kayhan.ir

کد خبر: ۹۴۹۳۸
تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۹

تأملی بر تغییر رفتارهای اخیر عمان در منطقه



اشاره‌:
در چند هفته‌ اخیر عمان به‌گونه‌ای رفتار کرده که گویی قصد دارد رویه‌ بی‌طرفانه خود را کنار گذاشته و به تنش‌های موجود در منطقه ورود کرده و ازقضا جانب محور ارتجاع را بگیرد. اثبات این ادعا مصادیق فراوانی دارد که آخرین نمونه آن در پیوستن عمان به ائتلاف ضد‌تروریسم سعودی‌ها، خود را به نمایش گذاشته است. اندیشکده تبیین در همین رابطه یادداشتی  را منتشر کرده که در ادامه می‌آید.

پادشاهی عمان در چند هفته‌ اخیر مواضعی اتخاذ کرده و کنشگری خاصی از خود به نمایش گذاشته که با رویکرد و رویه‌ پیشین این دولت کمی متفاوت و متعارض است. دولت عمان همواره تلاش می‌کرده با ایفای نقشی غیرهمسو با آل‌سعود، خود را دولتی مستقل، بی‌طرف و میانجی در منازعات و مناقشات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای معرفی کند. به واسطه‌ همین منش و کنش مستقل، عمان در برخی از تحولات و پرونده‌های منطقه‌ای و بین‌المللی به ایفای نقشی میانجیگرانه پرداخته است. کمک به گفتگوهای بین ایران و آمریکا؛ ازجمله در مواردی چون آزادی زندانیان محبوس در دو کشور، مذاکراتی که درنهایت منجر به معاهده هسته‌ای بین ایران و آمریکا شد و کمک به پایان یافتن بحران یمن، مصادیق عینی و مشهود رویکرد میانجیگرانه و مستقل پادشاهی عمان هستند که به تعبیری، مقام معظم رهبری در فرمایشات خود به واسطه‌ همین نگرش میانجیگرانه از پادشاه عمان به عنوان«محترم منطقه» یاد کرده‌اند. رویه‌ مذکورِ عمان باعث شده بود این کشور در تنازعات و تنش‌های منطقه‌ای به جانب‌داری از کشورها نپرداخته و خود را درون قطب‌ها و درگیری‌های منطقه تعریف نکند.
با این وجود در چند هفته‌ اخیر عمان به‌گونه‌ای رفتار کرده که گویی قصد دارد رویه‌ پیشین خود را کنار گذاشته و به تنش‌های موجود در منطقه ورود کرده و از قضا جانب محور ارتجاع را بگیرد. اثبات این ادعا مصادیق فراوانی دارد که آخرین نمونه آن در پیوستن عمان به ائتلاف ضدتروریسم سعودی‌ها، خود را به نمایش گذاشته است. این الحاق در شرایطی صورت پذیرفت که مسقط در چارچوب رفتار مستقل، پیشتر و در هنگام تشکیل ائتلاف مذکور از پیوستن به آن امتناع کرده بود. با این مقدمه، یادداشت پیش رو در نظر دارد ضمن اشاره مختصر به نمونه‌های گرایش‌های اخیر عمان به محور ارتجاع، دلایل احتمالی این گرایش‌ها را بررسی کند.
مصادیق تغییر رویکرد
به نظر می‌رسد تغییر نگرش عمان و حرکت در مسیری همسو با محور ارتجاع به مذاکرات طرف‌های درگیر برای پایان دادن به بحران یمن بازمی‌گردد. در طرح مسقط که ۶ ماه پس از صدور قطعنامه ۲۲۱۶ مطرح شد، عمان میزبانی گفتگوها را بر عهده گرفت. این طرح نتیجه‌ مذاکره‌ دو نوبته‌ «اسماعیل ولد شیخ» فرستاده سازمان ملل در امور یمن با انصارالله و «علی عبدالله صالح» بود که با مخالفت و مشارکت مقامات سطح چندم عربستان و کارشکنی این مقامات به نتیجه نرسید. پس از این ماجرا عمان دیگر میزبانی مذاکرات را نپذیرفته و میزبانی مذاکرات در سه نوبت به کویت منتقل شد.
