kayhan.ir

کد خبر: ۵۱۷۵۹
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۵

دعا؛ عامل نزول برکات الهی

حسن خداشاهی

دعا یک فرصت و دریچه‌ای برای توجه و ارتباط با منبع فیض عالم هستی، و بیان خواسته‌ها و نیازهای حقیقی و واقعی انسان است. این مفهوم والا و درخشان از جایگاه برجسته‌ای در تعالیم اسلامی برخوردار است. بطوریکه پیامبر رحمت و مهربانی‌ها درباره آن فرمودند: «دعا روح و جان عبادت است». اما مفهوم حقیقی دعا چیست؟ آیا با سعی و تلاش انسان منافات دارد! خدای متعال مصالح‌ ما را بهتر از ما می‌داند پس چرا باید دست به دعا برداریم؟ آیا دعا مخالف با مقام رضا است؟ اینها مسائلی است که نوشتار پیش‌رو به تبیین آنها پرداخته است.
***
انسان‌ها تنها اميدشان به فضل و رحمت خداوند باید باشد. چنانكه مي‌فرمايد: «بخوانيد مرا تا اجابتتان كنم» يعني حوائج مشروعه خود را تنها از خداوند منّان بخواهيد.
اما اين بدين معنا نيست كه دست از كار و تلاش بكشيم و فقط دست به دعا برداريم، بلكه در عين حال كه توكّل و اميدمان به خداست و از او مدد مي‌جوئيم بايد تمام تلاش خود را به كار ببنديم؛ چون اين عالم، عالم اسباب است و هر كاري بايد از راه خود انجام پذيرد. اما اينكه درخواست از خداوند مي‌شود چون زمام تمام امور و كارها در دست پروردگار متعال است. انسان و ابزار كارهاي زندگانيش، وسيله‌اي بيش نيستند. اگر او بخواهد اسباب و وسايل حيات در زندگي به انسان سود خواهند داد و اگر او نخواهد هيچكدام از وسايل حيات دنيوي خيري به انسان نخواهد رساند. چنانكه در دعا مي‌خوانيم (يا مَنْ أزمّةُ الاُمُورِ كُلِّها بِيَدِكَ) اي كسي كه زمام تمام امور در دست  توست. (محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 83، ص 318)
البته بايد توجه نمود كه حقيقت دعا، همان خواندن و توجه به خداست، كه در عربی با عبارتي همچون (يا الله، اللهم و ...) و در فارسی با (ای خدا، خدايا و...) انجام ‌مي‌شود و لذا دعا در اصل به معنای گدائی از خدا نيست اگرچه گدائی يکی از موارد دعا می‌باشد، نه حقيقت آن. زيرا معنای اصلی آن خداجوئی و خداخواهی است و از همين جهت پيامبر خدا دعا را مغز و حقيقت عبادت و پرستش ناميده‌اند.
قال رسول الله*(الدُّعَا مُخُّ الْعِبَادَةِ) دعا روح و جان عبادت است. (محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، حدیث 5737)
1. دعا منافاتی با سعی و تلاش انسان‌ها ندارد
بعضي که حقيقت و روح دعا و اثرات تربيتی و روانی آن را نشناخته‌اند، گفته‌اند:
دعا عامل تخدير است، چون مردم را به جای فعاليت و کوشش و استفاده از وسائل پيشرفت و پيروزی، به سراغ دعا می‌فرستد و به آنها تعليم می‌دهد که به جای همه‌ اين تلاش‌ها، دعا کنند.
اينان معنی دعا را نفهميده‌اند، زيرا دعا اين نيست که از وسائل و علل طبيعی دست بکشيم و به جای آن دست به دعا برداريم. چون اين عالم، عالم اسباب است و قرار است كه امور دنيوي با اسباب طبيعي آن انجام شود. چنانكه قرآن مي‌فرمايد:
(و ‏قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً) خدا براى هر چيزى اندازه‏اى قرار داده است. (طلاق ـ 3)
و اين سنّت الهي نيز تغييرناپذير است.
(فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْويلاً)
براى سنّت الهى تغييرى نخواهى ديد و هرگز سنّت پروردگار دگرگون نخواهد شد. (فاطر ـ 43)
ايزد يكتا نخواست كار جهان را              
در جريان جز بدستياري اسباب
آب نجـوشد اگر نتـابـد آتـش            
 سيم ننـالد اگـر نباشد مِضراب
(اديب الممالك فراهاني: ديوان اشعار، قصيده)
بلکه مقصود اين است که در عين حال كه از خداوند درخواست داريم بايد نهايت کوشش خود را در استفاده از همه‌ وسائل موجود به کار ببنديم، و آنجا که دست کوتاه شد و به بن‌بست خورديم با توجّه و تکيه بر خداوند روح اميد و حرکت را در خود زنده کنيم، و از کمک‌های بی‌دريغ آن مبداء بزرگ مدد بگيريم. بنابراين دعا، عاملی به جای عوامل طبيعی نيست و اگر انسان دعا را جانشين تلاش و کوشش کند قطعاً مستجاب نخواهد شد.
به همين دليل در حديثی از امام صادق(ع) می‌خوانيم:    
چهار گروهند که دعای آنها مستجاب نمی‌شود: (اول:)کسی که در خانه نشسته و می‌گويد: خداوندا! مرا روزی ده، به او گفته می‌شود: آيا به تو دستور تلاش و کوشش ندادم؟
بقدر جستجو روزي بدست آيد، زپا منشين
كه رزق مـور با آن ناتواني در قـدم باشد
(صائب تبريزي: ديوان اشعار / غزل 692)
... و(دوم:) کسی که همسری دارد (که دائماً او را ناراحت می‌کند) و او دعا می‌کند که از دستش خلاص شود، به او گفته می‌شود: مگر حقّ طلاق را به تو ندادم؟ و (سوم:)کسی که اموالی داشته و آن را بيهوده تلف کرده، می‌گويد: خداوندا به من روزی مرحمت کن، امّا به او گفته می‌شود: مگر دستور اقتصاد و ميانه‌روی، به تو ندادم؟ مگر دستور اصلاح مال به تو ندادم؟...
اِسراف و بُخل هر دو قَبيحَند و اقتصـاد  
باشـد  باتفـاق  پسنـديـده  از رجــال
كـز اقتصـاد مال و شـرف باقيند ليـك  
 اِمساك خَصم فخر شد اسراف خَصم مال
(اديب الممالك فراهاني: ديوان اشعار / قصيده)
...و (چهارم:)کسی که مالی داشته و بدون شاهد و گواه به ديگری وام داده، (امّا وام‌گيرنده مُنکِر شده، او دعا می‌کند خداوندا قلبش را نرم کن، و وادار به اداء دين فرما) به او گفته می‌شود: مگر به تو دستور ندادم که به هنگام وام دادن شاهد و گواه بگير؟). (ملامحسن فیض کاشانی، وسائل‏الشيعة: ج 7 / ص 124 / باب كراهة الدعاء للرزق ممن أفسد)
روشن است كه در تمام اين موارد چون انسان تلاش و تدبير لازم را به خرج نداده گرفتار پيامدهای آن شده، و در برابر اين تقصير و کوتاهی و ترک تلاش، دعای او مستجاب نخواهد شد.
بنابراين دعا طبق روايات اسلامي آن است كه انسان آنچه در توان دارد انجام دهد، و بقيّه را از خدا بخواهد.
حضرت موسي بن عمران(ع) مريض شد. بني‌اسرائيل به عيادتش آمدند، بيماري او را تشخيص داده و گفتند: اگر بوسيله فلان گياه خود را معالجه كني بهبودي خواهي يافت.
(قَالَ لااَتَدَاوِى حَتَّى يُعَافِينِى اللهُ مِنْ غَيْرِ دَوَاءٍ)
گفت: دارو استعمال نخواهم كرد تا خداوند بدون دوا مرا شِفا عنايت كند.
مدتي مريض بود. به او وحي شد كه به عزّت و جلالم سوگند شِفايت نمي‌دهم، مگر اين كه مداوا كني خود را بوسيله‌ همان دارويي كه بني‌اسرائيل گفتند.
آنها را خواست و گفت: همان دارو را بياوريد تا استفاده كنم. طولي نكشيد كه بهبودي يافت. حضرت موسي(ع) از اينكه ابتدا چنين گفته بود در دل بيمناك بود‌. خطاب رسيد:
موسى خيال دارى با توكّل خود حكمت و اسرار خلقت مرا از بين ببرى، بجز من چه كسى در ريشه گياه‌ها اين فوائد با ارزش را قرار داده است؟ (محمدمهدی نراقی، جامع السعادات: ج 3، ص 277)
آري! به ظاهر ما درد خود را با دارو علاج مي‌كنيم امّا در واقع درمان از جانب خداست و دارو وسيله‌اي بيش نيست چون آفريننده‌ آن و عطا كننده‌ آن فوائد، تنها ذات اقدس باري تعالي است؛ پس در واقع درمان از خداوند است.
