kayhan.ir

کد خبر: ۹۱۶۴۱
تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۷

بیماری بدگمانی و راه درمان آن


* محسن فیروزیان

یکی از بیماری‌های روانی که تاثیر زیانباری بر شخصیت و رفتارهای فردی و اجتماعی بجا می‌گذارد، بدگمانی یا سوء ظن است. با نگاهی به آثار زیانبار آن که در آیات و روایات بیان شده به روشنی دانسته می‌شود که بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی و حتی اختلالات شناختی و بیماری‌های روانی چون اضطراب و تشویش و افسردگی می‌تواند با خاستگاه بدگمانی باشد. بنابراین، شناخت علل و عوامل، آثار و درمان آن برای دستیابی به شخصیت سالم و متعادل و جامعه سالم مفید و سازنده خواهد بود.
***
ظن، یکی از حالات نفس است. در اصطلاحات فلسفی و نیز اصولی، ظن حالتى است كه از اماره‌اى حاصل مى شود كه اگر قوى شود منجرّ به يقين مى شود و اگر ضعيف شود از حدّ «وهم» تجاوز نمى كند.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 539، «ظن».) پس حدّ فاصل بين يقين و وهم، ظن است. البته به طرف راجح از دو طرف اعتقاد غير جازم نیز ظن می‌گویند. (لغت‌نامه، دهخدا، ج 9، ص 13791، «ظن».)
انسان در حوزه ترس و خوف، وقتی شک داشته باشد، اقدام به کاری نمی‌کند و همان احتمال پنجاه پنجاه برای ایجاد تردید کافی است. پس اگر ظن ایجاد شود، بطور طبیعی به آن کار اقدام نمی‌کند. از این روست که بسیاری از مردم به احتمال و ظن اینکه قیامتی است و باید پاسخگو باشند، از گناه اجتناب کرده و براساس احکام شریعت عمل می‌کنند.(بقره، آیات 46 و 249) از آیه 12 سوره حجرات به دست می‌آید که ظن به دو دسته مثبت و منفی تقسیم می‌شود. از این برخی از مصادیق ظن، گناه دانسته شده است. پس برخی از مصادیق آن جایز و روا و قابل عمل بلکه واجب عمل است؛ زیرا قيد «كثيراً» از آن جهت در آیه آورده شده كه بعضى از ظنون لازم است به آنها عمل شود و مخالفت با آن جايز نيست.(مجمع البيان، ج 9 - 10، ص 205)
بدبینی و خوش بینی
تفسیر ما از واقعیت‌های زندگی چیست؟ بی‌گمان سبک تبیینی امور از سوی ما نقش تعیین‌کننده در رفتارهای ما دارد. افراد را از نظر تفسیر جهان و واقعیت‌های زندگی می‌توان به دو دسته افراد: 1. خوش بین؛ 2. بدبین تقسیم کرد.
خوش‌بینی مانند خوش گمانی، تفسیر مثبت از زندگی به دست می‌آید و توجیه صحیح و درستی از رفتارهای خود و  دیگران دارد و اجازه نمی‌دهد تا سرزنش درونی و برخی از جنبه‌های منفی، تشدید و غیرقابل مهار و کنترل شود. وجود شرور و بدی‌ها را عنصر اصلی و اصل حاکم بر جهان هستی نمی‌داند، بلکه آن را طفیلی وجود و خیر می‌داند و اصالتی برای آن قایل نیست؛ از این رو، جنگ، کشتار، خیانت، بی‌وفایی، دروغ و مانند آنها را امری عارضی دانسته و حرکت کلی جهان را به سوی خیر و صلح ارزیابی می‌کند و امید به تغییرات مثبت در جهان، جامعه و جان دارد و بدان امید زندگی می‌کند و حرکت‌های منفی و شرور را موردی می‌داند و در همین چارچوب با آن تعامل می‌کند. بر همین اساس نه تنها به هستی و زندگی و جامعه خوش بین است، بلکه خوش گمان نسبت به رفتار دیگران بوده و آن را مثبت ارزیابی می‌کند.
