kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۱۴۸۷
تاریخ انتشار : ۰۱ اسفند ۱۳۹۹ - ۲۳:۱۲

تعفن فرهنگ غربی و ادکلن فرانسوی! (یادداشت روز)



عباس شمسعلی
مشهور است که یکی از علت‌های رشد صنعت عطر و ادکلن در فرانسه از قدیم‌الایام، کم‌توجهی مردم این کشور به استحمام و پناه بردن آنها به مواد خوشبوکننده برای پوشاندن و در امان ماندن از بوی بد و نامطبوع بوده است. اما اکنون بوی آزاردهنده و وحشتناکی از این کشور مدعی پرچمداری فرهنگ غربی و سایر جوامع مشابه در غرب در حال متصاعد شدن است که با بهترین و قوی‌ترین عطرها و ادکلن‌های معروف فرانسوی هم قابل تحمل و مخفی کردن نیست.
به این خبر که یورونیوز چند روز قبل منتشر کرد توجه کنید: «اریک دوپون مورتی، وزیر دادگستری فرانسه روز یک‌شنبه گفت که مایل است که ۱۸ سالگی را به عنوان سن قانونی برای ابراز رضایت نسبت به برقراری رابطه جنسی با اعضای خانواده تعیین کند. بیش از ۱۶۰ شخصیت فرهنگی و هنری فرانسه اخیرا در بیانیه‌ای خواستار تعیین ۱۸ سالگی به عنوان سن قانونی برای ابراز رضایت نسبت به این رابطه جنسی شده بودند.
خلاصه آنکه مسئولان فرانسوی به جای حل این معضل، آزار جنسی کودکان را یک واقعیت اجتناب‌ناپذیر می‌دانند که باید به آن چارچوب داد و آن را قانونمند کرد!
شاید آنچه در این خبر به آن ‌اشاره شد، در نگاه اول باور کردنی نباشد اما واقعیت آن است که مدعیان تمدن و فرهنگ در غرب مدت‌هاست در بن‌بست و باتلاق خودساخته‌ای گرفتار آمده‌اند که برای رهایی از آن در یک سیکل باطل دست به پست‌ترین و رذیلانه‌ترین تصمیمات می‌زنند. یک روز در برخی از کشورهای غربی ازدواج همجنس‌بازان آزاد اعلام می‌شود تا جایی که یکی از وزرای مرد دولت جدید آمریکا پشت تریبون از تلاش‌ها و زحمات شوهرش تشکر می‌کند! و روز دیگر فارغ از ابتدایی‌ترین اصول اخلاق و ارزش‌ها، برای ظاهراً دفاع از حقوق کودکان، تیر خلاص را به کانون خانواده وارد کرده و به دنبال تصویب قانون رسمی کردن ارتباط جنسی محارم باشند!
سقوط باور‌نکردنی فرهنگ و ارزش‌ها در غرب به این معنی است که این جوامع پس از آن همه نظریه‌پردازی و تلاش برای القای این ادعا که نسخه مدرن سعادت مردم دنیا، پیروی از مکاتب نظری و فلسفی و سبک زندگی غربی است و پس از بت‌سازی از چهره‌های مختلف در حوزه‌های جامعه‌شناسی، روانشناسی، انسان‌شناسی و... امروز گرفتار در دام خودتنیده فساد و تباهی به جایی رسیده‌اند که مثلاً به جای مبارزه با معضل کودک‌آزاری و رشد روزافزون تجاوز و تعرض جنسی در این کشورها یا درمان این دردهای آزاردهنده با آن همه ادعا، رسماً به مردم خود می‌گویند کار از کار گذشته؛ با عرض معذرت؛ هر غلطی (حتی رواج روابط نامشروع درون خانوادگی) می‌خواهید بکنید اما در چارچوب قانون!