شخصي با هيجان و اضطراب، به حضور امام صادق(ع) آمد و گفت: درباره‌ من دعايي بفرماييد تا خداوند به من وسعت رزقي بدهد كه خيلي فقير و تنگدستم.
امام(ع) فرمودند: هرگز دعا نمي‌كنم. گفت: چرا دعا نمي‌كنيد؟
فرمودند: براي اينكه خداوند راهي براي اين كار معيّن كرده است؛ خداوند امر كرده كه روزي را پي‌جويي كنيد و طلب نماييد. امّا تو مي‌خواهي در خانه خود بنشيني و با دعا روزي را به خانه‌ خود بكشاني‌! (مرتضی مطهری، داستان راستان)
راه روزي كسب و‌رنج است و تَعَب       
 هـر كسي را پيشه‌اي داد و طلب
اُطلـبُـوا  الاَرزاقَ  في اَسبـابِـها            
اُدخُـلُـوا الاَوطانَ مِـن اَبـوابِـها
(جلال الدین محمد مولوی، مثنوی معنوی)
بنابراين قرار نيست که با چند جمله از خدا خواستن خداوند سنّت خودش را تغيير بدهد؛ از طرفي خداوند متعال قسمت اعظم از روزي را در تلاش قرار داده است، پس كساني كه بدون تلاش و از غير مسيرش روزي را پي‌جوئي كنند در واقع از حدود الهي تعدّي و تجاوز نمودند، كه قرآن‌كريم مي‌فرمايد: خداوند معتدين و تجاوزکاران از حدود الهی را دوست ندارد.
(وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ)
و از حدّ تجاوز ننماييد، كه خداوند متجاوزين را دوست نمي‏دارد. (مائده ـ 87)
2. فضولي يا ايجاد استعداد  
برخي از افراد ظاهربين مي‌گويند: خداوند ‌متعال به ما محبّت دارد و مصالح ما را بهتر از خود ما می‌داند پس چرا ما هر ساعت مطابق دلخواه خود از او چيزی بخواهيم؟! اين عمل ما يك نوع فضولي در كار خداوند است.
علاوه بر اين در دعای ماه رجب - که خواندن آن پس از هر نمازی مستحب است- می‌خوانيم:
(يا مَنْ یُعطِی مَنْ سَئَلَهُ، يا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ)
ای خدائی که به دعاکنندگان و به کسانی که دعا نمی‌کنند، به عارفان و به کسانی که تو را نمی‌شناسند، عطا می‌کنی و نعمت می‌دهی. (شیخ عباس قمی، مفاتيح الجنان: اعمال ماه رجب)
بر اساس اين قسمت از دعای ماه رجب، خداوند به همه انسانها -‌ چه کسانی که خداشناس باشند و چه نباشند، چه کسانی که دعا کنند و چه نکنند- نعمت عطا می‌کند، بنابراين چه نيازی به دعا و توسّل است؟
اين افراد بايد بدانند كه فيض برکات خداوند اقسام و انواعی دارد: بخشی از آن را خداوند به همه‌ انسان‌ها عطا می‌کند، همانند باران که در هنگام نزول کافر و مؤمن، عارف و غيرعارف و‌... همه از آن بهره‌مند می‌شوند؛ و اين بدليل وسعت رحمت پروردگار است، چنانكه قرآن‌كريم ‌مي‌فرمايد:
(رَحْمَتي‏ وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ء) رحمت من در برگيرنده تمامى موجودات است. (ألأعراف ـ 156)
آري چو خَصـم از مُلـك او كند سـؤال
ننگ آيدش ز‌ فَـرط عطا گفتِ لا و لن
(قاآنی، ديوان اشعارقاآني: قصيده)
بخش ديگر آن، برکاتی است که تنها به اهل معرفت عطا می‌شود و غير مؤمن مشمول آن نمی‌گردد. (إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ) كه البته رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است. (اعراف ـ 56)
و بخش سوّم، نعمتهايی است که تنها دعاکنندگان از آن بهره می‌برند.
