ردپای 60 سال خیانت و جنایت - روایتی مستند از دخالتها و جنایات آمریکا در ایران 1392-1332
انگیزه شاه از ارائه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
Research@kayhan.ir
تالیف: کامران غضنفری
ماجراي لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي
موشه دايان (وزير کشاورزي وقت اسرائيل) از تاريخ 27 شهريور تا پنجم مهر ماه 1341 از ايران ديدن کرد. وي در اين سفر با شاه، نخستوزير و ديگر مقامات بلندپايه ايران ديدار و گفتوگو کرد. اين سفر موشه دايان به ايران، در واداشتن رژيم شاه به رويارويي آشکار با اسلام و عالمان ديني و دستزدن به دگرگوني سياسي و استعماري تحت پوشش "انقلاب سفيد" و پديد آوردن زمينه براي برقراري روابط همه جانبه ميان رژيم شاه و اسرائيل و بازگذاشتن دست صهيونيستها در همه شئون سياسي، اقتصادي، نظامي و فرهنگي در ايران، نقشي برجسته داشت. 36
در پي اين سفر، در تاريخ شانزدهم مهر ماه 1341، جرايد عصر تهران با تيتر درشت نوشتند که لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي در هيئت دولت به تصويب رسيد. در متن تصويبنامه، قيد اسلام را از شرايط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان برداشته و در مراسم سوگند به امانت و صداقت، به جاي قرآن لفظ "کتاب آسماني" آورده شده بود.
انگيزه و غرض رژيم شاه از اين تغيير و تبديل، آمادهکردن زمينه جهت تجاوز به اساس قرآن و الغاي مذهب رسمي در کشور بود. همچنين، تحريف قانون اساسي و تغيير و تبديل بعضي از مواد قانوني که مانع اغراض دربار و هيئت حاکمه فاسد بود نيز از اهداف عمده آنان به شمار ميرفت.(37) طبق مواد 7 و 9 نظامنامه انجمن مصوب دوره اول مجلس شورای ملی ، شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان عبارت بودند از : 1 – باید متدین به دین حنیف اسلام باشند و فساد عقیده نداشته باشند . 2 – هنگام سوگند ، باید به قرآن مجید سوگند یاد نمایند . 3 – طایفه نسوان از انتخاب کردن و انتخاب شدن محرومند .
زنان ایرانی از ابتدائی ترین حقوق انسانی همانند مردان محروم بودند . شاه در خدمت آمریکا بود و ماهیت اعطای حق رأی به زنان ، جز فریب و اغفال و به فساد کشاندن زنان چیزی در بر نداشت و با فرستادن چند زن به انجمن دردی دوا نمی شد . مخالفت با تصویبنامه ، مخالفت با آزادی زنان نبود ، بلکه مخالفت با توسعه فساد بود که رژیم در جهت آن پیوسته گام برمیداشت. به همین جهت امام خمینی (ره) در همان تاریخ اعلام داشت :
"ما با ترقی زنها مخالف نیستیم ؛ ما با فحشاء مخالفیم . مگر مردها در این مملکت آزادی دارند که زنها داشته باشند ؟! مگر آزاد مرد و آزاد زن با لفظ درست می شود ؟! "38
دلایل رژیم در تغییر و تبدیل قانون ، اولاً یک زورآزمایی با روحانیت و هواخواهان مذهب بود که آنها را برای همیشه کنار گذارند و دیگر مجبور به محافظه کاری در برابر مراجع دینی نباشند و این زمان ، زمان مناسبی تشخیص داده شده بود . ثانیاً ، با برداشتن مذهب رسمی و سوگند به قرآن ، به گروه های صاحب نفوذ غیر معتقد به قرآن و اسلام که عملاً سیاست کشور را در اختیار داشتند ، فرصت دهد تا موجودیت خود را اعلام دارند . ثالثاً ، با عنوان کردن آزادی زنان ، دلیل عقب ماندن و محرومیت گذشته آنها را به عهده اسلام و قانون اساسی بگذارد. رابعاً، آخرین مانعی که در سر راه پیوستگی کامل به غرب است، از بین برداشته شود .
اين امر که ماهيت ضداسلامي شاه را بهخوبي نشان ميداد، براي امام خميني فرصت مناسبي بود که ضداسلامي بودن رژيم شاه را بر همگان روشن و ثابت کند و تودههاي مردم را عليه رژيم به مبارزه و نهضت وادارد ... بايد توجه داشت که اين تغيير و تبديل در قانون، در زمان تعطيلي مجلسين، به دست دولت علم که حق هيچگونه دخل و تصرفي در قانون اساسي را نداشت، انجام گرفته بود. (39)
در هفتم آذر ماه 1341، که قرار بود فرداي آن روز، مردم بنابر دعوتي که از طرف علماي تهران شده بود، در مسجد سيد عزيز الله اجتماع کنند تا درباره تصويبنامه ضداسلامي رژيم تصميم جدّي اتخاذ نمايند، هيئت دولت تشکيل جلسه داده و پس از گفت و گوي طولاني تصويب کرد که "تصويبنامه مورخ 14/7/1341 قابل اجرا نخواهد بود" و بيدرنگ همان شب با شتابي که حاکي از نگراني و وحشت رژيم از اجتماع فرداي مردم در مسجد سيد عزيز الله بود، طي تلگرافهائي به سه تن از علماي قم، و نيز طي نامههائي به علماي تهران، خبر لغو تصويبنامه مزبور را اعلام داشت. (40)
شروع سرکوب های نظامی
چند ماه بعد، درگیری های گسترده ای میان عشایر منطقه فارس با نیروهای دولتی به وقوع پیوست . نيروهاي نظامي به سرکردگي ارتشبد آريانا، به همراه نيروهاي امنيتي ساواک و راهنمائي و هدايت سازمان سيا، اقدام به سرکوب و کشتار عشاير فارس کردند. این عشایر به حمایت از علمای شیراز برخاسته بودند. سازمان سيا که در طراحي اصلاحات اين دوره ـ همان به اصطلاح انقلاب سفید ـ نقش مهمي بر عهده داشت، در سرکوب مخالفان اين اصلاحات، کمکهاي قابل توجهي در اختيار ساواک و حکومت ايران قرار داد. در واقع با حمايتهاي آمريکا بود که شاه و نيروهاي سرکوبگر آن، مخالفتهاي آن دوره را با اعمال خشونتهاي بسيار از ميان برداشتند. (41)
گراتيان ياتسويچ (مسئول پايگاه سيا در ايران) در فروردين ماه 1342 به همراه رابرت کومر (کارشناس عاليرتبه سيا در جنگهاي روستائي) به استان فارس مسافرت و در آنجا با تيمسار ورهرام و تيمسار آريانا ملاقات ميکند. اين سفر که در زمان اوج عمليات سرکوب عشاير جنوب تحت عنوان "غائله فارس" انجام گرفت، بيانگر نظارت مستقيم سازمان سيا بر اين عمليات است. (42)
نقش جنونآميز بهرام آريانا در قتل عام عشاير جنوب، مورد توجه سرهنگ گراتيان ياتسويچ و هيئت مستشاري آمريکا و محمدرضا پهلوي قرار گرفت و وي به درجه ارتشبدي رسيد. به توصيه آمريکایيها، آريانا در تاريخ 30/9/1344 به رياست ستاد بزرگ ارتشتاران برگزيده شد و در اطلاعيهاي که بدين مناسبت در جرايد درج گرديد، به اصطلاح "خدمات" آريانا در سرکوب عشاير جنوب، عامل اصلي اين انتصاب ذکر شد. (43)
لازم به ذکر است که تیمسار آریانا جزو فرقه ضاله بهائیت بود . (44)
منابع در دفتر روزنامه موجود است