kayhan.ir

کد خبر: ۱۸۲۸۱
تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۹

با جان و تنت مقاومت کن، غزّه! (شعر)


در شهر صدای آتش و آوار است         
برخیز، کدام خفته‌ای بیدار است
ای خواب‌دلانِ ساحلِ آرامش!            
یک شهرِ شکسته آن‌ورِ دیوار است

از خاکِ خودت محافظت کن، غزّه!   
از این‌همه گل مراقبت کن، غزّه!
تا لحظۀ زیبای شکفتن در خون   
با جان و تنت مقاومت کن، غزّه!
 
این قافله قصدِ دودمانت دارند             
نیرنگ برای آسمانت دارند
امشب شبِ جشن است و خدایانِ جهان       
صد نقشه برای کودکانت دارند
 
این قوم به انجماد دادند تو را      
سرمایۀ غم زیاد دادند تو را
آنان‌که چو بید از تو می‌لرزیدند      
ای شمع! به دستِ باد دادند تو را
 
ای کاش دوباره عشق آغاز شود   
تا بار دگر غزّه سرافراز شود
صدها غزل نگفته دارند، اگر     
یک‌روز دهانِ سنگ‌ها باز شود

فرامرز عرب‌عامري