هالیوود زیر ذرهبین
تبلیغ جهش تولید به سبک کره جنوبی
فاطمه قاسمآبادی
تصویر کره جنوبی در دهههای پیش، برای مردم کشورهای آسیایی، همیشه به عنوان یکی از متحدان آمریکا و کشوری جهان اول که در اوج و قله پیشرفت است، به تصویر کشیده میشد ولی در 20 سال اخیر و با افزایش چشمگیر مشکلات اقتصادی که تقریبا در تمام کشورهای پیرو نظام لیبرال سرمایهداری اتفاق افتاده، کرهجنوبی هم دچار رکود اقتصادی و مشکلاتی از قبیل بیکاری جوانان، مسکن و... شده است. به همین دلایل مردم کره جنوبی هم مانند دیگر کشورهای دنیا، دچار تنشهای روانی فراوانی شدهاند.
در این بین تلویزیون و یا همان شبکههای کابلی کره، طی یک برنامهریزی منظم برای کمتر کردن اعتراضات و امید بخشی مردمش، شروع به ساخت فیلمها و بخصوص سریالهایی کرده اند که به بررسی و التیام مشکلات بیشمار مردمشان با تکیه بر نگاه لیبرالی کرده است و در این بین مشکلاتی مانند بیکاری، زنان مطلقه، مادران مجرد و... نیز در صدر این فهرست قرار گرفته است.
البته در سریالهایی که با محوریت موضوعات کاری و اقتصادی ساخته می شود، معمولا شخصیتهای ماجرا برای حفظ مهمترین هویت و ارزشمندترین پایگاه اجتماعیشان که در نگاه سرمایهداری، کار و فعالیت اقتصادی آنها محسوب می شود، با انواع و اقسام مشکلات روبرو میشوند ولی تا رسیدن به نتیجه مطلوب به هیچ وجه ناامید نمی شوند...
سریال «خانم لی» یکی از سریالهایی است که در سال 2019 و به کارگردانی «هان دونگ هوا» ساخته شد و به مخاطبین خود لزوم جنگیدن برای حفظ شغل و نگه داشتن کسب و کارهای کوچک که محل درآمد بسیاری از مردم طبقه متوسط است را یادآور شد.
وقتی روزهای سخت از راه میرسند
داستان سریال «خانم لی» در مورد کارمندان یک شرکت کوچک لوازم برقی در کره جنوبی است. این شرکت که به دلیل رکود بازار و مشکلات بیشمار دیگر، در آستانه ورشکستگی قرار گرفته است در ظاهر هیچ شانسی برای برگشت به تولید و جایگاه قبلی اش در بازار را ندارد ولی در این میان کارمندان این شرکت طی اتفاقاتی تصمیم می گیرند که به هر قیمتی شده شرکت را از ورشکستگی و تعطیلی نجات بدهند.
«لی سانسیم» یکی از کارمندان وظیفهشناس این شرکت است که تا حد امکان به تمامی کارمندان کمکرسانی میکند اما در قبال زحماتی که میکشد احترامی که باید به او گذاشته نمیشود و همه او را به اسم کوچک «خانم لی» صدا میزنند این وضعیت تا زمانی ادامه پیدا می کند که مدیر شرکت به کمک منشیاش مقدار زیادی از سهام این شرکت ورشکسته را که در ظاهر هنوز اعلام ورشکستگی نکرده است، به خانم لی می فروشد و یک شبه خانم لی مدیر عامل یک شرکت رو به ورشکستگی می شود که باید به هر قیمتی آن را نجات بدهد...
از خودمان شروع کنیم
در سریال «خانم لی» ابتدا مخاطب با محیط کاری روبرو است که هر یک از شخصیتها در آن به فکر وضعیت خودش و درآمدش است و محیط کار تنها برایش حکم مکانی را دارد که باید تا جایی که می تواند از آن علاوه بر حقوق ماهانه، استفاده کند.
این استفادههای شخصی از غذا خوردن در رستوران با تنخواه کارخانه گرفته تا برداشتن بیش از حد قهوه فوری و حتی دستمال توالت ادامه پیدا می کند. این وضعیت همین طور پیش میرود تا جایی که کارخانه کوچک تولید لوازم برقی، رو به ورشکستگی می رود و کارمندان نه به دلخواه که به اجبار به خود میآیند و میفهمند که اگر خودشان دست به کار نشوند و دل نسوزانند، از طرف هیچ ارگان یا شرکت خاصی به آنها کمک نمی شود و بعد از ورشکستگی کامل کارخانه علاوه بر مشکلات فعلی مشکل بزرگی مانند بیکاری را هم مجبورند به درگیریهای خودشان اضافه کنند.
به خاطر تمام این اتفاقات در ابتدای ماجرا کارمندان این شرکت تصمیم می گیرند تا دیگر از کارخانه سوء استفاده نکنند و محیط کار را به نوعی بخشی از زندگی و خانواده خود بدانند و به همدیگر خیانت نکنند و با هم متحد شوند تا کار پیش برود.