در روايتي از امام صادق(ع) آمده است كه «مقاماتي نزد خداوند است و راه وصول به آن تنها دعاست.» آن حضرت می‌فرماید: نزد خدا مقامى است كه جز با دعا و تقاضا نمى‏توان به آن رسيد، و اگر بنده‏اى دهان خود را از دعا فرو بندد و چيزى تقاضا نكند به او داده نخواهد شد، پس اي ميسِّر  از خدا بخواه تا به تو عطا شود، چرا كه هر درى را بكوبيد و اصرار كنيد سرانجام گشوده خواهد شد. (محمد بن یعقوب کلینی، كافي، ج2، ص466)
بنابراين آنها که می‌گويند دعا فضولی در کار خداست! و خدا هر چه مصلحت باشد انجام می‌دهد؛ توجّه ندارند که مواهب الهی بر حسب استعدادها و لياقتها تقسيم می‌شود، هر قدر استعداد و شايستگی بيشتر باشد سهم بيشتری از آن مواهب نصيب انسان می‌گردد.
برخي نيز مي‌گويند دعا مخالف با مقام رضا است و از دعاي شما معلوم مي‌شود كه شما به آنچه خدا داده راضي نيستي كه با دعا درخواست تغيير آن را داريد.
اين دسته از افراد كاسه‌ داغتر از آشند؛ چرا كه خود خداوند به ما تعليم داده كه دعا كنيم چنانكه در سوره‌ مباركه حَمد كه روزي حداقل ده مرتبه در نماز مي‌خوانيم مي‌گوئيم: (إهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمِ)
خدايا ما را به راه راست هدايت فرما. (الفاتحة ـ 5)
ولي اين افراد كه در واقع فلسفه‌ دعا را درك نكردند مي‌گويند: دعا نكنيد!؟
بنابراين با وجود اين همه دليل، ديگر دعا نمودن دخالت در كار خداوند محسوب نمي‌شود و همچنين مخالف با مقام رضا نيست؛ بلكه ايجاد استعداد و ظرفيّت جهت دريافت مواهب الهي است، و علاوه بر آن خود خداوند دستور به دعا داده است.
شيطان بعد از اينكه از دستور خداوند مبني بر سجده كردن بر آدم(ع) سر‌پيچي نمود، گفت: پروردگارا مرا از سجده كردن بر آدم معاف دار، در عوض من سجده‌اي برايت انجام دهم كه تا به حال كسي انجام نداده و نخواهد داد.
خداوند فرمود: من دوست دارم آنگونه كه مي‌خواهم عبادت شوم نه آنطور كه تو مي‌خواهي!
حال خود خداوند به ما مي‌گويد: أدْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ مرا بخوانيد تا براى شما اجابت كنم. ولي ما بگوئيم نه، دعا مخالف با مقام رضا است!
3. فطرت دعاگو
يکی از فضائل بزرگ برای انسان، دعا و راز و نياز با خداست، كه از عمق جان آدمی سرچشمه می‌گيرد. بنابراين گفتن «يا الله، يا الله» و «يا‌ربّ يا‌ربّ» و بالاخره خواستن حاجت، اگرچه سفارش شده كه به زبان بياوريد و ثواب زيادی هم دارد؛ امّا دعای واقعی، يک رابطه‌ای است بين بنده و خدا، که اين رابطه از عمق جان سرچشمه می‌گيرد و جزء فطرت انسان است.
انسان اگرچه خدا را قبول نداشته باشد، منتها وقتی در بن‌بست‌ها واقع می‌شود بطور ناخودآگاه خدا را می‌خواند. كه آيه قرآن به آن اشاره دارد:
( فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُون)
و هنگامى كه بر كشتى سوار مى‏شوند، خدا را پاكدلانه مى‏خوانند، و [لى‏] چون به سوى خشكى رساند و نجاتشان داد، بناگاه شرك مى‏ورزند. (العنكبوت ـ 65)
به ورطـه‌اي كه اميـدت بـريـد از همه جـا
 ببين به كيست اميدت بدان كه اوست خدا
مشرکان و کفّار وقتی در بن‌بست واقع می‌شوند، تمام همّ و غمشان به يک مبداء است، يعنی می‌گويد خدا يکی است و او را مُستجمِع تمام کمالات در مي‌يابند، لذا از خدا حاجتش را می‌خواهد، با خدا حرف می‌زند، معلوم می‌شود يک چيزی را يافته که شنواست، عالم و قادر و رئوف است و واقعاً «ربّ» است.