با این وجود رویه‌ عمان در چند هفته‌ اخیر بیشترین زاویه و فاصله را با محور مقاومت داشته و به همان نسبت به محور ارتجاع نزدیک شده است. مسقط در این راستا نامه امارات به همراه ۹ کشور دیگر عربی به سازمان ملل را تأیید و امضا کرده است. این نامه از آنچه سیاست‌های توسعه‌طلبانه ایران و بر هم زدن ثبات منطقه نامیده، ابراز نگرانی کرده است. در این نامه آمده: «از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که به صادر کردن انقلاب ایران به کشورهای دیگر فرامی‌خواند، نگرانیم؛ ایران کشوری حامی تروریسم در منطقه است که از حزب‌الله در سوریه و لبنان گرفته تا حوثی‌ها در یمن و گروه‌های تروریستی در بحرین، عراق، عربستان و کویت حمایت می‌کند» در نامه‌ یادشده، آنچه مداخله‌ ایران در جنگ یمن، ارائه کمک‌های مالی، نظامی و راهبردی به انصارالله و نیز ارسال کشتی‌های حامل اسلحه نامیده شده، محکوم شده است.
بازی کردن عمان در این چارچوب و پازل طراحی‌شده و «تروریسم نامیدن» آشکار ایران، موضوعی است که به هیچ‌وجه در سیاست خارجی متوازن و متعادل عمان نسبت به ایران و تحولات منطقه جایگاه و سابقه‌ای نداشته است.
مصداق دیگر، شرکت و حضور عمان در ائتلاف چهارگانه ضدیمن است که از دولت‌های آمریکا، انگلیس، عربستان و امارات تشکیل شده است. این ائتلاف پس از ناتوانی ائتلاف استیجاری برای غلبه بر انصارالله و انقلاب یمن اعلام موجودیت کرده و جلسات متعددی در سطح وزرای خارجه برای نجات آل‌سعود از بحران یمن تشکیل داده و می‌دهد. عمان در آخرین جلسه‌ ائتلاف مذکور به عنوان عضو پنجم شرکت کرده است.
این امر در شرایطی تحقق پذیرفته که نقش و جایگاه اعضای ائتلاف چهارگانه، هر کدام به تناسب در جنایت علیه مردم مظلوم یمن مشخص و مبرهن است. مشارکت در ائتلافی که نقش جنایت‌آمیز مستقیم و غیرمستقیم آن در بحران یمن ثابت‌شده، با سیاست‌های اعتدالی و بی‌طرفانه عمان مغایرت و مخالفت دارد.
اقدام آخر مسقط در این چارچوب، به عضویت درآمدن در ائتلاف ضد‌تروریسم به رهبری عربستان است. عمان چهل و سومین کشوری است که به این ائتلاف پیوسته است. ائتلاف ضد‌تروریسم در دی ماه ۹۴ بر اساس آنچه رهبران امر اعلام کرده‌اند به منظور مبارزه با تروریسم اعلام موجودیت کرد. عربستان در مسیر شکل دادن به ائتلاف مزبور، بسیاری از دولت‌ها را بدون کسب اجازه و موافقت وارد ائتلاف کرد. به‌گونه‌ای که پس از اعلام موجودیت، تعدادی از دولت‌ها عضویت خود در این ائتلاف را تکذیب کردند. مضاف بر این ماجرا، ائتلاف مبارزه با تروریسم تاکنون هیچ چشم‌انداز و دستاوردی از فعالیت‌های ضد‌تروریستی خود ارائه نداده است. حتی برخی از دولت‌های عضو ازجمله خود عربستان از حامیان فکری، عملیاتی و میدانی تروریسم در منطقه هستند.
 دلایل تغییر رویکرد عمان
کارشناسان در‌مورد چرخش عمان به سمت عربستان و خارج شدن نسبی این کشور از مدار تعادل و توازن، دلایل مختلفی مطرح کرده‌اند که با نگاه منطقی و عاقلانه جنبه رسانه‌ای و سیاسی بودن این دلایل مشخص می‌شود. به‌طور مثال خبرگزاری رویترز درک عمان مبنی بر اینکه «همکاری با ایران بی‌فایده است» را دلیل اصلی چرخش مسقط به سمت عربستان و شورای همکاری خلیج‌فارس دانسته است.
