مقاومت در فضای مجازی
شیـر بـا طعم خـون!
به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، در کتاب «بیستودو روز نبرد» به نویسندگی مجید نداف که توسط این مرکز منتشر شده است، روایتی دردناک از روزهای اشغال سنندج توسط گروههای ضدانقلاب نقل شده است. در این روایت میخوانیم:
بهار ۵۹ در اوضاعی که بحران اقتصادی و وضعیتی رقتبار بر شهر سنندج حاکم بود و کمبود دارو، روغن نباتی، سوخت، آذوقه و مایحتاج عمومی کمر مردم را خم کرده بود، گروههای مسلح غیرقانونی در قامت مدیران تحمیلی حاکم بر شهر سنندج سرگرم جنگ قدرت، فزونطلبی و سهمخواهی بودند.
آنها ضمن بهکارگیری ترفند برونفکنی، همچنان ضعفهای اداره شهر را به دوش پاسداران انقلاب و شبهنظامیان کُرد که شهرهای جنوب، شمالغربی و شمالشرقی سنندج را تحت کنترل داشتند میانداختند. گفته میشود به دلیل توسعه روزافزون تشکیلات سیاسی نظامی گروهها و افزایش حجم نیروی انسانی آنها، میزان کمک استانی کمتر از ظرفیت یاد شده بود و این کمکها کفاف جمعیت فعلی سنندج را نمیداد.
با احتمال وقوع جنگهای درون جبههای و گسترش مقابله مجدد با جمهوری اسلامی، این کمکها در انبارهای متعلق به هر یک از گروهها ضبط شده بود.
یکی از شهروندان سنندجی در بیان خاطرات آن زمان میگوید: سه روز بود که شیر گیرمان نمیآمد و بچه خیلی گرسنه بود. دیگر طاقت نداشت و همینطور بیتابی میکرد. گریههای پیوسته او ناچارم کرد برای پیدا کردن شیر بیرون بیایم که آن از خدا بیخبر جلویم را گرفت.
گفتم که میخواهم از در و همسایه برای بچه شیر بگیرم. گفت بچه را به من بده تا به او شیر بدهم. بعد بهزور جگرگوشهام را گرفت و به دهان او شلیک کرد.
سیاوش جوادیان یکی از نظامیان حاضر در صحنه نیز در اینباره میگوید: گرسنگی و بیغذایی امان مردم را بریده بود. فشار گروههای ضدانقلاب باعث شده بود بچههای مریض، بدون دارو و بیمارستان در برابر چشمهای نگران اعضای خانواده بمیرند و کسی نتواند برای آنها کاری انجام دهد.