kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۹۰۳
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۷

سعود الفیصل در محاصره پارکینسون و آلزایمر! (یادداشت روز)


روز سه‌شنبه بود که خبرگزاری‌‌ها نوشتند، سعود الفیصل در یک کنفرانس خبری مشترک با همتای آلمانی خود که در جده برگزار شد، ایران را به «اشغالگری»، «تعمیق بحران در سوریه» و «منطقه» متهم کرده و از تهران خواسته برای حل بحران سوریه، نیروهای خود را از سوریه خارج کند! فیصل کشورمان را در بسیاری از بحران‌های منطقه، بخشی از مشکل دانسته و مدعی شده که «ایران نه حل مشکل که خود مشکل است.»
اظهارات ضد ایرانی وزیر خارجه سعودی‌ها، آنقدر مضحک، بی‌حساب و غیر حرفه‌ای مطرح شده‌ است که در «خوش‌بینانه‌ترین» حالت می‌توان گفت، وی احتمالا بدون آمادگی قبلی در این کنفرانس حاضر شده است. البته اظهار این‌گونه چرندیات، می‌تواند نتایج عوامل دیگری هم باشد مثلا.... آمیزه‌ای از پارکینسون و آلزایمر!
چندی پیش برخی منابع خبری اعلام کردند، فیصل به دلیل برخی مشکلات جسمی و بروز اختلالاتی در تکلم، احتمالا جای خود را به برادرش شاهزاده ترکی فیصل خواهد داد. آنطور که در این خبر‌ها آمده بود، بروز علایم پارکینسون در سعود الفیصل وی را دچار چنان مشکلاتی کرده که باقی ماندن وی در این سمت اصلا به صلاح نیست.
 اینکه بزرگترین «حامی تروریسم»، بزرگترین «دشمن تروریست‌ها» را «عامل بحران‌های منطقه» معرفی کند، اگر مضحک و از سر بیماری نیست پس از چیست؟ در این یادداشت قصد داریم با استناد به برخی گزارش‌‌ها و موضع‌گیری‌ها، پاسخی برای این سوال‌‌ها پیدا کنیم. بخوانید:
این اتهامات در حالی مطرح می‌شود که مدت زمان زیادی از اعتراف جو بایدن، وزیر خارجه آمریکا درباره نقش کشورهایی مثل عربستان در تقویت و تشکیل و تجهیز تروریست‌های تکفیری که بزرگترین بحران فعلی منطقه هستند، نمی‌گذرد. بایدن، اگر چه در نهایت مجبور به عذرخواهی شد، ولی هرگز صحبت‌های خود را تکذیب نکرد.
نگاهی به اظهارات شخصیت‌های متعدد سیاسی و گزارش‌های بی‌شمار رسانه‌ای در سطح بین‌المللی(چه دوست و چه دشمن)، راجع به نقش پررنگ ایران در مبارزه با تروریسم از یک طرف و نقش سعودی‌‌ها در تشکیل، تقویت و تجهیز تکفیری‌ها، از طرف دیگر نشان می‌دهد، این ایران نیست که در منطقه بحران‌آفرینی می‌کند، بلکه همین سعودی‌های دست پرورده آمریکا در حال بحران‌آفرینی در سوریه، عراق، یمن، بحرین و کل منطقه هستند؛ البته با طرح، نقشه و حمایت‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی، چرا که عربستان خود در این حد و اندازه‌‌ها نیست.
در ادامه برای تنویر افکار عمومی به چند مورد از صد‌ها مواردی که از نقش سعودی‌‌ها در بحران‌آفرینی در منطقه حکایت دارند، اشاره می‌شود:
- رویترز: قطر و عربستان در حمایت از مخالفان اسد (تکفیری‌ها) در حال رقابت با یکدیگر هستند.
- مرکز مطالعات واشنگتن: با وجود آنکه مسئولان ریاض از خطر «تروریسم» آگاهند، ولی این امر مانع از ارتباط آنان با سران گروه‌های تروریستی در عراق و سوریه نشده است... گروهی از حامیان مالی تروریست‌‌ها از عربستان سعودی هستند و آنان برای تضمین رسیدن این کمک‌ها، پول‌هایشان را به کویت می‌فرستند.
- نخست وزیر عراق در گفت‌وگو با بی بی سی: ایران از جمله کشورهایی است که از همان ابتدا با اعزام کارشناسان خبره در مبارزه با تروریسم، عراق را در مبارزه با داعش کمک کرد. زمانی که اربیل در خطر بود ایرانی‌‌ها اولین کسانی بودند که به کمک آمدند.
