ردپای 60 سال خیانت و جنایت - روایتی مستند از دخالتها و جنایات آمریکا در ایران 1392-1332
مهرهای به نام امیر انتظام (پاورقی)
Research@kayhan.ir
تالیف: کامران غضنفری
اسناد و مدارک موجود حکایت از این دارند که نامبرده از خانوادهای یهودی برخاسته و نام پدرش یعقوب روافیان بوده که با تغییر آن، نام خانوادگی امیرانتظام را برگزیده است .1
عباس روافیان نه مسلمان بود و نه انقلابی ؛ وی یک یهودی بود که در سال 1342 نامش را عوض کرده بود.2
شهید حاج مهدی عراقی نیز شهادت داده بود که وی قبلاً یهودی بوده و بعدها [بهظاهر] دین اسلام را پذیرفته است.3
شهید محمد منتظری نیز طی مصاحبهای در مرداد 1358 اظهار میدارد :
« عباس امیرانتظام، صهیونیست و یهودی است» 4
مهندس بازرگان در مورد سابقه فعالیت امیرانتظام چنین میگوید :
« آن موقع که ما علیه کودتا تشکیلات مخفیانه [!] درست کرده بودیم و آقای امیرانتظام در آن موقع دانشجو بودند، ایشان مسئول ارتباط بین ما و خارجی ها بودند ... [ریچارد] کاتم [مأمور سیا] آن موقع دانشجو بود ... یادم نیست که چگونه با کاتم آشنا شدیم ؛ او ما را پیدا کرد یا ما او را پیدا کردیم ... ایشان [امیرانتظام] رابط ما با کاتم بود »5
خود امیرانتظام در توجیه آشنایی دیرینه اش با جاسوسان آمریکایی میگوید :
« آن وقت عضو کمیته مرکزی نهضت مقاومت و عضو شورای نهضت مقاومت بودم و مسئول امور دانشجویی در دانشگاه ... در عین ملاقات و دادن نامه [برای نیکسون]، با دو نفر از کارمندان سفارت آمریکا به نامهای ریچارد کاتم و یکی هم آقای جورج کیو آشنا شدم. بعد از رفتن نیکسون، ما چندین جلسه در مورد مسائل ایران داشتیم» 6
باید توجه داشت که ریچارد کاتم از اعضای سازمان سیا و جورج کیو نیز معاون پایگاه سیا در ایران بوده و ارتباط امیرانتظام با این دو نفر بوده است. در اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا در تهران، امیرانتظام به عنوان یک منبع اطلاعاتی، در سازمان سیا دارای اسم رمز «اس. دی. پلاد/1 «بوده است .7
جلال الدین فارسی نیز در این باره میگوید:
«امیرانتظام به اعتراف خودش و آقای بازرگان، از سال 32 تا 36 با نهضت مقاومت رابطه داشته و در همان حال به اعتراف هر دو نفر ، با جاسوسان آمریکایی مثل کاتم در ارتباط بوده است و طبعاً ساواک از این هر دو رابطه با خبر بوده و باز آگاه بوده که امیرانتظام با رهبری نهضت آزادی در رابطه است و این رابطه تا سال 57 ادامه داشته. چطور با عقل جور در میآید که ساواک بداند کسی از سال 1332 تا 1357 با رهبری نهضت مقاومت و نهضت آزادی ایران در رابطه و همکاری است و هرگز به فکر دستگیری و مجازات و حبس او برنیاید ؟! ... آیا نه این است که رابطه امیرانتظام با نهضت مقاومت و نهضت آزادی ایران، رابطه در خدمت آمریکا و در نتیجه در خدمت ساواک و رژیم شاه بوده است؟»8
با اوج گیری شرایط انقلابی در سال 57، دولتمردان آمریکایی که با رهبران انقلاب اسلامی بی رابطه بودند، برای اطلاع از رخدادهای انقلاب و آگاهی از سمت و سوی مواضع رهبران طراز اول انقلاب اسلامی در قبال مسایل جهانی، نیازمند حضور جاسوسان خود در میان چهرههای مطرح انقلاب بودند. بر همین اساس، دست به کار شدند و با یک فراخوان وسیع، کلیه همکاران و عناصر نفوذی را در گروهها و سازمانهای اپوزیسیون به یاری طلبیدند. امیرانتظام هم در جریان این احساس نیاز، فراخوانده میشود و از او میخواهند تا دیگر بار به فعالیت مشغول شود .9
امیرانتظام پس از وصل شدن مجدد به مهندس بازرگان و سایر سران نهضت آزادی در سال 57، ارتباط با عناصر اطلاعاتی آمریکا در تهران را نیز از سر میگیرد. به عنوان نمونه به خاطرات دی ماه 57 وی میتوان اشاره کرد که مینویسد:
« من هفتهای چند بار با نماینده کمیسیون حقوق بشر آمریکا [ویلیام باتلر] و دبیر سیاسی سفارت آمریکا جان استمپل، بنا به توصیه و راهنمایی مهندس مهدی بازرگان، ملاقات میکنم و از او میخواهم تا همه تلاش و قدرتش را به کار گیرد و شاه را وادار کند تا از خونریزی و ویرانی جلوگیری کند .»! 10
قابل توجه است که هم باتلر و هم استمپل که امیرانتظام با آنها در ارتباط بوده، از عناصر اطلاعاتی آمریکا بوده اند.
