kayhan.ir

کد خبر: ۱۸۲۱۵۵
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۳۹۸ - ۲۳:۰۶
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

تکرار دوگانه‌سازی دروغین دیپلماسی- مقاومت




سرویس سیاسی-
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی در ایران، دوگانه «مقاومت – دیپلماسی» بسیار پررنگ‌تر از گذشته در فضای سیاسی ایران نمود یافت و مشکلاتی را پدید آورد...یک دیدگاه معتقد است باید به جامعه جهانی و نظم جاری در آن نگاهی تجدیدنظرطلبانه داشت. این نگاه بیشتر بر «تقابل» با نظم موجود معطوف است و خواستار مقابله با این وضعیت است. نگاه دیگری وجود دارد که معتقد است ضمن حفظ منافع ملی به هر وسیله ممکن، باید روابطی مناسب با جامعه جهانی ایجاد شده و کشور به وسیله یک دیپلماسی فعال در راستای برقراری روابط با دیگر کشورهای جهان برآید».
مدعیان اصلاحات بارها دوگانه دروغین «دیپلماسی- مقاومت» را مطرح کرده‌اند. این در حالی است که منتقدان سیاست خارجی دولت هیچگاه مخالف دیپلماسی نیستند. بلکه حرف اصلی منتقدان این است که سه اصل «عزت،حکمت و مصلحت» باید در سیاست خارجی لحاظ شود.
دولتمردان، برجام را شاهکار و فتح الفتوح نامیدند، اما این توافق به هیچ عنوان نماد عزت،حکمت و مصلحت نیست. دوگانه حقیقی، «دیپلماسی مقتدرانه- دیپلماسی منفعلانه» است. رویکرد مقاومت از دیپلماسی مقتدرانه می‌گوید و رویکردی که مذاکره با آمریکا را پایان بخش مشکلات جا می‌زند، از دیپلماسی منفعلانه و به عبارتی دیپلماسی التماسی می‌گوید.
تحلیل وقیحانه نماینده رد صلاحیت شده از راهپیمایی با شکوه 22 بمهن
روزنامه اعتماد روز گذشته گفت وگویی با غلامرضا حيدري، نماينده دوره‌هاي دوم، سوم و عضو فراکسیون امید مجلس دهم كه براي حضور در انتخابات مجلس يازدهم رد صلاحيت شد، منتشر کرده که وی اظهارات عجیبی را به زبان آورده است.
 این نماینده اصلاح‌طلب یک روز بعد از حضور چند ده میلیونی ملت ایران در راهپیمایی روز 22 بهمن مدعی شده است: «ملت ايران بقاي نظام جمهوري اسلامي را مي‌خواهند، چون مي‌دانند با وجود انتقاداتي كه دارند معلوم نيست اتفاق بهتري رخ دهد»(!) گمان اینکه این اظهارات، کاملا مغرضانه به زبان آورده شده بعید نیست اما اگر بخواهیم با حسن ظن تمام به اظهارات امثال حیدری بنگریم، سطحی نگری و فهم‌اشتباه این افراد در درک پدیده‌ای به نام انقلاب اسلامی و دستاورد بزرگ آن یعنی استقرار نظام جمهوری اسلامی را متوجه خواهیم شد.
 پیش‌تر احمد خرم، وزیر راه دولت اصلاحات هم نظام جمهوری اسلامی را به انقراض تهدید کرده بود! متاسفانه رئیس‌جمهور در اظهاراتی عجیب مدعی شد که اگر رژیم طاغوت و فسادآلود پهلوی انتخابات آزاد و سالمی برگزار می‌کرد، اصلا انقلاب نمی‌شد! واضح است که مدعیان اصلاحات و اعتدال چون به روزهای ترک کرسی قدرت نزدیک می‌شوند در حال قربانی نمودن هر امر مقدس و غیرمقدسی هستند؛ چرا که اساسا وقتی نفعی به آنها نرسد همه چیز بی‌ارزش خواهد شد.
