kayhan.ir

کد خبر: ۶۱۹۹۴
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۳۹۴ - ۲۱:۵۴

جمع میان 2 مسئولیت دشوار(یادداشت روز)

وحدت به مفهوم همفکری و هم‌افزایی نیروهاست، در خدمت حق باشد یا باطل، برای مصلحت عامه باشد یا در خدمت منافع خواص. وحدت و الفتی که امیر مؤمنان(ع) مفهوم آن را از پیامبر اعظم(ص) می‌گیرد و به آن پایبند می‌ماند - ولو با خون دل خوردن- غیر از وحدت و ائتلافی است که امویان با اصحاب سقیفه، و طلحه و زبیر با ولید و مروان و یا معاویه با عمرو عاص تدارک ‌کردند. جبهه مؤمن و انقلابی حتی اگر خصم و معارض نداشت، باز هم برای ادای تکلیف‌های سنگین نیازمند همدلی و  الفت بود چه رسد به اینکه در مقابل خود معارضه جبهه استکبار را شاهد است و با نقش‌آفرینی و تفرقه‌افکنی جریان‌های آلوده دست و پنجه نرم می‌کند. دیدبانی صحنه پیش‌رو در این میان از فرصت‌های بزرگ و چالش‌ها و تهدید‌های جدی حکایت می‌کند که موضوعاتی نظیر برجام یا انتخابات با همه اهمیت در قیاس با آن فرصت‌ها و چالش‌ها در اهمیت ثانوی قرار می‌گیرد. در چنین شرایطی تدارک وحدت و همدلی با منطق جذب حداکثری و دفع حداقلی، ‌اولویت امروز ماست.
واقعیت این است که نیروهای مؤمن و تکلیف‌گرا همواره با دشواری در جمع میان 2 مسئولیت روبرو بوده‌اند؛ 1- حفظ و تقویت و ترویج معروف‌ها و نهی از منکر در مقام مطالبه‌گری 2- تکلیف الفت و همدلی و وحدت. برای اغلب انسان‌ها سخت است که میان این دو مسئولیت را جمع کنند؛ یا به نام همدلی و رفاقت، از مبانی و اصول کوتاه می‌آیند و مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر را تعطیل می‌کنند؛ و یا به نام امر به معروف و مطالبه‌گری، قید مصلحت بزرگی به نام «وحدت» و «همدلی» را می‌زنند. کاری که امیر مؤمنان(ع) پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) کرد، جمع میان این دو رسالت الهی است. پس از رحلت پیامبر(ص)، هم عزیزترین حامی علی(ع) حضرت فاطمه زهرا(س) را به شهادت رساندند و هم ایشان را از حق ولایت و زعامت باز داشتند. هر کدام از این 2 جفای بزرگ که خون به دل مولای متقیان کرد، برای اعلام جدایی مطلق کفایت می‌کرد. اما آن حضرت ضمن اینکه مظلومیت و اعتراض خود را به اندازه مقدور بازگو می‌کرد و صراحت داشت،‌ هرگز جانب وحدت را فرو نگذاشت. به بدعت‌ها و انحراف‌ها اعتراض کرد و در عین حال برای حفظ وحدت، بارها تنازل‌هایی کرد که مطابق طبع و همت بلند او نبود (و البته که اگر غیرت و همراهی خواص بود، آن تنازل‌ها کمترین ضرورتی پیدا نمی‌کرد).
امام در روزگار خلیفه سوم تنها کسی بود که جرأت کرد حد الهی درباره شرابخواری یکی از نزدیکان حکومت (ولید، متحد بعدی طلحه و زبیر) را جاری سازد یا به هنگام تبعید جناب ابوذر غفاری صحابی بی‌همتای پیامبر(ص) به بیابان ربذه، وی را به رغم مخالفت دستگاه خلافت بدرقه کند. هنگامی که مردم، معترض ریخت و پاش بیت‌المال شده بودند، عبداله بن عباس نامه‌ای را از سوی خلیفه آورد با این خواسته که علی(ع) از مدینه به ینبع برود تا صدای شورشیان بخوابد. اولین بار نبود که چنین درخواستی از حضرت می‌شد. امام در پاسخ این خواسته جملاتی را به ابن عباس فرمودند که به عنوان خطبه 240 نهج‌البلاغه - 235 در برخی نسخه‌ها- قید شده است. «او می‌خواهد مرا مانند شتر آبکش قرار دهد؛ می‌گوید بیا و برگرد! پیام داده بود که از مدینه خارج شوم، سپس پیغام داد که برگرد و به مدینه بیا،‌حالا پیام دیگری فرستاده که از مدینه بیرون بروم». آخرین جمله این خطبه بسیار تأمل‌برانگیز است. «والله لقد دَفَعتُ عنه حتّی خَشیتُ اَن اَکونَ آثما. به خدا سوگند آن قدر از او دفاع کردم که ترسیدم گناهکار باشم». امام برای مصلحت امت و دین تا این حد از خود هزینه کرد و حتی حسنین علیهماالسلام را برای دفاع از خلیفه در قبال هجوم معترضان فرستاد تا بی‌پروایی و خودرأیی طرفین ماجرا به فتنه منجر نشود اما شد. «استأثر فأساء الأثرهًْ و جزعتم فأسأتم الجزع» (خطبه 30 نهج‌البلاغه). و شگفتا که بخشی از شورشیان و معترضان (با فرماندهی زبیر و طلحه) - پس از بیعت مردم با امیرمؤمنان- با طیفی از عاملان ایجاد اعتراض عمومی (ولید و مروان و...) ائتلاف کردند و نخستین جنگ را به حکومت علوی تحمیل کردند!
