kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۹۵۰۹
تاریخ انتشار : ۰۶ مهر ۱۳۹۹ - ۲۱:۳۴

آرمان: در جبهه اصلاح‌طلبان خوئینی‌ها را جدی نمی‌گیرند(خبر ویژه)

یک روزنامه زنجیره‌ای اصلاح‌طلب می‌گوید: موسوی‌خوئینی‌ها در میان این طیف جایگاهی ندارد و او به خاطر اینکه در میان مردم فاقد محبوبیت است، به‌عنوان گزینه‌ مهم اصلاح‌طلبان جا زده می‌شود(!)



آرمان با اشاره به بیانیه‌پراکنی گاه به گاه دبیر مجمع روحانیون نوشت: موسوی خوئینی‌ها در حالي اخيرا جلد برخي از رسانه‌هاي اصلاح‌طلب و البته اصولگرا را به خود اختصاص داده است که اصلاح‌طلبان در آستانه انتخابات 1400 يکي از بي‌سابقه‌ترين و عجيب‌ترين دوران خود را پشت سر مي‌گذارند، شکست فاحش در انتخابات مجلس يازدهم و سردرگمي‌شان در اوضاع نابسامان اقتصادي، اجتماعي و سياسي از سويي ديگر، عملا جريان اصلاح‌طلبان را در نوعي آچمز سياسي قرار داده است. وضعيت به نحوي است که تنها سازوکار انتخاباتي اصلاح‌طلبان موسوم به شوراي عالي ديگر محلي از اعراب ندارد، چرا که هم رئيس آن محمدرضا عارف و هم نايب‌رئيسش يعني موسوي لاري مدت‌هاست که از آن استعفا داده‌اند. از طرفي رئيس دولت اصلاحات و «تکرار کردن‌هايش» نيز به کار نمي‌آيد چرا که رئيس دولت اصلاحات هم چون گذشته نيست. در چنين شرايطي است که برخي چهره‌ها سعي در سناريوسازي جديد دارند و آن هم مطرح کردن موسوي‌خوئيني‌ها در اين آشفتگي است.
البته به نظر مي‌آيد که در اقدامي بي‌سابقه جريان اصولگرا تمايل بيشتري به اين کار هم دارد، نشان به آن نشان که فرهيختگان در گزارشي در اين‌باره مي‌نويسد: «رئيس دولت اصلاحات بعد از حمايت تام و تمامش از حسن ‌روحاني طي سال‌هاي 92 و 96 و همچنين ليست اميد در انتخابات مجلس دهم، نهايتاً مجبور به عذرخواهي از مردم شد يا به ‌عبارتي چاره‌اي جز اين کار نداشت، چراکه ريزش بدنه تحت ‌تاثير ناکارآمدي اين دو آنقدر مشهود بود و هست که براي بقا حتي او را هم مجبور به فاصله‌گذاري با دولت و عذرخواهي از مردم مي‌کند. در چنين شرايطي و زماني که انتقادها به ليدري رئيس ‌دولت اصلاحات بالا مي‌گيرد، بي‌سري در جريان اصلاح‌طلب به‌عنوان يک امر مشهود به چشم مي‌آيد و شايد بيراه نباشد بگوييم سيدمحمد موسوي‌خوئيني‌ها درصدد به دست گرفتن ليدري همه يا بخشي از جريان اصلاحات برآمده است».
اين اظهارات در حالي مطرح مي شود که موسوي‌خوئيني‌ها در جديدترين نامه سرگشاده‌اش به مخالفت با ايده عدم شرکت در انتخابات پرداخته و از سياسيون و مردم خواسته تا با هدف کاهش مشکلات کشور در انتخابات حضور پيدا کنند. اين اظهارات در حالي است که اصلاح‌طلبان تاکنون درباره نحوه ورود به انتخابات هيچ تصميمي نگرفته‌اند.
اما در صحنه‌سازي اصولگرايان و البته بازي برخي از چهره‌هاي اصلاح‌طلب در اين زمينه و نام بردن از دبيرکل مجمع روحانيون به عنوان چهره‌اي که بناست ليدري جريان اصلاح‌طلب را برعهده بگيرد چند هدف دنبال مي‌شود؛ ايجاد اختلاف درباره شوراي عالي سياستگذاري و سازوکار انتخاباتي اين جريان و معرفي شخصي که به خاطر نقشش در دهه شصت، نمي‌تواند ميان مردم پايگاه اجتماعي ويژه‌اي داشته باشد. اصولگرايان و برخي جريانات خاص اصلاح‌طلب در حالي نام موسوي‌خوئيني‌ها را در اين برهه مطرح يا او را به‌عنوان رئيس شوراي عالي سياستگذاري معرفي مي‌کنند که اولاً ديگر سازوکاري به نام شوراي عالي وجود ندارد و اکثريت نيز براين موضوع اعتقاد دارند که اساسا بايد سازوکار انتخاباتي اصلاح‌طلبان تغيير کند و اين تغيير به اين معناست که ديگر شوراي عالي‌اي نخواهد بود که موسوي‌خوئيني‌ها بخواهد رئيس آن شود. از طرفي کاهش محبوبيت رئيس دولت اصلاحات نيز نمي‌تواند دليلي بر جايگزين شدن موسوي‌خوئيني‌ها به جاي او باشد، چرا که وي به مراتب از محبوبيت کمتري برخوردار است و به عقيده بسياري بايد پاسخگوي عملکردش در دهه اول انقلاب باشد. موسوي‌خوئيني‌ها به اين واسطه نه چهره قابل توجيهي در ميان مردم دارد و نه در درون جريان اصلاح‌طلب. به همين دليل به نظر مي‌آيد معرفي وي بيشتر يک آدرس غلط دادن از سوي اصولگرايان به اصلاح‌طلبان بوده؛ آدرس غلطي که برخي از چهره‌هاي جريان اصلاحات نيز آن را باور کرده و آن مسير را پيش گرفتند.