تلاش مداوم و شکستهای پیدرپی
در سریال خانم لی مخاطب با یک کارخانه کوچک در کره جنوبی روبرو است که تولیدات محدودی دارد و میبیند که حفظ شغل برای کسانی که در چنین کارخانههایی کار می کنند، چقدر سخت است مخصوصا که این کارخانهها مدام از طرف شرکت های بزرگ و نامدار، تحت فشار قرار می گیرند و عملا این شرکتهای بزرگ و افراد سطح بالا، سعی در نابودی و تعطیلی این کارخانه های کوچک دارند.
در سریال «خانم لی» نشان داده می شود که تمام کسانی که در این کارخانه کوچک مشغول به کار هستند چه قشر تحصیل کرده و چه کارگران سادهاش، همگی با سختی این شغل را پیدا کردهاند و می ترسند که اگر این کار را از دست بدهند، به خاطر وضعیت و رکود جامعه، دیگر موفق به پیدا کردن موقعیت شغلی جدید نشوند و این مسئله برایشان به چنان کابوسی تبدیل می شود که به خاطرش حاضرند به آب و آتش بزنند تا از این اتفاق جلوگیری کنند.
بلوغ شخصیتها
در سریال «خانم لی» شخصیت های داستان از ابتدا و زمانی که مشکلات، کمکم خودشان را نشان می دهند، شروع به تغییر میکنند. این شخصیت ها که در شروع ماجرا هر یک تنها به فکر خودشان هستند وقتی با مشکلات روبرو می شوند، پله پله خودخواهی های خود را کنار می گذارند و سعی می کنند با یکدیگر روراست باشند تا بتوانند از شغل و محل درآمدشان حفاظت کنند.
این شخصیت ها که هر یک مشکلات خانوادگی و شخصی مخصوص به خود را هم دارند، در ادامه داستان نه تنها موفق به نجات محل کارشان میشوند که میتوانند وضعیت بلاتکلیف ارتباطی خود را هم تغییر بدهند. برای مثال همکار «خانم لی» که در ابتدا به عنوان دختری نشان داده میشود که در دنیای نوجوانیاش گیر کرده و در آرزوی ازدواج با یک سلبریتی ثروتمند است، در انتهای داستان با همکارش که مرد خوبی است ولی نه ظاهر زیبایی دارد و نه وضعیت اقتصادی جالبی، نامزد می کند و خود خانم لی هم که با وجود 29 سال سن هنوز سردرگم است و مانند دانشجویان 20 ساله زندگی اش را می گذراند تبدیل می شود به شخصیتی که مسئولیت پذیر است و بقیه می توانند رویش حساب باز کنند.
جهش تولید ما کجاست؟
جالب است که در کشوری مثل کره جنوبی که مسئله تولید و گذر از رکود اقتصادی تنها به خاطر وجه مادی آن مورد اهمیت است، چنین سریالهایی ساخته می شود که علاوه بر نشان دادن واقعیت سختیهای راه، امید و پیشرفت را هم نشان می دهند ولی در کشوری مانند ایران که نه تنها قرار است رکود اقتصادی را دور بزند، که آرمانش بی ارزش کردن تحریمهای ظالمانه و مبارزه با تفکرات لیبرال سرمایه داری است، آنطور که باید این آرمان ها در سریال ها و تلویزیونش مورد اهمیت قرار نمیگیرد.
کشور کره جنوبی در حال حاضر یکی از تجارت های بزرگش ساخت سریال و فروشش به دیگر کشورهاست. در گذشته این سریالها بیشتر وجههای فانتزی و یا تاریخی داشتند و اگر هم قرار بود دنیای واقعی در آن به تصویر کشیده شود، بیشتر خانوادههای متمول و زندگیهای شیک، سوژه این سریال ها بود ولی در هشت سال اخیر با توجه به شدت گرفتن مشکلات اقتصادی و... مخاطبان این سریالها به جای زندگی های اشرافی و غیر واقعی که متعلق به تعداد اندکی از مردم این کشور است، زندگیها و مشکلاتی را میبیند که بیشتر میتواند با آنها احساس هم ذات پنداری کند و این موج از سریال ها در ژانرهای متفاوتتوانسته در کشور کرهجنوبی گوی سبقت را از سریالهای فانتزی و اشرافی بگیرد.
البته جای تاسف است که در کشور ما که بیشتر دختران نوجوانان و جوان، طرفدار سریالهای روز کرهای هستند، معمولا سریالهای فانتزی و اشرافی کره ای که درون مایههای تفریحی دارند، مورد پسند قرار میگیرند و مخاطبین نوجوان و جوان ایرانی خیلی رغبتی به دیدن سریالهایی که در آن از واقعیت هایی که در آینده قرار است با آن ها روبرو شوند، وجود ندارد. این مسئله شاید به خاطر سبک سریالسازی و نگاه به مشکلات در صدا و سیما باشد که هرگز به صورت تخصصی به سمت فرهنگسازی برای اقتصاد مقاومتی و لزوم ارزشگذاری روی مسئله تولید و جنگ برای ساختن اقتصاد بهتر، نرفته است.