kayhan.ir

کد خبر: ۷۸۹۵۹
تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۰
ضرورت کارآفرینی و خلاقیت و فراز و نشیب‌های پیش رو(بخش نخست )

شکست ناپذیری جوانان خلاق با کارآفرینی دانش بنیان(گزارش روز)


 
 گالیا توانگر

 اگر او را شکست ناپذیر بنامیم، گزاف نگفته‌ایم. کارآفرین با همه آنچه دارد وارد عرصه کار و تلاش می‌شود، هر بار که زمین می‌خورد، قوی‌تر از قبل برمی‌خیزد و یاس در قاموس او معنایی ندارد. بنابراین مطابق آموزه‌های دینی‌مان چنانچه کار آفرین را جهادگر عرصه اقتصادی بنامیم،  تعریف بومی کاملی ارائه داده ایم.
سرمایه هرگز ایده را به حرکت در نمی‌آورد، بلکه این ایده است که محرک سرمایه می‌شود. موفقیت در کسب و کار، با ایده نوآورانه و خلاق که به همراه سرمایه منجر به ارائه محصول جدید در بازار می‌شود را اصطلاحا کارآفرینی می‌گوییم.
سازمان ملل متحد شاخص جدید باسوادی را اعلام کرده است. براساس آن به فردی باسواد گفته می‌شود که بتواند حداقل یک شغل ایجاد کند و کارآفرین باشد، بنابراین خیلی وقت‌ها ممکن است فردی دکترا داشته باشد، اما نتواند یک شغل ایجاد کند، بنابراین نمی‌توانیم به این فرد باسواد بگوییم.
این یک واقعیت است که اگر فردی نتواند مثلا برای فرزند خود شغلی ایجاد کند، دیگر باسواد محسوب  نمی‌شود، حتی اگر پزشک باشد و اطلاعات و دانسته‌های زیادی در رشته تخصصی خود داشته باشد.
شکست‌های پی درپی و عزم راسخ
مریم نعیمی بانوی کارآفرین شیرازی این روزها به کار پرورش کبک مشغول است.
وی در گفت و گو با گزارشگر کیهان می‌گوید: «از چهار سال پیش وهمزمان با فارغ‌التحصیلی از دانشگاه به فکر این بودم که کار خودم را داشته باشم. روحیه‌ام این‌طور نبود که جذب یک کار اداری شوم، صبح سرساعت مشخصی بروم و سرساعت مشخصی برگردم. ابتدا به فکر پرورش قارچ افتادم. دوره‌اش را هم دیدم؛ اما زیاد به دلم ننشست. پدرم زمین زراعی داشت، در این زمین اتاقی بود که در آن سگ‌ها را نگهداری می‌کردیم. من به فکر پرورش بوقلمون بودم. پدرم اجازه داد از این اتاق برای شروع کارم استفاده کنم. سگ‌ها را بیرون کشیدیم و کل اتاق را ضد عفونی کردیم. 110 تا جوجه داخل اتاق ریختم. پول جوجه‌ها یک میلیون و صد هزار تومان شد و برایشان از شرکتی، دانه مرغوب سفارش دادم. در طول این مدت دو، سه پرونده وام اقتصاد مقاومتی 4، 10 و 15 میلیونی تشکیل دادم واز وام‌ها طی مرحله اول و مراحل بعدی کارم بهره بردم.»
این بانوی کار آفرین ادامه می‌دهد: «آن روزها در رابطه با پرورش بوقلمون آنچنان  دانش گسترده‌ای نداشتم. فقط با دیدن کار چند پرورش‌دهنده دیگر و گرفتن اطلاعات چندی کار را شروع کردم. تنها می‌خواستم این کار را انجام دهم. همسرم زیاد با شروع این کار موافق نبود و می‌گفت اطلاعات نداری و این یک کار تخصصی است، ولی پدرم حمایتم می‌کرد. سه ماه که گذشت جوجه‌ها دیگر پروار شده بودند و به بدنشان چند کیلو گوشت نشسته بود و هر کدامشان ده، دوازده کیلو شده بودند. به یکباره ظرف چند روز 80 تا از جوجه هایم تلف شدند. با اشک لاشه آنها را از اتاقک بیرون کشیدم. رو به خدا می‌گفتم:آخر چرا الان که سه ماه زحمتشان را کشیده ام و ده تا دوازده کیلو گوشت آورده‌اند، باید تلف شوند؟! کاش همان اول کار تلف می‌شدند؛ اگر قرار بر تلف شدنشان بود، این همه زحمت نمی‌کشیدم و هزینه نمی‌کردم!»