اما بدبینی، نگرشی منفی نسبت به هستی و زندگی است و انسان بدبین همانند بدگمان نسبت به همه چیز نگرشی منفی دارد. لذا در زندگی گرفتار درماندگی است. شخص بدبین، بدبینی روانی خود را به همه زندگی و به تبع آن درماندگی را به همه جنبه‌های آن گسترش می‌دهد و این گونه از نظر روانی و روحی درهم ریخته و دچار اضطراب و پریشان حالی است و به کسی اعتماد ندارد و هیچ گاه احساس امنیت نمی‌کند و همواره دلهره دارد که اتفاقات ناخوشایند و بدی روی دهد. چنین افرادی رفتار دیگران را نادرست، کینه توزانه و خطرناک می‌دانند و این گونه خود را در موقعیت‌های نادرست قرار می‌دهند.
این در حالی است که انسان خوش بین، همواره در انتظار وقوع اتفاقات خوب برای خود است و زندگی سالمی دارد و کمتر بیمار می‌شود و در صورت بیماری، می‌تواند آن را درمان کند و با مثبت نگری از بحران‌ها عبور کرده و مسئولیت مراقبت خود را به عهده بگیرد و برای تغییر مثبت تلاش کند و اعمالی را به قصد تاثیرگذاری مفید و مثبت انجام دهد. از همین رو چنین افرادی، کم‌تر از بدبین‌ها دچار آسیب می‌شوند؛ زیرا مشکل آنان تنها همان بحران و یا بیماری است؛ اما بدبین‌ها دچار همزمانی دو مشکل بیماری و ناامیدی هستند. بدبین‌ها باور دارند که اعمال آنان پیامد ناچیزی دارد و همین نیز تاثیر منفی در انگیزه و حرکت و انجام اعمال آنان داشته و از ثبات، استقامت، صبوری، شکیبایی و بردباری برخوردار نبوده و آستانه تحمل آنان به شدت سست، ضعیف و پایین است. آنان به سبب همان برداشت منفی از تاثیر اعمال و یا کم تاثیری آن، دنبال تغییر دادن رفتارشان نیستند و می‌گویند: تغییر رفتار و اعمال، چه تاثیری در کلیت امر دارد؟!
باید توجه داشت خوش بینی و خوش گمانی همیشه درست و ارزشی نیست؛ زیرا گاه خوش‌بینی، غیرواقع بینانه خواهد بود؛ چنان که بدبینی غیرواقع بینانه است. به سخن دیگر، اگر بدبینی، همواره غیرواقع بینانه است؛ گاه خوش‌بینی هم در مواردی غیرواقع بینانه است و از همین جهت می‌تواند بسیار آسیب زا باشد؛ زیرا خوش بینی به شکل گرایش افراطی می‌تواند تفسیر و توجیه غیرواقعی از واقعیت باشد. این نظر غیرواقع بینانه می‌تواند شخص را در موقعیت‌های خطرناکی قرار دهد. حقیقت گرایی که خوش بینی دارد، باید با چاشنی واقع بینی همراه باشد. اگر حقیقت، جبر تاریخی به سوی خیر و عدالت است، ولی واقعیت این است که در هر دوره تاریخی یا جغرافیای مکانی و زمانی، ممکن است واقعیت ضد خیر و عدالت باشد که هست. بنابراین، واقع بینی در کنار خوش بینی قرار می‌گیرد و رفتارهای متعادل و مفید را سازمان می‌دهد؛ اما اگر خوش بینی بدون چاشنی واقع بینی باشد، می‌تواند آسیب‌پذیر باشد؛ چرا که خوش بینان، نظر غیرواقع بینانه‌ای درباره آسیب پذیری نسبت به عواقب رفتار خود و دیگران دارند. این مطلب در ادامه در توضیح جواز بدبینی و بدگمانی در برخی از موارد توضیح داده شده  است.