تقلای ارگان دولت برای تحریف انقلاب
روزنامه دولتی ایران دیروز نوشت: «واقعیت این است که برای وقوع هر انقلابی علل و دلایل گوناگونی برشمرده می‌شود. توسعه نامتوازن، فساد و دزدی، فقدان آزادی‌های سیاسی، حکومت فردی شاه و... به احتمال زیاد همه اینها در شکل‌گیری انقلاب نقش داشته‌اند. ولی عامل فقدان انتخابات به معنای دقیق از یک حیث مهم‌ترین علت انقلاب در آن رژیم یا علت فروپاشی در رژیمی چون اتحاد جماهیر شوروی یا درگیری و خشونت در رژیمی چون لیبی بوده است... علت اصلی و مهم وقوع انقلاب فقدان نهاد انتخاباتی قابل قبول در آن رژیم بود.»
برخلاف دروغ‌پردازی ارگان دولت، اسلام خواهی علت اصلی و ماهوی وقوع انقلاب اسلامی بوده و نشانه‌های این گزاره را به وضوح در رفتار مردم و نهضت منجر به انقلاب اسلامی می‌توان دید. انکار علت و انگیزه اصلی انقلاب ـ اسلام خواهی ـ به مثابه انکار بدیهیاتی چون وجود خورشید است. اما جالب است که این آدرس غلط از سوی طیفی داده می‌شود که شکوه مردسالاری دینی و حضور 85 درصدی مردم در انتخابات سال 88 را لگدمال کردند و صندوق رأی را تنها وقتی قبول دارند که کاندیدای متبوع خود از آن بیرون بیاید.
مشغول لیست بستن‌اند اما می‌گویند نامزد نداریم
روزنامه دولت همچنین دیروز در گزارشی به سیاق رویکرد ترفند آمیز و فریبکارانه این روزهای مدعیان اصلاحات نسبت به انتخابات، نوشت: «نه لیست نهایی شورای ائتلاف اصولگرایان نشانی از «ائتلاف» دارد و نه تلاش اصلاح‌طلبان برای رسیدن به لیست 30 نفره رنگی از رمق. در آن طرف میدان مهم‌ترین چهره اصولگرایان در انتخابات یعنی محمدباقر قالیباف هم از در مخالفت با فهرست شورای ائتلاف وارد شده و در این سوی میدان هم حالا برخی از اصلاح‌‌طلبان مانند حزب کارگزاران حرف از لیست ناقص 20 نفره به‌دلیل نداشتن چهره می‌زنند. ماجرا فعلاً اینگونه است که اصولگرایان به مشکل کثرت چهره‌های حاضرشان در انتخابات برخورد کرده‌اند و اصلاح‌طلبان به کمبود نامزد.»
ارگان دولت همچنین نوشت: «تا اینجای کار هر چقدر تعدد نامزدها برای اصولگرایان تبدیل به مسئله شده، برای اصلاح‌طلبان مشکل اصلی نداشتن نامزد است. بگذریم از اینکه آنها همین الان هم قید حداقل 170 کرسی مجلس را به شکل قطعی زده‌اند، اما برای کرسی‌های باقیمانده هم رمقی جهت رقابت در آنها دیده نمی‌شود. هنوز لیست تهران بلاتکلیف است هرچند مصطفی کواکبیان گفته که این لیست تا روز 24 بهمن اعلام خواهد شد. اما این تنها نقطه نظر اصلاح‌طلبان نیست، چرا که حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران به «تسنیم» گفته که «تصمیم حزب کارگزاران برای انتخابات آتی مجلس این است که بدون ائتلاف با هیچ حزب دیگری یک لیست ۲۰نفره در تهران ارائه دهد.» البته کواکبیان در گفت‌و‌گویی که با «فارس» داشته گفته که 12 حزب اصلاح‌طلب در حال ائتلاف برای دادن فهرست انتخاباتی هستند و تلاش دارند در روزهای آتی با مذاکره و گفت‌و‌گو حزب کارگزاران را هم وارد این فهرست کنند. البته در این شرایط حسینعلی امیری، معاون پارلمانی رئیس‌جمهوری نیز از تأیید صلاحیت بخش دیگری از نامزدهای اصلاح‌طلب خبر داده است. او روز گذشته به «ایلنا» گفته است: «خبری که دیشب (شامگاه 21 بهمن) شنیدم حاکی از آن است که با توجه به اینکه تعداد دیگری از نامزدهای اصلاح‌طلبان از سوی شورای نگهبان تأیید صلاحیت شدند، اصلاح‌طلبان درصدد ارائه لیست هستند.»
