kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۱۱۴
تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۳۹۳ - ۲۲:۳۳

انتظار از فرزندان انقلاب (یادداشت روز)


پس فردا، یعنی سوم آذر، مهلت 6ماهه تمدید شده توافق‌نامه ژنو، به پایان می‌رسد و بطورطبیعی، انتظار مردم از حدود یکسال و نیم مذاکره فشرده و مفصل، حصول نتیجه ملموس و عینی است. آنها به حق منتظرند تا نتیجه این رفت‌و‌آمدهای پی در پی را ببینند و تاثیر آن را- آنگونه که مسئولان دولتی وعده داده بودند- در زندگی خودشان لمس کنند. در کنار این انتظار طبیعی و منطقی، بررسی روند شکل‌گیری مذاکرات در دولت یازدهم و مراحل بعدی آن به ما کمک می‌کند به این مهم دست یابیم که آیا این مسیر، به این انتظار پاسخ درخوری خواهد داد یا نه؟
در گرماگرم رقابت‌های انتخاباتی، موضوع هسته‌ای، نه از باب اصل موضوع که از باب چگونگی تعامل با دنیا- در اصل با آمریکا- مورد توجه جدی قرار گرفته بود و اغلب نامزدها در این خصوص نظریاتی داشتند اما رئیس‌جمهور محترم کنونی از برخی نامزدهای دیگر به صراحت بیشتری دراین‌باره اظهارنظر کرد و در ضمن یکی از جلسات مناظره، به طور تلویحی مشکلات اقتصادی کشور را ناشی از تحریم‌ها و نحوه مذاکرات دانست و با بیان اینکه «هم چرخ زندگی مردم باید بچرخد و هم چرخ سانتریفیوژها» اعلام کرد که اروپائیان، آقا اجازه هستند و باید مستقیم با کدخدا مذاکره کرد و... بعدها و با پیروزی ایشان در انتخابات، مذاکره جدی  با 5+1 و در مواردی مستقیم با آمریکا با هدف «لغو تحریم‌ها» که از ابتدا وعده آن را داده بودند به طور جدی دنبال شد. در ماه‌های اول هم نویدهایی مبنی بر تلاش برای برطرف کردن تحریم‌ها داده ‌شد و امیدواری‌هایی در جامعه به وجود آمد. همان زمان آنها که سرد و گرم روزگار چشیده بودند و خباثت‌ها و خیانت‌های آمریکایی‌ها را فراموش نکرده بودند، می‌گفتند که اعمال تحریم‌های ظالمانه از سوی آمریکا، نه به علت فعالیت هسته‌ای ما، که به دلیل ماهیت ظالمانه آن کشور و همچنین ماهیت اسلامی و انقلابی ماست و طبیعتا با هزار جلسه و مذاکره هم نمی‌توان انتظار داشت ماهیت آمریکا عوض شود. اما درست همان زمان که در دولت کسی به این حرفها گوش نمی‌داد و همه تخم‌مرغ‌ها در سبد مذاکره گذاشته شده بود، در سر میز مذاکره، اتفاق دیگری در حال رخ دادن بود. اتفاقی که ثمره آن را در صدمین روز دولت گذشته دیدیم و موجب بهت و حیرت همگان شد. آن اتفاق، تغییر دستور جلسه مذاکرات بود! در حالیکه مردم ما منتظر بحث و گفت‌وگو بر سر تحریم‌ها بودند، برخی از غربی‌ها، دستور جلسه را به بحث و گفت‌وگو بر سر میزان غنی‌سازی و چگونگی فعالیت - یا در اصل تعطیل محترمانه و حتی غیرمحترمانه- تاسیسات اتمی ما تغییر دادند! با اینکه منطقا ما بعنوان یک طرف مذاکره باید درباره دستور جلسه، پیگیر نظر و خواست مردم خودمان می‌بودیم، ظاهرا این اتفاق نیفتاد و در نتیجه محور گفت‌وگوها، بحث بر سر توانمندی ایران در زمینه هسته‌ای شد! البته برای خالی نبودن عریضه نیم‌نگاهی هم به بحث تحریم‌ها شد که نتیجه و وزن آن به تمامی در توافقنامه ژنو مشهود