kayhan.ir

کد خبر: ۶۲۵۴۳
تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۲

اهمیت رازپوشی

امام رضا‌(ع) فرمود: انسان با سه ویژگی، مؤمن واقعی محسوب می‌شود.


صفتی از پروردگارش و صفتی از پیامبرش و صفتی از امامش. صفت پروردگارش رازپوشی  است و صفت پیامبرش مدارا کردن با مردم است و صفت امامش تحمل و صبر در سختی و تنگی است. (تحف العقول ص 465)
اهمیت رازداری
رازداری دو نوع است: 1) راز مردم را نگاه داشتن 2) راز خود را نگاه داشتن. راز مردم نیز دو قسم می‌شود. یا این راز مربوط به عیب‌های دیگران است و یا مربوط به چیزهایی غیر از عیوب آنها می‌باشد مانند کمالات مادی و معنوی. فاش کردن عیب مردم از نظر اسلام و عقل کاملا ممنوع است. و اما فاش کردن کمالات مادی و معنوی چنانچه موجب اذیت و ناراحتی آنان شود، باز هم از نظر دین و عقل جایز نیست. در حدیث داریم که سخنی که میان دو نفر رد و بدل می‌شود، در واقع میان آن دو امانت است و فاش کردن آن خیانت در امانت محسوب می‌شود. و نیز پرسیدند اینکه گفته می‌شود: عورت مومن بر مومن حرام است، منظور چیست؟ فرمودند:‌ فاش کردن سر اوست. اگر هر انسانی امر زشتی را از برادر مؤمنش بپوشاند، قطعا اهل بهشت است.
همچنین راز خود انسان نیز دو قسم می‌شود. یا این راز مربوط به موفقیت و سعادت و کمالات مادی و معنوی است. در این صورت افشاء آن موجب دشمنی دشمنان، حسادت برخی از مردم و ایجاد توقعات افراد طمعکار می‌شود. یا این راز مربوط به شکست، بدبختی و مشکلات است. در این صورت افشاء آن موجب شماتت و شادی دشمنان، ناراحتی و اندوه دوستان و حقارت و سبکی خود انسان در میان اشخاص ظاهربین و نادان می‌شود. (معراج السعاده، ص 451-453)
گر آرام خواهی در این آب و گل
مگو تا توانی به کس راز دل
روزی مأمون به افسر ارشد نگهبان خود به نام عجیب گفت: من از بابت برادرم معتصم نگران هستم. باید بیشتر از گذشته از من مراقبت کنی. مدتی بعد آن افسر ارشد مطلب سّری مابین خود و مأمون را به معتصم بیان کرد.
معتصم ضمن قدردانی از او بیش از گذشته مراقب رفتار خود بود. وقتی نوبت به خلافت معتصم رسید، دستور داد عجیب را مجازات کنند. عجیب گفت: یا امیرالمؤمنین، گناه من جز اخلاص و حمایت از شما چیست؟ گفت: گناه تو فاش کردن راز برادرم بود و تو در حق او خیانت کردی و من چگونه می‌توانم به تو اعتماد کنم؟ لذا به دستور وی عجیب را کشتند. و افشاء سر مأمون در واقع سَر او را به باد داد. (هزار و یک حکایت اخلاقی ص 102)
نتیجه شنیده را نشنیده گرفتن
نقل می‌کنند: ابو عبدالرحمن، حاتم بن‌یوسف اصم از عالمان بزرگ خراسان بود. شهرت او به اصم (کر) برای این بود که: روزی زنی برای پرسش شرعی پیش او آمد. هنگام حرف زدن ناگهان بادی از آن زن خارج شد و به شدت شرمنده گردید. حاتم به گوش خود اشاره کرد. یعنی نمی‌شنوم، بلندتر بگو. زن بسیار خوشحال شد و خدا را شکر کرد که آبرویش پیش عالم نرفت.
 می‌گویند: تا زن زنده بود حاتم به همین حالت میان مردم زندگی کرد و پس از فوت حاتم یکی از بزرگان او را در خواب دید و پرسید: خدا با تو چگونه رفتار کرد؟ گفت: به خاطر آنکه یک شنیده را نشنیده گرفتم، بر تمام اعمال و شنیده‌هایم قلم عفو کشیده شد. (عبرت‌آموز، ص 194)
یکی از ویژگی‌های برجسته اهل کرامت، رازداری آنهاست. آیت‌الله بهجت می‌فرماید: کسی که به این مقام‌ها می‌رسد، هیچ نمی‌گوید. گاهی ممکن است در قالب نقل از دیگران چیزی را مطرح کند. و یا اگر گاهی کرامت خود را فاش می‌کند، هدفشان ترویج اسلام و هدایت مردم است و نه برای ترویج شخص خودشان. نقل می‌فرمود: روزی پشت سر آقای قاضی نماز می‌خواندم که مطلبی به ذهنم آمد. بعد از نماز فرمود: آن مطلب این طور است. (زمزم عرفان، ص 154-156)
هر که را اسرار حق آموختند
قفل کردند و دهانش دوختند