kayhan.ir

کد خبر: ۹۵۴۲۹
تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۵
نگاهی به دیروز‌نامه‌های زنجیره‌ای

راه بیرون آمدن از چاله برجام یک افتادن در چاه برجام 2 و 3 است!




سرویس سیاسی ـ
روزنامه شرق، دیروز در نوشتاری با عنوان دوستان و دشمنان هاشمی، همه منتقدین نظرات آن مرحوم را دشمنان وی برشمرد و نوشت: دشمنان هاشمی هشت دسته‌اند «کسانی که در سال‌های اول انقلاب از جانب نظام جدید آسیب جدی دیدند، کسانی که نگاهشان به سیاست از پیچیدگی، ظرافت‌انگاری و باریک‌بینی بی‌بهره است، کسانی که طالب تحولات بنیادین و رادیکال هستند، کسانی که از دولت فقط نفت و بودجه جاری و افزایش حقوق را می‌فهمند، کسانی که شایعاتِ به‌مرورِ زمان سخت‌شده و جاافتاده مانند عینکی بر نگاهشان نشسته، کسانی که اقتصاد رقابتی و تقویت تولید و سرمایه‌گذاری و طراحی دراز‌مدت برنامه‌های توسعه را علت سیاه‌بختی مردم می‌دانند، کسانی که یک روحانی بلند‌پایه را فقط در چارچوب نوعی رفتار الاحوط و اظهار قداست و دوری از امور دنیوی و سخت‌کیشی ...می‌پذیرند و کسانی که خوی خشمگین دارند و رقابت برایشان تنها در جنگ و حذف معنا دارد».
اولا، استفاده شرق از چنین ادبیات غیر حرفه‌ای که منتقدین مرحوم هاشمی رفسنجانی را مساوی با دشمنان وی می‌داند، مواجهه‌ای ناشیانه‌ است.
ثانیا، این روزنامه زنجیره‌ای چنان ژست حمایت از هاشمی و به زعم خود معرفی منتقدان(دشمنان!) وی را به خود گرفته که گویا فراموش کرده در سال‌های دهه هفتاد همین مدعیان اصلاحات بودند که هاشمی رفسنجانی را آماج حملات، زخم‌زبان‌ها، تهمت‌ها و کینه توزی‌‎های خود قرار داده بودند. از این رو تخریب گران هاشمی در دهه هفتاد امروز کاسه داغ‌تر از آش شده‌اند.
«عالیجناب سرخ پوش»، «دیکتاتور و دشمن آزادی»، «عامل گرفتاری، نابسامانی‌ها و فسادها در کشور» و «عامل ثروت‌اندوزی و رانت‌خواری» از برچسب‌هایی بود که  مدعیان اصلاحات به مرحوم هاشمی رفسنجانی می‌زدند. این جماعت با شبهه افکنی و تشکیک در آرای هاشمی، کار را به جایی رساندند که ایشان مجبور شد با صدور بیانیه‌ای از حضور در مجلس ششم به رغم‌ رای آوردن، انصراف دهد.
بهره‌برداری انتخاباتی از مشکلات معیشتی مردم
 به جای حل آن
آفتاب یزد در سرمقاله شماره دیروز با عنوان «پتانسیل جدید بعد از فوت هاشمی» نوشت: «فاصله فوت آقای هاشمی با زمان انتخابات ریاست جمهوری 96، آن چنان زیاد نیست و برای همین موج احساسات ملت که بعد از درگذشت ایشان به وجود آمده است را نباید نادیده گرفت... با درگذشت هاشمی و جو به وجود آمده پس از آن، باید گفت حتی نگرانی‌هایی که پیشتر به دلیل مشکلات معیشتی و یا نارضایتی‌های مردمی درباره دولت روحانی وجود داشت تا جایی که گفته می‌شد عده قابل توجهی از کسانی که در سال 92 به روحانی رای دادند در سال 96 پای صندوق‌های رای نخواهند رفت و به روحانی پشت می‌کنند وجود ندارد. بی‌تردید پس از فوت آقای هاشمی به دلیل جریان احساساتی حاکم، حتی مردم دلسرد از روحانی، پای صندوق‌های رای به حسن روحانی رای می‌دهند تا جریان فکری وابسته به آیت‌الله هاشمی را حمایت ‌کنند».
البته از جریانی که در سال 88 خواستار ابطال رأی 40 میلیونی مردم شد، بعید نیست که امروز با جسارت مشکلات معیشتی مردم را بی‌اهمیت جلوه دهد و با ذوق زدگی فوت یک سیاستمدار را پشتوانه خود در انتخابات بداند و تنها به قدرت بیاندیشد.
