در گفتوگو با«عباس موزون» تهیهکننده و کارگردان «زندگی پس از زندگی» به بهانه آغاز تولید فصل دوم:
روایتهایی شگفتانگیز از مرگ موقت ناگفتهای از شهادت حاج قاسم سلیمانی
محمدعلی میرزایی
برنامه «زندگی پس از زندگی» ماه مبارک رمضان امسال از شبکه چهارم سیما،مهمان خانههای روزه داران بود. برنامهای که در آن، برخی از تجربه گران از تجربیات مرگ موقت خود در شرایط مرگ کلینیکی و یا خروج موقت روح از جسم خود میگفتند.
عباس موزون طراح،تهیهکننده و کارگردان این برنامه است که با تجربه گران مختلف از شهرها و روستاهای متعدد ایران طی بیش از 4 سال پژوهش دهها مصاحبه حضوری انجام داده است.
در این مجموعه برنامه، علاوهبر سه روحانی کارشناس در حوزههای فلسفه و کلام، و سه پزشک متخصص در رشتههایی همچون روانشناسی و بیهوشی، با موبد بزرگ زرتشتیان ایران، خاخام اعظم یهودیان و همچنین دو پروفسورآلمانی که رئیس و عضو هیئت مدیران انجمن تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ آلمان بهعنوان افراد صاحب نظر و متخصص این حوزه که دارای تالیفاتی در این زمینه نیز هستند گفتوگوهای تخصصی جداگانهای صورت گرفته است.
یکی از نکات مهم این برنامه آن است که در ایام ماه مبارک رمضان ساخت برنامهای درباره مفهوم مرگ، تجربه مرگ و یا به به عبارتی «زندگی پس از زندگی» بسیار به جا بوده و تلویزیون را از قرار گرفتن بر ریل «ایدههای تکراری» نجات داد.
برنامهای که بنا بر اظهارات خالق آن با سادهترین لوکیشن و دکور توانست در شبکه چهار بدرخشد و جزو پرمخاطبترین برنامههای تلویزیونی در ایام ماه مبارک رمضان به شمار رود.
فصل دوم «زندگی پس از زندگی» در حال تولید است و به زودی روی آنتن خواهد رفت. به همین بهانه گفت وگوی ما با تهیهکننده و کارگردان این برنامه را میخوانید:
***
ایده اصلی برنامه «زندگی پس از زندگی» چگونه شکل گرفت؟
از حق نباید گذشت که اطلاع بنده از این دانستنی از مستند یک محقق و مستندساز آمریکایی شکل گرفت. این آقا روان شناسی است که در میان مراجعانش به تجارب مشابه افراد از کما برگشته برمیخورد و این شباهتها برای او سؤال میشود و پژوهشی را آغاز میکند و مستندی در این رابطه میسازد. زمانی که افسر وظیفه بودم مستند ایشان را دیدم و یک هدف به اهداف اجرایی زندگیام اضافه کردم و آن این بود که روزی مجموعهای در این رابطه بسازم که با تجربه گران ایرانی در گفت وگو و با فرهنگ خودی سازگار باشد. هنگامیکه این موضوع در تعامل با شبکه چهار قرار گرفت مدیران شبکه پیشنهاد کردند برنامه برای ماه مبارک آماده شود، و اگرچه ایده بنده ویژه ماه مبارک نبود اما با نظر شبکه، کار برای ماه مبارک رمضان آماده و پخش شد.
اما از نظر من همچنان این موضوع برای تمام زمانها و در طول سال قابل طرح است. زیرا مرگ سوژهای است که نه در چارچوب زمان میگنجد و نه مکان و مناسبت.
مخاطبان «زندگی پس از زندگی» اقشار خاصی هستند؟
ما طبق قرار، چهار سطح مخاطب داشتیم؛ مخاطب اول، غیب ناباوران بودند.
مخاطب دوم دو دسته هستند؛ غیب مردمانی که درباره مرگ سؤال دارند و دنبال پیداکردن پاسخهای خود هستند و اینتردید را هم بیان میکنند.
دسته سوم، غیب مردمانی کهتردید خود را در علن بیان نمیکنند ولی در باطن به غیب مردد هستند، به طور مثال مسئولانی که فساد میکنند!
دسته چهارم هم مخاطبانی که هم به ظاهر و هم در باطن به غب ایمان دارند. و اینها فقط لیطمین قلبی برنامه را میبینند.
موضوع و محتوای برنامه معاد و مرگ بود. درست است؟
خیر. ما درباره معاد مطلبی نداشتیم اگرچه این برنامه به طور غیرمستقیم میتواند یکی از ابزارها برای باور معاد به حساب آید.
درباره مرگ هم باید عرض کنم که مرگ در فرهنگ قرآنی به معنای «کار بد و بدی» است و معمولا وقتی از افراد میت یاد میشود اشاره به بدکاران دارد.
