اخبار ویژه
مغالطه و استدلال زورکی درباره ریاست مجمع
یک روزنامه حامی دولت برخلاف واقعیتهای موجود نوشت رویه بوده که رئیسجمهور رئیس مجمع تشخیص مصلحت بشود، بنابراین احتمالا روحانی رئیس این مجمع میشود.
روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به ریاست آیتالله خامنهای بر اولین مجمع تشخیص مصلحت با حکم حضرت امام خمینی مینویسد؛ با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیتالله خامنهای که در آن زمان رئیسجمهور بودند، عهدهدار ریاست آن شدند. این دوره به مدت کمتر از دو سال طول کشید و چون امام خمینی در خرداد 1368رحلت نمودند و حضرت آیتالله خامنهای به رهبری انتخاب شدند، آیتالله هاشمی رفسنجانی که در همان سال به ریاست جمهوری انتخاب شده بود، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده گرفت. بدین ترتیب، در دورههای اول و دوم ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام با رئیسجمهور بود.
بعد از آنکه دوران ریاست جمهوری آیتالله هاشمی رفسنجانی در سال 1376 پایان یافت، ایشان با حکم رهبری در ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ابقا شد و تا پایان عمر یعنی 19 دیماه 1395 عهدهدار این مسئولیت بود.
این روزنامه میافزاید: اینکه در دورههای اول و دوم، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام برعهده رئیسجمهور بود، به نظر میرسد یک رویه است. ابقای آیتالله هاشمی رفسنجانی در ریاست مجمع نیز به نوعی استمرار همان رویه محسوب میشود. بر همین اساس، این احتمال وجود دارد که رئیسجمهور کنونی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شود هر چند انتصاب رئیس مجمع از اختیارات رهبری است و باید منتظر ماند تا ایشان در این زمینه تصمیم بگیرند.
نقض استدلال مغلوط روزنامه جمهوری اسلامی این است که اولا به اذعان خود این روزنامه، مرحوم هاشمی در دوره اخیر رئیسجمهور نبود و با حکم و صلاحدید رهبر معظم انقلاب به ریاست مجمع گماشته شد. ثانیا احمدینژاد و خاتمی هر کدام 8 سال رئیسجمهور بودند اما به ریاست مجمع منصوب نشدند. ثالثا صلاحیت فرد، مهمترین مسئله برای ریاست مرکزی مهم مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
در روی همان پاشنه میچرخد!
بهروز غریبپور باز هم از دولت یازدهم پست گرفت و به عنوان مدیر کاخ سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر معرفی شد. غریبپور سال گذشته نیز به همین سمت منصوب شده بود که اعتراض افکار عمومی را برانگیخت.
فارغ از عنوان نامأنوس کاخ برای محل برگزاری جشنواره فجر انقلاب اسلامی؛ انتصاب چندباره بهروز غریبپور به عنوان مدیر این محل بیش از همه جلب توجه میکند. بهروز غریبپور که افکار و نظراتش هیچ قرابتی با انقلاب اسلامی مردم ایران ندارد در سالهای اولیه پیروزی انقلاب به عنوان رئیس مرکز آموزش تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منصوب شد اما به دلیل گرایشهای غربی و ناسازگارش با مبانی انقلاب اسلامی از کانون پرورش فکری اخراج شد. وی در دوران پس از جنگ همزمان با جریان سازمانیافته تهاجم فرهنگی توسط مسئولان و دولتمردان کارگزارانی جذب شد و به عنوان مشاور غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران و مدیر فرهنگسرای بهمن منصوب شد که مدتی بعد به دلیل همان افکار وابسته و نامأنوس با فرهنگ اسلامی- ایرانی علیرغم میل مدیران مربوطه از این مناصب کنار گذاشته شد. غریبپور اما در دوره اصلاحات و به عنوان بنیانگذار و مدیر خانه هنرمندان ایران نقش ویژهای یافت و سالها در پوشش برگزاری برنامههای فرهنگی و هنری با سفارتخانههای کشورهای سوئیس، فرانسه، هلند، لهستان، چک و... ارتباطات گستردهای داشت. او از سال 1383 اقدام به دعوت از «رامین جهانبگلو» جهت برگزاری سلسله جلسات سیاسی- فرهنگی در خانه هنرمندان با حضور برخی سفرای کشورهای خارجی کرد. جهانبگلو از عناصر مرتبط با سرویسهای بیگانه بود که نقش کلیدی در تئوریزه کردن کودتای مخملی در ایران داشت و به همین دلیل بازداشت و فیلم اعترافاتش در تیرماه 1386 از رسانه ملی پخش شد. در همان ایام به دعوت بهروز غریبپور سه تن از رهبران «کودتاهای مخملی اروپای شرقی» به ایران آمدند و در جلساتی به سخنرانی پیرامون گذار به دموکراسی و شیوههای تغییر ساختار نظامهای سیاسی پرداختند. جلساتی که هیچ ارتباطی به شرح وظایف خانه هنرمندان نداشت. در زمان مدیریت وی بر خانه هنرمندان امکانات این نهاد دولتی در اختیار «کیان تاجبخش» همکار هاله اسفندیاری و عامل بنیاد جامعه باز جرج سوروس در ایران قرار گرفت.