اما امیرانتظام در بهمن 57 نیز ملاقاتهای متعددی با عناصر اطلاعاتی سفارت آمریکا انجام داده و گزارش اخبار وقایع انقلاب را در اختیار آنان قرار میداده است .11
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز که امیرانتظام سمت معاون نخست وزیر را بر عهده داشته، همچنان به ارتباط با سفارت آمریکا ادامه میدهد. در یک گزارش محرمانه سفارت آمریکا به تاریخ 9 آوریل 1979 (20 فروردین 1358) چنین آمده که :
« امیرانتظام گفت که دولت وی همچنان خواهان روابط خوب با آمریکاست» .12
در خرداد ماه 58، مهندس بازرگان از سازمان سیا درخواست مبادله اطلاعات - عمدتاً پیرامون تهدیدات شوروی نسبت به ایران - مینماید .13
ملاقاتهایی به همین منظور میان مهندس بازرگان، ابراهیم یزدی و امیرانتظام از یک سو، و برخی اعضای سازمان سیا برقرار میگردد که به عنوان نمونه میتوان به ملاقات مورخ 31 مرداد 58 اشاره کرد. طبق یک گزارش سرّی سفارت آمریکا، در تاریخ فوق یکی از اعضای سازمان سیا به نام «بیدن کوپف» به مدت دو ساعت با بازرگان، یزدی و امیرانتظام ملاقات و آنان را در باره اوضاع منطقه توجیه میکند. کاردار و رایزن سیاسی سفارت آمریکا نیز در این ملاقات حضور داشته اند. در این جلسه، امیرانتظام خطاب به کوپف میگوید :
«امیدواریم «سازمان» شما روابط خود را با ما بهبود بخشد ؛ درست همان طور که کشورهایمان با تلاشهای کاردار و دکتر یزدی، روابط خود را بهبود بخشیده اند» .14
عبارت فوق به خوبی نشان دهنده آن است که بازرگان، یزدی و امیرانتظام میدانستهاند که طرف مقابل آنها فردی از «سازمان سیا» میباشد و نه از وزارت خارجه آمریکا .
در حالی که رفتار و اعمال امیرانتظام شک و ظن بسیاری از افراد را برانگیخته، باعث اعتراض آنها شده بود ؛ اما مهندس بازرگان همچنان از او حمایت و پشتیبانی میکرد. شهید آیتالله بهشتی در این مورد اظهار داشته بود:
«سر مسئله آقای امیرانتظام، ماههای اول به مهندس بازرگان گفتیم که ایشان یک چهره شناخته شدهای برای ما نیست. این درست نیست که ایشان معاون و سخنگوی شما باشد. حتی امام هم یک بار به من فرمودند به ایشان بگویید که یک نفر دیگر را انتخاب کنند. اما آقای بازرگان گفتند: اگر قرار است ایشان برود، همه ما خواهیم رفت» .15
این امیرانتظام که آقای بازرگان آن گونه از او حمایت و پشتیبانی میکند ؛ همان کسی است که بنا بر یک گزارش خیلی محرمانه وزارت خارجه آمریکا، در تیر ماه 1358، در یک مهمانی بر اثر خوردن مشروب زیاد، مست کرده بود .16
امیرانتظام طبق یک سند سرّی سفارت آمریکا به تاریخ 16 تیر 1358، در ملاقات با بروس لینگن کاردار موقت سفارت آمریکا، مسئولین نظام اسلامی را «عوامل ارتجاعی که میخواهند زمان را هزار سال به عقب برگردانند»، توصیف میکند. وی میگوید:
«بازرگان تنها کسی است که غیر عملی بودن برنامهای که به وسیله عوامل مذهبی ارتجاعی پیشنهاد شده است را تشخیص میدهد ؛ چرا که آنها میخواهند زمان را هزار سال به عقب برگردانند.» !17
منابع در دفتر روزنامه موجود است