چرا مجری برنامه را فرد دیگری انتخاب نکردید؛ در انتخاب مجری چقدر برنامهریزی و پژوهش داشتید؛بعد اینکه بهنظر میرسد در انتخاب دکور حساسیتهای نابهجای برخی برنامه سازان را نداشتید؛ علت خاصی دارد؟
امروزه عمده مجریان ما در اجرای این نوع محتوا به اجراهای احساسی عادت دارند. اما ما در این مجموعه به دنبال کار احساسی نبودیم؛ بلکه نیاز به اجرای اثباتی داشتیم.به این منظور نیاز بود مجری همان محققی باشد که تسلط کامل بر محتوا دارد و میتواند فرآیند اثباتی را در گفتوگوها دنبال کند و پرهیز از
احساس زدگی و احساس گرایی مخاطب را به باور و یقین نزدیک کند نه به هیجان.
همین رویکرد را در دکور برنامه هم میبینید، امروزه در داخل و خارج کشور رقابت دکور در برنامهها رو به اوج است اما به دلایل معنوی و روانی و همچنین برای دستیابی به اهداف اثباتی و اقناعی اتفاقا هرچه دکور سادهتر باشد بهتر میشود معنویت را بر قلب مخاطب نازل کرد.
اما در عین حال با توجه به محتواهایی مثل شادی و تفریح و سرگرمیدر برنامههایی مثل «عصر جدید» که یک واریته هستند نیازمند به دکور عظیم و پر زرق و برق است. اما وقتی سوژه من میشود یک انسان و جریانات درونی او ضرورتا میبایست از دکورهای عظیم پرهیز شود.
بنابراین سعی کردیم با ساختار شکنی خلاقانه در جهت خلاف آب شنا کنیم و با انتخاب دکوری ساده، دکور و اجرای مجری را در خدمت محتوا قرار دهیم نه در رقابت با برنامههای مد روز.
شروع متفاوت این برنامه به چه علت بود که مجری و مهمان بدون سلام به مخاطبان با هم گفتوگو را آغاز میکردند؟
به علت محدودیت کنداکتور و حجم بالای مطالبی که مهمان داشت سعی داشتیم به هر طریق ممکن تمام زمان برنامه را به مهمان اختصاص دهیم. یعنی حتی سلام نکردن مجری هم در خدمت محتوا بود. البته در پایان برنامه مجری سلام میکرد و این شیوه ورود و خروج به برنامه تعبیری بود از نحوه ورود و خروج ما به دنیا که به این دنیا بدون سلام وارد میشویم اما در ورود به آن دنیا با بهشتیان سلاما سلاما داریم و اتفاقا این شیوه ورود به برنامه مورد توجه رسانهها واقع شد و برخی تیتر زدند برنامهای با شروعی متفاوت.
با توجه به اینکه با تجربه گران متفاوتی به گفتوگو نشستید، حالا سؤال اصلی که بهوجود میآید،این است که چقدر زندگی بعدی برای شما جذاب است؟
جذابتر شدن به این معنا که آرزو کنم زندگی بعدی زودتر فرا برسد، نه! ولی به این معنا که هر زمان مقدر باشد وارد به آن زندگی شوم بسیار برایم جذابتر از قبل شده و عمیقا و عملاً به این نتیجه رسیدهام که با فعالیتهای نیک بیشتر در زندگی فعلی، زندگی بعدیام را میتوانم زیباتر و زیباتر کنم. بنابراین هم به این زندگی و هم به آن زندگی علاقهمندتر شدهام و هر دو برایم جذابتر شدهاند.
امروز احساس میکنم به اندازه کل تجربه گرانی که تجربههاشان را مطالعه کردهام، زندگی بعدی را تجربه کردهام.
نکته خاصی باقی مانده که بگویید؟
بله،اواخر تولید برنامه،دو نکته مهم را متوجه شدیم، ابتدا اینکه یک خانم با شبکه چهارم سیما تماس میگیرد و میگوید که یکی از دوستانش که جزو شهدای هواپیمای اوکراینی به شمار میرود به خواب او میآید و میگوید که به مادرم بگویید برنامه«زندگی پس از زندگی» را ببیند و نگران نباشد،موقعی که موشک به هواپیما اصابت کرد من در هواپیما نبودم!
دومین مطلب هم شخصی به خانواده شهید سپهبد قاسم سلیمانی اطلاع میدهد که حاج قاسم به خواب آن فرد آمده و گفته خانواده من درباره وضعیت لحظه شهادت من نگران و غمزده نباشند،آن لحظهای که موشک اصابت کرد من درون آن ماشین نبودم،» نقل به مضمون همین است». و یا اینکه حاج قاسم بیان کرده که من آن موقع آنجا نبودم به این معنا که بیرون از ماشین بودم. بعد از این اطلاع، تماس گرفته میشود و به یکی از فعالان دفتر مقام معظم رهبری اطلاع میدهند که ایشان هم به همکاران سازمان صداوسیما اطلاع میدهند این واقعه را و ایشان هم به بنده اطلاع دادند.و این نخستین باری است که این مطلب را رسانهای میکنم.