- وزیر خارجه لبنان در گفت‌وگو با سفیر ایران: ایران نقش بارزی در مبارزه با تروریسم داشته و این پدیده خطرناک باید با همکاری کشورهای منطقه و جهان ریشه‌کن شود.
- سخنگوی وزارت خارجه پاکستان در واکنش به غیبت ایران در نشست اخیر پاریس: نمی‌توان نقش ایران را در مقابله با تروریست‌های منطقه دست کم یا نادیده گرفت.
- بلومبرگ در واکنش با انتشار تصاویری با عنوان «حضور سردار سلیمانی در آمرلی عراق»: اگر می‌خواهید بر تروریست‌های تکفیری غلبه کنید، به جمهوری اسلامی ایران و فرمانده نظامی ارشد این کشور نیاز دارید.
- سازمان سیا: عربستان، اردن و ... بزرگترین صادرکنندگان تروریست به سوریه هستند.
- اخضر ابراهیمی، نماینده سابق سازمان ملل در امور سوریه: بدون وجود ایران بحران سوریه حل نخواهد شد.
اینها تنها بخش بسیار ناچیزی از اظهارات و گزارش‌هایی است که در خصوص نقش عربستان در بحران‌آفرینی در منطقه و نقش ایران در بحران‌زدایی از منطقه اعلام و منتشر شده است.
حال باید پرسید، چر آقای فیصل، با وجود آگاهی از این حقایق، اینگونه رسوا به ایران حمله می‌کند. سوریه، عراق و لبنان، همان کشورهایی که آقای فیصل مدعی است ایران در آنها بحران‌سازی می‌کند، جزو محورهای اصلی مقاومت و کلیدی‌ترین دوستان ایران هستند؛ بنا بر این، کدام عقل سلیمی می‌پذیرد، ایران در کشورهای متحد خود بحران‌آفرینی کند؟
در مقابل اما، درست به همین دلیل که این کشور‌ها جزو بازوان مقاومت با محوریت ایران هستند، مورد بغض و غضب تکفیری‌ها، سعودی‌‌ها، صهیونیست‌‌ها و آمریکا هستند. بنابر برچسب بحران‌آفرین، حداقل در این سه کشور، حقیقتا به ایران نمی‌چسبد. می‌چسبد؟
علاوه بر دو دلیلی که در ابتدای این نوشتار آوردیم، به نظر می‌رسد، اینگونه واکنش‌های عصبی می‌تواند حتی، نتیجه شکست‌هایی باشد که جبهه مقاومت به رغم تمام تلاش‌های دنیای غرب و کشورهای مرتجع عربی به آنها تحمیل می‌کند. نمونه این واکنش را همین چند روز پیش، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه علیه کشورمان اتخاذ کرد. این موضع‌گیری احتمالا به صورت اتفاقی با پیروزی مردم کوبانی، شهر کردنشین و هم مرز ترکیه، همزمان نشده است! همان شهری که آمریکا یک روز قبل از پیروزی ساکنان بی‌سلاح آن گفته بود، نجات آن در استراتژی آمریکا جایی ندارد! همان شهری که بنابر بیانیه رسمی وزارت خارجه سوریه و صد‌ها تحلیل و گزارش کارشناسانه، ترکیه برای آن نقشه‌‌ها داشت؛ مثلا تشکیل منطقه حائل و ...
ائتلاف نمایشی ضد داعش، که با پیشنهاد و تلاش عربستان شکل گرفت، قرار بود، به بهانه جنایات تکفیری‌‌ها به عراق و سوریه لشکرکشی کند. دلیل بی‌توجهی این ائتلاف به نسل‌کشی وحشیانه داعش در کوبانی نیز همین مسئله بود. تصور حامیان غربی عربی تروریست‌‌ها این بود که «وقتی با بریده شدن سر چند خبرنگار می‌شود افکار عمومی غرب را برای لشکرکشی به خاورمیانه آماده کرد، طبیعتا با راه‌اندازی یک نسل‌کشی درست و حسابی در شهری مثل کوبانی می‌توان افکار عمومی جهان را هم آماده کرد.» همین جا می‌توان به نقش تکفیری‌‌ها در پازل استعمارگران پی برد و اطمینان کرد، داعش ساخته و پرداخته غرب است.
اما وقتی مردم کوبانی سوریه همچون مردمان آمرلی عراق با دستان خالی تکفیری‌‌ها را عقب رانده و مانع از سقوط شهرشان شدند، برنامه‌های آنها هم به هم ریخت. بنابر این طبیعی است شکست‌های پی در پی جبهه غربی، عربی، تکفیری در مقابل الگوی مقاومت ایران، آنها را به واکنش‌های عصبی وا دارد.
جعفر بلوری