حال باید مدعیان و مدافعان سینه‌چاک فرهنگ غربی به این سؤال پاسخ دهند که این حد از انحطاط در این جوامع محصول چیست و چرا نسخه‌های نظریه‌پردازان غربی نه تنها شفابخش نبوده بلکه کور‌کننده هم بوده است؟
واقعیت آن است که جوامع غربی به ویژه در یکی دو قرن اخیر برای رسیدن به جامعه آرمانی و مادی‌گرایانه خود مسیری را در پیش گرفتند که گرفتاری‌های امروز آنها محصول و نتیجه طبیعی همان بیراهه است. آثار کنار گذاشتن ارزش‌ها، دین و معنویت از سطح جامعه و شخصی خواندن دین با وجود اجتماعی بودن ادیان توحیدی و کتب آسمانی، قربانی کردن انسان و خانواده در بین چرخ‌های توسعه جنون‌آمیز صنعتی، کشاندن افراطی زن به سطح اجتماع با اهداف تجاری از قبیل ارزان بودن دستمزد و در ادامه تبدیل زنان به کالا و پیش‌برنده تبلیغات و آگهی‌های بازرگانی غافل از مسئولیت‌های طبیعی این عنصر قوام‌بخش خانواده و تربیت و انسان‌سازی، ترویج فرهنگ برهنگی و اختلاط بی‌حد و حصر زن و مرد در سطح اجتماع با توجیه رفع موانع چشم و دل سیر بودن مردان!، ترویج مصرف‌گرایی به جای ترویج اندیشه و...  امروز به وضوح در انحراف و انحطاط جوامع غربی و هر کشور و جامعه دیگری که این فرهنگ و راه و رسم مخرب را در پیش گرفته قابل مشاهده است.
اما عجیب است که با وجود این آینه عبرت تمام‌نما و نمایان بودن عاقبت نوع سبک زندگی غربی، هنوز در برخی کشورها از جمله جامعه ما و دیگر کشورهای مسلمان عده‌ای سنگ فرهنگ رسوای غرب را به سینه می‌زنند. در کشور ما که به علت سطح غنای فرهنگی و جاری بودن دین و ارزش‌ها در جامعه از بسیاری آفات اجتماعی و آنچه غرب به آن گرفتار شده است مصون مانده‌ایم، سال‌هاست از یک سو به واسطه تلاش همه‌جانبه کشورهای غربی برای تهاجم فرهنگی و ترویج سبک زندگی مطلوب آنها از طرق مختلف به ویژه پس از گسترش ابزار رسانه و شبکه‌های اجتماعی و از سوی دیگر تلاش پیگیر غربگرایان داخلی و نفوذ نمونه‌های فراوانی از آنها در گلوگاه‌های کلیدی عرصه‌هایی همچون هنر، سینما، دانشگاه، برخی مسئولیت‌ها یا مشاوره‌ها و... باعث شده است متاسفانه شاهد رواج برخی ظواهر و سبک و سیاق زندگی متاثر از فرهنگ نامأنوس غربی در سطح جامعه باشیم.
در این بین برخی رفتارهای باورناپذیر و البته مشکوک را نیز از برخی مدیران در سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که نتیجه‌ای جز ریختن آب به آسیاب دشمن و کسانی که آرزوی به زوال کشاندن فرهنگ غنی ایرانی اسلامی ما را دارند نمی‌تواند داشته باشد. یکی از این موارد امضا و تصویب سند خفت‌بار 2030 بود. این سند چیزی نبود جز نسخه‌های سمی و خواب‌های خطرناکی که غربی‌ها به محوریت سازمان‌های آلت دست خود همچون یونسکو برای انحراف فرزندان این سرزمین و کشورهای دیگر پیچیده و دیده بودند و البته با درایت و دستور رهبر انقلاب جلوی اجرای این سند گرفته شد هر چند جسته و‌ گریخته در مواقعی تحرکاتی در دامنه همین سند دیده می‌شود که باید مورد رصد و حساسیت قرار بگیرد.
راستی مدافعان سند 2030 که یکی از کارکردها و محاسن آن را دادن آموزش بی‌پرده به فرزندان برای در امان ماندن از آزار جنسی می‌دانستند اکنون که جوامع مدافع و مروج این سند خود در باتلاق گیر افتاده و دنبال قانونی کردن این ارتباطات ناسالم و آزارها هستند چه پاسخ و توجیهی دارند؟
یکی از نمونه‌های دیگر میدان دادن خواسته یا ناخواسته به مسلط کردن فرهنگ غربی را می‌توان در تلاش عجیب و منفعلانه برخی مدیران حوزه زنان و خانواده برای ارتباط‌گیری با سازمان‌ها و کشورهای غربی و انجام و پیاده‌سازی خرده‌فرمایشات آنها دیددر حالی که این سازمان‌ها و کشورها خود کارنامه سیاهی در این حوزه دارند و کشور ما پس از انقلاب اسلامی در عمل مدافع جایگاه ارزشمند زنان بوده است و رشد سطح تحصیل و حضور اجتماعی زنان با حفظ جایگاه مادری از نمونه‌های این کارنامه درخشان است.