اصولا گرایش بدبینی از جهتی ضد حقیقت و از جهتی غیرواقع بینانه است؛ زیرا اولا هرگز اکثر واقعیت‌ها، منفی نیست و اگر چنین بود جهان و جامعه متلاشی می‌شد؛ بلکه جنبه‌های حقیقت گرایی واقعیت‌ها قوی‌تر است؛ هر چند که جنبه‌های باطل واقعیت‌ها روشن‌تر و چشم پرکن‌تر است؛ چرا که یک لکه سیاه از باطل و بدی در میان سپیدی حقیقت به شدت به چشم می‌آید و روشن‌تر دیده می‌شود.
بدبینی غیرواقع بینانه در صورت رو به رو شدن با بدبیاری‌ها مانند بیماری جدی، می‌تواند زیانبار باشد و شخص را به سمت و سوی عدم تحرکی سوق دهد؛ زیرا تاثیر مثبتی برای اعمالش نمی‌یابد و یا آن را کم تاثیر می‌داند. از این رو، باید گفت افسردگی در افراد، اوج بدبینی است؛ چون شخص در این حالت، احساس درماندگی شدید و بدگمانی قوی دارد و هیچ‌گونه حرکت و تحرکی را نمی‌پذیرد و مسئولیت مراقبت از خود را کنار می‌گذارد.
بدبینی با بدگمانی نسبت به دیگران نیز همراه است؛ چنان که خوش بینی با خوش گمانی و حسن ظن نسبت به دیگران جمع می‌شود.
بدبین‌ها و بدگمان‌ها به همه چیز شک دارند، آنان مسئولیت اشتباهات خود را نمی‌پذیرند؛ بلکه در عوض با سرزنش دیگران، فرافکنی کرده و بار مسئولیت خطا و اشتباه خود را به دوش دیگران می‌اندازند. به سبب کاهش آستانه تحمل و فقدان شکیبایی و بردباری، در هنگام مواجهه با انتقاد، متخاصم می‌شوند و آمادگی دارند حتی اظهارات بی‌غرض و رویدادهای جزیی را به عنوان چیزی سوء تعبیر ‌کنند که معنای پنهان و تهدید کننده‌ای دارد. پس اشارات و سخنان بی‌غرض را دارای کنایاتی نهان و تعریض به خود ارزیابی کرده و با آن به شدت برخورد می‌کنند. اهل گذشت و عفو از خطا و اشتباه دیگران نیستند و به شدت کینه‌ای هستند. زندگی عاطفی آنان منزوی و مقید به قیود بسیار است. روابط اجتماعی آنان هماره مشکل آفرین است؛ چون بطور غیرمنطقی می‌ترسد دیگران به آنان آسیب برسانند و یا مقاصد بدی را در نظر دارند و همین امر موجب می‌شود تا دیگران از ایشان فاصله بگیرند.
بدبین‌ها و بدگمان‌ها، مردم را بدخواه و فریبکار می‌دانند و بر این باورند که آنان قصد خیری ندارند و نمی‌توان از آنان در امنیت بود. بر این باورند که هر کسی دنبال کلاه گذاری است. در این میان برخی از خطاها و اشتباهات دیگران، این بدبینی و بدگمانی را تقویت می‌کند و شخص شکاک و بدگمان را دچار نگرانی بیش‌از دیگران می‌کند. شخص گمان می  کند که همواره در معرض خطر از سوی دیگران است و باید همواره مراقب باشد. احساس بی‌اعتمادی نسبت به دیگران، خود عامل انزواگرایی، ترس، اضطراب، پریشان حالی، افسردگی و مانند آنها می‌شود. پس باید احساس بی‌اعتمادی آنان را درمان کرد و از میان برد؛ زیرا بسیار آسیب زا و خطرناک است.
نشانه‌ها و آثار این شکاکیت، بدبینی و بدگمانی را می‌توان در اموری از جمله موارد زیرشناسائی کرد: 1. آسیب رسانی و فریب کاری دیگران؛ 2. اشتغال ذهنی به تردیدهای ناموجه نسبت به اموری چون وفاداری و یا اعتماد به دیگران؛ 3. نهان کاری از ترس سوء استفاده دیگران؛ 4. برداشت‌های نادرست، تحقیر آمیز و تهدید‌کننده پنهان از امور و تفسیر نادرست و ناروا از واقعیت‌های موجود در زندگی؛ 5. کینه توزی؛ 6. مقابله با دیگران به احتمال تهدید؛ 7. سوءظن جنسی نسبت به دیگران و تقویت بدگمانی خیانت.