علیرغم همه این سابقه سیاه، نشان درجه یک هنری در سال 1389 توسط دولت نهم به بهروز غریبپور اعطا شد که اعتراض رسانهها و جریانهای دلسوز انقلاب را برانگیخت و اکنون در دومین سال پیاپی، او توسط دولت یازدهم به عنوان مدیر محل برگزاری جشنواره فجر انقلاب منصوب میشود. این اقدامات بیش از پیش نشان از جریانی میدهد که علیرغم رفت و آمد مسئولان متفاوت از جناحهای مختلف سیاسی در ایران، همچنان در همه دولتها پابرجاست و به منظور پیشبرد اهداف خود، برای عناصر همسویش پست و مقام دست و پا میکند. با این اوصاف باید گفت متاسفانه در فضای فرهنگی ایران اسلامی در روی همان پاشنه قبل میچرخد و با حضور غریبپورها، نیروهای مومن و مذهبی روز به روز غریبتر میشوند.
تحریمهای اولیه که هیچ تحریمهای ثانویه هم لغو نشد!
«خوب است آقای عراقچی مباحث بیان شده از سوی بزرگان نظام در مقطع ابتدایی مذاکرات و همچنین ادعاهای مطرح شده از سوی خودشان و آقای دکتر ظریف را دوباره مرور کنند. مگر دکتر روحانی چندین بار تاکید نکرد که با امضا شدن توافق تمامی تحریمهای مالی، بانکی و اقتصادی بالمره برداشته خواهند شد؟»
وبسایت «فردا» در تحلیلی با اشاره به سخنان معاون وزیر خارجه نوشت: 26 دی ماه سالگرد اجرای برجام بود و مسئول ستاد پیگیری برجام عباس عراقچی در کنفرانس خبری به تشریح دستاوردها و مشکلات زیاد اجرای برجام پرداخت. او خطاب به رسانهها و گروههای مختلف گفت: از گروههای مختلف سیاسی در این عرصه خواهش میکنم جانب انصاف را رعایت کنند و اگر انصاف را رعایت نمیکنند، حداقل واقعیات را بیان کنند و دروغ نگویند. وی همچنین در بخش تحریمهای بانکی گفت: در این حوزه هنوز شرایط بانکهای ما به حالت عادی و نرمال برنگشته است. علتهای متعددی برای این موضوع وجود دارد که تقریبا هیچ کدام به مسائل برجام مربوط نیست. موانع دیگری هست که مهمترین مانع تحریمهای اولیه آمریکا است که کماکان وجود دارد و بعد از انقلاب و حادثه گروگانگیری اعمال شده و ربطی به موضوع هستهای نداشته است.
