kayhan.ir

کد خبر: ۱۸۹۰۱۷
تاریخ انتشار : ۰۲ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۴

شاخص‌های کرامت انسان(۱)(پرسش و پاسخ)



پرسش:
آیا کرامت انسان یک ویژگی ذاتی حقیقی است یا یک امر اعتباری؟ نشانه‌های اهل کرامت کدام است؟
پاسخ:
مفهوم کرامت
کرامت از نظر لغوی ضد پستی و لئامت است و به معنای صفات پسندیده‌ای است که در انسان وجود دارد (مفردات راغب، ص 428) و به کسی که به انواع نیکی و فضائل آراسته باشد کریم می‌گویند. (لسان‌العرب، ج 12، ص510) در حقیقت دو معنا در لفظ کرامت نهفته است؛ منزه بودن از پستی و فرومایگی و نیز آراسته بودن روح انسان به صفت بزرگواری، در روایتی از امام علی(ع)، هر دو معنای کرامت آمده است: الکرم حسن السجیه و اجتناب الدنیه» کرامت، نیکی اخلاق و پرهیز از از دنائت و پستی است. (شرح غررالحکم، ج 2،‌ص 29)
منشأ کرامت انسان
یکی از مفاهیم ارزشمند و متعالی در اخلاق اسلامی، کرامت انسان است. کرامت انسان از فطرت الهی او سرچشمه می‌گیرد. خلقت انسان به گونه‌ای است که کرامت در ذات او نهفته است،  و استعداد ظهور و تقویت کرامت در متن خلقت او وجود دارد. قرآن کریم می‌فرماید: و لقد کرمنا بنی‌آدم... ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم. (اسراء- 70)
کرامتی را که خدای متعال به انسان عطا کرده، نه یک کرامت اعتباری، بلکه کرامتی ذاتی و حقیقی است. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیه شریفه می‌نویسد: مراد آیه، بیان حال جنس بشر است، و مقصود از تکریم اختصاص دادن به عنایت و شرافت دادن به خصوصیتی است که در دیگران نباشد. (ترجمه‌المیزان، ج 15، ص 264)
بنابراین از منظر قرآن کلیه انسان‌ها از یک کرامت ذاتی برخوردارند که در نوع خلقت آنها وجود دارد، و موجودات دیگر از آن بی‌بهره‌اند. همین کرامت ذاتی اقتضا می‌کند که اساس تعلیم و تربیت یک جامعه و شیوه حکمرانی آن باید براساس تکریم و رساندن انسان به کرامت نفس باشد، در غیر این‌ صورت مسیر انحرافی خواهد بود و انسان و جامعه به کمال مطلوب خود نخواهند رسید.
شاخص‌های کرامت انسان
افراد صاحب کرامت نشانه‌هایی دارند که با آنها شناخته می‌شوند،‌ اهم آنها عبارتند از:
1- تنفر از پستی
انسان‌های کریم نه تنها از کارهای لغو و بیهوده با کرامت عبور می‌کنند، بلکه هرگز با لئیمان همسو نشده و از کارهای پست آنها ابراز تنفر می‌کنند. امام علی(ع) می‌فرماید: «الکریم یزد جر عما یفتخر به اللئیم» شخص کریم از آن چیزهایی که انسان‌های پست به آنها افتخار می‌کنند، متنفر است. (شرح غررالحکم، ج 2،‌ ص44)
ادامه دارد