن زمان انسان به پوچی، بی هدفی، افسردگی خواهد رسید. انسان با تلاش و مبارزه با موانع و مشکلات است که زنده است و زندگی می‌کند.
ادامه دارد ...