دلالی بیمهار در ورزش!(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
یکی از کمبودهای مدیریتی در ورزش که خود علت بسیاری از آسیبها و دردهای ورزش است مسئله عدم رعایت و اعمال « اصل نظارت» است. مسئله نظارت یکی از اصلیترین و حیاتیترین امور مدیریتی است که هم علوم امروزی در حوزههای مدیریتی و جامعهشناسی آن را تایید و بر رعایت و اعمال آن تاکید میکنند و هم در مکتب الهی و کتاب آسمانی اسلام اهمیت آن تایید شده است. همچنین همانطور که تجربههای بشری موید این اصل است، سنت و سیره بزرگان و پیشتازان دین از شخص رسول خدا (ص) گرفته تا ائمه اطهار(علیهمالسلام) بر رعایت اصل نظارت در زندگانی اجتماعی و حتی فردی آن بزرگواران گواهی میدهد.
حالا جالب اینجاست چنین اصلی مهم که عقل سالم وسلیم در همه جابه رعایت آن توصیه و تاکید میکند و همچنین وحی بر رعایت آن تاکید موکد دارد، در ورزش ما نه تنها رعایت و اعمال نمیشود بلکه به طور کلی و بدون تعارف مورد بیتوجهی و بیاعتنایی کامل قرار گرفته است! به طوری که اگر بخواهیم مسائل ورزش را آسیب شناسی کرده و به طور دقیق مورد شناسایی و علت یابی قرار دهیم باید بگوییم بسیاری از آنها ریشه در فقدان نظارت و عدم رعایت و اعمال اصل نظارت دارد. البته مسئله فقدان نظارت یا ضعف در مسائل نظارتی چیزی نیست که دامنه آن به عرصه ورزش محدود شود.
متاسفانه این نقیصه مهم و معضل خود ساختهای است که در خیلی از حوزهها و امور اجتماعی از اقتصاد گرفته تا فرهنگ، از صنعت گرفته تا هنر و...از آن رنج میبریم و آسیبهای شدیدی به جامعه و مردم وارد آمده و بدبینیها و بیانگیزگیها و شبهات و سؤالات فراوان در ذهن آنها ایجاد کرده است.بحث و سخن ما البته در این مقال و نوشته، ورزش است اماامروز چنان همه مسائل و امور اجتماعی در هم پیچیده و با یکدیگر در ارتباط هستند که نمیشود یکی را مستقلا و بدون تاثیر پذیری و تاثیرگذاری بر سایر مسائل اجتماعی تحلیل و بررسی کرد.
علی ایحال با تاکید مجدد بر اینکه مسئله نظارت یک موضوع و ضرورت مدیریت و یک اصل بیبدیل اداره امور مردم است به بحث خودمان یعنی ورزش برمی گردیم. ورزشی که عرض کردیم و بار دیگر بر آن اصرار میورزیم که در آن اصل نظارت جدی گرفته نشده این اصل مهم و بسیار تعیینکننده در گردش صحیح امور در عرصه مدیریتی خردو کلان ورزش ما اعمال و رعایت نمیشود وریشه بسیاری از گرفتاریها و معضلات ورزش در ابعاد مختلف فنی و فرهنگی را در همین جا باید پیدا کرد.
ماجراهایی مثل قرارداد با مربی بلژیکی یعنی مارک ویلموتس که بدون اینکه کاری برای این فوتبال انجامدهد، بدهکار جدی آن شده است؛ یا جولان شارلاتانیسم و دلالیسم بیمهار در ورزش ما و رشتههایی مثل فوتبال که علتالعلل بسیاری از آفتها و مشکلات و ناهنجاریهای موجود در آن است و... همه و همه ریشه در مسئله فقدان نظارت در ورزش دارد و متاسفانه در این باره علیرغم تذکرات موکد وهشدارهای دلسوزانه دلسوزان و کارشناسان خیرخواه، در میان مسئولان ورزش گوشی برای شنیدن و ارادهای برای به مقابله و مصاف آن رفتن وجود نداشته و نداردو بدتر از همه اینکه از سوی بعضی از به اصطلاح مسئولانی که عملا در قبال ورزش هیچ مسئولیتی جز حفظ میز و مقام خود احساس نمیکردند این هشدارها نه تنها جدی گرفته نمیشد بلکه اساسا اصل موضوع و علل ناهنجاریهای موجود در ورزش نادیده و انکار میشد.
برای مثال یادمان هست که رئیسوقت فدراسیون فوتبال با وجود اینکه مجلس نهم طی تحقیقات و بررسیهای مفصل یک پرونده قطور در باره» فساد در فوتبال» تشکیل داده بود، اصل ماجرا را با خنده و شوخی منکر میشد و میگفت در فوتبال ما فساد وجود ندارد بلکه حداکثر، تخلف وجود دارد! و...
حاصل چنین تفکر و رویکردی در نزد مدیریت ورزش ما و رشتههای پرهیاهو وپر مخاطبی مثل فوتبال معلوم است که چیست. وقتی مسئول یا مسئولان علنا و عملا خود را به خواب میزنند و در برابر مشکلات چشمان خود را میبندند و در مواجهه با مسائلی که مانع از رشد و پیشرفت بایسته فوتبال شده و در مسیر روبه جلوی آن اختلال و مانع ایجاد کرده صورت مسئله را پاک میکنند و از بیخ وبن منکر وجود مسئله و مسئلهسازان میشوند به طور طبیعی نمیشود انتظار حل مشکلات و برداشتن موانع وسرعت و شتاب مورد انتظار در ورزش و رشتههای مستعد و پرطرفداری مثل فوتبال را داشت.
بلکه بر عکس هر چه زمان میگذرد د ر پرتو مسئولیتگریزی به اصطلاح مسئولان بر حجم و تعداد مشکلات اضافه هم میشود و سنگینی این مشکلات مانع از حرکت روان ورزش میشود. این اتفاقی است که متاسفانه در ورزش ما افتاده و میافتد و تا آنجا که ما یادمان هست و میدانیم مسئولی را در ورزش نمیشناسیم که به قصد و نیت بر هم زدن وضع موجود وبرداشتن موانع و مانع سازان و درانداختن طرحی نو به عرصه ورزش گامنهاده باشد. اگر هم کسی بوده و حرفی در این باره زده، جریانات طرفدار وضع موجود ورزش، اجازه عملی کردن آن حرفها و شعارها را به وی نداده ولذا عمر مدیریتی وی در ورزش دیری نپاییده و برخلاف بعضی از به اصطلاح مدیران «کنگر خورده و لنگرانداخته» در ورزش هنوز روی صندلی مدیریتی خود درست و حسابی مستقر نشده حکم عزل و برکناری را به دستش دادهاند!