در بلا ياري مخواه از هيچكس             
زآنكه نَبْوَد جز خدا فرياد رس
(عطار نيشابوري: مجموعه آثار، مثنوی)
اينكه انسان در هنگام بروز مشكلات، دعاگو مي‌شود، حاكي از آن است كه آدمي فطرتاً خداجو و خداياب است و برآورده شدن حوائجش را از او مي‌خواهد. منتها متاع دنيوي او را از ياد خدا غافل نموده كه باعث شده فطرت پاكش را غبار غفلت بگيرد.
غفلت از خود دور كن اي مرد دل      
 پاي بيرون كش از اين ميـدان گِل
ترك دنيـا كن تـو اينجـا بي وفا          
تا شود  ظاهـر  تـو را اسـرارهـا
(فریدالدّین عطار نيشابوري، لسان الغيب)
صد و بيست و چهار هزار پيامبر(عليهم‌السلام) آمدند جهت اينکه فطرت را بيدار نگه‌دارند.
پيامبران الهي آمدند تا انسان هميشه خود را در محضر خدا بداند و برايش خَلوت و جَلوت نداشته باشد، برايش در تنهائی و در ميان مردم، فرقی نداشته باشد. و بالاخره در هر حال او «ياربّ ياربّ» بگويد.
شخصي به امام صادق(ع) عرض كرد: اي فرزند رسول خدا*، خدا را به من معرفي كن؛ زيرا اهل مُجادِله با من سخن بسيار گفته‌اند و مرا سرگردان كرده‌اند.
حضرت(ع) فرمود: آيا تا كنون سوار بر كشتي شده‌اي؟
گفت: آري.
حضرت(ع) فرمود: برايت اتفاق افتاده كه كشتي دچار سانحه شود و در آنجا نه كشتي ديگري و نه شناگري باشد، كه تو را نجات دهد؟
گفت: آري.
حضرت(ع) فرمود: آيا در آن هنگام احساس نمودي كه هم اكنون نيز قدرتي هست كه مي‌تواند تو را از آن وَرطه‌ هولناك نجات دهد؟
گفت: آري.
حضرت(ع) فرمود: همان خداست كه مي‌تواند تو را نجات دهد آنجا كه نجات‌دهنده‌اي نيست؛ و به فريادت مي‌رسد آنجائي كه فريادرسي نيست. (محمد باقر مجلسی، بحار الانوار: ج 3 ص 37)
خداوندي كه بي قَرن و عَديل است    
وجود او نه محتـاج دليـل است
اگــر اُفـتي بـه دام ابـتلائــي   
به جز او از كه مي‌جـوئي رهائي
در کلّ وقتی انسان در بن‌بست واقع می‌شود، ديگر همه چيز فراموش می‌شود، علم و غرور علمی، قدرت و تمکّن مالي، ديگر نمی‌تواند کارگشا باشد. ناگهان فطرت بيدار می‌شود. می‌بيند يک چيز برايش می‌تواند کار بکند و آن خداوند جلّ جلاله است. لذا بطور ناخودآگاه اشک می‌ريزد و بطور خودکار زبان به گفتن «ياربّ ياربّ» بلند می‌كند.
شهيد بزرگوار شيخ عبداللّه ميثمي نماينده ‌امام(ره) در قرارگاه خاتم الانبياء مي‌گويد:
قبل از انقلاب در زندان ساواك شاه براي زجر و شكنجه روحي، مرا با يك كمونيست هم سلّول كردند كه به من خيلي بدي مي‌كرد.
از جمله به آب و غذاي من دست مي‌زد كه نجس شود و من نخورم .
وقتي عبادت مي‌كردم مرا مسخره مي‌نمود.
شب جمعه‌اي كه او خواب بود دعاي كميل مي‌خواندم‌، رسيدم به اين فراز از دعا كه :
(... فَلَئِن صَيِّرنى لِلعُقوباتِ مَعَ اَعدائِكَ وَجَمَعْتَ بَينى وَ بَينَ اَهلِ بَلائِكَ وَ فَرَّقتَ بَينى وَ بَين اَحِبّائِكِ...)
پس اگر مرا با دشمنانت به انواع عقوبت معذّب گردانى و با اهل عذاب همراه كنى و از جمع دوستانت و اوليائت جداسازى. (شیخ عباس قمی، مفاتيح‌الجنان، دعاي كميل)
دلم شكست و گريه شديدي سر دادم .
وقتي به خود آمدم متوجّه شدم كه او (هم سلّولم كه كمونيست بود) نيز فطرتش بيدار شده و سرش را به سجده روي خاك گذاشته است.