یا روزنامه الکترونیکی«سبق» وابسته به عربستان عنوان داشته عمان با دولت‌های شورای همکاری خلیج‌فارس همکاری و همراهی می‌کرده و مانورهای فراوانی با این دولت‌ها به ویژه عربستان برگزار کرده است و این عضویت در ائتلاف نیز اقدامی «عجیب و غیرقابل درک نیست»، با همه‌ این اوصاف در مورد تغییر رویکرد عمان و نزدیکی این کشور به محور ارتجاع فارغ از مسائل سیاسی و رسانه‌ای، دلایل احتمالی ذیل را می‌توان مطرح کرد:
 ۱-بیماری سلطان قابوس
سلطان قابوس پادشاه عمان در دهه‌ هشتم عمر خود به سر می‌برد. او متولد ۱۹۴۰ میلادی است که حکومت را از خاندان «بوسعید» به ارث برده است. خاندان بوسعید بیش از ۳۰۰ سال در عمان حکومت‌داری سنتی و مدرن کرده است. شخص سلطان قابوس در چهل و پنجمین سال حکومت خود به سر می‌برد. ساختار حکومت در عمان به‌گونه‌ای است که «ولایت‌عهدی» در قانون اساسی مشخص نشده و انتخاب جانشین یا از طریق معرفی سلطان، قبل از مرگ صورت می‌پذیرد یا خاندانِ پادشاهی سه روز پس از مرگ پادشاه، شخصی که از هر نظر ممتاز باشد را به پادشاهی برمی‌گزیند.
با این حال افراد متنفذی هستند که مترصدند قدرت خود را تثبیت کرده و خود را به عنوان جانشین سلطان قابوس معرفی کنند. پادشاه کنونی عمان از بیماری(سرطان) رنج می‌برد. به طوری که بارها برای این بیماری به خارج از کشور سفر کرده و در بیمارستان‌های کشورهای غربی بستری شده است. آخرین نمونه آن چند ماه قبل بود که سلطان قابوس با سفر به آلمان ۸ ماه در یک بیمارستان اختصاصی، مورد مراقبت‌های ویژه قرار گرفت.
ضعف و بیماری پادشاه عمان امکان دارد عرصه را برای تندروهای نزدیک به عربستان باز کرده باشد. در این میان «فهد بن محمود آل‌سعید» معاون نخست‌وزیر که بنا به گفته رسانه‌ها محتمل‌ترین گزینه برای جانشینی است، روابط نسبتاً نزدیکی با دولت‌های حاشیه‌ خلیج‌فارس دارد. وی بارها به کشورهای شورای خلیج‌فارس و آمریکا مسافرت کرده است. بنابراین با توجه به بیماری سلطان قابوس احتمال دارد عربستان از طریق نیروهای تندرو نزدیک به خود، سیاست خارجی عمان را از میانه‌روی و بی‌طرفی خارج کرده و به سمت موضع‌گیری علیه ایران و محور مقاومت هدایت نماید.
 ۲-فشارها و تهدیدهای عربستان
آل‌سعود تلاش می‌کند در چارچوب نبرد دیپلماتیک منطقه را دوقطبی کرده و کشورهای حاضر در منطقه را میان انتخاب بین تهران و ریاض مخیر کند. از نگاه عربستان، بازیگران منطقه‌ اعم از دولت‌ها و گروه‌های فرو و فراملی، دو گونه‌اند: همسو با ایران، همسو با عربستان، در این میان اگر بازیگران میانه‌ای هم وجود داشته باشند، باید در مرحله اول به سمت عربستان گرایش پیدا کرده و در مرحله دوم از متمایل شدن به سوی ایران منصرف شوند.
عربستان با اتکا به چنین نگاهی سعی دارد تا بر یاران خود در رقابت و خصومت با ایران بیفزاید و از طریق فشار و تهدید کشورها را به سمت و جانب خود هدایت کند. راهبرد فشار و تهدید در مصداق یمن به‌وضوح مشهود است.
