kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۴۹۰۴
تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۳۸
نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران

هجمه‌های سنگین غرب‌باوران به اصل ولایت فقیه




  به بخشی از شبهه‌افکنی‌ها و گفتارهایی که از سوی قلم‌به‌دستان مرعوب غرب در موضوع ولایت فقیه ترویج شده اشاره می‌کنیم تا ضدیت تیم همکار خاتمی هم با این اصل بنیادین جمهوری اسلامی ایران مشخص شود.
محسن کدیور: «ائمه(ع) از دو ویژگی علم غیب و عصمت برخوردار بودند. اما فقیه هیچ کدام از این‌ها را ندارد، لذا وجوب تبعیت ندارد و جامعه هم راهی جز رجوع به عقل جمعی ندارد. هیچ الگویی در زمان غیبت برای ادارة جامعه در دست نداریم.»1
محمد مجتهد شبستری: «در مسائل حکومت و سیاست، فعل و قول معصوم حجت نیست. زیرا این قبیل احکام تاریخی و زمانی‌اند. آنچه در صدر اسلام بوده،‌ باید با قوانین امروز حقوق بشر سنجیده شود. ممکن نیست پایه‌های اصلی زندگی سیاسی و اجتماعی انسان بر استنباط از متون دینی مبتنی شود.»2
حاج فرج‌اله دباغ (عبدالکریم سروش): «در حیطة ولایت باطنی، رابطة مرید و مرادی برقرار است، اما در حیطه ولایت سیاسی، حتی ائمه هم وجوب اطاعت ندارند. چه برسد به فقیه. مردم می‌توانند بر امام معصوم هم خرده بگیرند، انتقاد کنند و در جایی فرمانش را اطاعت نکنند.»3
هم او می‌گوید: «تئوری ولایت فقیه،‌ عین استبداد دینی است و با این تئوری اصولاً نمی‌توان نظم دموکراتیک به وجود ‌آورد!»
اکبر گنجی، بحث وکالت را در ولایت فقیه مطرح و به جای ولایت، وکالت را عنوان می‌کند: «لازمة ولایت فقیه به مفهوم انشایی این است که ولی‌ِّفقیه انتخاب شده وکیل سیاسی مردم باشد و به نیابت از مردم اعمال ولایت کند و احکام ولایت را رعایت نماید... ولایت فقیه به مفهوم انشایی محصول قرارداد طرفین است که بین مردم و ولی‌ِّفقیه بسته می‌شود.»4
محمدرضا خاتمی در کنگرة پنجم حزب منحله مشارکت: «با هر تفسیری که از قانون اساسی داشته باشیم نمی‌توانیم منکر این امر شویم که رهبری بالاترین رکن نظام و دارای بیشترین اختیارات است و اوّلین زاویة جدایی بین اصلاح‌طلبان و محافظه‌کاران از همین جا ایجاد می‌شود.»5
محمد سلامتی، دبیرکل سازمان منحله مجاهدین انقلاب: «اساساً قرار نیست در جامعة ما ولی‌ِّفقیه به جای همه فکر کند و راه‌حل ارائه کند، لازمة چنین اعتقادی آن است که نهادهای دولتی و غیردولتی، هیچ‌گاه فعال نشوند، زیرا در صورت فعال شدن، عرصه را بر روی فقیه تنگ می‌کنند!!»6
بهزاد نبوی: «آن ولایت مطلقه‌ای را که امام می‌فرمودند، استنباط ما این است که اختیارات حکومت اسلامی را مطرح کردند و نه اختیار یک شخص واحد را!!»7
هاشم آغاجری عضو ارشد سازمان منحلة مجاهدین انقلاب در آستانة انتخابات ریاست جمهوری دهم سال 1388: «ما در دولت خاتمی یکی از پایه‌های ولایت فقیه را منهدم کردیم و با پیروزی موسوی در انتخابات، همة پایه‌های ولایت فقیه را فرو خواهیم ریخت.»8
محسن کدیور: «فقیه به انتخاب مردم، مشروعیت حکومت پیدا می‌کند و پس از انتخاب هم وکیل مردم است نه ولیِّ مردم!»9
محمد خاتمی در «نامه‌ای برای فردا» که در سال 1383 یعنی یک سال قبل از اتمام دومین دورة ریاست جمهوری خود نوشته است، نکاتی را مطرح می‌کند که نشان می‌دهد، درک و تحلیل او از تاریخ معاصر ایران مانند مبارزات دورة دکتر مصدق و ‌آیت‌اله کاشانی،‌ غلط و نادرست است. همچنین مسائلی که به عنوان تحلیل شخصیت و مواضع حضرت امام خمینی(ره) مطرح می‌نماید، غلط و نادرست است. او در توضیح و توصیف حکومت اسلامی، سکولاریسم، آزادی و فقه پویا نیز دچار خلط‌های فاحش می‌شود که بررسی و نقد این نامه، خود یک فصل و کتاب مستقل می‌طلبد. لیکن جوهرة این خطاها و تحلیل‌ها از همان انحراف فکری که در این مباحث مطرح کرده‌ایم، نشأت می‌گیرد. اما به چند جملة او که ناشی از اعتقاد ناصحیح و انحرافی او نسبت به ولایت فقیه است، به مناسبت این بحث، اشاره می‌کنیم:
- از شعار ذوب در ولایت که شعار محوری رقبای دوم خرداد در درون حکومت بود تا شعار ایران آزاد، آباد و شاد و تأکید بر دموکراسی، آزادی و حقوق بشر راه درازی طی شده است [ذوب در آزادی به جای ولایت].