اين افراد بدون هيچ دليل، يا بر پايه شواهد ناچيز و بي اهميت، دچار اين شک هستند که ديگران بـر ضد آنان توطئـه مي کننـد. درباره وفاداري همسر، بستگان و دوستان خويش هميشه تـرديـد دارند و اعمال آنان را به دقت مورد ريزبيني قرار مي دهند تا شواهدي حاکي از نيات خصمانه آنان بيابند و در اغلب موارد حتي تشويق و تمجید و تعریف، مورد سوءتعبيـر قـرار مي‌گيـرد.
اين افراد به صورت بيمار گونه، حسود هستند. اغلب بدون اينکه شواهدي موجود باشد، نسبت به خيانت همسرشان دچار شک و گمان هستند. از آنجا که قادر به اعتماد کردن به ديگران نيستند، نياز شديد به خودکفايي و استقلال دارند و از فعالیت‌های اجتماعی و گروهی دوری می‌گزینند.
بررسی‌ها نشان می‌دهد که عوامل ارثي در ايـن اختلال دخيل است، اما به نظـر مي رسد نقش محيط اوليه پرورش کودک نيز بسيار مهم است. محيط‌های تربیتی و خانوادگي سرد، انزواجو، بي‌اعتمادي و سوءظن، موقعيت هاي برانگيزنده حسادت و کاهنده احترام به نفس، بدرفتاري از سوي والدين و رفتار و گفتار طعنه آميز و داراي معاني دوگانه از سوي آنان همه در ايجاد شخصيت شکاک نقش دارند.
آثار سوءظن
بدگمانی حالتی است که در شخص به شکل ملکه و یا مقوم در آمده است. اینکه شخص گاه گاهی درباره امری بدگمان باشد، نمی‌توان وی را در گروه بدگمان طبقه بندی کرد و این عنوان را به او اطلاق کرد؛ بلکه زمانی می‌گوئیم که شخص بدگمان است که به شکل غالب یا ملکه یا مقوم در آمده باشد.
البته باید توجه داشت که بدگمانی حتی اگر موردی باشد، جایز نیست و شخص باید نسبت به آن موارد دست از بدگمانی بردارد و به جای بدگمانی، خوش گمان باشد. از نظر قرآن، مومنان نسبت به یکدیگر باید حسن‌ظن داشته باشند و بر همین اساس اصالت صحت و مانند آن را در رفتار و اعمال خود جاری کنند.(حجرات، آیه 12) از نظر قرآن حتی در مواردی که احتمال بدگمانی است و شرایط و موقعیت بگونه‌ای است که انسان را دچار بدگمانی می‌کند، باید خوش گمانی را مقدم دارند و از بدگمانی پرهیز کنند؛ زیرا این رویه انسان را از گرفتار شدن به بدگمانی و آثار آن دور نگه می‌دارد و جامعه در امنیت روانی و روحی قرار می‌گیرد و از میزان تنش و درگیری و مانند آن کاسته می‌شود.(نور، آیات 11 و 12)
بدگمانی به عنوان ملکه و مقوم موجب می‌شود تا شخص نه تنها نسبت به مردم بلکه نسبت به خدا نیز بدگمان شود که خود گناهی بزرگ است.(حجرات، آیه 12) پیامبر(ص) می‌فرماید: مَن أساءَ بأخِيهِ الظَّنَّ فَقَد أساءَ بِرَبِّهِ، إنّ اللّهَ تعالى يقولُ: «اجْتَنِبُوا كَثيرا مِنَ الظَّنِّ»؛ هركه به برادر خود گمان بد برد، به پرودگارش گمان بد برده است؛ زيرا خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد: «ازبسيارى گمانها بپرهيزيد».(كنز العمّال: 7587.)
