kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۰۶۰
تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۱

شکوفه‌های پیروزی(یادداشت روز)


روزی که کاندولیزا رایس، وزیرخارجه دولت جرج بوش، با سرمستی و غرور ناشی از حمله نظامی به عراق و قدرت‌نمایی در منطقه خلیج‌فارس، از «تولد خاورمیانه جدید» سخن می‌گفت و ویرانی‌ها و تلفات انسانی این تجاوز آشکار را «درد زایمان» این تولد جدید قلمداد می‌کرد، در نظر بسیاری از تحلیل‌گران جهانی، کار تمام شده بود و آمریکا، در کوتاه‌ترین زمان ممکن، به اهداف خود در ایجاد خاورمیانه‌ای جدید، منطبق با خواست‌ها ونقشه‌هایش دست می‌یافت. اما امروز و با گذشت چند سال از آن رویا، رایس سخنان تازه‌ای می‌گوید. او به سران آمریکا و اسرائیل درباره وقوع قریب‌الوقوع یک بحران داخلی در کشورهایشان هشدار می‌دهد، از آنها می‌خواهد که یک موضوع را بسیار جدی بگیرند و در اثر جدی‌گرفتن آن موضوع، حمله اسرائیل به غزه را مهار کنند!‌اما  آن موضوع چیست و چه چیزی او را اینچنین برآشفته و وادار به این سخنان کرده است؟
1- یک هفته قبل، دانشجویان دانشگاه‌های سراسر کشور، دیداری با رهبر‌معظم انقلاب داشتند. با اینکه هیچ‌کس از موضع نظام اسلامی و رهبر عزیز انقلاب در مسئله فلسطین بی‌اطلاع نیست، اما در آن دیدار حضرت آقا نکته‌ای را به صراحت بیان کردند که خواب غرب و اسرائیل را آشفته کرد و البته بارقه امید را در دل مظلومان فلسطین و ملت‌های حامی آنها زنده کرد. آن سخنان، این بود: «این جور نیست که اگر چنانچه دست قدرت در مقابل صهیونیست‌ها نشان ندهیم، آنها به کسی رحم کنند، ملاحظه کسی را بکنند، حق کسی را رعایت کنند، ابدا! تنها علاجی که تا قبل از نابودی این رژیم وجود دارد، عبارتست از اینکه فلسطینی‌ها بتوانند قدرتمندانه برخورد کنند... این اعتقاد ماست که کرانه باختری هم مثل غزه باید مسلح شود. دست قدرت لازم است. کسانی که علاقمند به سرنوشت فلسطینند، اگر می‌توانند کاری بکنند، کار این است، در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند. قدرت داشته باشند و قدرت‌نمایی بکنند والا با برخورد رام و مطیع و سازشکارانه هیچ کاری به نفع فلسطینی‌ها انجام نخواهد گرفت...»
این سخنان، صریح‌ترین اعلام رسمی استراتژی جدید و فرمان شکل‌گیری آرایش جدید در منطقه‌ای بود که چند سال قبل،  از نظر تحلیل‌گران، کارش تمام شده بود  ولی اکنون ثابت شد که خاورمیانه- همان منطقه‌ای که نقشه آن در جلسات محرمانه آمریکا طراحی و اجرای آن به نوکران عربشان سپرده شده بود- از آنها فرمان نمی‌گیرد و شرایط منطقه، نه ‌در اتاق فکرهای آنها، که در حسینیه امام خمینی(ره) ترسیم می‌شود.
2- چند روز بعد از آن سخنان حضرت آقا، سردار قاسم سلیمانی، در نامه‌ای تاریخی و بی‌نظیر، ضمن شماتت سران مرتجع و نوکرصفت کشورهای عربی، از حماسه پایداری و پایمردی مردم غزه و فرماندهان آنها تشکر کرد و به آنها از وعده نصرت الهی گفت و وعده کرد که خشم ملت‌های مسلمان «در وقت لازم» بر سر اسرائیل خواهد بارید. غربی‌ها، حاج قاسم را به خوبی می‌شناسند و می‌دانند که حضورش و نگاهش، چه قوت قلبی در عراق، سوریه و لبنان بوده و حرف او با حرف‌های دیپلماتیک وچندپهلوی برخی سیاسیون عرب فرق دارد. می‌دانند که همین چند روز قبل بود که یک مقام عالی‌رتبه ارتش عراق سرکوب و توقف پیشروی داعش را مرهون طراحی سلیمانی دانسته بود و گفته بود که سردار سلیمانی بود که توانست داعشی‌ها را از چندصدمتری حرم امامین عسگریین در سامرا، به وسط بیابان‌های سامرا عقب بنشاند و کاری کند که دست آنها به این حرم نرسد.