است! در آن توافقنامه، در برابر چندین و چند تعهد مهم، حیاتی و الزام‌آور ایران، غربی‌ها چند تعهد مختصر، غیرکاربردی و واجد کمترین ارزش- که البته تعدادی از آنها هرگز عملیاتی هم نشد- دادند! آن روزها گفتن این سخنان با برچسب «کاسبی تحریم» مواجه می‌شد اما اکنون و با گذشت یکسال و چندماه مردم به سادگی می‌توانند ببینند که «دروغ آنها راست نبود»! دراین‌باره، حتی برخی نزدیکان دولت هم اظهارنظر کردند که یک نمونه از آنها، اظهارات مشاور ارشد دکتر روحانی و مذاکره‌کننده ارشد ایران در دوره اصلاحات یعنی سیروس ناصری است. وی چند روز قبل گفته بود: «اتفاقی که در 20 ژانویه سال گذشته با اجرای توافق ژنو افتاد اتفاق مثبتی نبود و معلوم شد که 5+1 و به ویژه آمریکا هر جا که برخی مواد روشن نباشد؛ سوءاستفاده می‌کنند لذا باید در توافق نهایی مراقبت زیادی شود...» این سخنان به صراحت از شتابزدگی تیم ایران در تنظیم توافق ژنو و نهایی کردن آن، آنهم توسط یکی از نزدیکان دولت حکایت می‌کند! تا اینجای کار شاهد آنیم که هم دستور مذاکرات به زیان ما تغییر کرد و هم در تنظیم توافقنامه، شتاب و تعجیل نابجایی پدید آمد که نتیجه آن چیزی نبود جز محدود شدن شدید فعالیت هسته‌ای ایران و از دست دادن بخش اعظمی از گنجینه هسته‌ای کشورمان در مقابل به دست آوردن چند واژه و البته چندمیلیارد از پول خودمان به صورت اقساط طویل‌المدت!
اکنون و با چنین وضعیتی، به گردنه حساس و تعیین‌کننده تصمیم‌گیری برای حصول «توافق نهایی» رسیده‌ایم. اما آنچه گفته شد همه ماجرا نیست و اینگونه نیست که طی زمان تنظیم توافقنامه و تمدید بعدی آن تاکنون، متن تنظیمی از سوی طرفین به صورت یکسان اجرا شده باشد. در حالی که به گفته رئیس‌جمهور کشورمان و نیز مقامات ارشد غربی ایران به توافق ژنو کاملا پایبند بوده و مفاد آن را دقیقا عملیاتی کرده است، 5+1 و به خصوص آمریکا، در همین زمان علاوه بر نقض مکرر تعهدات خود، اقدامات خصمانه تازه‌ای را علیه ما رقم زده و تحریم‌های جدیدی بر ضد ملت ما وضع کردند! علاوه بر ده‌ها دلیل و سند و مدرک برای این مدعا از قبیل تحریم‌ شرکت‌ها و اشخاص جدید ایرانی یا کارشکنی در فرآیند تجاری کشورمان و تهدید بانک‌ها و بیمه‌های بین‌المللی به عدم همکاری با ایران و...  چندی قبل سخنگوی دولت نیز صریحا از افزایش تحریم‌ها در یکسال گذشته خبر داد.  این شرایط، چند نکته را درباره مذاکرات کنونی وین و توافق احتمالی حاصل از آن به ذهن متبادر می‌سازد:
1- در یک‌سال گذشته آمریکا به صریحترین زبان اعلام کرده که قابل اعتماد نیست و معلوم نیست دیگر چگونه باید از این روشنتر بگوید؟! نامه اخیر سناتورهای آمریکایی به اوباما مبنی بر قرار دادن برنامه موشکی ایران در موضوع مذاکرات، نامه چندی قبل مبنی بر قرار دادن موضوع نقض حقوق بشر در ایران به عنوان موضوع مذاکرات، استمرار تحریم‌ها علیه ایران با امضای شخص اوباما، همسویی و هم‌نظری جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها در اعمال فشار و تحریم‌های تازه و... همه و همه از صراحت لهجه آمریکایی‌ها در خیانت و پشت پا زدن به هر توافقی حکایت می‌کند.