- ما دین خدا را شریعت سمحه و سهله و دین رواداری و گذشت می‌شناسیم [تعطیلی اجرای احکام الهی].
- ما تقابل میان انسان و خدا را باور نداریم و خدایی را می‌پرستیم که انسان را آزاد آفرید و او را بر سرنوشت خود حاکم گردانیده است [تعطیلی وحی و اطاعت از نبی و ولیِّ و پاداش تبعیت و عذاب نافرمانی].10
ما به گوشه‌هایی جزئی از هجمة‌ سنگین رسانه‌های زنجیره‌ای و روشنفکران غرب‌باور اشاره کردیم، در حالی که به تصویر کشیدن آنچه در دوران حاکمیت اصلاح‌طلبان و استیلای خاتمی در وزارت ارشاد و در دورة ریاست جمهوری در حوزه‌ها و ابعاد مختلف انجام شده است، بسیار سخت و ناممکن می‌نماید. آیا این نوع تفکر و تبلیغ و ترویج اصل مهم و بنیادی قانون اساسی یعنی اصل ولایت فقیه – که آن همه مورد تأکید امام راحل بود و براساس همین اصل، نظام را رهبری کرد و مردم عاشقانه و از روی میل و عطش باطنی، ولایت او را پذیرفتند – تحق راهبرد ضدانقلاب خارج‌نشین و سیاست‌گذاران سلطه در جهان نیست؟!
هنری پرکت مسئول سابق میز ایران در وزارت خارجة آمریکا می‌گوید: «اگر موجی که در مطبوعات اصلاح‌طلب ایران با تِز امکان ارتباط با آمریکا شروع شده و به تردید در اساسی‌ترین وجوه انقلاب مشغول است، بتواند از حریم روحانیت عبور کند و از آن طریق ولایت فقیه را به کشتی تردید سوار کند، این کار بار سنگینی از دوش آمریکا بر خواهد داشت.»11
رهبر معظّم انقلاب اسلامی که بیشترین توجه را به حفظ آزادی‌های مشروع و نقد منصفانه دارند و در جلسات خود با اساتید دانشگاه‌ها و جوانان دانشجو و دیگر اقشار، سخنان و نقطه‌نظرات گاه بسیار تند و تیز و غیرمنطقی را با آرامش کامل می‌شنوند و درخور فرصت و جلسه، پاسخ لازم را می‌دهند، در برابر هجمة دشمنان و ایادی داخلی آنها به رهبری امام و ولایت فقیه تحت عنوان آزادی،‌ واکنش نشان داده و آن را تبیین می‌نمایند... (که در شماره بعدی این مطلب از نظر مخاطبین محترم خواهد گذشت.)
پانوشت‌ها:
1- ماهنامه کیان، بهمن 1377.
2- همان
3- ماهنامه کیان، آبان 1377.
4- مجله کیان، شماره 13، مرداد 1372، ص 27.
5- خبرگزاری فارس، 8207240017
6- عصر ما، شماره 6.
7- روزنامة رسالت، 27/11/1375.
8- رمز عبور.
9- روزنامة صبح امروز، 14/10/1377.
10- پایگاه خبری تحلیلی بهار، کد 5279.
11- ماهنامة صبح، ش 91، فروردین 1378.