kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۴۷۸۱
تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۲۸
مقاومت در فضای مجازی

رحلت پدر شهید قدیانی 40 روز پس از هجرت همسرش!



  حاج‌احمدعلی قدیانی (پدر شهید والامقام اکبر قدیانی و ابوالزوجه‌ شهیدان سیدابراهیم شعبانی و علی‌اصغر رحمتی) در چهلمین شب درگذشت همسرش دعوت حق را لبیک گفت.
به مناسبت درگذشت این پدر شهید در اربعین همسرش، حسین قدیانی، نویسنده و فرزند شهید و نوه زوج تازه درگذشته، در فضای مجازی نوشت:
سال‌ها پیش در بیستون هنگام تماشای آن کوه آشنا به تیشه‌ فرهاد عجیب مات شدم از این عشق شیرین؛ خداخدا می‌کردم راست باشد این قصه و تنها افسانه‌ای زاده‌ ذهن شاعری نباشد! بعدها اتفاقاتی افتاد که دیدم آب در کوزه و ما تشنه‌لبان می‌گردیم! در خبرها می‌خواندم که پدر شهیدی به دیار باقی سفر کرده و به یک ماه نکشیده، به ۴۰ روز نکشیده، به ۲ ماه نکشیده، مادر شهید هم! اخیرا دیدنی‌هایی این شنیده‌ها را تکمیل کرد! حدود 10 روز پیش که رفته بودیم سنگ‌مزار مادربزرگ را نصب کنیم، ناگهان چشمم به یک قبر بالاتر از قبر عزیز افتاد! تعجب کردم! سنگ را که به نام مادر شهید بود، برداشته بودند و اسم یک مرد را- لابد پدر شهید- که روی یک پلاک نوشته شده بود، فرو کرده بودند درون خاک! به نیم‌ساعت نگذشت کس و کار آن مزار آمدند! علت را پرسیدم، درآمدند: «۴۵ روز پیش مادر ما فوت کرد و همین دیروز هم پدر ما! اصلا تاب دوری هم را نداشتند این مادر و پدر شهید که یک عمر در یک ظرف غذا می‌خوردند و عشق‌شان شهره‌ فک و فامیل بود!» هری دلم ریخت! یاد پدربزرگ خودم افتادم که مرتب می‌گفت: «من بعد از عزیز دلم زیاد در این دنیا نمی‌مانم!» یادش به خیر! سه هفته پیش رفتم سری به باباکبابی بزنم که موقع خداحافظی رسما دلم را کباب کرد: «این چند روز را همین جا بمان و خودت کارهایم را بکن! قول می‌دهم زیاد اذیتت نکنم!» این را به دیگر نوه‌ها هم گفته بود پدربزرگ؛ من که جای خود داشتم! با این‌که کار شماره‌ ۸ روزنامه‌دیواری «حق» مانده بود، فرض کردم نباید این فرصت بل‌که نعمت را از دست بدهم؛ ماندم پیش پدربزرگ تا دم آخر که بنده‌خدا این روزهای آخر حتی تاب یک نفس راحت هم نداشت! حالا تو ببین این پدربزرگ ما، این پدر سینه‌سوخته‌ شهید چه‌جوری شیدا و مجنون همسرش بود که عدل در چهلمین روز فوت عزیز مسافر آسمان شد! چند سالی است باب شده که می‌گویند: «مذهبی‌ها عاشق‌ترند» اما من به چشم خود دیدم که در میان مذهبی‌ها عشق میان مادران و پدران شهدا نمک دیگری دارد! الانه دیگر هیچ برایم مهم نیست که عشق فرهاد به شیرین واقعیت داشته باشد یا نه؛ من راوی بیستون زمان معاصرم! تا پدر و مادر عاشق هم نباشند، از جگرگوشه‌شان شهید در نمی‌آید! زن باید شیرین‌تر از شیرین باشد و مرد فرهادتر از فرهاد تا از یک طفل ۱۳ ساله، شهید حسین فهمیده دربیاید! در این عصر آلوده به عشق‌های مثلثی و پفکی و بادکنکی، چقدر خاطرخواه‌مان بوده خدا که پیش چشم‌مان هم‌چین دردانه‌هایی گذاشته! مرگ‌آگاهی شنیدیم و عشق‌آگاهی دیدیم! الحمدلله...