kayhan.ir

کد خبر: ۹۶۰۹۰
تاریخ انتشار : ۰۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
گزارش خبری تحلیلی کیهان

آمریکا علیه آمریکا /اروپا نگران پدرخوانده

تحولات چند ماه اخیر آمریکا نشان می‌دهد این کشور روی خط بحران در حرکت است و بعید به نظر می‌رسد که «دونالد ترامپ‌» بتواند سدی درمقابل این وضعیت بحرانی باشد، چرا که او نیز خود بخشی از این کلاف درهم پیچیده است. اروپا اما با نگرانی اوضاع پدرخوانده را به نظاره نشسته است.


سرویس خارجی-

رهبر معظم انقلاب 13 آبان و 5 روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که به پیروزی ترامپ منجر شد اعلام کردند: «این مناظره‌ دو نامزد [ریاست جمهوری] آمریکا را دیدید؟ حقایقی که اینها بر زبان راندند دیدید؟ شنیدید؟ اینها آمریکا را افشا کردند. چند برابر چیزهایی را که ما می‌گفتیم و بعضی باور نمی‌کردند و نمی‌خواستند باور کنند، خود اینها گفتند. و جالب این است که آن که صریح‌تر گفتند بیشتر مورد توجّه مردم قرار گرفت. آن مرد چون واضح‌تر گفت، صریح‌تر گفت، مردم آمریکا بیشتر به او توجّه کردند. طرف مقابل گفت این پوپولیستی کار می‌کند؛ عوام‌گرایانه، چرا عوام‌گرایانه؟ برای خاطر اینکه حرف‌هایش را مردم نگاه می‌کردند، می‌دیدند درست است؛ در واقعیّات زندگی خودشان آن را می‌دیدند.» 5 روز بعد نتایج انتخابات اعلام شد و هیلاری کلینتون از ترامپ شکست خورد.
ترامپ اکنون خود را نماینده مردم آمریکا و تغییر وضع موجود معرفی می‌کند. وی در مراسم تحلیف نیز اصرار خود را بر «تغییر وضع موجود» اعلام کرد و گفت «به جای لشکر‌کشی به سایر نقاط جهان اولویت اولش آمریکا خواهد بود.»
با پیروزی ناباورانه ترامپ در انتخابات 18 آبان ماه آن هم با شعارهای ساختارشکنانه وی، خیلی‌ها در داخل و خارج آمریکا وحشت کردند در داخل آمریکا موج گسترده‌ای از اعتراضات شروع شد و در بیرون نیز همه اظهار‌نظرها از فضای تردید و تیره و تاری حکایت داشت مبنی بر این که ترامپ چه خواهد کرد؟» اما این روز‌ها و به دنبال اظهارات ترامپ در مراسم تحلیف این تردیدها و نگرانی‌ها بیشتر از پیش شده است  به باور بسیاری از مقامات و کارشناسان غربی‌، آمریکا  در حال ورود به دوره‌ای جدید است. تمام غرب نگران است. پاپ از روی کار آمدن فاشیسم سخن گفته، «ریچارد هاس» رئیس سابق شورای روابط خارجی آمریکا از «ورود آمریکا به دوره‌ای سخت» ابراز نگرانی کرده و فرانک والتر اشتاین وزیر خارجه سابق آلمان گفته «امروز چیزهای زیادی در معرض خطر قرار گرفته‌اند و با موفقیت دونالد ترامپ دوران پر تلاطمی در پیش داریم.» برخی نیز مثل سوروس پدر انقلاب های رنگی گفته «ترامپ دوره‌اش به آخر نمی‌رسد.» ترامپ گورباچف آمریکا است و در نهایت آمریکا با او به سمت فروپاشی کشیده خواهد شد. گاردین اما نوشته «مواضع ترامپ متناقض است و این مواضع آمریکا به سمت نامعلومی می‌رود.»
چاه کن در چاه
 در آمریکا چه خبر است که همه اینچنین به تلاطم افتاده اند؟ روزگاری که این کشور تمام هنرش  کودتا ، لشکر کشی، مداخله در انتخابات، برپایی انقلاب‌های رنگی و به آشوب کشاندن دولت‌های مستقل بود حالا تمام آنچه را در سایر کشورها انجام می داد به سرش آمده. جرج سوروس پدر انقلاب‌های رنگی حالا به جای فتنه گری در سایر کشورها برای مقابله با ترامپ بودجه اختصاص داده است و گفته «ترامپ یک دیکتاتور است، او شکست خواهد خورد»  نظام انتخاباتی آمریکا زیر سئوال رفته، سیا و اف.بی‌.آی روسیه را به دخالت و دستکاری انتخابات آمریکا متهم کرده‌اند و حتی روزنامه «وال استریت ژورنال» به نقل از منابع ناشناس نوشته: «ماموران ضد اطلاعاتی آمریکا در تلاش هستند تا درباره ارتباطات بین «مایکل فلین» مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ و مقام های روسی تحقیق کنند.»