از سوی دیگر مطلب فوق توهین صریح به فکر، فرهنگ و شعور مردم است. زیرا اینطور وانمود می‌کند که تصمیم گیری مردم نه بر اساس تفکر و عقلانیت بلکه تنها بر از روی احساسات است. تمام کوشش این جریان صرف رسیدن به قدرت از راه بازی‌های سیاسی شده است.
نکته قابل تأمل دیگر آن است که برآورده نشدن برخی انتظارات اصلاح‌طلبان از روحانی و مشکلاتی که تدبیر دولت نتوانست آنها را حل کند، مدعیان اصلاحات را به تکاپوی انتخاب آلترناتیو برای روحانی انداخته است به طوری‌که هر چند وقت یک‌بار نام یکی از چهره‌های اصلاح‌طلب به عنوان جایگزین روحانی شنیده می‎شود.
کدام جریان به دنبال آلترناتیو
 روحانی است؟
آرمان نیز در مصاحبه با فاطمه راكعي نوشت: «اصولگرايان عنوان مي‌كنند كه اصلاح‌طلبان به دليل فقدان گزينه مناسب براي رقابت با آقاي روحاني از گزينه زن استفاده كرده‌اند. از سوي ديگر اصولگرايان مدت‌هاست به دنبال يك آلترناتيو براي آقاي روحاني در جريان اصلاحات مي‌گردند تا پايگاه راي آقاي روحاني را دچار ترديد و تزلزل كنند».
ادعای فوق در حالی مطرح می‌شود که اتفاقا این اردوگاه اصلاح‌طلبان است که از ماه‌ها قبل، به دلیل ناکارآمدی دولت در عرصه‌های مختلف به ویژه در حل مشکلات اقتصادی، وعده‌های بسیار بر زمین مانده و در نتیجه کاهش اقبال عمومی به دولت و ... به دنبال آلترناتیو برای روحانی می‌گردد. این موضوع در ماه‌های اخیر بارها در محافل خصوصی و عمومی از سوی اصلاح‌طلبان مطرح شده است. مدعیان اصلاحات همچنین، موضوعاتی از قبیل «ندادن چک سفید امضا به روحانی» و «سهم خواهی» از روحانی را مطرح کرده‌اند.
لازم به یادآوری است که این طیف بارها دولت روحانی را «رحم اجاره‌ای» دانسته‌اند. یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفته بود: «یکی از بزرگان جریان اصلاحات به صراحت به آقای روحانی عنوان کرده که اگر همین مسیر خود را در آینده نیز ادامه بدهد، ممکن است پایگاه رای خود را از دست بدهد و سال96 در پاستور نباشد. وی همچنین به آقای روحانی ضرورت تغییر در برخی نگرش‌ها و مدیریت‌های دولت را گوشزد کرد». همین روزنامه چندی پیش از تلاش برخی اصلاح‌طلبان برای معرفی یکی از مسئولان نزدیک به روحانی به عنوان آلترناتیو وی خبر داده بود.
با روی کار آمدن ترامپ چه می‌شود؟!
روزنامه شرق در یادداشتی به فرضیه‌های روی کار آمدن ترامپ و تاثیر آن روی برجام پرداخت و نوشت: «دولت دونالد ترامپ تلاش خواهد کرد از طریق وضع تحریم‌های جدید علیه ایران یا گسترش دامنه تحریم‌هایی نظیر داماتو آثار ناشی از توافق برجام و قطع‌نامه شورای ‌امنیت را بی‌اثر کند. ... دولت ترامپ برای عملی‌کردن این فرضیه به محمل‌ها و بهانه‌های محکم و به عبارتی محکمه‌پسندی نیاز دارد که به رفتار طرف دوم یعنی جمهوری اسلامی ایران آن‌هم در زمینه هسته‌ای و نه موضوعات دیگر مربوط می‌شود».
اگر ترامپ برای تمدید و یا وضع تحریم‌های جدید نیازمند بهانه است، اوباما با کدام بهانه تحریم‌ها را به صورت ده ساله تمدید کرد؟! آیا در 40 سال گذشته آمریکا برای وضع تحریم‌ها و یا اعمال دشمنی‌های فزاینده نیازمند بهانه بوده است؟
اروپا و تحمل دوری از آمریکا ؟!
روزنامه ایران، در ویژه‌نامه‌ دیروز خود به مناسبت سالگرد اجرایی شدن برجام، طی یادداشتی با عنوان «برجام و اروپا، نزدیکی به ایران، دوری از آمریکا»، نوشت: «همان‌قدر که انسجام و یکپارچگی احزاب اروپایی علیه ایران در دولت‌های نهم و دهم راهگشای تصویب قطعنامه‌های فصل هفتمی شورای امنیت و پیاده‌سازی تحریم‌های ثانویه کنگره آمریکا شد، اجماع آنها در مورد «برجام» نیز می‌تواند مانع بازگشت تحریم‌ها و اجرای سیاست‌های خصومت‌آمیز دولت ترامپ و کنگره علیه ایران باشد. به واقع، اگر این انسجام و همدلی در مورد برجام تداوم یابد، چه بسا پارلمان‌های ملی اروپایی حتی از تصویب قوانین داخلی جهت اجرای مجدد قطعنامه‌های تحریمی شواری امنیت - در صورت به‌کارگیری مکانیسم «ماشه» توسط آمریکا- نیز سر باز زنند و این یعنی سلب مؤثر اهرم‌های حقوقی و دیپلماتیک از دولت جدید آمریکا!»