همچنین بدگمانی به این شکل موجب می‌شود که انسان با چیزی که به مرتبه قطع و یقین نرسیده، به عنوان حقیقت رفتار کند که خود بسیار خطرناک است. کسانی که به بیماری ترس گرفتارند، گاه امری موهوم را حقیقت دانسته و از آن وحشت می‌کنند. همین حالت در بدگمان پدید می‌آید. این گونه است که با امر مظنون به عنوان حقیقت و واقعیت برخورد می‌کند و براساس آن قضاوت کرده و کنش و واکنش نشان می‌دهد. از همین رو پیامبر(ص) از چنین برخوردی نهی می‌کند و می‌فرماید: إذا ظَنَنتُم فلا تُحَقِّقُوا؛ وقتی گمان کردید، پس آن را حقیقت ندانید.(كنز العمّال: 7585. )
از مهمترین آثار بدگمانی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. بستر گناه: بدگمانی از نظر فردی و شخصی، زمینه و بستر گناه را فراهم می‌آورد؛ از همین رو، خداوند در آیه 12 سوره حجرات آن را به عنوان «اثم» (گناه) دانسته و نهی کرده است.
2. تهدید اخوت ایمانی: چنانکه گفته شد، بدگمانی از نظر اجتماعی، تهدید به شمار می‌آید؛ زیرا جو روانی جامعه را به هم می‌ریزد و در روند انسجام اجتماعی و همدلی اختلال وارد می‌سازد و برادری اسلامی را تهدید می‌کند.(حجرات، آیات 10 و 12)
3. دروغ‌ترین‌ها: بدگمانی از مصادیق دروغ‌ترین دروغ‌ها است که باید از آن پرهیز کرد. پيامبر خدا(ص) می‌فرماید: إيّاكُم و الظَّنَّ؛ فإنَّ الظَّنَّ أكذَبُ الكَذِبِ؛ از گمان بپرهيزيد؛ زيرا گمان دروغترين دروغ است.(بحار الأنوار: ج 75، ص195، حدیث8.)
4. جبن و بخل و حرص: از آثار بدگمانی ترس و بخل‌ورزی و حرص است. پیامبر(ص) می‌فرماید:  همانا ترس و بخل و حرص، [جلوه‌هاى] يك خصلتند كه بدگمانى، آنها را فراهم آورده است.( بحار الأنوار: ج 73، ص304، حدیث21.) از آیات و روایات به دست می‌آید که بخل ریشه در بدگمانی نسبت به خدا دارد؛ چنانکه حرص، زیاده خواهی بیش از استحقاق نیز ریشه در همین بدگمانی دارد. حضرت امیرمومنان(ع) به مالک اشتر می‌نویسد:  همانا بخل و ستم و آزمندى خصلتهاى گوناگونى هستند كه بد گمانى به خدا فراهم آورنده آنهاست و در نهاد مردمان بد‌كردار نهفته‌اند.( نهج البلاغه: نامه 53).
5. سرزنش: کسی که گمان بد دارد، براساس آن، دیگران را سرزنش می‌کند که خود موجب گمراهی و دور شدن از راه حق می‌شود. جالب این است که ما درباره خودمان یقین به فکر و عمل بد و نادرست داریم و خودمان را سرزنش نمی‌کنیم، ولی براساس بدگمانی خودمان، دیگران را به چیزی که یقین نداریم و بلکه تنها گمان یا بدگمانی داریم، سرزنش می‌کنیم که بسیار نادرست است. حضرت امیرمومنان علی(ع) نیز می‌فرماید: چونان كسى مباش... كه در آنچه گمان مى برد، نفْسش بر او چيره مى آيد و در آنچه يقين دارد، بر نفْس خود چيره نمى شود. (نهج‌البلاغه: الحكمه 150.)
6. از دست رفتن سرمایه اعتماد دو سویه: بدگمانی مهم‌ترین سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد را از میان می‌برد و به اشکال گوناگون بحران عدم اعتماد را به وجود می‌آورد. امام على(ع) می‌فرماید: بدترين مردم كسى است كه به سبب بدگمانى به هيچ كس اعتماد نمى كند و ديگران نيز به سبب بد كرداري‌اش به او اعتماد نمى‌كنند.( غرر الحكم: 5748.)
