kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۱۹۹۹
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۹۹ - ۲۲:۱۴
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

بزک اروپای بدهکار توسط بانیان خسارت محض برجام

روزنامه آرمان در مطلبی با عنوان «اینستکس با شروط اروپا تحقق می‌یابد» نوشت:«اجرای اینستکس در صورت اجرای شروط اروپا تحقق می‌یابد...اروپا سه خواسته عمده از ایران دارد و در این راستا ادعاهایی دارد. آنها به بهانه برنامه موشکی، سیاست‌های منطقه‌ای و حقوق بشر به ایران فشار وارد می‌کنند و وزیر خارجه آلمان نیز در کنفرانس مونیخ از ظریف خواسته بود تا با اقداماتی در این سه حوزه کار را برای راه‌اندازی سریع‌تر اینستکس هموارتر کنند. انگلیس و فرانسه نیز در این عرصه با آلمان موافق هستند».


سرویس سیاسی-

این روزنامه زنجیره‌ای در ادامه نوشت:«ایران باید تلاش کند تا پرونده مطرح‌شده به شورای امنیت ارجاع داده نشود. اگر پرونده ایران به شورای امنیت برود کار برای ایران سخت‌تر خواهد شد. زیرا اگر قطعنامه‌ای علیه ایران صادر شود هم در عرصه بین‌المللی و هم در عرصه داخلی فضا بر ایران تنگ‌تر می‌شود».
تروئیکای اروپایی به دلیل بی‌عملی در اجرای تعهدات برجامی در جایگاه بدهکار قرار دارند و ایران به دلیل اجرای دقیق تعهدات در جایگاه طلبکار است. اما متاسفانه رسانه‌های زنجیره‌ای با بزک اروپای عهدشکن، جای طلبکار و بدهکار را عوض می‌کنند.
طبق اظهارات مقامات ارشد دولت، اینستکس به هیچ عنوان جزو تعهدات اروپا نیست؛حتی جزو مقدمات تعهدات نیز نیست. اما رسانه‌های مدعی اصلاحات این کانال بی‌خاصیت را به عنوان امتیازی بزرگ جا می‌زنند!
در شرایطی که اروپا در پرونده توافق هسته‌ای به هیچ عنوان تعهدات خود را انجام نداده، رسانه‌های زنجیره‌ای مدعی هستند که باید به اروپا امتیاز بدهیم تا برای اجرای کانال تحقیرآمیز و بی‌خاصیت اینستکس، ترغیب شود.
نکته قابل تأمل اینجاست که طیف مدعی اصلاحات- به عنوان بانیان اصلی خسارت محض برجام-، توان موشکی و منطقه‌ای ایران را در یک کفه و کانال بی‌خاصیت و تحقیرآمیز اینستکس را در کفه دیگر ترازو قرار‌داده است. این حجم بی‌توجهی به منافع ملی، خود یک شاهکار بزرگ است.
گریه و زاری روزنامه اصلاح‌طلب برای استعفای مشاور حامی «مذاکره»
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با اشاره به موضوع استعفای حمید ابو طالبی مشاور سیاسی رئیس‌جمهور نوشت: « ابوطالبي به‌ لحاظ گرايش سياسي و نوع مواجهه‌اش با مسائل سياست داخل و خارج جمهوري اسلامي نزديكي‌هاي غير قابل‌انكاري به اصلاح‌طلبان دارد؛ از اين‌رو تغيير رويكردها در دولت دوازدهم به‌ويژه در ارتباط با مسائل سياسي سبب شد تا از او، نقش كليدي و فعاليت‌هايش در دولت، تنها نامي در توييتر و رسانه‌ها باقي بماند؛ برخلاف حسام‌الدين آشنا، مشاور فرهنگي رئيس‌جمهوري كه بعضا در جايگاه سخنگوي دولت نيز قرار مي‌گيرد. »
نکته قابل تامل اینکه این روزنامه اصلاح‌طلب نقطه درخشان در کارنامه فعالیت او را «‌دفاع از مذاكره‌» دانسته و در ادامه می‌نویسند:
«‌خوي اصلاح‌طلبانه ابوطالبي سبب شد تا او 4 روز پيش در صفحه شخصي‌اش در شبكه اجتماعي توييتر به تحليل وضعيت سياست خارجي ايران پرداخته و در شرايطي از «اصل مذاكره» دفاع كند كه گفته‌هاي مقامات دولتي جمهوري اسلامي چندان با او همسو نبود. او در توييترش 8 دليل براي مذاكره ذكر كرد؛ به ويژه آنكه «‏مذاكره تنها راه تامين دائمي منافع ملي است»، «مذاكره جهت تعامل متوازن است حتي براي به ‌كارگيري سپر و نيزه هم بايد به مذاكره باور داشت»، «مذاكره، ارتباطي به اينكه طرف مقابل كيست، ندارد؛ اين نادرست‌ترين برداشت از خود مذاكره است» و «بدون پذيرش اصل مذاكره، هيچ راهي براي خروج دائمي از بحران‌ها وجود ندارد. پس از اين توييت ابوطالبي ديگر حضور خبرسازي در شبكه اجتماعي توييتر نداشت تا اينكه روز گذشته در شرايطي كه شايد كمتر كسي پيش‌بيني مي‌كرد، بدون‌ ذكر هرگونه دليلي با قرار‌دادن «سه نقطه» انتهاي توييت مختصر و مفيدش اعلام كرد كه از مقام خود به عنوان مشاور رييس‌جمهوري استعفا داده است... اينكه استعفاي او مستقيما به دفاعش از اصل مذاكره بدون‌ توجه به آنكه طرف مقابل كيست، بستگي دارد يا خير؛ مشخص نيست ولي آنچه عيان است، خداحافظي يكي ديگر از اصلاح‌طلبان شناسنامه‌دار دولت دوازدهم با حسن روحاني و كابينه‌اش است. » گفتنی است این روزها «مذاکره» برای اصلاح‌طلبان یک دغدغه هویتی است. ۷ سال سرنوشت کشور را به توهم «مذاکره برد- برد» گره زدند و هیچ راهکار دیگری ارائه نکردند. دیگر از اصلاح‌طلبی چیزی جز التماس به مذاکره نمانده. امروز دیگر نه «امید» که «مذاکره» بذر هویت. از سوی دیگر برای این جماعت هیچ تفاوتی ندارد که اوبامای دموکراتِ مودب! و باهوش! در کاخ سفید است یا ترامپِ جمهوری خواهِ دیوانه و مزاحم. از نگاه آنها آمریکا «ارباب» است و ایران «رعیت»؛ رعیت باید به ارباب امتیاز دهد و صدایش هم درنیاید، حتی اگر این امتیاز، چوب حراج زدن بر «ابراز دفاع از خود در برابر تجاوز» باشد.
فریبکاری مدعیان اصلاحات با دروغ بستن به جریان انقلابی
روزنامه دولتی ایران دیروز گفت‌وگویی را با حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران درباره نامه رؤسای کمیسیون‌های تخصصی مجلس به روحانی و تصریح آنها بر تغییر روند مدیریت هفت ساله در دولت منتشر کرد.
وی نیز به سبک ارگان دولت فرافکنی کرده است و مبتنی بر رویه مدعیان اصلاحات ـ اعتدال در مسئولیت‌گریزی، اتهامات ساختگی و مواضع جعلی به جریان انقلابی نسبت می‌دهد تا از پاسخگویی فرار کند.
مرعشی گفته است: «دوستان باید لطف کنند و مسئولیت سیاست‌ها و مواضع خود را بپذیرند و درباره آن با مردم روراست باشند. مثلا اگر می‌گویند انقلابی‌گری یعنی اینکه مذاکره‌ای نباید در سطح بین‌المللی داشته باشیم، ادامه آن را هم بگویند. یعنی به مردم بگویند این کارها هزینه‌هایی هم برای کشور و مردم دارد و مسئولیت آن را هم می‌پذیریم. تصور اینکه کسی بگوید در شرایط تنش فزاینده در روابط خارجی و مشکلات رو به افزایش روابط اقتصادی با خارج، موضع من عدم مذاکره و قطع همکاری است اما توقع دارم وضع مردم هم بدتر نشود و ارزش پول ملی هم نریزد و اشتغال از بین نرود، تصوری غیرواقعی است. ما اگر برای یک سری ارزش‌هایی که این دوستان آن را والاتر از اقتصاد و پول ملی و زندگی مردم می‌دانند، وارد یک مبارزه بین‌المللی شدیم باید تبعات و هزینه‌های آن را هم بپذیریم.»
