کجسلیقگی مدیران و رکود تئاتر(اخبار ادبی و هنری)
مدیریت تئاتر، به جای افزایش حساسیتها و تکیه بر ملاکهای مشخص به سمت اعمال سلیقههای شخصی مدیران رفته است. یکی از بهترین مصداقها برای این مسئله روی صحنه رفتن یک تئاتر تجربی تک پرسوناژ در تالار اصلی تئاتر شهر است.
به گزارش فردا، این نمایش با مخاطب اندک یک تالار 500 نفره را به اشغال خود درآورده است تا بیش از پیش به دومینوی ریزش مخاطب تئاتر دامن بزند. تئاتری که تنها یک بازیگر دارد. بازیگری که یک تنه روی صحنه میآید و در میان دکوری بزرگ که بیشتر برای کاهش فضای خالی صحنه استفاده شده به صورت منفرد واگویههایی را یکسره به خورد مخاطبی میدهد که با پرداخت بلیط 20 هزار تومانی به قلب تئاتر کشور آمده است اما مجبور است فضایی را تحمل کند که در بهترین حالت شبیه یک نمایشنامه رادیویی است که اگر بجای زل زدن به صحنه نمایش، در تمام مدت چشمانش را ببندد هیچ تفاوتی عایدش نمیشود! آن هم در شرایطی که گروههای مختلف نمایش برای یافتن نوبت اجرا به هر دری میزنند. گروههایی که در میان آنها میتوان برگزیدگان جشنوارههایی را دید که همین وزارت ارشاد برگزار کرده است و همین مدیریت فعلی به آن جایزه داده است. اما موقع اجراست که نبود استراتژی و نگاه کلان مدیریت فرهنگی کشور در هنرهای نمایشی توی چشم میزند؛ تا به جای آثار فاخر ایرانی، آیینی و سنتی که برگزیده جشنواره تئاتر فجر هم هستند تجربههای شخصی کارگردانی روی صحنه اصلی تئاتر شهر برود که هیچ نمونه موفق هنری و استقبالی از سوی مخاطب ندارد. آثاری که در بهترین حالت ادای درجه چندم آثار غربی است و چند پله از آنها عقبتر. و همه اینها سوال دیگری را به میان میآورد که آیا تئاتر شهر ویترین تئاتر مملکت است یا پلاتوی شخصی دایره رفقا؟! و این سوال اصلی که اینکه چرا مدیریت تئاتر کشور درباره این عملکرد خود پاسخی ندارد؟