نتیجه این انفعال آن می‌شود که برخی مدیران دولتی حوزه زنان و خانواده و رسانه‌های همسو با آنها گاه به جای پرداختن به اولویت‌های اساسی زنان و دختران کشورمان از جمله رفع موانع تسهیل ازدواج و فرزندآوری، پیگیری اجرای قانون معطل‌مانده مرخصی 9 ماه زایمان، رفع مشکلات زنان سرپرست خانوار، ترویج سبک زندگی ایرانی اسلامی در بین خانواده‌ها و... وارد حاشیه می‌شوند و مثلاً به‌اشتباه به جای تلاش برای گسترش سطح امکانات ورزشی بانوان در سراسر کشور، نیاز زنان را رفتن به ورزشگاه و دیدن فوتبال مردان می‌دانند! یا به یکباره دنبال تلاش برای تصویب افزایش سن ازدواج می‌روند و به جای پاسخ به اینکه طی این سال‌ها خود و مسئولان دولتی بالادستی آنها چه کرده‌اند که متاسفانه روز به روز به علت مشکلات اقتصادی سن ازدواج دختران و پسران با وجود کاهش سن بلوغ جنسی به اذعان کارشناسان افزایش یافته و تعداد زیادی از جوانان نیز از سن طبیعی ازدواجشان گذشته است، مشغول سخنرانی در مخالفت با ازدواج شرعی و قانونی یک دختر 15-16 ساله بالغ که در بسیاری از مناطق کشور تابع فرهنگ‌های حاکم می‌باشد می‌شوند و متاسفانه همصدا با رسانه‌های معاند و سازمان‌های بین‌المللی معلوم‌الحال سرگرم پروژه آنها تحت عنوان کودک‌همسری می‌شوند.
 بهتر است این افراد و مدافعان فرهنگ غرب از خود بپرسند اگر این سازمان‌ها و رسانه‌های معاند که سرتا پا دچار تناقض و دورویی هستند و مسئولان ریاکار کشورهای غربی دلسوز واقعی خانواده و کودکان و نوجوانان هستند، چرا در برابر تلاش برای تصویب قانون ارتباط جنسی آزادانه با نوجوانان 15 ساله در فرانسه سکوت می‌کنند؟ آیا از نظر این سازمان‌ها و کشورها و رسانه‌های آنها ازدواج یک دختر 15-16 ساله مضر و ارتباط جنسی خارج از چارچوب در این سن بلامانع است؟ آیا تلاش فرانسه برای مشروعیت دادن به ارتباط جنسی فرزندان 18 ساله در خانواده امری قانونی اما ازدواج بر اساس شرع و عرف در همین سن در کشور ما خطرناک است؟
این مدعیان تمدن و آزادی باید پاسخ این سؤال را نیز بدهند که چرا در همین فرانسه مدعی قانونمداری و آزادی حتی روابط غیراخلاقی درون خانواده و جامعه پذیرفته و به دنبال تصویب قانون برای آن هستند، اما پیروی مسلمانان در این کشور از قانون الهی حجاب در مدارس و دانشگاه‌ها و ادارات ممنوع است، یا اینکه توهین به پیامبرخاتم(ص) در نشریات آزاد اما سؤال درباره افسانه هولوکاست ممنوع و مشمول
مجازات است؟
حال که بیش از هر زمان دیگری نتیجه تن دادن جوامع به سبک و منش فرهنگ مخرب غرب عیان شده است و در همان کشورهای غربی برخی از آزاداندیشان با فهم صحیح این موضوع به دنبال راه خروج از این بن‌بست هستند، و گرایش به اسلام به دلیل قوانین و احکام مترقی و مدافع خانواده، زن و جامعه در حال افزایش است، بهتر است همه صاحبنظران، کارشناسان، مسئولان و مردم کشورمان بیشتر قدر گوهرهای ارزشمندی که داریم را بدانند و از سوی دیگر به جای تقلید و ترویج سبک زندگی و فرهنگ غربی، ترویج و به‌کار‌گیری ارزش‌های اصیل موجود در فرهنگ غنی خودمان همچون جایگاه و اهمیت خانواده و حجاب که دشمن آگاهانه آنها را مورد هدف قرار داده است را بیش از پیش سرلوحه خود قرار دهند.