7. از دست رفتن صلح و آشتی: بدگمانی چون خوره، شخص را از درون می‌خورد و سلامتش را دگرگون می‌کند طوری که دیگر جایی برای صلح و صفا و آشتی باقی نمی‌ماند. شخص، دیگر نمی‌تواند کینه‌ها را از خود دور کند و دست صفا و صمیمیت به سوی کسی دراز کند و از در آشتی در آید. امام علی(ع) می‌فرماید: هر كه بد گمانى بر او چيره شود، جاى آشتى با هيچ دوستى باقى نگذارد. (غرر الحكم: 8950.)
8. از دست رفتن دوستان شفیق: از دیگر آثاری است که امام على(ع) ـ در سفارش به فرزند خود حسن(ع) ـ به آن اشاره کرده و فرموده است: لا يَعدَمُكَ مِن شَفيقٍ سُوءُ الظَّنِّ؛ بد گمانى، تو را از دوست دلسوز محروم نكند.( بحار الأنوار: ج77، ص211، حدیث1.)
9. مرگ زودرس: انسان دارای اجل معلق و اجل مسمی است. اجل معلق به رفتار انسان وابسته است و خوب و بد اعمال چون صله رحم و ترک آن یا صدقه و ترک آن می‌تواند در تقدیم و تاخیر آن نقش داشته باشد. از نظر قرآن، شکاکیت و بدگمانی بویژه نسبت به خداوند موجب می‌شود تا شخص گرفتار مرگ زودرس شود؛ چنانکه ترک شک و بدگمانی می‌تواند مرگ را تا اجل مسمی به تاخیر اندازد...(ابراهيم، آیات 9 و 10)
10. ناتوانی از درک حقایق: چنانکه گفته شد بدبینی و بدگمانی موجب می‌شود که واقعیت‌ها و حقایق آنچه که هست برای شخص قابل درک نباشد و برداشت‌های ناروا از آن داشته باشد. خداوند در قرآن نیز غوطه‌وری در شکاکیت وبدگمانی را مايه محروميّت انسان از درك حقايق دانسته است.(دخان، آیات 7 تا 9؛ تفسير التحريروالتنوير، ج 12، جزء 25، ص 284 - 285)
عوامل بدگمانی
چنانکه گفته شد عوامل چندی در ایجاد بدگمانی نقش دارد که از جمله آنها بدگمانی نسبت به خدا است. همچنین در روایات، عاملی چون ریب نیز مطرح شده است. از نظر اسلام، ریب تاثیر بسزائی در ایجاد بدگمانی در اشخاص دارد. ریب حالتی از شک است که در عمل نیز خودنمایی می‌کند. از این امام على(ع) نسبت به این گونه از شکوک هشدار و می‌فرماید: شكّ، موجب بدگمانى است.( غرر الحكم: 346.) ایشان در جایی دیگر نیز فرموده است: المُرِيبُ أبدا عَلِيلٌ؛ شكاك، همواره بيمار است.( غرر الحكم: 839.) بنابراین، برای رهایی از انواع بیماری‌ها باید از شک و ریب دوری کرد تا سلامت خود را به دست آورد.
از جمله آثار ریب می‌توان به گرایش شخص به غیبت اشاره کرد. امام على(ع) می‌فرماید: مَن كَثُرَت رِيبَتُهُ كَثُرَت غِيبَتُهُ؛ هر كه شكّش زياد باشد، غيبتش [از مردم يا مردم از او] زياد شود.(غرر الحكم: 8094.)
موارد جواز بدگمانی
البته در برخی از موارد بطور مصداقی و موردی جایز است که انسان بدگمان باشد نه خوش گمان؛ زیرا اگر این گونه عمل نکند؛ زیان خواهد کرد و آسیب می‌بیند. خوش گمانی زیاد موجب سوء استفاده دیگران می‌شود و شخص از جایی که خوش گمان است، ضربه می‌خورد.
امام على(ع) می‌فرماید: هر گاه درستى و پاكى بر روزگار و مردمش حكمفرما شد، اگر كسى به ديگرى بى آنكه گناهى از او آشكار شود گمان بد برد ستم كرده است و هرگاه فساد و نا راستى بر روزگار و مردم آن چيره شد، اگر كسى به ديگرى گمان نيك برد و خوش بين باشد، فريب خورده است.( نهج البلاغة: الحكمة 114.)