وی که از این شکست درس‌هایی گرفته بود، برای بار دوم و فراهم کردن وام ده میلیون تومانی بانکی سالن دوم (150 متری) را در زمین زراعتی پدری‌اش راه‌اندازی می‌کند. بار دوم 500 جوجه بوقلمون به مبلغ 5 میلیون تومان وارد سالن شماره دو می‌کند. این روزها، روزهای سخت کارش بوده؛ چرا که 38 میلیون تومان چک در دست شرکتی که دانه برایش تامین می‌کرده، داشته است.
این پرورش‌دهنده طیور با مرور خاطرات روزهای سخت برایمان می‌گوید: «آن موقع بوقلمون کیلویی 8 هزار تومان بود اما به یکباره در بازار به کیلویی 4800 هزار تومان کاهش پیدا کرد. باز با خدای مهربان راز و نیاز کردم و گفتم؛خدایا  من را زمین نزن. من چک 38 میلیون تومانی دست مردم دارم. با آن وضع فروش هیچ سودی عایدم نشد. سودی که عایدم نشد هیچ، هزینه 5 میلیون تومانی جوجه بوقلمون‌ها هم در نیامد!»
عاقبت صبح ظفر فرا می‌رسد
«روزهای سختی بود و همه می‌گفتند از پرورش طیور دست بکش، چرا که اگر ادامه دهی بیم آن می‌رود که همه زندگیت را بر سر این کار بگذاری. من نمی‌خواستم عقب‌نشینی کنم؛ چون دیگر در طی دو، سه سال فعالیتم از شکست‌های گذشته، تجربه زیادی به‌دست آورده بودم.»
نعیمی بانوی کار آفرین شیرازی ضمن بیان مطالب بالا در مورد چگونگی شروع دوران طلایی کارش برایمان می‌گوید: «با مشورت با چند نفر خبره کار به این نتیجه رسیدم که بازار پرورش کبک خیلی بهتر از پرورش بوقلمون است. بنابراین به شخصی در یزد ده هزار تا جوجه یک روزه کبک سفارش دادم، بی خبر از آنکه سرم کلاه رفته و جوجه‌های بیمار به من انداخته است! جوجه‌ها همگی وارداتی بودند، مثل اینکه در زمان حمل و نقل هوای سرد به آنها خورده بود و برونشیت داشتند. بعد از بیست روز خیلی هایشان تلف شدند. عکس و فیلم از حال و روز جوجه‌ها تهیه کردم و برای فردی که از او جوجه‌ها را گرفته بودم، فرستادم. پذیرفت که جوجه‌ها مریض بوده‌اند، اما هیچ وقت خسارت را جبران نکرد. »
وی ادامه می‌دهد:«دیگر صدای همه اعضای خانواده و آشنایانم در آمده بود و می‌گفتند؛لااقل سر کار دیگری برو. این روند که جز ضرر برایت چیزی به همراه نداشته است؟ ولی من دست‌بردار نشدم. این بار کار را با کبک مولد آغاز کردم. مرحله به مرحله با دانش و مشورت به پیش رفتم. البته ناگفته نماند که در شروع کار از 2700 کبک مولد 600 تای آنها فلج شدند! این‌بار هم فردی که از او جوجه‌ها را گرفته بودم، گفت: «کبک مادر مشکلات داشته، بنابراین ویتامین اِی بدن جوجه‌ها کم شده و فلج شده‌اند.» پذیرفت که جوجه‌ها فلج بوده‌اند، اما هیچ وقت جبران خسارت نکرد. باید در کار وجدان داشت. ما روزی که سفارش جوجه‌ها را می‌دهیم، نصف پول را پرداخت می‌کنیم و روز تحویل گرفتنشان ملزوم هستیم نصف دیگر پول را پرداخت کنیم. دیگر دستمان به هیچ جا بند نبود. ضمن اینکه مشکلات جوجه‌ها آن روز که مشخص نمی‌شود. وقتی به سالن منتقلشان می‌کنیم، دقیقا مشخص می‌شود. هر چند که در این مورد از همان وقتی که تحویلشان گرفتم، متوجه شدم یک مشکلی دارند. اما دیگر کار از کار گذشته بود و پول را موقع دریافت بار پرداخت کرده بودم.»