در اينجا به ياد آن زن بدكاره‌اي افتادم كه هارون‌الرّشيد ملعون بخاطر اذيّت و آزار باب‌الحوائج حضرت موسي‌بن‌جعفر(ع) به سلّول آن آقا برده بود و پس از ساعتي كه درب سلّول را گشودند ديدند همين طور كه امام هفتم(ع) سر به سجده گذاشته و مي‌گويد:
سُبُّوحٌ، قُدُّوسٌ، رَبُّ المَلائكَةِ وَ الرَّوحِ، آن زن نيز سرش را به سجده گذاشته و هم ذكر و هم ناله با امام(ع) شده است! (عليرضا خاتمى، داستان‌هايى از علماء)
آري! اگر پرده غفلت كنار زده شود، انسان خواهد يافت كه فطرتش نداي توحيد سر مي‌دهد و خدا خدا مي‌كند؛ امّا افسوس كه دنيا بعضي را به خود سرگرم نموده و به خواب عميقي فرو برده است كه مرگ بيدارشان مي‌كند.
قال رسول الله*: (النَّاسُ نِيامٌ اِذا مَاتُوا فَانْتَبَهُوا)
مردم در خوابند وقتي مي‌ميرند بيدار مي‌شوند. (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 4، ص43)
4. افضل عبادات
دعا علاوه بر اينكه وسيله‌اي براي بر آورده شدن حوائجمان است و مطلوب ماست، چنانكه از آيات استفاده می‌شود نَفْس دعا نمودن نيز مطلوب و هدف مي‌باشد، و عبادت نيز شمرده شده است؛  بلکه از برترين عبادت‌ها بشمار رفته است. خداوند متعال می‌فرمايد:
( أدْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي‏ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ)
مرا بخوانيد تا براى شما اجابت كنم. همانا كسانى كه از عبادت من سر باز زده و تكبّر مى‏ورزند به زودى با سرافكندگى به جهنّم وارد مى‏شوند. (غافر ـ 60)
آيه‌ شريفه، نخست به «دعا» تعبير می‌کند؛ (أدْعُوني‏) سپس در ادامه تعبير را عوض کرده، از آن به «عبادت» ياد می‌کند. ( عَنْ عِبادَتي) علت آن را برخی چنين گفته‌اند: برای اينکه عبادت به معنای مطلق دعاست از اين جهت از «دعا» تعبير به «عبادت» شده است؛ و شايد تعبير برخی از روايات كه مي‌فرمايد: (الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ) دعا روح و جان عبادت است. (ملا محسن فیض کاشانی، وسائل‏الشيعة: ج7، ص27) بدين جهت است.
آری؛ دعا در درگاه خداوند هرچند عبادتی است بی‌رنج و زحمت؛ ليکن از کلمات گهربار پيامبر اکرم(ص) در مي‌يابيم که در نزد خداوند جايگاهی بس عظيم دارد که متأسفانه، انسان‌ها به جهت جهل و آسانی آن کمتر بدان توجّه دارند. و همچنين حضرت در روايت ديگری فرموده است:
( عَمَلَ الْبِرِّ کُلُّهُ نِصْفُ العِبَادَةِ والدُّعا نِصْفٌ)
تمام اعمال نیک انسان، تنها نیمی از عبادت است و نیم دیگر آن، دعا و راز و نیاز با معبود است. (میزان الحکمة با ترجمه، ج 4 ص 15)
بيـا تا بر آريـم دستي ز‌دل
كه نتوان در آورد فردا ز‌گل
بر آرد تـهي، دست‌هاي نياز
ز‌رحمت نگردد تهيدست باز
يكي از ياران امام صادق(ع) سؤال كرد: چه مي‏فرمايي درباره دو نفر كه هر دو وارد مسجد شدند، يكي نماز بيشتري بجا آورد، و ديگري دعاي بيشتري؛ كداميك‏ از اين دو اَفضلند؟
حضرت(ع) فرمود: هر دو خوبند.
سؤال كننده مجدداً عرض كرد: مي‏دانم هر دو خوبند ولي كداميك افضل است.
امام(ع) فرمود: آن كس كه بيشتر دعا مي‏كند افضل است، مگر سخن خداوند متعال را نشنيده‏اي كه مي‏فرمايد: (أدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ‌) سپس حضرت(ع) افزود: ((الدّعاءُ) هِيَ الْعِبَادَةُ هي أفْضَلُ) دعا عبادت و با فضيلت‌تر است.‌ (محدث نوری، مستدرك الوسائل، ج 5، ص 32-33)