kayhan.ir

کد خبر: ۹۶۸
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۳

بازي شطرنج کرزاي

همه تحولات مهم افغانستان طي سال جاري ميلادي را مي‌توان تحت دو مقوله محوري جاي داد؛ نخست، درگيري با طالبان و دوم، توافقنامه امنيتي کابل- واشنگتن.

همه تحولات مهم افغانستان طي سال جاري ميلادي را مي‌توان تحت دو مقوله محوري جاي داد؛ نخست، درگيري با طالبان و دوم، توافقنامه امنيتي کابل- واشنگتن.
طي امسال هر روز تعدادي شبه نظامي طالبان به دست نيروهاي دولتي افغان که از جانب ناتو حمايت مي‌شدند، کشته شده‌اند. اين عمليات به صورت فراگير انجام مي‌شد و همزمان بيش از پنج استان در جنوب و شرق افغانستان را دربرمي‌گرفت.
ميزان حملات شبه نظاميان طالبان هم عليه نيروهاي دولتي، نظاميان خارجي و مردم غيرنظامي با سال‌هاي گذشته افزايش محسوسي داشت. اين حملات البته در مقايسه با سال 91 يک فرق داشت و آن کمتر شدن عمليات ضدخارجي در پوشش يونيفورم ارتش افغانستان بود. تعداد اين حملات به تعداد انگشتان يک دست هم نمي‌رسد.
شبه نظاميان طالبان حداقل هشت حمله همراه با تلفات به اشغالگران داشتند و بيشتر اين حملات در شروع فصل گرما (بهار) رخ داده است.
اما، شهر کابل هر چند مرکز حکومت است و نيروهاي نظامي و امنيتي زيادي در آنجا حضور دارند و نيروهاي اشغالگر نيز به نوبه خود مستقر هستند، رهبران طالبان اصرار فراوان دارند که هر طور شده در اين شهر دست به عمليات بزنند.
غيرنظاميان افغانستان نيز يا در عمليات تيراندازي و انفجار بمب طالبان يا بر اثر انفجار مين‌هايي که عناصر اين گروه از قبل کار گذاشته بودند، متحمل تلفات شده‌اند. خونين‌ترين حملات طالبان عليه مردم به حدود 10 مورد مي‌رسد که در هرات، کابل، قندهار و مناطق غيرشهري انجام شده و جان حدود 150 غيرنظامي را گرفته و صدها مجروح بر جاي گذاشته است. بيشتر اين حملات نيز در دو فصل بهار و تابستان صورت گرفت.
اما فضاي سياسي افغانستان در سال گذشته ميلادي  تقريبا در انحصار مسائل مرتبط با توافقنامه امنيتي بود؛ بازيگر اصلي مرتبط با توافقنامه نيز شخص «حامد کرزاي» رئيس‌جمهور افغانستان بوده است؛ او از يک طرف توانست پاي «لويه جرگه» (شوراي سنتي بزرگان متشکل از حدود 2500 شخصيت سياسي، مذهبي و قبيله‌اي) را به ميان بکشد و از اين طريق هم خود را در ارتباط با توافقنامه بي‌گناه جلوه دهد و هم براي امضاي احتمالي آن توسط دولت مشروعيت کسب کند.
کرزاي طرف ديگر توافقنامه يعني آمريکا را نيز به خوبي به بازي گرفته است و در اين بازي شطرنج دست برتر را دارد. او مي‌داند که ايالات متحده تحت هيچ شرايطي مايل نيست افغانستان را دست خالي رها کند و برود. به همين خاطر، از همين نقطه ضعف به نفع خود استفاده مي‌کند. کرزاي در ارتباط با بندهاي حساس توافقنامه مثل اعطاي حق مصونيت قضايي (کاپيتولاسيون) به نظاميان آمريکايي و يا احداث 9 پايگاه دائمي آمريکا در افغانستان و استقرار حدود 10 تا 15 هزار نيروي رزمي اين کشور در اين پايگاه‌ها حساسيت زيادي به خرج نمي‌دهد، ولي در ارتباط با حملات اشغالگران ناتو و آمريکايي‌ها به مناطق غيرنظامي و مردم افغان حساسيت‌ زيادي از خود نشان مي‌دهد.
