غدههای بدخیم روح(خوان حکمت)
رسيدن به امور فقرا در صدقه نيست، صدقه کمترين ثواب را دارد. در تابلوي بهشت اين نوشته است که صدقه يکي دَه تا، قرضالحسنه يکي هجده تا؛(1) با بانک ربوي هرگز راه بهشت طي نميشود، با قرضالحسنه،راه بهشت، هم براي خود آدم باز است، هم براي جامعه. قرض دادن يکي هجده برابر است اما صدقه يکي ده برابر؛ چون دين نميخواهد انسان در کنار سفره ديگري بنشيند، ميخواهد هر کسي در کنار سفره خودش بنشيند؛ لذا ميبينيد مزدوري (اجیر بودن برای دیگری) در اسلام مکروه است، زیرا ائمه فرمودند محصول کار انسان و نيروي انسان را خود انسان بايد ببيند، اما اینکه تمام نيروي کارش را به ديگري بدهد و چيزي به عنوان مزد دريافت کند اين منهي(نهی شده) است؛ منتها حالا بزرگان فقهي ما اين نهي را بر تنزيه حمل کردند، وگرنه بعضي از نصوص بار سنگينتري دارد که انسان مکروه است يا بالاتر از کراهت که عمر خود را به ديگري بفروشد.(2) سرّش آن است که خدا نميخواهد شکم مردم سير بشود، ميخواهد کريمانه زندگي کنند، زندگي کريمانه در اين است که هر کسي در کنار سفره خودش بنشيند.
دعای کسانی که مستجاب نمیشود
«بکال» يکي از منطقههاي يمن است يا بعضي از قبايل همْدان است، نه هَمَدان! در آنجا حضرت نیمه شبی به نوف فرمود تو خوابي يا بيداري؟ عرض کرد من بيدار هستم،فرمود نوف! درچنين وقتي وجود مبارک داود(ع) برمیخاست و میگفت این، زماني است که هيچ کس دعا نميکند مگر اينکه دعا در آن ساعت مستجاب است مگر دعای چند گروه که آنها اگر سحرخيز هم باشند، در سحر هم از خدا چيزي بخواهند، دعايشان مستجاب نيست. سحر را قرآن خيلي حرمت مينهد، در سحر همه خوابند، همه در سکوتند، مزاحمي در کار نيست، وقت مناجات است، به رسول خدا(صلیالله علیه و آله) هم فرمود: «و پاسی از شب را (از خواب برخیز و) قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافی برای توست؛ امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد.»(3) ناشئه يک نشئه خاص است :«إِنَّ ناشِئَهًَْ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قيلاً، مسلّماً نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامتتر است!» (4) وجود مبارک حضرت امير فرمود:«إِنَّ دَاوُدَ(ع) قَامَ فِى مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّيْلِ فَقَالَ إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لَا يَدْعُو فِيهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِيفاً أَوْ شُرْطِيّاً أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَةٍ،(۵) داوود پيامبر در چنين مبارك سحري برخاست و گفت: اين ساعتي است كه در آن هر بندهاي خدا را بخوانَد پاسخ مثبت شنود مگر آنكه «باجگير»، يا «خبرچين»، يا «دستيار ظلمه» و يا «اهل لهو و لعب» باشد.»
مال حرام فرق نميکند چه با زور بگيرد چه با زار بگيرد چه به صورت ربا بگيرد، فرمود اين ظلم است و جنگ با خداست فرق نميکند. فرمود مال حرامخور دعايش مستجاب نميشود، کسي که براي چاه انداختن ديگري تلاش و کوشش ميکند، دعاي او مستجاب نميشود، کسي که عمري را به لهو و لعب ميگذراند، دعاي او مستجاب نميشود؛ براي اينکه او حقيقت انسانيت را نشناخت، اين خيال کرد قبر پايان راه است، خيال کرد انسان ميميرد و ميپوسد در حالي که قبر معبر است نه پايان راه و انسان با مردن از پوست به در ميآيد نه بپوسد. اگر ما يک موجود ابدي هستيم که هستيم، کالاي ابد ميخواهيم، کالاي ابد در غير قرآن و ولايت و امامت پيدا نميشود.
موجودات، عائله و روزیخور خدا
به ما گفتند روزيِ شما را ذات اقدس مقرّر کرده است، هيچ کسي نيست مگر اينکه خدا روزي او را معين کرده و در آيه شش سوره مبارکه «هود» فرمود خدا مسئول است و این مسئولیت را با کلمه «علي» ياد کرده است: «مَا مِن دَابَّةٍ فِي الأرْضِ إِلاَ عَلَي اللَّهِ رِزْقُهَا، هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست!» هيچ مار و عقربي نيست مگر اينکه خدا در اين آيه فرمود عائله من هستند، هيچ حرامگوشتي نيست مگر اينکه عائله من است، مگر آن خوک، مگر آن خرس، در پرونده الهي سهميه ندارند؟! مگر ما چقدر ميخواهيم داشته باشيم؟ چيزي که بگذاريم، روزي ما نيست، عمر را بيجا صرف کردهايم، آنچه روزيِ ما است يقيناً به ما ميرسد، براي ما معين کردهاند؛ اگر سعدي گفت هيچ حيواني نيست مگر اينکه سهميه دارد:
حاجت موري به علم غيب بداند
در بنِ چاهي به زير صخره صما(6)
از همين آيه گرفته است. فرمود چه مور باشد، چه مار باشد، چه عقرب باشد، چه گزنده ديگري باشد، اينها در پرونده من سهميه دارند، اينها عائله من هستند، حالا يک خرس بايد شش ماه زير برف در قطب بخوابد، من اينقدر بايد به او غذا بدهم که شش ماه بتواند بخوابد، فرمود اين عائله من است، من هم ميدهم؛ ما با اين خدا روبرو هستيم، آنچه سهميه ما نيست اگر از ديگري گرفتيم ميشود همان قسم اول که دعاي باجخواه و مالگير مستجاب نيست و اگر- خداي ناکرده- کوشش کرديم ديگري را به چاه بيندازيم ميشود قسم دوم و دعاي ما مستجاب نيست و اگر -خداي ناکرده- عمري را به لهو و لعب گذرانديم،روزيِ ما نيست. اين سه مانع، سه غده بدخيم است: مال حرام، ديگران را به چاه انداختن، عمري را به لهو و لعب گذراندن، فرمود اينها غدههاي بدخيم است، اينها را نداشته باشيد تا راحت زندگي کنيد.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي(دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 3/11/98
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وسائلالشيعه، ج9، ص247.
2. وسائلالشيعه، ج19، ص103.
3. اسرا، 79
4. مزمل، 6.
5. نهجالبلاغه صبحی صالح، حکمت104.
6. ديوان سعدی، غزل شماره1.
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر میشود.