آمریکا تا دیروز سایر کشورها را به «فاشیسم» و «پوپولیسم» و نقض حقوق زنان و بشر و... متهم می کرد، اما حالا میلیون‌ها نفر در آمریکا و اروپا عکس‌ها و تصاویر ترامپ را به آتش می کشند و فریاد می زنند‌: «فاشیست به خانه ‌ات برگرد» و... مردم  آمریکا ستاره‌های پرچم آمریکا را با صلیب‌های وارونه حزب نازی آلمان جایگزین می‌کنند. تا دیروز آمریکا  سایر دولت‌ها را به زن‌ستیزی متهم می‌کرد اما امروز میلیون‌ها زن در سراسر این کشور فریاد می‌زنند رئیس‌جمهور ما زن‌ستیز است.
آمریکا تا دیروز قدرت اقتصادی خود را هم به رخ  همه می‌کشید اما حالا ترامپ از بدهی 20 تریلیون دلاری این کشور سخن می‌گوید و در مراسم تحلیف خود می‌گوید بازسازی زیرساخت‌ها، تقویت تولید داخلی و ایجاد شغل را در دستور کار خود قرار خواهد داد و از آمریکایی‌ها می‌خواهد جنس آمریکایی بخرید و آمریکایی استخدام کنید.
امروز دیگر نظام سرمایه‌داری در یک طرف و مخالفین آن در طرف دیگر هم قرار ندارند. رهبر جهان سرمایه‌داری دچار «بحران» شده و ترامپ می‌خواهد اولویت را به «حل این بحران‌های» ناتمام داخلی اختصاص دهد و به همین دلیل متحدین آمریکا در اروپا و آسیا دچار وحشت شده‌اند. و ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا چند روز پیش دقیقا از همین مسئله ابراز نگرانی کرد که «انزوای خودخواسته آمریکا متحدین سنتی آن را به روسیه و چین متمایل خواهد کرد.» شورای ملی اطلاعات آمریکا نیز در جدیدترین گزارش خود «وضعیت بحرانی» اخیر را به خوبی تشریح کرده است. در این گزارش، «فرسوده شدن  نظم بعد از جنگ دوم جهانی»، «تهدید جهانی شدن با افزایش جریانات ناسیونالیستی»‌، «تهدید لیبرالیسم با خیزش پوپولیسم» از مشخصه‌های فضای بحران جدید توصیف شده است.
از دیگر مشخصه‌های فضای بحران جدید که نوید آغاز دوره جدیدی را می دهد، کاهش تعهدات امنیتی آمریکا در خارج مرزهای این کشور است. مسئله چند سالی است که شروع شده وآمریکا در تلاش است کشورهای مناطق استراتژیک را وادارد تا خود تعهدات مالی را بر عهده بگیرند آمریکا دیگر نقش اول در مدیریت بحران های منطقه‌ای را هم ندارد و نشانه واضح آن شکست واشنگتن در سوریه، عراق و یمن مقابل محور مقاومت  و نبود آمریکا در اجلاس آستانه برای غلبه بر تروریسم است.
سازمان ملل منهای آمریکا
 اخیراً شماری از نمایندگان کنگره آمریکا با ارائه طرحی خواستار پایان دادن به عضویت آمریکا در سازمان ملل  هم شده‌اند. اکنون این طرح در دستور کار کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان است. بر اساس این طرح قرار است آمریکا دفتر نمایندگی خود را در سازمان ملل متحد تعطیل کند.
خروج آمریکا از سازمان ملل به خروج آن از سازمان های دیگر بین‌المللی نیز منجر خواهد شد. روز دوشنبه   دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا فرمانی را امضا کرد که به مشارکت آمریکا در توافقنامه تجارت آزاد «ترانس‌پاسیفیک» موسوم به «تی‌پی‌پی» پایان داد. این در شرایطی است که دولت باراک اوباما مذاکراتی را درباره این توافقنامه تجاری انجام داده بود. این نخستین اقدام ترامپ برای عمل به وعده‌های انتخاباتی خود بود. وی در رقابت‌های انتخاباتی قول داده بود تا توافقنامه تجاری تی‌پی‌پی را لغو کند. ترامپ این توافقنامه را «قاتل فرصت‌های شغلی» و «تجاوز به منافع آمریکا» ارزیابی کرده است.
غرب تمام می‌شود!
بحران‌زدگی آمریکا و سرایت آن به جهان غرب در تیترها و گزارش های روزنامه‌های غربی نیز به وضوح‌ خود را نشان  می‌دهند. روزنامه آلمانی «فرانکفورتر آلگماینه سایتونگ» در مطلبی این پرسش را مطرح کرده است  که با آمدن ترامپ به کاخ سفید چه چیزی از غرب باقی خواهد ماند؟ پاسخ یک کلمه بود: «تقریبا هیچ»!