خوب است آقای عراقچی مباحث بیان شده از سوی بزرگان نظام در مقطع ابتدایی مذاکرات و همچنین ادعاهای مطرح شده از سوی خودشان و آقای دکتر ظریف را دوباره مرور کنند. مگر دکتر روحانی چندین بار تاکید نکرد که با امضا شدن توافق تمامی تحریمهای مالی، بانکی و اقتصادی بالمره برداشته خواهند شد. مگر آقای ظریف بارها از لغو تحریمهای اقتصادی و مالی صحبت نکردند. مگر خود شما بارها این حرف را در محافل خصوصی و عمومی مطرح نکردید؟ اگر شما مدعی هستید که تحریمهای باقی مانده ربطی به برجام ندارد، باید پرسید که پس برای چه برجام امضا شد؟ چرا دستاوردهای هستهای کشور از دست رفت؟ اگر قرار بود تحریمها باقی بماند به نحوی که نتوانیم حتی پول نفت خود را به دست بیاوریم، پس برای چه توافق کردیم؟ هر چند ایشان مدعی هستند درآمدهای نفتی قابل وصول است اما مجلس شورای اسلامی این مساله را رد کرده است. مجلس در گزارش شش ماهه خود از اجرای برجام نوشته است: «بخش قابل توجهی از وجوه مسدود شده ایران در خارج از کشور، رفع تحریم شده است، اما نقل و انتقال و تبدیلات ارزی این وجوه همچنان با مشکلات و محدودیتهای ناشی از تحریمهای گذشته روبهروست» این مشکل شامل درآمدهای نفتی نیز میشود.
اما در بخش دیگر ایشان ادعا میکنند مشکلات فعلی همان تحریمهای بانکی باقی مانده از جنس تحریمهای اولیه آمریکا است و برای همین ربطی به برجام ندارد. احتمالا بعید باشد که آقای عراقچی دستورالعملهای وزارت خزانهداری آمریکا برای اجرای برجام را ندیده و نخوانده باشد. او هماکنون مسئول اجرایی کردن برجام است و باید تمام این سندها را به دقت خوانده باشد. اینکه آقای عراقچی گفتند تحریمهای اولیه باقی مانده، حرف درستی است اما این قسمت که ادعا کردند به دلیل باقی ماندن تحریمهای اولیه، بانکهای خارجی با ایران همکاری نمیکنند با سند وزارت خزانهداری همخوان نیست.
اگر به سندی که با عنوان سوالات متداول پرسیده شده (FAQ) که از سوی دفتر کنترل داراییهای خارجی (اوفک) وزارت خزانهداری آمریکا منتشر شده است نگاهی بیندازیم در بخش A.3 با عنوان تحریمهای باقی مانده بعد از روز اجرا مواجه میشویم. سوال پرسیده شده این است؛ «تحریمهای باقی مانده چه چیزهایی هستند.» در بخش iii این پرسش درباره تحریمهای ثانویه بانکی باقی مانده صحبت شده است.به صورت بسیار روان و ساده از سوی وزارت خزانهداری آمریکا بیان شده که تحریمهای ثانویه بانکی بر روی تراکنشهای بانکی با افراد ایرانی باقی مانده در لیست تحریم آمریکا (SDN List) باقی مانده است. خوب است اشاره شود که این افراد و نهادهای باقی مانده در لیست تحریمی در حدود 180 فرد، نهاد و موسسه امنیتی، دفاعی و اقتصادی کشور هستند. وزارت دفاع، وزارت اطلاعات، سازمان صدا و سیما، دانشگاه مالک اشتر، دانشگاه امام حسین(ع)، قرارگاه خاتمالانبیاء و بسیاری از نهادهای موثر در اقتدار و اقتصاد کشور در این لیست قرار دارند.
اتفاقا مشاهده میشود که تحریمهای بانکی ثانویه کاملا باقی مانده و اهداف بسیار مشخصی هم برایش در نظر گرفته شده است. بانکهای بزرگ خارجی نیز به دلیل باقی ماندن همین تحریمهاست که جرات نمیکنند با طرفهای ایرانی همکاری کنند. مگر قرار نبود که برجام تحریمهای ثانویه اقتصادی، مالی و بانکی را بردارد و یا لااقل متوقف کند؟ آیا آقای عراقچی این سند را ندیدهاند که مدعی شدهاند تحریمهای بانکی باقی مانده از جنس تحریمهای اولیه هستند و ربطی به برجام ندارند؟ ما هم با آقای عراقچی موافقیم! هیچکس نباید به مردم دروغ بگوید.