21 دی ماه 1388 هنگامی که فراکسیون انقلاب اسلامی (مجلس هشتم) با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند، معظم‌له اولاً از مسئولیت‌شناسی و انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر نسبت به مسئولان توسط این نمایندگان قدردانی کردند و فرمودند «این پایداری و ایستادگی و پافشاری بر مبانی خیلی چیز خوبی است. اینها به عنوان یک سنت‌هایی در مجلس‌ ما می‌ماند. بنابراین از اصرار بر امر صحیح و حق‌، ولو با هزینه‌هایی همراه باشد، شما هرگز نبایستی پشیمان باشید.» ایشان سپس موضوع مهمی را مورد توجه و تأکید قرار دادند که باید برای همیشه به عنوان یک الگو و نقشه راه مد نظر باشد. «یک مطلب کلی را باید همیشه در نظر داشته باشیم و آن این است که توقع کم گذاشتن در کفه حق را از همه کس باید داشت؛ یعنی انسان نباید بی‌توقعی‌اش بشود. انسان کامل و بی‌عیب و نقصی که آدم هیچ راهی برای اشکال بر او نداشته باشد، پیدا نمی‌کنیم به جز معصومین. باید یک مقداری آماده بود برای آنچه که انسان آن را کوتاهی و جفا و بی‌وفایی بنامد. بالاخره واقعیت عالم این است. حتی در میان نزدیکان به امیرالمؤمنین(ع) هم چنین کسانی بودند... بالاخره این جور اشکالات را باید انتظار و توقع داشت. یک مقداری باید تحمل کرد و الّا انسان اگر چنان چه با دیدن یک ناهنجاری در یک عملکردی در یک شخصی آن چنان به هم بریزد که دچار یأس و آشفتگی و افسردگی بشود، در این صورت کار نمی‌گذرد. بنابراین انسان بایستی تحمل بکند. بله این اشکال وجود دارد، اگر وجود نداشت بهتر بود. حالا که اشکال وجود دارد، ما چه کار باید بکنیم؟ مبنای عملکرد باید این باشد. آرمان‌گرایی باید ما را به سمت بالا بکشاند. جوری نباشد که به خاطر دیدن برخی ناهنجاری‌ها که با آرمان‌گرایی مخالف است، حرکت ما دچار وقفه یا اشتباه و انحراف شود یا از آن مسیری که دارد، به جای دیگری سرش گرم و مشغول بشود».
مقتدای انقلاب در ادامه می‌فرمایند؛ «اگر منکری می‌بینید نهی از منکر کنید، اگر چنانچه معروفی هست که بر زمین مانده امر به معروف کنید اما این موجب نشود که آدم این منکر یا این نقطه منفی را بهانه قرار بدهد و راهش را جدا کند یا فرض کنید که فاصله ایجاد شود یا تعارض کند یا تخریب کند؛ کما این که بعضی‌ها همین جورند... بله این اشکالات، برخی هست. برخی کوچک هم نیست ممکن است بزرگ هم باشد. منتها باید در جمع‌بندی ملاحظه کرد، دید این جمع‌بندی نتیجه‌اش چه می‌شود... اشکالات را تذکر بدهید مانعی ندارد؛ منتها سعی کنید بیش از آن مقداری که حد و حق این اشکالات است، برایش حساب باز نکنید. اولاً راه حمل بر صحت رابه کلی و در مواردی نبندید... ثانیاً این مجموعه اصولگرا و انقلابی که امروز در مجلس هستند و بحمدالله در کشور هم اکثریت قاطعی دارند- این نشانه این است که مردم این جهت‌گیری و این راه را دوست می‌دارند- حتی‌المقدور نگذارید متشتت شود. این وحدت مهم است. البته ما در سطح کشور هم معتقد به وحدتیم. این را باید حفظ کرد ولو با اغماض‌هایی. بعضی از اغماض‌ها ممکن است اعتراض برخی دیگر را متوجه انسان بکند، خوب بکند، ولی آدم باید ببیند حق چیست. یک جاهایی باید برخی اغماض‌ها را برای یک مصلحت بزرگ‌تری انجام داد که حالا در این مورد بحث ما، مصلحت، اتحاد و اتفاق و با هم بودن و یک حرف زدن و یک صدا داشتن و اینهاست».