آل‌سعود بارها عمان را متهم کرده که این کشور از طریق گذرگاه‌های مرزی خود امکان ارسال سلاح به انصارالله یمن از سوی ایران را تسهیل کرده است. به ادعای عربستان تدابیر امنیتی ضعیف و بعضاً تعمدی عمان در مرزهای خود با یمن، این امکان را در اختیار ایران قرار داده تا با استفاده از این فضا به انصارالله یمن سلاح ارسال نماید. وزیر خارجه عمان ضمن رد این اتهام، کشورهای عربی را بر آن داشته تا از قاچاق سلاح در «وادی عبیده» استانِ «مأرب» یمن جلوگیری کنند.
مصداق دیگر فشار و تهدید در «اتحادیه خلیج‌فارس» خود را به نمایش گذاشت. شورای همکاری خلیج‌فارس درصدد است برای تقویت، تحکیم و گسترده کردن همکاری‌ها «شورا» را به «اتحادیه» تبدیل کند. در این میان مسئول بحرینی که پیگیر تشکیل هر چه سریع‌تر این اتحادیه است اعلام کرده کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به حضور عمان در اتحادیه‌ مذکور نیازی نداشته و اتحادیه بدون عمان نیز شکل می‌گیرد. اگرچه عمان تلویحاً مخالف ارتقای شورای همکاری خلیج‌فارس به اتحادیه خلیج‌فارس است اما با این وجود نمی‌تواند از منافع احتمالی عضویت در این اتحادیه نیز غافل شود.
فشار دیگر در سفر «ملک سلمان» پادشاه عربستان به کشورهای حاشیه‌ خلیج‌فارس جنبه عملیاتی به خود گرفت. در سفر مذکور که چند هفته پیش صورت پذیرفت ملک سلمان از همه کشورهای اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس دیدار کرده و عمان را از این دیدار مستثنا کرد. همین موضوع در چارچوب راهبرد تهدید و فشار برای انتخاب دوقطبی موجود در منطقه قابل تحلیل است.
 ۳-ضعف دولت یازدهم در دیپلماسی منطقه‌ای
رویکرد تعامل‌گرا و مذاکره محور، اساس سیاست خارجی دولت روحانی را تشکیل می‌دهد. روحانی در انتخابات ۹۲ توانست با ا‌نتقاد از سیاست خارجی دولت قبل و پیوند زدن معیشت به پرونده‌ هسته‌ای، آرای مردم را به سوی خود جلب کند.
در این میان، برجام تنها دستاورد دولت یازدهم در صحنه سیاست داخلی و خارجی بود که از رهگذر مذاکره با ۱+۵ حاصل‌شده و دارای «نقاط ابهام و ضعف‌های ساختاری» بود. روحانی با اتکا به تنها دستاورد خود در سیاست خارجی به دنبال بهره‌برداری در موضوعات داخلی است لذا تمام تلاش دولت حفظ برجام و جلوگیری از نقض آن از سوی دولت آمریکا است. برای تحقق این امر بخش عمده‌ دیپلماسی دولت معطوف به غرب و اتحادیه اروپا است. دولت در این مسیر از طریق ارتباط‌گیری با اتحادیه اروپا و تقویت روابط خود با این اتحادیه، درصدد فشار به آمریکا است تا این دولت تعهدات خود در برجام را اجرایی کند.
این مسئله موجب شده توجه دولت یازدهم به تحولات منطقه کمتر شده و منطقه از اولویت نخست دولت خارج شود. این در حالی است که امنیت ملی، اقتدار، عمق راهبردی و جایگاه ایران در آینده‌ جهان به تحولات منطقه بستگی دارد که غفلت از این موضوع می‌تواند تمام راهبردهای ایران در سیاست خارجی را با مشکل مواجه ساخته و امنیت ملی ایران را تحت‌الشعاع قرار دهد.
