kayhan.ir

کد خبر: ۵۲۰۷۱
تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۳
سیری هوشمندانه به اعماق تاریخ در شب بسان معراج

«فصل شیدایی»؛کهفی برای خلوت نشینی با خویشتن


نمایش چند رسانه‌ای«فصل شیدایی» در ماه مبارک رمضان همچون ماه نور زیستن به سبک خوبان، شیدای حق را بر دل‌های مردم تهران تاباند. به گفته مدیر مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی(مُهَنّا) «بیش از 130 هزار شهروند تهرانی از اجرای «فصل شیدایی» دیدن کردند که آمار قابل توجهی است؛ زیرا در هفت اجرای قبلی این نمایش در 7 شهر مختلف کشور، 500 هزار تن به تماشای فصل شیدایی نشسته بودند. همین آمار نشان‌ از استقبال بی‌نظیر تهرانی‌ها دارد. در برخی شب‌ها حتی نمایش در حضور بیش از 8 هزار تماشاگر برگزار شد که بیش از پیش‌بینی‌ها بود».یکی از کارگردانان شریف و محترم کشورمان پس از تماشای «فصل شیدایی» و بازتاب بیش از حد برجسته دیدگاهش درباره یکی از سکانس‌ها در برخی رسانه‌ها،طی یادداشتی، نقطه نظرات خود را بیان کرد. وی با اشاره به اینکه «شروع چنین حرکتی از چند سال پیش، صرف‌نظر از اشکالاتش، جسورانه و ستایش‌برانگیز است»، گفته بود«اتفاقاً اشکال کار هم از همین جا ناشی می‌شود، یعنی متنی که می‌خواهد همه چیز را در یک روایت بگوید. شاید عده‌ای می‌گویند اگر فصل شیدایی با متنی منسجم و پخته فقط به یکی از دغدغه‌های مطرح شده در نمایش می‌پرداخت، توفیق بیشتری می‌یافت». حقیر ناقابل ضمن تقدیم احترام صمیمانه به این هنرمند متعهد، در حد بضاعت مزجاه خویش نکته‌ای درباره این دیدگاه می‌نگارم. گرچه هرکدام از وقایع تاریخی نمایش داده شده در «فصل شیدایی» قابلیت پرداخت دراماتیک گسترده‌ای دارد و می‌توان جداگانه آن را در یک نمایش روی صحنه برد اما نباید از این نکته غفلت کرد که«فصل شیدایی» به دلیل روایت برش‌های سرنوشت ساز تاریخ بشر، خود یک ژانر هدفمند و تأثیرگذار نمایشی است. «فصل شیدایی» به مخاطب فرصت می‌دهد تا خود در صحنه‌ای که از تاریخ به نمایش درآمده برود، در درون خود سیر کند و ببیند کدام طرف قرار می‌گیرد. جبهه حق و ارزش‌ها و همراهی باستارگان فروزان هدایت را انتخاب می‌کند یا صف شیطان و ستمگران را. «فصل شیدایی» روایت را به‌گونه‌ای پیش می‌برد که مخاطب می‌تواند با شخصیت‌ها همذات پنداری کند و از مشکلاتی که بشر همیشه و در تمام دوران، باآن دست و پنجه نرم کرده است و هنوز هم با آنها دست به گریبان است مواجه شود و در لحظه ‌لحظه تماشای آن، خود را در دل این اتفاقات ببیند.این یکی از موفقیت‌های «فصل شیدایی» است و بسیار مغتنم است.مخاطب خسته از زندگی شهری و ماشینی فارغ از هیاهوی این سبک زندگی، «فصل شیدایی» را کهفی می‌یابد که در آن می‌تواند با سفر آفاقی به تاریخ گذشته و آینده بشر، سفری انفسی هم به درون خویش کند و با خلوت نشینی در آن، خویشتن را محک بزند و بسنجد.لهذا فصل شیدایی مخاطبش را در میقات دل مُحرم می‌کند و از این سیاره خاکی به کرانه‌ای می‌برد که از بلندای آن، تاریخ را به نظاره می‌نشیند. بدین سان در هر افق، ندایی اندرون دل و فضای فطرتش را پر می‌کند: الرحیل! الرحیل! اقتدا به امام عشق کن، به قبیله عشق بپیوند،به سفینه النجاه سیدالشهدا(ع) وارد شو تا به مقام خلیفه اللهی برسی. نیز خطوری اهریمنی او را به اسارت شیطان وسوسه می‌کند. آنگاه با ظهور عزیز دوران، دلش اطمینان می‌یابد و ملازم کاروان عشق می‌شود. آری! عصاره و سرالاسرار فصل شیدایی همین حقیقت است: کل یوم عاشورا کل ارض کربلا. باید همواره به تاریخ و حوادث گذشته، توجّه داشت و آن را از عزیزترین ذخایر دانست. اگر در روایت تاریخ به سبک «فصل شیدایی» غفلت کنیم، فرصت بزرگی را از دست داده‌ایم.