وی در تکمیل صحبت هایش می‌گوید: «بعد پشت‌سر گذاشتن همه این مشکلات و شکست‌ها کارمان روی غلتک افتاده و گوشت کبک‌های پرورشی‌مان را در بازار کیلویی سی هزار تومان توزیع می‌کنیم. گوشت کبک و بوقلمون بسیار پر خاصیت بوده و برای افراد دیابتی و نیز کسانی که کلسترول بالا دارند، بسیار مفید است. از اغلب سرطان‌ها نظیر سرطان پروستات و سینه- که خیلی هم شایع شده‌اند- پیشگیری می‌کنند و درد مفاصل را کاهش می‌دهند، چرا که گوشت گرمی دارند. خیلی‌ها بی‌اطلاع هستند که گوشت بوقلمون دو نوع است؛ سینه، بال و کتفش گوشت سفید محسوب می‌شود. برای خورشت نمی‌توان استفاده کرد، چون تا آب بخورد، وا می‌رود به صورت چرخی برای کتلت می‌توان استفاده کرد؛ اما ران و گردن بوقلمون گوشت قرمز با کلسترول بسیار پایین و آهن بسیار بالاست. بیماران ام اس باید از این نوع گوشت استفاده کنند. اگر به عموم مردم در مورد خواص اینچنینی اطلاع‌رسانی و آگاهی داده شود، حتما برای کودکان و سایر اعضاء خانواده خود در برنامه غذایی خواهند گذاشت، ولو به میزان کم، اما راغب می‌شوند از این نوع گوشت‌های پر خاصیت نیز استفاده کنند.»
این بانوی کار آفرین یکی از مشکلات خود را تامین گازوئیل عنوان کرده و می‌گوید: «خیلی از جوانان منطقه ما راغبند به این کار (پرورش کبک) ورود پیدا کنند، اما برای گرفتن مجوز دچار مشکلات عدیده‌ای هستند و به جای رفع موانع، اغلب جلوی پایشان سنگ‌اندازی می‌شود. اعطای وام کم‌بهره قدم محکمی است که مسئولان می‌توانند برای رونق کارآفرینی داشته باشند. مشکل دیگر ما تامین سوخت گازوئیل است. ما مجبوریم در اغلب مواقع گازوئیل آزاد تهیه کنیم و این بدان معناست که هم باید دو برابر پول بپردازیم وهم ممکن است تحت عنوان قاچاق سوخت بی‌نهایت مشکلات برایمان ایجاد شود.»
نقش آموزش عالی در توسعه کار آفرینی
برخي از صاحب نظران اعتقاد دارند علم کارآفريني مبني بر يک فعاليت و تفکر نو ارثي است و قابل ياددهي و يادگيري نخواهد بود. اين نظريه تأثير آموزش مهارت‌های کارآفريني را براي توسعه اين دانش کاملاً منتفي می‌دانست؛ ولي تغييرات در فضاي اقتصادي دنيا و شکل‌گيري نسل جديدي از کارآفرينان نو انديش که با بهره گيري از دانش روز زمينه شکوفايي و پذيرش در بازارهاي گوناگون را ايجاد کردند، باعث شد که رشد فعاليت‌های کارآفريني، رشد کمي  کارآفرينان در صحنه اقتصاد و   در پي آن  نظريه موروثی  بودن  کارآفريني  جاي خود را به کارآفريني آموزشي بدهد.
امیر محمدیان کارشناس ارشد رشته کار‌آفرینی توضیح می‌دهد: «تغيير رويکرد دانشگاه از الگوپذيري به بومي‌سازي الگوهاي کسب و کار و الگوسازی متناسب با قابلیت‌ها و توانايي‌های  کشور، تشويق دانشجويان به شرکت در دوره‌های  مرتبط با کارآفريني به صورت غير مستقيم با ارائه الگوهاي موفق کسب و کار، آموزش‌های  مرتبط با کسب و کار توسط استادان با تجربه که خود در ايجاد و مديريت کسب و کار نقش داشته‌اند، آموزش‌های مرتبط با کسب و کار توسط مديراني که با تکيه بر اصول علمي کسب وکار، شرکتي را راه‌اندازي و مديريت کرده‌اند يا فارغ‌التحصيلانی که در تأسيس شرکت‌های  دانش بنيان نقش فعالی دارند، همگی می‌تواند به رونق کارآفرینی دانش بنیان بینجامد.»