غفلت دولت یازدهم از تحولات منطقه زمین بازتری را برای کنشگری طرف مقابل مهیا کرده است. به طوری که عربستان و دولت‌های تابع با اتخاذ دیپلماسی فعال، سناریوها و هجمه‌های متعددی را علیه ایران و محور مقاومت تدارک می‌بینند، اما در این میان، آنچه طرح‌ها و سناریوهای طرف مقابل را به نتیجه رسانده و دولت‌های مختلف را گرد او جمع کرده؛ انفعال و بی‌برنامگی دولت برای پرداختن به مسائل منطقه است.
به‌طور مثال عمان به عنوان یکی از دولت‌های مورد اعتماد و میانه‌رو منطقه که در منازعات و مناقشات جهانی و منطقه‌ای، نقش میانجی را ایفا می‌کرد اکنون به جنگ دیپلماتیک عربستان علیه ایران پیوسته است. یا کویت و قطر به دلیل ضعف دیپلماسی دولت یازدهم و مسئولان سیاست خارجی در زمین طراحی‌شده‌ عربستانی‌ها به ایفای نقش می‌پردازند. درحالی‌که به اعتراف خود مقامات آل‌سعود کویت و عمان به نسبت‌های مختلف، سیاست‌های متفاوتی از عربستان در قبال ایران اتخاذ کرده بودند؛ اما اکنون نعل به نعل عربستان نقش ایران در منطقه را زیر سؤال می‌برند.
دیپلماسی فعال منطقه‌ای وزارت خارجه می‌توانست از طریق تعامل با دولت‌های نسبتاً میانه‌رو، جنگ دیپلماتیک آل‌سعود علیه ایران را به شکست کشانده یا مقداری از فشار آن را تعدیل کند. عدم اهتمام به منطقه و متقابلاً تمرکز آل‌سعود بر منطقه، روز به روز دولت‌های منطقه را از ایران دورتر می‌کند. در صورتی که بسیاری از این دولت‌ها اگرچه دوست ایران نبوده‌اند اما روابط خصمانه‌ای نیز با این کشور نداشته‌ یا حداقل حاضر به ایفای یک‌جانبه‌ نقش در زمین طراحی‌شده‌ سعودی‌ها نبوده‌اند(۷) لذا نگاه به غرب دولت یازدهم، عمان را نیز از ایران دور و به عربستان نزدیک کرده است. عمانی که پادشاه کشورش اولین دولت از شورای همکاری خلیج‌فارس بود که با انتخاب روحانی به ریاست جمهوری به ایران سفر کرده و این انتخاب را به وی تبریک گفت.
 جمع‌بندی
پادشاهی عمان در چند هفته‌ اخیر مواضعی اتخاذ کرده و کنشگری خاصی از خود به نمایش گذاشته که با رویکرد و رویه‌ پیشین این دولت کمی متفاوت و متعارض است. دولت عمان همواره تلاش می‌کرده با ایفای نقشی غیرهمسو با آل‌سعود، خود را دولتی مستقل، بی‌طرف و میانجی در منازعات و مناقشات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای معرفی کند. به واسطه‌ همین منش و کنش مستقل، عمان در برخی از تحولات و پرونده‌های منطقه‌ای و بین‌المللی به ایفای نقشی میانجیگرانه پرداخته است.با این وجود عمان به‌گونه‌ای رفتار کرده که گویی قصد دارد رویه‌ بی‌طرفانه خود را کنار گذاشته و به تنش‌های موجود در منطقه ورود کرده و ازقضا جانب محور ارتجاع را بگیرد. اثبات این ادعا مصادیق فراوانی دارد که آخرین نمونه آن در پیوستن عمان به ائتلاف ضد تروریسم سعودی‌ها، خود را به نمایش گذاشته است. امضای نامه یازده کشور عربی و شکایت این کشورها از ایران به سازمان ملل و حضور در نشست چهارگانه کشورهای ضد یمن مصادیق پیشین این رویکرد جدید عمان هستند. در اتخاذ چنین رویکردی دلایل احتمالی ذیل را می‌توان برشمرد:
 ۱- بیماری سلطان قابوس و خودسری نیروهای تندرو
۲- فشارها و تهدیدهای عربستان و ناگزیر شدن عمان از موضع‌گیری
۳- ضعف دولت یازدهم در دیپلماسی منطقه‌ای