kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۱۰۲۶
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۹ - ۱۹:۴۸

می‌شود دوباره!



پژمان کریمی
در دهه 60 جدا از جذابیت کیهان بچه‌ها و ثمرات انتشارش؛ مجله سروش نوجوان هم برای ادبیات و هم برای مطبوعات، استعدادهای تازه‌ای را شناسایی و معرفی کرد. بسیاری از این نیروها امروز به عنوان صاحب قلمانی حرفه‌ای شناخته می‌شوند.
سروش نوجوان توانست یک جریان ادبی و مطبوعاتی به راه اندازد و به بیانی جریان‌سازی کند. توانست قلم‌ها را به سمت نوشتن قصه کوتاه یا قطعه نویسی و از همه مهم‌تر؛ چهارپاره سرودن سوق دهد. چهارپاره سرودن مهم‌تر از همه بود چرا که برخی مدعیان جریان شبه روشنفکری، شعر سپید را به نهایت ابتذال رانده بودند و امید داشتند که با تغییر سلیقه نوقلمان و مخاطبان نوجوان و نوجو، شعر اصیل فارسی به انزوا و فراموشی کشیده شود. شعری که تار و پود آن با فرهنگ ناب اسلامی و شمیم ارزش‌های سنتی فارسی‌زبانان و خاصه ایرانیان آمیخته بوده و همچنان است.
اما چرا سروش نوجوان توانست جریان ساز ظاهر شود و چرا پس از این نشریه و ایضا کیهان بچه‌ها، دیگر هیچ نشریه‌ای چه برای نوجوانان و چه برای بزرگ‌تر‌ها نتوانست این توفیق را بیابد؟ به نظر می‌رسد، سروش نوجوان توانست با استخراج و احصای اقتصائات زمانه، درنگ بر موضوعات روز و نگاه به الزامات سیاسی و فرهنگی به هنگام، مخاطبانش را به اصرار به مشارکت در انتشار مجله و در واقع به «نوشتن و سرودن» فرا بخواند. اما فراخواندن، با یک ضرورت دیگر نیز همراه بود. سروش نوجوان نسل قدیم شاعران و داستان‌نویسان را در کنار نوقلمان قرار داد. هم نوقلمان از پیشکسوتان بذر ایده و گوهر تجربه دریافت کردند و هم پیشکسوتان، طراوت قلم‌های جدید را احساس و درک نمودند.
نتیجه، جریان سازی شد! جریانی شکل گرفت که؛ شوق نوشتن و سرودن داشت، واجد نگاه دینی و ملی بود، افق‌های تازه مفهومی و مضمونی را جست‌وجو می‌کرد و با نگاهی نوگرایانه و البته خلاقانه، قلم می‌زد.
سروش نوجوان دیگر از پسِ دهه 60 کم کم از دمیدن تموج به جریان ادبی و مطبوعاتی، باز ماند. تکرار نشد. شاید چون نسل جدید نوقلمان، چون نسل معاصر با نسل نخستین سال‌های انتشار سروش نوجوان، مستعد نبودند، شوق کمتری داشتند برای قلم زدن یا چراغ حوصله قلم‌های پیشکسوت رو به کم فروغی گذارده بود! دلیل یا دلایل هرچه بودند؛ جریان‌سازی به نفع قلم‌های نوپدید باز و جریان پا گرفته، بازماند. بعضی از قلم‌های تازه نیز پس از مدت‌ها و سال‌ها، امروز در اردوگاه منحوس شبه روشنفکری قرار دارند و در آثارشان - چه در حوزه ادبیات و چه در ساحت مطبوعات- میل به خودنمایی و ابراز حدیث نفس، تموج دارد. به زعم نگارنده، امروز بپا داشت جریان بس دشوار است. امروزه فضای مبتذل مجازی بر رسانه‌های رسمی در هر کجای دنیا تفوق یافته است، سلیقه‌سازی می‌کند و ابتذال را ملاک پذیرفته شدن از سوی مخاطبان خود توصیف می‌نماید. ولنگاری این فضا با قلمِ ولنگار ترادف ناگریز دارد. تنها و تنها یک چیز است که می‌تواند با وجود همه سختی‌ها، وقوع جریان ادبی تازه‌ای را نوید دهد. روی آوردن به همان دلایلی که سروش نوجوان را - با همه کاستی‌هایش- در جریان‌سازی موفق داشت در این مجال بدان‌ها ‌اشاره رفت. این بار اما، کار سخت‌تر و زحمت ما بیشتر است.