kayhan.ir

کد خبر: ۶۷۸۵۵
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۳

فرح پهلوی زبانزد در بی‌بند و باری(فساد عصر پهلوی)


فساد دربار نه‌تنها در چهار دیواری كاخ‌های پهلوی نماند، بلكه در تمام اركان رژیم ریشه زد. نهادهای رژیم هرچه به دربار نزدیك‌تر بودند بیشتر به مظهر فساد تبدیل می‌شدند و كم‌كم از درون می‌پوسیدند و ناگهان فرو می‌ریختند. فساد در رژیم پهلوی جزئی از ماهیت آن شده بود تا جایی كه فساد دربار كم‌كم از پرده برون افتاد و مردم مسلمان ایران را سخت به عكس‌العمل واداشت.
بخش اعظم تظاهراتی كه از سال ۱۳۵۶ در ایران آغاز شد، متوجه فساد دربار بود. به گفته ژان لوروریه، روزنامه‌نگار فرانسوی: «اگر در كوچه و خیابان از ایرانیان بپرسید چرا رژیم را مورد انتقاد و سرزنش قرار می‌دهند و جواب آنها را جمع كنید، فساد و انحطاط اخلاقی رژیم در ردیف اول پاسخ آنها خواهد بود.»
اگر شعارها، دیوار نوشته‌ها و پلاكاردهای مردم ایران در دوره انقلاب تجزیه و تحلیل شود، این ادعا را ثابت می‌كند كه فساد دربار پهلوی یكی از عوامل اعتراض آشتی‌ناپذیر مردم ایران بود. بسیاری از شعارهای مردم، فساد رژیم و مظاهر فساد و عوامل آن را مورد اعتراض قرار می‌دادند. در ادامه این نوشتار و به عنوان نمونه، گذری برمنقولات نزدیكان فرح پهلوی درباره مفاسد اخلاقی او خواهیم داشت: فرح پهلوی در یك خانواده بی‌بند و بار تربیت شده بود. پدرش یك استوار ارتش بود كه به علت سرطان درگذشت و او به‌زودی با مادرش راهی تهران شد. دایی فرح، محمدعلی قطبی سرپرستی هر دو را بر عهده گرفت. در این خانواده هیچ‌یك از امور شرعی مراعات نمی‌شد. فرح در تهران در مدرسه ژاندارك تحت نظر راهبه‌های فرانسوی دبستان و دبیرستان را طی كرد. به گفته مادر فرح، فرح با پسردایی‌اش، رضا قطبی «در زیر یك سقف زندگی می‌كردند.»
محمد‌علی قطبی تصمیم گرفت فرزندش رضا را برای تحصیل به فرانسه بفرستد. فرح كه اینك دختر ۱۸ساله‌ای شده بود، «اصرار ورزید او را هم همراه با رضا به فرانسه» بفرستند و سرانجام دو جوان با یكدیگر برای تحصیل به فرانسه رفتند.
فرح در فرانسه با چهار دوست جدید به نام‌های لیلی امیرارجمند، كریم پاشا بهادری، فریدون جوادی و بژورن مایرولد آشنا شد. لیلی امیرارجمند بعدها در كاخ پهلوی به جرگه دربار پیوست و سپس همه‌كاره فرح در كانون پرورش فكری كودكان شد. لیلی امیرارجمند از مبتذل‌ترین زنان و مظهر فساد دربار بود. ملكه مادر در توصیف خانم امیرارجمند می‌گوید: «این خانم نمونه یك زن بی‌بندوبار و آزاد از هر نوع قید و بند بود.‌.‌. گاهی اوقات ۱۰، ۱۵ و ۲۰ زن از كاركنان دربار و ندیمه‌ها و خدمه و دوستانش را لخت لخت مادرزاد می‌كرد و در استخر كاخ بدون هیچ پوششی شنا می‌كردند.» یك مرتبه سرپرست خدمه‌های كاخ به لیلی اعتراض كرد و گفت: «این كار جلوی كارگران كاخ خوب نیست.» لیلی گفت: «بگذار نگاه كنند، برای سوی چشمشان خوب است.»  شوهر لیلی امیرارجمند، حسینعلی امیرارجمند از او بی‌غیرت‌تر بود. «هر وقت مردی [لیلی] زنش را می‌بوسید، او مؤدبانه تشكر می‌كرد.» مادر فرح نیز از فساد این دوست شبانه‌روزی فرح تعجب می‌كند و می‌نویسد: «البته من از بی‌پروایی جنسی لیلی ناراضی بودم، به‌ویژه در مسافرت‌های نوشهر و كیش عادت داشت بدون هیچ پوششی وارد دریا شود و برایش اهمیتی نداشت كه ده‌ها نفر نگهبان و گاردی‌ها دارند او را تماشا می‌كنند.»
لیلی امیرارجمند با این همه فساد، شب و روز در كنار فرح بود. هرگاه در تهران بودند، در كاخ بود و هرگاه مسافرت می‌رفتند ملتزم ركاب بود. امیرارجمند چنان به فرح علاقه نشان می‌داد كه «سعی می‌كرد حتی در طرز لباس پوشیدن و آرایش شبیه فرح باشد.» و فرح نیز سعی می‌كرد در بی‌بندوباری شبیه امیرارجمند باشد. به گفته محافظ شاه «این خانم از دوستان ملكه، فرح دیبا بود و خیلی از كارهای آنها مثل هم بود. مثلاً در وقاحت و بی‌شرمی كاملاً شبیه هم بودند. از اینكه جلوی مردم برهنه قدم بزنند، لذت می‌بردند. البته گاهی فرح در اثر فشار مادرش كمی رعایت می‌كرد.» البته لیلی دیگری نیز به نام «لیلی دفتری» دختر سرتیپ دفتری كه در وقاحت دست كمی از امیرارجمند نداشت، جزو حلقه دوستان فرح بود. این دو نفر نیز وقتی در نوشهر همراه فرح بودند با وضع قبیحی روی ماسه‌ها می‌خوابیدند و در مقابل سربازان گارد حركات شنیعی می‌كردند.
در دوران حاکمیت رژیم پهلوی و حتی پس از آن، همواره خبرهایی درباره فساد اخلاقی و جنسی سران حکومت در نزدیکان آنها در جامعه و رسانه‌ها منتشر می‌شد. فرح دیبا همسر محمدرضا شاه معدوم یکی از افرادی بود که با آنکه خبرهای بسیاری درباره فساد اخلاقی او منتشر می‌شد، اما کسی از اصل ماجرا مطلع نبود.
معروف‌ترین رابطه و فساد جنسی فرح دیبا در زمان حیات محمدرضا شاه، رابطه او با فریدون جوادی بود. فرح از افشای این ماجرا واهمه‌ای نداشت، زیرا می‌گفت: … خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، من آزاد هستم و اختیار پایین‌تنه‌ام را دارم! بعد از مرگ محمدرضا شاه معدوم نیز این ملکه فاسد، بیکار ننشست و در مهمانی‌های خاص خود دست به انتخاب مرد دلخواه می‌زند، تا جایی که چند سال پیش پسرش به‌طور مشکوکی خودکشی کرد. برخی گفته‌اند علیرضا پهلوی در پی اعتراض به این‌گونه روابط مادرش خودکشی کرده بود.