2- همزمان با مذاکرات و در حالی که ما در حال امتیاز دادن هستیم، بازوهای بین‌المللی آمریکا یعنی سازمان ملل و آژانس انرژی اتمی در همدستی و هم‌داستانی با غرب، سنگ تمام گذاشته‌اند و تلاش می‌کنند به شکلی به ظاهر قانونی و بین‌المللی خواست و مقصود آمریکا را علیه ملت ما زمینه‌سازی کنند. آخرین نمونه آن گزارش مغرضانه و دروغین آژانس درباره وضعیت هسته‌ای کشورمان است که طی آن و پس از یازده سال بازدید منظم و دائمی از تمامی تاسیسات هسته‌ای کشورمان و هر محل مورد نظر دیگر، باز هم اظهار داشته‌اند که هنوز هم نمی‌توانیم درباره ماهیت برنامه هسته‌ای ایران اظهارنظر کنیم!  که باید گفت کسی که نتواند پس از یازده سال مشاهده و معاینه از نزدیک سخن صریحی بگوید، یا احمق است یا نوکر! که البته درباره آنها می‌توان هر 2 گزینه را انتخاب کرد!
3- برخی رفتارهای داخلی و سخنان خلاف مصلحت ملی، آمریکایی‌ها را به این نتیجه غلط رساند که به شدت نیازمند حصول و توافق به هر قیمتی هستیم. کمپین «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» از جمله این رفتارها بود. نتیجه طبیعی چنین رویکردی، زیاده‌خواهی دشمن است و باعث شد که آنها به قول ورزشکارها «با گارد بسته» با ما روبرو شوند و متقابلا انتظار کسب امتیاز جدید از سوی ما را داشته باشند! آنها علیرغم توصیه بسیاری از سیاسیون آمریکایی مبنی بر لزوم تعامل در این مقطع تاریخی به منظور جلوگیری از روی کار آمدن دولتی تندرو و ضدآمریکایی (به زعم و گفته آنها) در ایران، حتی حاضر نیستند کمترین اعتنایی به رویکرد دولت و امتیازهای فراوان داده شده و تابوی شکسته شده بکنند که نمونه بارز و تلخ آن عدم صدور ویزا برای نماینده ایران در سازمان ملل است.
4- شتاب در تنظیم توافقنامه آنگونه که سیروس ناصری هم به آن اشاره کرده بود، تجربه‌ای است که نباید دوباره تکرار شود. افزون بر آن، آوردگاه وین، عرصه رویارویی اراده‌ها و هوشیاری‌هاست، نه محلی برای کارآموزی و نه عرصه‌ای برای خوش‌بینی و خوش‌گمانی. با این وصف نمی‌توان از تیم مذاکره‌کننده پذیرفت که همانند ژنو، تن به توافقی بدهند که نه چارچوب حقوقی مشخصی دارد و نه ضمانت اجرای آن معلوم است. این نکته از بدیهیات و ابتدائیات هر توافق حقوقی است که آنچه داده می‌شود در مقابل آنچه گرفته می‌شود کاملا و بدون کمترین ابهامی معلوم باشد. زمان داد و ستد کالا و بهای آن و نیز ضمانت اجرا و حتی جریمه و مجازات تاخیر در آن هم معلوم باشد. با این وصف هر شخصی، حتی آنها که کمترین آشنایی با حقوق و مبانی آن ندارند هم با خواندن توافق ژنو متوجه می‌شوند که برخی از ابتدایی‌ترین و بدیهی‌ترین ضوابط حقوقی در تنظیم آن مورد غفلت واقع شده و نگرانی از تکرار این نوع توافق در وین، نگرانی بی‌جایی نیست.
5- آنگونه که در ابتدای این نوشتار گفته شد، مردم از این همه رفت و آمد و چندین دور مذاکره و شکستن به قول بعضی‌ها تابوی مذاکره با شیطان بزرگ! نه آرزومند عکس‌های یادگاری با وزیر خارجه آمریکا بودند و نه محتاج چند میلیارد دلار از پول خودمان! مهمترین محوری که براساس وعده انتخاباتی رئیس‌جمهور محترم و تکرار آن توسط ایشان  و دیگر مقامات مسئول باید مورد توجه قرار بگیرد، لغو کامل همه تحریم‌های ظالمانه علیه ایران است و بدون حصول این نتیجه، بی‌هیچ تعارفی باید گفت که چیزی به دست نیاورده‌ایم.

حسین شمسیان