وی تاکید دارد: «دانشگاه می‌تواند مجوز ساخت کالا يا بهره‌برداري از فرايندهاي جديد را به يکي از شرکت‌های خصوصي واگذارکرده و از حق اختراع، بهره‌برداري تجاري کند. اینگونه هم برای پروژه‌ها منبع مالی تعریف می‌شود و هم جوانان مشغول به کار می‌شوند.»
مهارت و تجربه بالاتر از درس‌های تئوری
رقیه صدیق‌مقدم بانوی کارآفرین آستارایی این روزها مدیریت یک شرکت تعاونی قالیبافان را برعهده دارد.
با تعجب می‌پرسم: «آستارا و قالی بافی؟!» وی با لبخندی پاسخ می‌دهد:«همه این سوال را از من می‌پرسند؛ولی چرا که نه؟! اکثر خانواده‌های آستارایی ابتدا برای بیمه شدن وارد این حرفه می‌شوند، ولی بعد با همت خودشان به یک شغل خانگی درآمدزا دست پیدا می‌کنند. وام وزارت صنعت و معدن و تجارت در سال 94، پنج میلیون تومان با سود 4 درصد بوده است. البته شرکت تعاونی قالیبافان آستارا با بازار فرش تبریز در ارتباط کاری خوبی است. ما بیشتر لوازم کار قالیبافانمان را از قلب بازار فرش جهان- تبریز- تهیه می‌کنیم.»
این بانوی موفق که ریاست اتحادیه قالیبافان آستارا را نیز برعهده دارد، برایمان می‌گوید: «سال 79 از جهاد مدرک قالیبافی خود را گرفتم. در سال 86 با سرمایه ‌اندک و گردهم آمدن تعدادی از بانوان تلاشگر آستارایی شرکت تعاونی قالیبافان را راه‌اندازی کردیم. شرکت تعاونی ما در واقع پلی بین بافنده و بازاراست. ما سفارش می‌گیریم، سفارش را به بافنده‌های عضو تعاونی ارجاع داده و دستمزد می‌دهیم که کار را ببافند. کار که بافته شد، در بازار توزیع می‌کنیم. هیئت مدیره شرکت تعاونی قالیبافان آستارا در حال حاضر از هفت نفر تشکیل شده و 20 بانوی بافنده تحت پوشش این تعاونی‌اند. »
از وی سوال می‌کنم: «مهم‌ترین چالش پیش روی شما در اداره تعاونی قالیبافان آستارا چیست؟ وی پاسخ می‌دهد:«یکی از مشکلات معمول کاریمان این است که مواد اولیه با واسطه و گران به دستمان می‌رسند، چون هزینه مواد اولیه بالاست، نمی‌توانیم سود آنچنانی داشته باشیم و دستمزد بافنده پایین است. مشکل دیگرمان این است که الان اغلب نقشه‌هایی که ما می‌بافیم و توزیع می‌کنیم در زمره نقشه‌های معمول و مرسوم است. باید به دنبال نقشه‌هایی باشیم که بسیار جدید بوده و در بازار نمونه اش نیست.»
آیا درزمینه تهیه نقشه‌های جدید به سراغ دانشجویان این فن می‌روید؟ وی صادقانه پاسخ می‌دهد و می‌گوید: «متاسفانه زیاد با دانشجویان جوان کار نکرده ام. بیشتر کار را به افراد صاحب تجربه و مهارت چندین ساله سپرده‌ام. براین باورم که دانشگاه و درس‌های تئوری نمی‌تواند از فرد یک طراح حرفه‌ای بسازد. باید وارد گود حرفه‌ای شوند، نمونه کارهایشان را ببینم، اعتماد کنم و بدانم که از تجربه و مهارت لازم برخوردار هستند، سپس به آنها سفارش نقشه بدهم. »