انسان با دشمن اگر پیمان صلح بست و آشتی کرد نباید از مکر او خود را ایمن بداند، بلکه باید هوشیار باشد و نسبت به او سوء ظن داشته باشد. امام على(ع) ـ در فرمان استاندارى مصر به مالك اشتر ـ نوشت: بعد از صلح با دشمنت، از او سخت برحذر باش؛ زيرا گاه دشمن، خود را به تو نزديك مى كند، تا غافلگيرت سازد؛ پس دورانديش و محتاط باش و خوش بينى به دشمن را متهم كن.( نهج البلاغة: نامه 53.)
در برخی از محیط‌ها و زمان‌ها، رفتارهای زشت و بد ارزشی می‌شود و هنجار دانسته شده و براساس آن عمل می‌شود. در چنین محیط‌هایی نیز نباید خوش گمان بود. امام صادق(ع) می‌فرماید: اگر روزگار، روزگارِ ستم باشد و مردمش اهل نيرنگ؛ اطمينان كردن به تمام افراد درماندگى است. (تحف العقول:ص 357)
اصولا خوش گمانی خوب است ولی نه تا جایی که همه اسرار و رازها را به دیگران گفت، بلکه یک رگه‌ای از بدگمانی لازم است تا برخی از اسرار حفظ شود.  امام صادق(ع) می‌فرماید: به برادرت اعتماد كامل و تمام مكن؛ زيرا زمين خوردن ناشى از اطمينان كردن، بخشودنى نيست.( تحف العقول:ص 357.)
راه درمان بدگمانی
از راه‌های اصلاح بدگمانی و درمان آن، اینکه بداند و با تقویت حسن ظن و تاکید بر جنبه خیرخواهی دیگران و تصدیق آنان به خیرخواهی می‌توان از بدگمانی رست. همان طوری که پیامبر(ص) «اذن خیر» بود(توبه، آیه 61) آن حضرت با اینکه می‌دانست منافقان سخنانی که بر زبان می‌رانند مقاصد دیگری را در نظر دارند، ولی خوش بینانه با آنها برخورد می‌کرد و سخنانشان را حمل بر جنبه‌های مثبت و سازنده می‌نمود تا جایی که آنان، حضرت را به عنوان «اذن» یعنی حرف شنو و شخص ساده‌ای که هر چیزی را می‌پذیرد و باور می‌کند، یاد می‌کردند. خداوند در آیه 61 توبه بیان می‌کند که ایشان برای خیر خواهی نسبت به آنان این گونه عمل می‌کرد؛ چرایی این رفتار را باید در حرص شدید آن حضرت(ص) برای هدایت مردم و رهایی از آتش دوزخ دانست.(توبه، آیه 128؛ نحل، آیه 37) این گونه بود که خودش را به رنج می‌انداخت(شعراء، آیه 3) و سخنان یاوه و درشت منافقان را گوش می‌داد و مقاصد نهان آنها را که به آن علم قطعی و شهودی داشت، به رویشان نمی‌آورد و به همان ظاهر کلامشان مستند می‌کرد و می‌پذیرفت؛ چرا که ایشان بر خلق عظیم و دنبال هدایت مردم بوده است.(قلم، آیه 4)
اصولا سنت و سیره چهارده معصوم(ع) این بود که همواره خوش گمان به دیگران بوده و براساس این اصل رفتار می‌کردند. اگر بخواهیم بیماری بدبینی و بدگمانی را درمان کنیم باید همین رویه را در پیش گیریم و نسبت به هستی و خدا خوش بین و نسبت به رفتار دیگران خوش گمان باشیم و بدگمانی و شکاکیت را کنار بگذاریم. امیرمؤمنان على(ع) می‌فرماید: من ظن بک خیرا فصدق ظنه؛ هر كه به تو گمان نيك بُرد، چنان كن كه گمانش به تو واقعيت پيدا كند.(بحار الأنوار: ج 74، ص417، حدیث39.)