اولا، نویسنده هیچ استدلالی برای مدعای خود مطرح نمی‌کند. با کدام استدلال می‌گوییم اگر روزی انسجام و یکپارچگی احزاب اروپایی علیه ایران راهگشای تصویب قطعنامه‌های فصل هفتمی شورای امنیت و پیاده‌سازی تحریم‌های ثانویه کنگره آمریکا شد، امروز هم این انسجام مانع از اعمال اقدامات خصمانه آمریکا علیه ایران می‌شود؟
ثانیا، اگر این اجماع تا امروز که بیش از یک‌سال از اجرای برجام گذشته اتفاق نیفتاده، پس کی قرار است محقق شود؟
ثالثا، این یادداشت در حالی نسبت به تأثیر انسجام و همدلی درباره برجام بر سیاست‌های آمریکا درباره ایران، ابراز امیدواری می‌کند که اتفاقا این انسجام از گذشته تا امروز حول محور تحریم و تحت فشار قرار دادن ایران بوده است، چرا که دولت‌های غربی پیش و پس از مذاکرات و توافق هسته‌ای و حین انجام آن، با آمریکا در رویکردهای زیاده خواهانه و یک جانبه گرایانه خود وحدت کامل داشتند. امروز نیز با گذشت یک‌سال از اجرای برجام شاهد نقض مکرر آن و حتی تحریم‌های جدید بوده‌ایم به طوریکه مسئولان بارها نسبت به بدعهدی آمریکا و برداشته نشدن تحریم‌ها اعتراف کرده‌اند. از این رو نه تنها تعهدات غرب و آمریکا بر زمین مانده بلکه این شواهد حاکی از آن است که آنها از همان ابتدا اراده‌ای برای انجام تعهدات خود نداشتند. با این شرایط، ادعای تأثیر انسجام و همدلی غربی‌ها درباره برجام بر سیاست‌های خصومت آمیز دولت ترامپ، دور از واقعیت است.
یادداشت همکار بی‌بی سی و صدای آمریکا در روزنامه ایران
این روزنامه همچنین، در مطلب دیگری در این ویژه نامه با عنوان «راز بقای برجام» به قلم علی واعظ، نوشت: «بدون پرداختن به اختلافات دیگر بین ایران و غرب، اجرای برجام با مشکلات عدیده مواجه می‌شود، ولی پرداختن به دیگر اختلافات هم بدون اجرای بی‌کم و کاست برجام ممکن نیست».
این یادداشت به وضوح نسخه برجام دو و سه و ... را می‌پیچد. این نسخه که از سوی طیف وادادگان و شیفتگان غرب و عده‌ای از حامیان دولت یازدهم مطرح می‌شود، تأکید می‌کند که ایران باید طی برجام دو و سه، از توانمندی‌های موشکی و همچنین نقش‌آفرینی در بحران‌های منطقه‌ای عقب نشینی کند تا غرب نیز از تحریم‌ها و دشمنی علیه‌ ایران دست بردارد. این نسخه در حالی از سوی این عده مطرح می‌شود که آنان به خوبی بدعهدی‌های آمریکا و غرب در مسیر اجرای برجام را دیده‌اند. از این رو هدف این طیف چیزی جز تسلیم و دست برداشتن جمهوری اسلامی از آرمان‌هایش در برابر غرب و آمریکا نیست. جالب است، روزنامه ایران یادداشت فردی را منتشر کرده که تحت عنوان پژوهشگر مسايل هسته‌ای و عضو گروه موسوم به «بحران» در شبکه‌های ضد انقلاب فارسی زبان از جمله «صدای آمريکا» و «بی‌بی‌سی» حضور می‌‌يابد و اظهاراتی ضد ايرانی را بخصوص در مورد برنامه صلح آميز هسته‌ای ايران ايراد می‌‌کند.
گروه بین‌المللی بحران رابطه بسیار نزدیکی با جورج سوروس دارد، به‌طوری که براساس اطلاعات وب‌سایت این گروه، سوروس از اصلی‌ترین تامین‌کننده‌های مالی گروه بحران است. سوروس همچنین عضو هیئت امنای گروه بین‌المللی بحران است و در سال 2010، گروه بین‌المللی بحران جایزه سالانه  خود را به جورج سوروس اهدا کرد.