3- سخنان رهبر معظم انقلاب و نامه‌ای که سردار سلیمانی به تاسی از فرمانده‌اش نوشت، باعث شد که رایس در گفتگو با یو‌اس‌ای تودی، نتواند نگرانی‌اش را پنهان کند: «اسرائیل و آمریکا باید منتظر بحران «داخلی» همچون جنبش وال‌استریت باشند. سخنان اخیر رهبر ایران درباره مسلح شدن منطقه، هشداری بسیار جدی است. سپاه پاسداران ایران در نقش‌آفرینی در کشورهای مخالف خویش، قدرت فوق‌العاده‌ای دارد، باید اسرائیل را در حمله به غزه مهار کرد!»
غرب از چند چیز نگران است و امروز برای رفع نگرانی خود به تکاپو افتاده است:
الف: آنها سال‌ها برای حفظ و تقویت اسرائیل و ساختن چهره‌ای موجه از این رژیم پلید و شیطانی در جهان کوشیده‌اند و امروز شاهد تظاهرات ده‌ها هزار نفری در آمریکا و قلب اروپا و دیگر نقاط گیتی هستند و این یعنی اسرائیل اگر تا دیروز به زور تبلیغات وسیع رسانه‌های غرب، ماهیت این رژیم جعلی و سفاک بر مردم جهان پوشیده بود امروز در افکار عمومی جهان  ماهیت ضدبشری و نامشروع آن برملا شده است همین دیروز بود که اکونومیست نوشت: «اسرائیل دیگر نمی‌تواند برروی افکار عمومی اروپا حساب کند و دولتمردان غربی هم مجبور به تبعیت از آرای مردم خواهند شد.»
ب: همین چند روز جنگ، سرمایه‌گذاری غرب در حدود 2 دهه گذشته را نابود کرده است!  آنها بیش از بیست سال است با پی بردن به نقش اسلام در بیداری و قیام مردم مسلمان، سعی در ایجاد نسخه بدل‌های دروغین از اسلام کرده‌اند  و برای نیل به این هدف، 2 راه شیطانی را در پیش گرفته‌اند نخست آنکه آنها بیش از بیست سال است گروه‌های مسلح خشن و وحشی را با عنوان زیبا و مقدس «جهاد» به جان مردم مسلمان انداخته‌اند گروه‌هایی که با تفکرات وهابی و سلفی، از برخی کشورهای عرب مرتجع همچون عربستان و قطر تغذیه شده و در هر مقطع، خدمات فراوانی به اهداف آمریکا کرده‌اند. از اسامه بن‌لادن و گروه القاعده تا بوکوحرام در نیجریه و این آخری «داعش» که به اذعان و اقرار یک مقام بلند پایه امنیتی آمریکا، نسخه 7 (ورژن هفتم) القاعده است! این گروه‌ها از یک سو اسلام‌هراسی و تنفر از اسلام را در میان جهانیان منتشر کردند و از دیگر سو با جنگ داخلی و برادرکشی، سعی در انحراف افکار و انرژی‌ها و نیروهای مسلمین از مسئله اصلی یعنی اسرائیل نمودند. امروز و پس از 29 روز از آغاز جنگ اسرائیل علیه مردم غزه، هر2 کارکرد این گروه‌ها باطل شده است! تصاویر وحشتناک جنایات صهیونیست‌ها، در رسانه‌های جهان، جای سر بریدن‌های داعش را گرفته و مردم جهان فهمیده‌اند که باید از این قوم وحشی و شرور ترسید نه از مسلمانانی که مظلومانه آماج این حملاتند و دیگر اینکه بازار مفتی‌های دربار آل‌سعود را که تلاش می‌کردند این گروه‌های وحشی را مجاهد! معرفی کنند کساد کرده و این پرسش را در اذهان برخی از فریب‌خوردگان ساده‌لوح پیش کشیدکه اگر اینها مجاهد بودند، امروز باید به کمک مردم غزه می‌رفتند و می‌دانیم که هیچیک از گروه‌های وهابی و سلفی کمترین التفاتی به این مردم بی‌پناه ندارند! و این یعنی پایان ژست مجاهد بودن القاعده و داعش و بوکوحرام و هر اسم ننگین دیگری که با وحشیگری  ادعای مسلمانی و مجاهد بودن دارد.