اگر بخواهیم بدگمانی خود و دیگران را درمان کنیم باید به اصل ایمان به عنوان مهمترین عامل درمانی توجه کنیم. ایمان به خدا و قیامت و حساب و کتاب آن، موجب می‌شود تا انسان همواره جنبه مثبت را مورد توجه قرار دهد؛ زیرا حکمت الهی اقتضا می‌کند که خیر بیشتر از شر بر جهان و جامعه حاکم باشد. بنابراین، اصل، با خیر و خوبی است و جنبه خیر در هر چیزی قوی‌تر و برتر است. پس براساس اصالت صحت در رفتار دیگران و جنبه خیرگرایی در آن، رفتارهای حتی مشکوک دیگران را بر رفتار صحیح حمل می‌کنیم تا این گونه از بدگمانی و بدبینی رها شویم.(نور، آیه 12)
عامل تقوای الهی نقش بسیار مثبتی برای خوش بینی و خوش گمانی دارد. از این رو انسان متقی هرگز نسبت به دیگران بدگمان نخواهد بود و جنبه‌های منفی و احتمالی را به جنبه مثبت و درست حمل می‌کند.(حجرات، آیه 12)
برداشت مثبت از سخن دیگران، موجب می‌شود تا خوش بینی و خوش گمانی در انسان ایجاد و تقویت شود و از بیماری بدگمانی رهایی یابد. خداوند می‌فرماید:  اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد چون در راه خدا سفر مى ‏كنيد [خوب] رسيدگى كنيد و به كسى كه نزد شما [اظهار] اسلام مى ‏كند مگوييد تو مؤمن نيستى [تا بدين بهانه] متاع زندگى دنيا را بجوئيد چرا كه غنيمت‌هاى فراوان نزد خداست قبلا خودتان [نيز] همين گونه بوديد و خدا بر شما منت نهاد، پس خوب رسيدگى كنيد كه خدا همواره به آنچه انجام مى‏ دهيد آگاه است.(نساء، آیه 94)
خوش‌بینی و خوش گمانی نسبت به رفتار دیگران، از عوامل رهایی از بدگمانی است. خداوند می‌فرماید: چرا هنگامى كه آن [بهتان] را شنيديد مردان و زنان مؤمن گمان نيك به خود نبردند و نگفتند اين بهتانى آشكار است (نور، آیه ۱۲) در این آیه به مومنان یاد داده می‌شود تا در برابر موارد مشکوک، گمان نیک برده و با خوش گمانی با مطلب مواجه شوند و موارد مشکوک را بر جنبه صحیح و درست آن بار کنند تا این گونه از بیماری بدگمانی و بدبینی رهایی یابند و دچار تبعات و پیامدهای زشت چون افک و افترا نسبت به دیگران نشوند و خود را دچار مشکلات دیگر و تبعات و پیامدهای آن نکنند.
پرهیز از ایجاد بستر بدگمانی
اگر دیگران نسبت به برخی از ماها و یا رفتار ما نگاه منفی دارند و دچار بدگمانی می‌شوند، به سبب قرار گرفتن در محیط‌ها و یا موقعیت‌هایی است که این بدگمانی را ایجاد یا تقویت می‌کند. بنابراین، برای رهایی از چنین امری باید موقعیت‌ها را بسنجیم واز قرار گرفتن در مواضع تهمت خودداری کنیم و با پرهیز از این موقعیت‌ها، بدگمانی رااز دیگران دور سازیم. امام على(ع) می‌فرماید: مَن وَقَّفَ نفسَهُ مَوقِفَ التُّهَمَةِ فلا يَلُومَنَّ مَن أساءَ بهِ الظَّنَّ؛ هر كه خود را در جايگاه تهمت و بد گمانى نهد، نبايد كسى را سرزنش كند كه به او گمان بد برده است. (الأمالي للصدوق: ص380، حدیث483.)
آن حضرت(ع) در جایی دیگر می‌فرماید: هركه به جاهاى بد آمد و شد كند، متهم مى شود و هر كه خود را در معرض تهمت قرار دهد، نبايد كسى را كه به او گمان بد برده است، سرزنش كند.( كنز الفوائد: ج 2، ص182.)