برخلاف مظلوم‌نمایی ارگان دولت، اصلاح‌طلبان چند برابر دوره پیش نامزد دارند و با تحرک خاصی سودای بهارستان دارند. اخبار زیادی منتشر شده که حاکی از لیست بستن آنها و معرفی کاندیداها در سراسر کشور است. در این میان، سناریوی «نامزد نداریم» آنها ماهیتی کاملا ترفند گونه دارد و از ادراک پیوند با کارنامه غیر قابل دفاع دولت و سقوط مقبولیت اجتماعی‌شان ناشی می‌شود.
نقش زنجیره‌ای‌ها در قتلِ‌عام «اعتماد عمومی»
روزنامه آفتاب یزد در ستون سرمقاله خود در شماره دیروز به موضوع انتخابات مجلس پرداخت و نوشت: «درصد مشارکت مردم فارغ از تفکرات و سلایق سیاسی، انعکاسی روشن از کنش و واکنش‌های جاری شده در شاخص‌های مختلف جامعه دارد و به حتم اعمال شفافیت در این صحنه ملی می‌تواند در اعتماد بیشتر ملت نقشی موثر ایفا کند.»
این روزنامه در ادامه تصریح کرد : «با این اوصاف مشارکت نسبی مردم در کشورهای مدعی دموکراسی همواره به عنوان مبنایی مدبرانه برای اداره امور جامعه تعریف می‌شود....امانت‌داری نمایندگان از آرا موکلین شان و شفافیت و شجاعت لازم پیرامون باید و نبایدها، می‌تواند عاملی برای دلگرمی و حضور توده باشد. با تمام این تفاسیر چه بر سر اعتماد عمومی آمده؟ کجای مسیر ماقبل را‌اشتباه رفته‌ایم که به این نقطه از بی‌اعتمادی رسیده‌ایم؟! آیا تعریف ما از نماینده و جایگاهش و توقعات و انتظارت از مجلس تا به امروز‌اشتباه بوده و یا نمایندگان برای اخذ رای به هر مطالبه بی‌ربط به حوزه مسئولیت خود لبیک گفته و توقع و توهمی نابه‌جا ایجاد کرده‌اند.»
اگرچه در موضوع اعتماد عمومی و افزایش و کاهش آن موارد بسیاری دخیل است اما ذکر سه نکته در ذیل سرمقاله آفتاب یزد خالی از لطف نیست. نخست آنکه روزنامه‌های طیف موسوم به اصلاح‌طلب از طرفی تا با یک مورد انتقاد جناح رقیب خود در مورد عملکرد دولت مواجه می‌شوند فریاد برمی آورند که «دارند نا امیدی را به جامعه تزریق می‌کنند»! اما از طرفی دیگر همین روزنامه‌ها در عادتی دیرینه و با نگاهی اغراق آمیز چهره‌ای در حال موت از اعتماد عمومی نشان می‌دهند. البته اعتماد عمومی خصوصا از سال 1392 تاکنون دستخوش تغییر و تحولاتی شده اما آنچنان‌که اینان می‌گویند نیست یا اینکه به همین حد هست اما جهت این اعتماد را تغییر داده‌اند.
نکته دوم اینکه در توضیح سطر آخر پاراگراف فوق باید گفت در حقیقت اعتماد عمومی نسبت به طیف موسوم به اصلاح‌طلب و همقطاران آنها در دولت به شدت کاهش یافته اما این طیف جهت این بی‌اعتمادی را به کل ساختار تعمیم می‌دهند تا همه را در این موضوع شریک کنند.
سومین نکته حاوی یک سؤال است: نقش طیف موسوم به اصلاح‌طلب و دولت مورد حمایت آنها (دولت تدبیر و امید) در ضربه زدن به اعتماد عمومی چقدر است؟ برای نمونه باید به تیترهای روزنامه‌های این طیف در روز اجرای برجام‌اشاره کرد: صبح بدون تحریم و رفتن همه تحریم‌ها به تاریخ و... وعده‌های گشایش‌های آنچنانی پس از برجام و... آنچه مدیرمسئول روزنامه شرق گفت به نظر برای این مورد کفایت می‌کند. او در مصاحبه‌ای گفت ما (روزنامه‌های طیف موسوم به اصلاح‌طلب) ناچار بودیم مبالغه آمیز حرف بزنیم و چهره برجام را بزک کنیم!