«فصل شیدایی» برش‌های تاریخی حساسی را با قوام هنری بالا روی صحنه می‌برد که نمی‌توان از کنار برخی‌شان رد شد و اشارتی گذرا به مفهوم آنها نکرد.در یکی از سکانس‌ها، واقعه غدیر به تصویر کشیده می‌شود.سکانس از سطح هنری قوی و جذابی برخوردار است. زمانی است (دوران پیامبر اکرم(ص)) که دنیای اسلام بالنسبه وسعتی پیدا کرده و شاهد یک امر بسیار مهم است. اعلام جانشینی امیرالمؤمنین(ع). حادثه‌ای که نه تنها متعلق به همه‌ مسلمانان، بلکه متعلق به همه‌ کسانی است که برای بهروزی انسان دل می‌سوزانند. پیغمبر اکرم(ص) در یک روز گرم و در یک نقطه‌ حساس، در مقابل چشم مردم، علی بن ‌ابی طالب(ع) را به عنوان امام مسلمین پس از خود و ولی امر امور اسلام معین و به مردم معرفی می‌کند. «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه». خصوصیت و علت اهمیت غدیر در مسئله ولایت است. عاملی که در اسلام ضامن اجرای احکام است، حکومت اسلامی و حاکمیت احکام قرآن است.در صحنه‌ای دیگر گوشه‌ای از حیات زهرای اطهر(س) سیّده زنان عالم و شخصیت برجسته و طراز اول در طول تاریخ، به نمایش درمی‌آید که محل فرود قطرات اشک‌های مخاطبان است. صدیقه‌ای جلیل المنزله و عظیم القدر که هرچه بیشتر در حالات و شخصیت جامع‌الاطرافش فکر و تدبر می‌کنیم، بیشتر دچار حیرت می‌شویم. شهیده‌ای که ما فرزندانش امروز در جای جای عالم پس از 1400 سال بر مظلومیتش اشک می‌ریزیم و بر ایستادگی و مقاومتش در راه ولایت افتخار می‌کنیم و در ادامه دادن راهش استقامت می‌ورزیم.در بخشی از این سکانس تابوت حضرت صدیقه طاهره(س) تشییع نمادین می‌شود که صحنه تأثیرگذاری را به وجود آورده است. تابوت نمادینی که توسل به آن، بیمار شفا داده است. چیدمان صحنه با دقت و حساسیت انجام شده است. «فصل شیدایی» در سکانس دیگری غربت دردانه سه ساله اباعبدالله(ع) را به تصویر می‌کشد.مسافر غریب و دلشکسته پس از تحمل رنج تشنگی و زخم اسارت و درد یتیمی، حالا به خرابه‌های شام رسیده است، پریشان دنبال پدر است و نوازش‌های او را می‌خواهد اما با دیدن رأس بریده پدر مانند فرشته‌ای کوچک، از گوشه خرابه تا عرش اعلا پر می‌کشد و غربتِ خرابه را برای عمه به جای می‌نهد.«فصل شیدایی»به زیبایی این صحنه را به نمایش درآورده است. نازنین عمه حالا در حال عروج است. فرشتگان همراهی‌اش می‌کنند. رقیه جان اکنون دیگر هرچه می‌خواهد دل تنگت، بگو. بگو دلشکسته... میزانسنی قوی در این سکانس خلق شده که توان بالایی در همراه ساختن مخاطب دارد.خط روایی نمایش به واقعه بیان حدیث سلسله الذهب توسط امام رضا(ع) که مهم‌ترین یادگار امام در نیشابور است، رسیده است. یکی از زیباترین و خاطره انگیزترین سکانس‌ها را شاهد هستیم. «فصل شیدایی» این لحظات را چقدر دلنشین برایمان به تصویر کشیده است. ظرافت خاصی در سکانس به چشم می‌خورد. وقت کوچ از نیشابور است. در میان بازار دو نفر که حافظ حدیث هستند، عرض می‌کنند آقا جان، از نیشابور می‌‎روی و برای ما حدیثی نقل نمی‌کنی؟ حضرت سایبان مهد را کنارمی‌زنند و چشم‌های مسلمین را به طلعت جمال خود روشن می‌سازند. برخی می‌گریند و برخی خود را به خاک می‌افکنند. آنها که نزدیک استر بودند، استر حضرت را می‌بوسند. برای نوشتن این حدیث بیست و چهار هزار قلمدان آماده شد؛ «...خداوند جل جلاله می‌فرماید: «لا إِله إِلَّا اللَّه» دژ من است، پس هرکس که در دژ من درآید از عذابم در امان است. چون مرکب به راه افتاد [امام رضا](ع) فرمودند: [البته] با شرایطش و من جزو شرایط آنم». سکانس به مخاطب انگیزه بیشتری برای ادامه نمایش می‌دهد.سنت الهی در تاریخ اقتضا می‌کرد که تفکر اسلامی و اندیشه‌ پاک الهی، در یک نوبت رو بیاید، و آن نوبت اکنون با به ثمر نشستن نهال پربار انقلاب اسلامی آغاز شده است. «فصل شیدایی» حالا به روایت انقلاب‌ رسیده است. تا این تاریخ، هیچ حکومتی مثل حکومت فعلی ایران، در این سرزمین نبوده که به رأی و خواست و عاطفه مردم متّکی باشد. امروز برای اولین بار در تاریخ کشور ما - بلکه در تاریخ کشورهای اسلامی - بعد از صدر اسلام، دین منشأ و منبع قدرت و تدبیر امور و اداره جامعه شده است. گوشه‌ای از عملیات بزرگ و سرنوشت‌ساز فتح المبین سکانس دیگری از نمایش است. این سکانس با وجود انفجارها و ابزار و ادواتی که در آن بکار رفته، سیاق جنگی پیدا کرده است. هماهنگی مناسبی بین بازیگران به چشم می‌خورد. «محسن وزوایی» دانشجوی شیمی دانشگاه شریف و نخستین فردی که از دیوار لانه جاسوسی آمریکا بالا رفت، حالا فرمانده گردان حبیب بن مظاهر شده است. گردان راهش را گم کرده است. «محسن وزوایی» از نیروها فاصله می‌گیرد و به نماز می‌ایستد. پس از نماز دست‌هایش را به درگاه خدای شهیدان دراز کرده است: خدایا قلب امام نگران است. تمام مردم ایران چشم‌انتظارند. یاریمان کن. پیک قرارگاه در تاریکی شب راهی دشت شد تا گردان را پیدا کند. پیک و گردان همدیگر را پیدا کردند. فرمانده با قرارگاه تماس گرفت. حاجی راه را پیدا کردیم. تکرار می‌کنم راه را پیدا کردیم. «اينها بچه‌هاي قرن پانزدهم هجري قمري هستند، هم آنان كه كره‌ زمين قرن‌هاست كه انتظار آنان را مي‌كشد تا بر خاك مبتلاي اين سياره قدم گذارند و عصر بي‌خبري و جاهليت ثاني را به پايان برسانند. عصر بعثت ديگرباره‌ انسان آغاز شده است و اينان مناديان انسان تازه‌اي هستند كه متولد خواهد شد، انساني كه خداوند بار ديگر توبه‌ او را پذيرفته و او را بار ديگر برگزيده است.» 1
«فصل شیدایی» در سکانس دیگری نسبت به تأثیر ماهواره بخوانید «مهاجم خاموش» بر خانواده‌ها و سبک زندگی‌شان هشدار می‌دهد. وسیله‌ای که ابزار پیام رسان قدرت‌های سلطه‌گر غربی شده تا فرهنگ لجام گسیخته و به دور از هنجارهای انسانی خود را بر جوامع دیگر مسلط و زیست فردی و اجتماعی مردم ما را با آن هماهنگ کند. تصاویری از تلاش دشمن برای تأثیرگذاری مخرب بر عقاید اصیل مردم روی پرده عریض دیجیتالی نمایش داده می‌شود. چرا باید از فرهنگ غرب  پرهیز کرد و ذهن خود را به روی آن بست؟ فرهنگ غرب، فرهنگ برنامه‌‌ریزی برای فساد انسان و عادی‌سازی گناه است. امروز این وضعیت در خود غرب به فضاحت کشیده شده؛ گناه بزرگِ همجنس‌بازی به یک ارزش تبدیل شده است! انحطاط اخلاقی به کجا رسیده است که به فلان سیاستمدار اعتراض می‌کنند که چرا او با همجنس‌بازی مخالف است، امروز در آمریکا و انگلیس، همجنس‌بازی رسمی و قانونی شده است، خجالت هم نمی‌کشند! افرادی که هنوز دلشان در هوای کیفیت زندگی غربی است و به دنبال شناخت آداب و اطوار و طرز معاشرت و سبک زندگی آنها هستند، متأسفانه از مفاسد زندگی غربی که لجن آلوده و فاسد است و در آن، هیچ یک از بنیان‌های اصیل بشری - همچون خانواده و شخصیت انسانی زن و مرد - سالم نمی‌ماند، اطلاعی ندارند. درحالی‌که این فرهنگ و سبک زندگی اسلامی است که به‌عنوان فرهنگ ارزشمند برای یک جامعه بالاترین ارزش‌ها را دارد و می‌تواند آن را حقیقتاً سرافراز، خوشبخت، عزیز و پیشرو کند. کاروان روایت فصل شیدایی حالا به نمایش صحنه ظهور ولىّ‌عصر(عج)، مهدی موعود و منجی بشریت رسیده که یکی بخش‌های عظیم اعتقادی ماست. حالا دیگر مخاطب چرایی روایت پی در پی وقایع تاریخی را به خوبی دریافته است. امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم، سلطه‌گری و سلطه‌پذیری است. اگر کوشش کنیم و به آرمان‌های انقلاب برسیم و پیروز شویم، به آن نقطه‌ موعود می‌رسیم و آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینه‌ ظهور حضرت ولى‌عصر(عج) آماده و دنیا وارد یک مرحله‌ جدیدی خواهد شد و در زندگی کل بشر گشایش پدید می‌آید. امام زمان(عج) ظهور می‌کند تا جوامع بشری و تاریخ بشر را نجات دهد و این نظم غیرعادلانه را که بر اثر جهالت و اغراض نفسانی بر جهان حاکم شده است، به نظمی عادلانه مبدل سازد. این به عزم و معرفت امروز ما بستگی دارد.
فرجام سخن؛ مجموعه فصل شیدایی با ابزار نوین هنر، در حال دفاع از حق و معنویت است. برای آن تلاش می‌کند و مایه می‌گذارد. باید مراقب باشد که در این جبهه، پایداری و استقامت بسیار اهمیت دارد. اگر انقلاب و جامعه‌ اسلامی از هنر فاخر و برجسته برخوردار نباشد، نخواهد توانست مکنونات قلبی خود را به مخاطبان خودش برساند و با آنها ارتباط برقرار کند. امروز دنیا محتاج حقایق اسلامی است. آفتاب درخشان مفاهیم قرآن و معارف اسلامی در دنیا مورد احتیاج ملت‌هاست. باید با استفاده از شیوه‌های هنرمندانه و تأثیرگذار مطرح شوند. «فصل شیدایی» یک سبک نمایش قابل ارائه به جهان است. «فصل شیدایی» باید مانند گیاه معطّر و مبارکی در آن سوی مرزها شروع به رویش کند. می‌توان «فصل شیدایی» را به کشورهای دیگر برد یا با انتقال الگو، آن را به کشورهای دیگر صادر کرد. بنابراین لازم است با همت و تلاش مضاعف و نهراسیدن از دشمن و توطئه‌های او، پرهیز از سیاه‌بینی و یأس، با سرعت بیشتر به سمت قله حرکت کرد. خدا به همراهتان!
_________________
1 – سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی