چگونگی شکلگیری شایعات خبری و جستوجوگری برای یافتن حقیقت(بخش نخست)
کلاغهایی دست آموز برای شبکههای شایعه پراکنی ! (گزارش روز)
امروز با گسترش شبکههای اجتماعی و دنیای ارتباطات، جعل اخبار دروغ در دستور کار استکبار جهانی قرار گرفته و هر روز با شایعهای خبری روبهرو هستیم که جدیدترین آن مرتبط دانستن اسیدپاشان اصفهان با نیروهای مؤمن و انقلابی است.
گالیا توانگر
اما نکته قابل تأمل اینجاست، وقتی دشمنان تابلودار نظام، ساز شایعه را کوک میکنند، برخی رسانههای ناآگاه داخلی نیز با آن ساز میرقصند و به گسترش شایعه خبری دامن میزنند، که نمونه بارز این همسویی را در نوع پوشش خبر اسیدپاشیهای اخیر در اصفهان و ارتباط آن با موضوع حجاب میتوان بعینه ملاحظه کرد.
صبح با یک استکان چای و داغی تیترهای روز دنیا آغاز میشود. این روزها اغلب چای را بدون قند مینوشم. هرچه هم قند باشد باز هم کام آدمی شیرین نمیشود. انگار همه تلخیهای عالم را ریختهاند توی این خبرها و تیترهایی که به خورد مخاطب میدهند. چه کسی که با دیدن قربانیان داعش و یا زنان و کودکان کشته شده، مجروح و آواره جنگها بویژه در مناطق مسلماننشین و سرزمینهای اشغالی دلش زخم برندارد و اشکش در استکان چای غوطهور نشود؟! حالا که همگان در برابر گرگها سکوت در پیش گرفتهاند تنها این صداقت قلم و دوربین حقیقت بین خبرنگاری است که میتواند وجدانها را به لرزه انداخته و رسالت خبرنگاری را احیا کند.
چنانچه این حقیقت برخاسته از وجدان بیدار نباشد مگر میتوان جز خیانت به قلم و پشت کردن به اصالت حرفهای معنایش کرد؟ دنیا بر سر انگشت حقیقت نگار اهالی رسانه میچرخد و اگر غافلانه و یا مغرضانه وارونهنویسی کنند، لطمات جبرانناپذیری به دنیای پیرامونشان خواهند زند. لطماتی که خسارتش کمتر از بمبافکنهای صهیونیستی نیست.
از پنجره محل کارم به دور دستها خیره ماندهام. در دوردستها بادگیرها نشستهاند. در چشمانداز یک خبرنگار نباید حزب باد میتینگ دهد. باید بادگیر باشد اما با بادها نچرخد. راسخ بودن حرف اول را در این حرفه می زند. اینکه ابتدا یک خودسازی داشته باشی. خودت را و مطالباتت را بشناسی و برای تحقق خواستههای برحق و اخلاقیات شهید راه قلم باشی. در این کار آنانی که منیت داشتهاند و دنبال فرصتطلبیها بودهاند اتفاقا در حواشی گرفتار آمدهاند و آنانی که همیشه مردم و وجدان را در صدر نشاندهاند، جاودانه حقیقی در این حرفه شدهاند. اینگونه که بنگریم میتوان امیدوار بود که تیترهای زیبا و امیدبخش درراهند. کسی چه میداند؟! شاید یک روز چای خود را با قند خبرهای شیرین آزادی و آزادگی بنوشیم.
اما تا آن زمان باید بر همه تلخیها صبر کرد و به آرمانهای برگرفته از ریشهها پایبند ماند. چرا که چرخ خوردن با دستان عروسکگردان استکبار همیشه حس برده شدن در پی دارد. باید معنای واقعی اصحاب رسانه بودن را محقق کرد. کسی که صاحب چیز باارزشی است نه میتواند زندگی بردهوار را بپذیرد و نه میتواند غافل باشد. این میدان حواس جمع میخواهد. کفش پولادین میخواهد و عزمی راسخ.
حالا بنشین تا از این دریچه پرواز پرندههای فکر در آسمان حقیقت را نظارهگر باشیم. بنشین از مظلومیت صاحبان حق در دنیای امروز بنویسیم و چایمان را با قند فکرهای روشن برای آینده بنوشیم. از پز روشنفکری چه سود وقتی عمل نباشد؟
از آنانی نباشیم که گلها را خار میکنند. آنگونه بنویسیم که خارها گل دهند و همواره بالی باشیم برای پرواز در آسمان صداقت. نباشد که گل ببریم سر خاک بالها! باید بالها را از خاک به افلاک بفرستیم. میتوان با حامی حقیقت بودن به هر چه خوبی و نیکی است پربکشیم.
هنر خبرنویسی آب و تاب دادن سلیقهای نیست
حجتالاسلام علی جعفری، دکترای ارتباطات و پژوهشگر ارشد مطالعات فرهنگ و ارتباطات در توضیح اینکه چه عواملی به شایعات خبری دامن میزنند و چطور میتوان حقیقت را کشف و خط بطلان قطعی بر شایعات خبری کشید، میگوید: «شایعه پراکنی در وهله اول به اعتبار خبری ضربه میزند. روزنامهها و خبرگزاریها معمولا سعی دارند کمتر به دامن شایعهپراکنیها درافتند، چرا که میدانند در اندک مدتی اعتبار خبری خود را زیر سؤال میبرند. بنابراین همین برداشت و حس باید در بدنه مؤسسات خبری تقویت شود که چنانچه از حقیقت خارج شوند، مطمئنا در آتیه اعتبار خبریشان زیر سؤال رفته و در دایره رقابتی با همقطارانشان به درجات پایینتر تنزل پیدا میکنند.
مورد دوم ضرورت ارتقای سواد رسانهای مخاطبین است. باید به مخاطبین خاطرنشان کرد در برخورد با خبری عجیب و در عین حال حساس به منابع اصلی و معتبر خبر مراجعه کنندو همه چیز را به دم دستیترین شکل ممکن نپذیرند. تنها در صورت وجود منابع معتبر خبری میتوان خط بطلان قطعی بر شایعات کشید.»
وی در ادامه به آسیبهای رسانهای اشاره کرده که وجود این آسیبها و چالشها به شایعات خبری دامن میزنند. دکتر جعفری توضیح میدهد: «یکی از چالشهای اصلی افول اعتبار خبری در پی تنزل منابع خبری معتبر و پروپاقرص است. متأسفانه دیده میشود که برخی روزنامهها و خبرگزاریها در پی منافع و مواضع سیاسیشان و در میانه دعواهای سیاسی اعتبار خویش و حقیقت خبری را قربانی میکنند. در یک جمله و به طور صریح باید گفت دعواهای سیاسی را به تکلیف خبری ترجیح میدهند که این یک آفت بزرگ برای مؤسسات و رسانههای خبری تلقی میشود.»
این کارشناس معتقد نیست که هر خبری را مثل نقل و نبات با آب و تاب دادن و پایین و بالا کردن فرازهایش به خبر یک تبدیل شود. بویژه اگر این اتفاق در ابررسانهها و روزنامههای قدیمی چاپ رخ دهد از دید این کارشناس، آفت بزرگی خواهد بود؛ چرا که دیگر فرقی بین روزنامههای صاحب اعتبار قدیمی با روزنامههای جدیدالتأسیس و تازه تولد یافته نمیتوان یافت.
وی میگوید: «روزنامههای قدیمی و پیشرو که در بین مردم از اعتبار خبری برخوردارند، باید نسبت به اعتبار خبریشان خیلی حساس باشند، چرا که اگر بخواهند جذب حاشیهها شده و شأن اطلاعرسانی خود را نادیده بگیرند، اعتبارشان در حد روزنامههای تازه متولد شده پایین میآید.»
آسیب سومی که این پژوهشگر ارشد مطالعات فرهنگ و ارتباطات بازگو میکند، همواره به روز نشدن دانش و اطلاعات عوامل خبری و روزنامهنگاران است.
دکتر جعفری صراحتا میگوید: «متأسفانه یک رویه اشتباهی که در بدنه موسسات خبری و روزنامهها جا افتاده این است که برای نیروهای خود هرچند وقت یکبار دورههای آموزشی خبری ترتیب نمیدهند که کاملا واقف شوند اصول خبرنویسی با تکیه بر حقایق چیست؟ این یک نقص آشکار است که برخی روزنامهنگاران و خبرنگاران تازه جذب شده به بدنه خبری سادهانگارانه میپندارند در تنظیم خبر میتوانند هر فرازی را به میل خود بالا و پایین کرده و بر آب و تابش بیفزایند. اصلا خیال میکنند هنر خبرنویسی به این است که برداشت خود را به خبر سنجاق کنند. این یک واقعیت تلخ است که نسل متأخر روزنامهنگاران ما شایعه درست کردن، به حاشیه رفتن، خبر را بالا و پایین کردن و شداد و قناس کردن خبر را هنر میدانند.
اینگونه با جذب چنین نیروهای آموزشندیدهای به بدنه منابع خبری معتبر از قبیل خبرگزاریها و روزنامهها اعتبار منابع خبری زیر سؤال رفته و روز به روز حقیقت سایهنشینتر میشود.»
پدیده شایعه پراکنی شبکهای
اما ماجرای صحت و سقم خبری در فضای مجازی خیلی بیشتر از روزنامهها و خبرگزاریها جای تأمل و تحقیق دارد.
مهدی صرامی، مدیرعامل مجمع فعالان فضای مجازی انقلاب اسلامی یکی از ویژگیهای شایعات خبری را در روشن نبودن منبعشان دانسته و میگوید: «معمولا شایعات خبری اخباری را در برمیگیرند که حساسیتبرانگیز نیز هستند. به تناسب اینکه خبر چقدر حساسیت برانگیز است به همان میزان باید از منبع و سندیت خبر هم اطمینان بیشتری حاصل شود تا افراد در دام شایعه گرفتار نشوند. درگذشته اخبار سینه به سینه نقل میشد ولی الان با نرمافزارهایی مواجه هستیم که بر روی گوشی تلفن همراه نصب میشوند و اخبار را در شبکههای اجتماعی متصل به هم با یک کلیک نشر میدهند. آنقدر سرعت بالاست که پس از گذشت دقایقی از انتشار خبر اولیه، خبرهای بعدی در همان راستای خبر اول منتشر میشود که تشخیص صحت و سقم خبر را مشکل میسازند. الان با پدیدهای تحت عنوان شایعهپراکنی شبکهای روبهرو هستیم.»
وی ادامه میدهد: «متاسفانه در حال حاضر مخاطبین دیگر دنبال صحت و سقم خبر و مبنای خبر نیستند. هر خبری را بسته به سرعت انتشار، سطح پراکندگی و گستره خبر چشم بسته میپذیرند. همین چالش میتواند سرآغاز افتادن در دام شایعات خبری باشد. این نقیصه را میتوان با آگاهی بخشی مخاطبین و افزایش تجربه آنها تا حد خوبی مرتفع ساخت و از گرفتار آمدن در دام شایعه پراکنی شبکهای پیشگیری کرد. در حال حاضر شایعهپراکنی شبکهای به یک سلاح در دست اغتشاشگران و تروریستها تبدیل شده است. برای مثال گروه داعش از شبکههای اجتماعی صهیونیستی برای شایعهپراکنی و تبلیغات به سود خود بهره میگیرد.»
صرامی با ورق زدن آرشیو خبرهای مهم در ذهن میگوید: «برای مثال درخصوص حمایت از فلسطین در برابر رژیم اشغالگر قدس مدیریت جریان خبری در فضای مجازی کاملا یک جانبه و به نفع صهیونیستها بود. بسیاری از افرادی که میخواستند در مورد جنگ غزه اطلاعرسانی منطبق بر حقایق واقعیتها داشته باشند، با مشکل روبرو میشدند. پروفایلهایی که از نگاه آنها مضمون جانبداری از فلسطین را داشت به راحتی توسط رژیم صهیونیستی حذف میشدند. با نگاهی به چنین مصادیقی به راحتی میتوان دریافت که شبکههای اجتماعی تحت مدیریت آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیسم با مدیریتی یک جانبه و یک سویه اداره میشوند. چطور است که داعش خیلی راحت در این شبکهها به تبلیغ فعالیتهای خود میپردازد و با هیچ برخورد و مانعی نیز روبهرو نمیشود؟ هر چه بخواهند میتوانند در جهت ایجاد رعب و وحشت و زشت نشان دادن چهره اسلامی که مدعیاش هستند- نه اسلام ناب محمدی(ص)- از شبکههای اجتماعی فضای مجازی بهره ببرند! اما در مورد مظلومیت مردم غزه بعینه شاهد بودیم که از طریق این شبکهها نمیتوانستیم اخبار حقیقی را نشر دهیم.
مخاطبین باید هوشیار باشند که ابزارهای آمریکایی صرفا جهت خاصی به کار گرفته میشوند.
چطور بر شایعه خط بطلان بکشیم؟
مهدی صرامی مدیرعامل مجمع فعالان فضای مجازی توصیههایی برای تشخیص خبر از شایعات خبری ارائه داده و میگوید: «اولین گام در مسیر کشیدن خط بطلان بر شایعات خبری این است که تا حد ممکن خبر را از مبادی موثق خبری دنبال کنید. فراموش نکنید که ابزاری مثل شبکههای اجتماعی محیطهایی هستند با کارکردهای خاص. اینکه به صورت وسیلهای برای خبررسانی باشند کارکرد درستی نیست. اینها برای نوعی ارتباطات بین افراد شکل گرفتهاند. به عنوان خبرگزاری نمیشود از آنها استفاده کرد. خبرها را از خبرگزاریها دنبال کنید، بسیار موثقتر خواهد بود. زیرا خبرگزاری شرایطی دارد که خود به خود به خاطر این شرایط مانع شایعهپراکنی میشود.»
توصیه سوم مدیرعامل مجمع فعالان فضای مجازی اینگونه است: «دیده شده شبکههای اجتماعی که مدیریتشان در خارج کشور است، از انتشار یک سری اخبار حمایت و جانبداری مغرضانه کرده و خبرهایی را بایکوت میکنند. برای مثال خبرهای مربوط به جنبش والاستریت را میتوان مصداق آورد. این جنبش که مربوط به دو سال پیش است، شبکههای اجتماعی صهیونیستی به صورت جانبدارانه و یکسویه در جریان اطلاعرسانی خبری آن مداخله کردند و مانع از مشخص شدن حقایق شدند. وقتی مردم تجربیات خود را مرور میکنند و صحت و سقم اخبار مختلف را جویا میشوند، میبینند این شبکهها به هیچوجه صادق نیستند و تنها پدیده شایعهپراکنی خبری را مدیریت میکنند. خوبی این جستوجوگری این است حقایقی که به دست میآورند در حافظه تاریخی مخاطبین ثبت میشود و دیگربار به دامن شایعات درنمیافتند و به خبرهایی که در شبکههای اجتماعی مجازی منتشر میشوند، چشم بسته اعتماد نخواهند کرد.»
صرامی نوعی بیخیالی و بیانگیزگی نسبت به صحت و سقم اخبار در بین اقشار مختلف مخاطبین را آفتی برای فرو رفتن در دام پدیده شایعهپراکنی شبکهای دانسته و بر جستوجوگری مخاطبین برای یافتن منبع اصلی خبر تاکید فراوان دارد.
قدمت و تکرار شایعه به تثبیت آن کمک میکند
پدیده شایعهپراکنی شبکهای در فضای مجازی و نیز پدیده شایعهپراکنی رسانهای اعم از مکتوب و تصویری تنها به شایعات خبری در باب مسائل سیاسی ختم نشده و خبرهایی از شاخههای مختلف علمی، بهداشتی، محیطزیستی و... را نیز دربرمیگیرد که گاه خیل کثیری از مخاطبین را سردرگم میگذارد. برای مثال یک روز استامینوفنها آلودهاند و روز دیگر سوسیس و کالباسها ویروسی. یک روز خبر از پاک شدن خلافیهای ماشینها میدهند و مردم را تا روزها برای وارد کردن شماره پلاکها گیج میکنند و روز دیگر از آبهای آلوده آشامیدنی حرف میزنند.
یکی از اثرات مضر وابستگی به شایعهپراکنیهای شبکهای و غیرشبکهای سردرگمیها و اضطراب مخاطبین است. مردم هر خبری را که منطبق بر اخبار پیشین و شنیدههای قبلیشان باشد، خیلی زود میپذیرند. از همین روست که شایعهپراکنان خبری معمولا رد خبرهای تکراری و یا دست کم از یک جنس را در شایعاتشان بیشتر دنبال میکنند.
مارک پز محقق علوم رفتاری دانشگاه پنسیلوانیا در این باره میگوید: «هر قدر مردم درباره نادرست بودن شایعهای به یقین برسند، بعد از مدتی با تکرار مداوم آن در طول زمان اعتقاداتشان را از دست میدهند و نظرشان را عوض میکنند. در مواردی که مردم به روشنی میدانند یک شایعه دروغ است اما باز هم ذهنشان به آن وابستگی ذهنی دارد، برای اینکه آن را مرتب شنیدهاند و یک جایی توی مغزشان فرو رفته است که بیرون آمدنش کار راحتی نیست.»
از همین منظر است- تکرار شایعه- که گاه مدیران شایعهپراکنیهای خبری وایادی سلطهگر استکبار بهانه جنگهای خود را در مناطق مختلف نظیر خاورمیانه جور میکنند.
یکی دیگر از عواملی که به پذیرش شایعات توسط مخاطبین دامن میزند، قدمت شایعه و سپس انتشار اخبار پیرامون همان خبر اولیه است. هر ساعتی، روزی، ماهی و سالی که بگذرد- و خبرهایی پیرامون شایعه اولیه منتشر گردد- بر قدمت آن افزوده و تثبیت خواهد شد.