آفتاب یزد: باید فوت هاشمی را جایگزین نارضایتی مردم از دولت کنیم(!)
یک روزنامه اجارهای با نگاه ابزاری به فوت مرحوم هاشمی ابراز امیدواری کرد به واسطه ایجاد فضای احساسی در این زمینه، مردم ناکارآمدی دولت و مشکلات اقتصادی را فراموش کنند.
روزنامه آفتاب یزد در کنار تیتر اول خود (که مرحوم هاشمی را بازیگر اصلی انتخابات 96 معرفی کرده!)، سرمقالهای را به قلم علی صوفی (عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان) منتشر کرد.
صوفی مینویسد: آقای هاشمی به عنوان یک شخصیت تأثیرگذار در عرصه سیاسی کشور جایگاه ویژهای داشته و نفوذ و تأثیر کلام او در بین گروههای مختلف غیرقابل انکار است، پس بیتردید فقدان آیتالله هاشمی، ضربه بزرگی به اصلاحات و جریانهای سیاسی معتدل و حتی حسن روحانی در بلندمدت است، اما در حال حاضر ما انتخابات 96 را پیشرو داریم.
وی ادامه میدهد: با درگذشت هاشمی و جو به وجود آمده پس از آن، باید گفت حتی نگرانیهایی که پیشتر به دلیل مشکلات معیشتی و یا نارضایتیهای مردمی درباره دولت روحانی وجود داشت تا جایی که گفته میشد عده قابل توجهی از کسانی که در سال 92 به روحانی رأی دادند در سال 96 پای صندوقهای رأی نخواهند رفت و به روحانی پشت میکنند وجود ندارد. بیتردید پس از فوت آقای هاشمی به دلیل جریان احساساتی حاکم، حتی مردم دلسرد از روحانی، پای صندوقهای رأی به حسن روحانی رأی میدهند.
گفتنی است بخشی از اظهارات آقای صوفی مبنی بر اینکه مردم از مشکلات معیشتی نارضایتی دارند و عده قابل توجهی از مردم نمیخواهند به روحانی رأی بدهند، اما بخش دیگر ادعا و آرزوست که اعتبار خبری ندارد.
لیبراسیون: آمریکا و اروپا دیگر نمیتوانند راه پیروزیهای ایران را سد کنند
یک روزنامه فرانسوی گزارش داد: ایران در حال پیشروی بزرگ در غرب آسیاست و اروپا و حتی آمریکای ترامپ نمیتوانند ایران قدرتمند را به موقعیت ضعیفتر قبلی برگردانند.
روزنامه لوموند در گزارشی با عنوان «پیشروی بزرگ» نوشت: ایران که قدرت و نفوذش در عراق و سوریه غیرقابل انکار شده، دیگر بلندپروازی برای تبدیل شدن به بازیگر کلیدی منطقه را پنهان نمیکند. هیچکس، نه آمریکاییها، نه سعودیها و نه اروپاییها توانایی یا ارادهای برای پیشبرد تلاشی با هدف بازگرداندن ایران به جایگاه سابق را ندارند.»
روزنامه لیبراسیون با اشاره به تحولات هفتههای اخیر در موصل عراق و حلب سوریه و حضور سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در این مناطق، ایران را به عنوان بازیگری مهم در منطقه معرفی کرده که دیگر نمیتوان نقشش را در تحولاتی که در خاورمیانه رخ میدهد نادیده گرفت. لیبراسیون میافزاید:آموزش واحدهای بسیج مردمی و شبه نظامیان سپاه بدر توسط سردار قاسم سلیمانی، از سوی فرمانده آمریکایی درخواست نشده بود اما ایران حضور خود را در این جنگ بزرگ تحمیل کرده، برای یادآوری این نکته که هیچچیز نمیتواند با غیبت ایران در منطقه عملی شود.
پیشرویهای قاطع ایران در میدان نبرد موضع این کشور را به عنوان بازیگر سیاسی و نظامی غیرقابل انکار تقویت کرده است.
لیبراسیون در پایان نوشت: حتی ترامپ رئیسجمهور جدید آمریکا هم با وجود اظهارات نمایشیاش نخواهد توانست این معادله جدید را تغییر دهد.