به نظر مي‌رسد که هدف رئيس‌جمهور افغانستان اين است که در چارچوب چنين سياستي، مشروعيت توافقنامه را در نزد مردم به طور ريشه‌اي زير سوال نبرد و از طرف ديگر، حرف خودش را که طفره رفتن از امضاي توافقنامه باشد، به کرسي بنشاند.
اصرار کرزاي به امضاي توافقنامه توسط رئيس‌جمهور بعداز وي نيز دو دليل مي‌تواند داشته باشد.
او مي‌خواهد به خاطر امضاي توافقنامه، در پيشگاه مردم افغانستان و تاريخ اين کشور به فردي منفور تبديل نشود. دليل دوم به انتخابات رياست‌جمهوري مربوط مي‌شود که قرار است فروردين‌ آينده برگزار شود. مقاومت کرزاي مقابل فشارهايي که اين روزها از جانب آمريکا متوجه وي و دولتش شده است، او را در نزد افکار عمومي تبديل به يک قهرمان مي‌کند. خصوصا اينکه او در موضعگيري‌هاي روزانه‌اش آمريکا را به خاطر حملاتي که عليه غيرنظاميان افغان انجام مي‌دهد و به خاطر فشارهايي که متوجه دولت کابل کرده است، هدف حملات کلامي تند خود قرار مي‌دهد.
حملات پهپادهاي آمريکايي و هواپيماهاي ناتو به مناطق مسکوني افغانستان مثل قبل ادامه دارد. اين حملات در مقايسه با سال قبل افزايش نداشته، ولي حملات کرزاي به آمريکا افزايش يافته است! او نسبت به آينده خويش نيز در افغانستان واهمه دارد؛ چرا که درهر صورت، به همراه اشغالگران آمريکايي درسال 2001 وارد افغانستان شده است.
مردم افغانستان نيز طي سال گذشته ميلادي عليه اشغالگران آمريکايي دست به تظاهرات زده‌اند؛ هرچند در همه اين راهپيمايي‌ها شعار «مرگ بر آمريکا» و «مرگ بر اشغالگر» داده شده است و معترضان خواستار خروج اشغالگران از کشورشان شده‌اند، اما علت اوليه برگزاري اين تظاهرات سه چيز بوده است؛ 1)عليه بندهاي جنجالي توافقنامه امنيتي، 2)عليه حملات به مراکز غيرنظامي و
 3)عليه فشارهاي آمريکا به دولت کابل براي امضاي توافقنامه.
جالب است که در تظاهرات مردم افغان، درکل عليه شخص کرزاي شعار داده نمي‌شود يا به ندرت اين شعارها شنيده مي‌شود. در عوض، اين شعارها عليه همان چيزهايي داده مي‌شود که کرزاي نيز بارها به اين موارد اعتراض کرده است.
همه مي‌دانند که امضاي توافقنامه امنيتي کابل- واشنگتن، ناقض حاکميت ملي افغانستان است، ولي رئيس‌جمهور افغانستان دراين ميان، به قدري ماهرانه عمل کرده و مواضع چند پهلو گرفته است که کسي او را متهم نمي‌کند. کرزاي نمي‌گويد بندهاي جنجالي توافقنامه ناقض حاکميت ملي است و آمريکا بايد بدون امضاي هر توافقنامه‌اي، خاک افغانستان را ترک کند (اين حرف دل مردم و معترضان است)، او فقط در مورد حمله به غيرنظاميان حرف مي‌زند و امضاي توافقنامه را به خودداري آمريکا از اين حملات و تعهد نسبت به آن مشروط مي‌کند.
سبحان محقق