همین جا باید مشفقانه درباره تحرکات طیف‌های آلوده به فتنه و نفاق و نفوذ هشدار داد که در عملیاتی نیابتی، اقدام به تله‌گذاری و تور پهن کردن برای برخی همراهان نظام و انقلاب کرده‌اند و متأسفانه با سکوت مواجه شده‌اند. رفتار تحقیرآمیز و درنده‌خویانه‌ای که این طیف اجاره‌ای با وجود ژست حمایت نسبت به امثال خاتمی و هاشمی کردند و القابی نظیر اردک لنگ، سلطان حسین بی‌عرضه، تدارکاتچی، عالیجناب سرخپوش قتل‌های زنجیره‌ای و... را متوجه آنان نمودند به غایت عبرت‌آموز است. آیا عجیب نیست جماعت بخت برگشته‌ای که زمانی شعار می‌دادند «سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد» و «مجلس زوری نمی‌خوایم- ناطق نوری نمی‌خوایم»، حالا از لاریجانی و ناطق به عنوان اصولگرای معتدل یاد می‌کنند و اندکی که کار پیش می‌رود دبیر کل بد‌سابقه کارگزاران آفتابی می‌شود و با گستاخی می‌گوید؛ «باید از اصولگرایان یارگیری و سربازگیری کنیم»؟! این جماعت در چه چیزی طمع کرده‌اند؟ یعنی قرار است بازی شرم‌آوری را که با حیثیت و آبروی مهدی کروبی در سال 88 انجام دادند، با دیگران تکرار کنند؟ آیا این ادامه همان خطی نیست که گستاخانه، ‌دولت یازدهم را رحم اجاره‌ای اصلاح‌طلبان و شخص روحانی را کاتالیزور خود توصیف می‌کند و با صراحت و گستاخی می‌گوید روحانی از خود رأیی نداشت و چون ما حمایت کردیم او رأی آورد!؟ یکی نیست از این جماعت بی‌کفایت اما به غایت پر رو بپرسد آیا دو روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری 92 طبق نظرسنجی‌های خودتان، بیش از 8 درصد رأی داشتید که نامزد اصلاح‌طلب خود را مجبور به انصراف کردید؟!
در برابر جماعت آلوده و نفوذ زده‌ای که دست کم 2 بار نشان داده‌اند آماده‌اند به نیابت از دشمن، کشور را به کام بی‌ثباتی و نا امنی و خودمشغولی و فرصت‌سوزی پیش ببرند، نمی‌توان بی‌تفاوت و آتش به اختیار بود. ایران قدرت اول و بی‌نظیر منطقه است چنان که در تحولات حساس عراق و سوریه نشان داد. چنین کشور قدرتمندی، معارضان فراوانی در جبهه استکبار دارد که هزینه می‌کنند تا جریان طفیلی و آلوده بتواند در مراکز تصمیم‌ساز و تصمیم گیر رخنه کند و آلودگی را سرایت دهد. در مقابل چنین دوگانه مهمی از «فرصت- تهدید» نمی‌توان نسبت به راهبرد وحدت و همدلی بی‌تفاوت بود. طبعاً مراد از وحدت و همدلی، تعطیلی گفت‌وگو و نقد و اعتراض و اشکال نیست. در عین حال رویکرد جبهه‌ای و دوراندیشانه به عرصه، ‌ما را به مأموریت همگرایی و هم‌افزایی نیروها در خدمت آرمان‌های اصلی انقلاب و کاستن از فرسایش یکدیگر و هدر رفت توانمندی‌ها رهنمون می‌کند. در این میان مرزبندی صریح و بی‌مجامله با خط فتنه و نفوذ، شرط حفظ سلامت و صلابت جبهه مؤمن و انقلابی است.

محمد ایمانی