اما روش دوم آمریکا در نسخه بدل سازی، اسلام آمریکایی است که نمونه‌‌های آن اسلام عربستان و شیوخ خائن خلیج فارس یا اسلام ترکیه است. آنها سال‌ها کوشیدند این کشورها و روش مسلمانی آنها را بعنوان الگوی زیست مسلمانی معرفی کنند و جمهوری اسلامی را افراطی و خشن و درحال ستیز با دنیا جا بزنند! امروز که مفتی‌های وهابی، رسماً راهپیمایی علیه اسرائیل را حرام اعلام می‌کنند، تشت رسوایی و دروغین بودن این اسلام هم از بالای بام به زمین افتاده و سال‌ها سرمایه‌گذاری غرب برای محبوب و مفید جلوه دادن این مدل اسلام، به فنا رفته است.
ج: برای آمریکا، حفظ هیمنه و ابهت اسرائیل بسیار مهم و استراتژیک است. با اینکه افسانه شکست ناپذیری ارتش اسرائیل در جنگ‌های 33 روزه و 22 روزه فرو ریخته بود اما تکرار آن برای سومین بار برای آمریکا بسیار شکننده و تلخ است. آنها با مانور شدید خبری، سعی در مخفی نگه داشتن تلفات سربازان سفاک اسرائیل دارند. اما حقیقت پنهان نمی‌ماند و چه ساکنان مناطق اشغالی و چه مردم جهان از آن باخبر می‌شوند. روز قبل بود که الشرق الاوسط به استناد  اطلاعات محرمانه از منابع امنیتی اسرائیل، تعداد سربازان صهیونیست را که در 27 روز جنگ به هلاکت رسیده‌اند 497نفر اعلام کرده بود! سوراخ بودن گنبد آهنین با میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری و به اسارت درآمدن کودک‌کش‌های جانی هم باید به این فهرست افزوده شود. اینها کافیست که قبول کنیم رژیم صهیونیستی آن غول شکست‌ناپذیری که نمایش داده می‌شد نیست!
ترس از تغییر آرایش منطقه و موازنه به ضرر آمریکا و به سود جبهه متحدان ایران اسلامی و همین 3 علت، علت‌های کافی و قابل قبولی است که بپذیریم رایس و دیگر دولتمردان غرب برای مهار حمله به غزه و کنترل اوضاع به تکاپو بیفتند و به دنبال راه فرار آبرومندی بگردند.
در این بین ممکن است عده‌ای با دیدن صحنه‌های دردناک و غم‌انگیز کشته و زخمی شدن چند هزار نفر از مردم مظلوم غزه دشمن را پیروز میدان دانسته و همه چیز را از دست رفته بدانند! که باید گفت با آنکه این غم بزرگ و غمی جانکاه و مصیبتی عظیم است، اما بهای آزادی و غلبه بر دشمن تا دندان مسلح، بیش از اینهاست و ملت ایران که امروز بر بام عزت و استقلال ایستاده، همین مسیر را با سختی‌ها و تلخی‌هایی به مراتب بیشتر طی کرده و پشت سر گذاشته و امام‌راحل این تجربه بزرگ را راهگشا برای همه ملل مستضعف و مظلوم عالم می‌دانند آنجا که فرمودند: «تجربه انقلاب اسلامی در ایران با خونبهای هزاران شهید و مجروح و خراب شدن منزل‌ها و به آتش کشیده شدن خرمن‌های کشاورزان و کشته شدن بسیاری در بمب‌گذاری‌ها و اسیر شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخیمان بعث عراق و هزاران گونه تهدید و فشار اقتصادی و جانی به دست آمده است. ملت ایران تجربه پیروزی بر کفر جهانی را در خراب شدن منازل خود بر سر کودکان در خواب به دست آورده و با فداکاری‌ها و مجاهدات، انقلاب و کشور خود را بیمه کرده است و ما به تمام جهان تجربه‌هایمان را صادر می‌کنیم و نتیجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون کوچکترین چشمداشتی، به مبارزان راه حق انتقال می‌دهیم و مسلماً محصول صدور این تجربه‌ها، جز شکوفه‌های پیروزی و استقلال و پیاده‌ شدن احکام اسلام برای ملت‌های دربند نیست.»
حسین شمسیان