مدعیان اصلاحات ـ اعتدال همین‌اند. با دوقطبی‌‌سازی و وعده حل مشکلات با مذاکره رأی جمع می‌کنند، وقتی پیامد توافق‌ غیر متوازن‌شان با حریف می‌شود دلار 20 هزار تومانی و پراید 70 میلیونی و سر به فلک کشیدن قیمت مسکن، از فرط بی‌کفایتی و فریبکاری و نداشتن فرهنگ عذرخواهی از مردم و شهامت تغییر مسیر، به دروغ جریان انقلابی را مخالف مطلق مذاکره و روابط بین‌المللی جا می‌زنند و معضلاتی را که دستپخت خودشان است، به آنها نسبت می‌دهند. دغل‌بازی به این وضوح، کنش طیفی است که خود را تضمین روحانی می‌دانست و می‌گفت اگر رئیسی رئیس‌جمهور شود، دلار 5 هزار تومان می‌شود! مرعشی گفته است: «... ما یک سری مسائل و سؤالات درباره امروز داریم. سؤال خیلی ساده این است که الان دولت با یک کسری ۲۰۰ هزار میلیارد تومانی مواجه است. عزیزان انقلابی که این طور انتقاد می‌کنند چه راهی برای رفع این کسری دارند؟ چگونه می‌خواهند آن را حل کنند؟» مدعیان اصلاحات دنبال راه‌حل هستند یا با موج‌سواری روی معضلات اقتصادی ساز مذاکره و ذلت مقابل آمریکا و اجرای مأموریت خود را کوک می‌کنند؟ اگر این طیف دنبال راه‌حل بود، از سوی صاحب‌نظران اقتصادی بارها راهکارهای متقن ارائه شده است. وی همچنین مدعی شده است: «خیلی‌ها و از جمله صداوسیما سال‌هاست دارند تبلیغ می‌کنند که باید با کشورها وارد مراودات ارزی دوجانبه شویم و دلار و یورو را از ارتباطات مالی خود با دنیا حذف کنیم اما همین چند وقت پیش دیدیم که وقتی بحث پرداخت بدهی صداوسیما به شرکت‌های ارائه‌کننده خدمات ماهواره‌ای و قطع برخی شبکه‌های ایرانی پیش آمد، صداوسیما حاضر نبود جز دلار ارز دیگری بگیرد. خیلی از نمایندگان هم در موضوع طرف صداوسیما را گرفتند. خب مگر شماها نمی‌گفتید باید دلار را از مبادلات خود حذف کنیم؟ چرا خودتان با ارزهای دیگری که دولت می‌تواند در اختیارتان قرار دهد بدهی این شرکت‌ها را پرداخت نمی‌کنید؟ چرا راهکار نمی‌دهید که با روپیه و لیر و امثالهم این بدهی پرداخت شود؟»
مصاحبه شونده ادعای مضحکی مطرح کرده است. مبادله تجاری دو جانبه مستلزم پویایی دیپلماسی اقتصادی دولت است نه اینکه در مقطعی، دولت ماه‌ها در چین و هند سفیر نداشته باشد.
جدیدترین و عجیب‌ترین نسخه بزک آمریکا
روزنامه سازندگی به نقل از محمدعطریانفر نوشته است: «در کل معادلات برجام، حلقه مفقوده‌ای داریم که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. درست است که آمریکایی‌ها از میز برجام خارج شدند، اما برجام به‌ماهو برجام برای نظام غرب که متکی به نظام سرمایه‌داری است، باید خروجی اقتصادی داشته باشد و مسئله هسته‌ای برای آنها، اساساً بهانه است.»
عطریانفر گفته است: «برای اقتصاد لیبرال، حضور در کشورهای رو به توسعه‌ای نظیر ایران که بعد از یک دوره عقب‌ماندگی و جنگ، می‌خواهند وارد عرصه بشوند و درآمدزایی کنند، بسیار مهم است. در برجام، این پیوست اقتصادی مغفول واقع شده است. پیوست نانوشته اقتصادی برجام، ناظر به این بود که بعد از توافق، بازار ایران به روی مطامع اقتصادی تجارت غرب باز شود تا از ایران، حمایت و از ظرفیت‌های بکر و مستعد بازار آن، بهره‌برداری شود. ما چه کردیم؟ ایران این زاویه تصمیم را برای اروپا باز نگه داشت اما جلوی آمریکا را بست. آمریکایی‌ها نامشهود می‌گویند اگر قرار باشد توافق کنیم، بازار ایران نباید به روی ما بسته بماند و اگر بازار ایران نقشی در تقویت بخش خصوصی ما نداشته باشد، زیر بازی برجام می‌زنیم. این امتناع، الان هم وجود دارد و مانع از مذاکره مجدد می‌شود؛ لذا آنها سر میز مذاکره‌ای که هیچ انتفاعی برایشان نداشته باشد، نمی‌نشینند.»
این ادعا که آمریکا در برجام به دنبال منافع اقتصادی بود و چون راه آنها را بستیم، زیر برجام زدند جدیدترین و عجیب‌ترین نسخه بزک آمریکایی‌هاست. این در حالی است که آمریکایی‌ها بارها برای فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی مانع ایجاد کرده و در بخش‌های مختلف فعالیت‌های هسته‌ای ما را محدود کرده‌اند و ادعایی درخصوص اهمیت و یا ضرورت روابط اقتصادی با ایران نداشته‌اند. آنها بارها اعلام کرده‌اند که به دنبال تسلیم و به زانو درآوردن جمهوری اسلامی هستند.