kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۴۶۸۶
تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱۳۹۸ - ۲۰:۳۹

نشانه‌های یک خودزنی این بار مقابل عراق (نکته ورزشی)

شکست تلخ تیم ملی فوتبال ایران در دیداری حساس (مرحله اول مقدماتی جام‌جهانی و جام‌ملت‌های آسیا) ناراحتی و نگرانی به حق علاقمندان به فوتبال ایران را موجب شد.


سید سعید مدنی

بعضی از خوانندگان عزیز و قدیمی در تماس با تحریریه در‌باره نتیجه ناخوشایند به دست آمده صحبت و نظرات فنی و غیر فنی خود را به طور اعتراضی و گلایه‌آمیز مطرح می‌کردند و می‌خواستند به عنوان رسانه‌ای که هنوز به «گند» آلوده نشده وهمچنان «حریت» خود را حفظ کرده و بدهکار دیارالبشری نیست ودر نزد اهالی ورزش «اعتبار» دارد در‌باره این بازی و وضعیت کلی فوتبال سکوت نکند ومثل همیشه حرف ونظر خود را که اگر نگوییم همه آن حرف دل مردم است اما بخش عمده‌ای از آن حتما هست را به صراحت بزند.
به این عزیزان عرض کردیم اینجا هم تکرار می‌کنیم از نظر ما تقریبا حرفی نمانده که در‌باره فوتبال و حتی ورزش ناگفته مانده باشد. همه گفتنی‌ها نه یک بار بلکه بارها و بارها گفته شده؛ چیزی که هست این است که اکثر قریب به اتفاق کسانی که در این ورزش- جاهای دیگر را نمی‌گوییم چون اینجا بحث ورزش است- صاحب پست و مسئولیت بوده و هستند قرار نانوشته‌شان این است که گوششان بدهکار هیچ‌حرف ونقد وسخن ناصحانه و دلسوزانه‌ای نباشد و دنبال کار خودشان باشندو این چندسالی که به مناصب مدیریتی تکیه زده‌اند دنبال رضایت مقامات بالا دستی و حفظ پست ومقام خود به هرقیمت باشند -که البته یکیش رفتن به جام جهانی است!-و... بگذریم.
در باره بازی با عراق هم‌ما نکته فنی خاصی ندیدیم. عراقی‌ها بهتر بازی کردند. راحتتر همدیگر را پیدا می‌کردند برای کسب ۳ امتیاز مصمم‌تر بوده و ذهن آماده و متمرکز‌تری داشتند و بیرون زمین هم مربیان آنها تیم خود را می‌شناختند‌، بهترین» ارنج» ممکن را آرایش داده بودند، تاکتیک هجومی و رو به جلو طراحی کرده بودند، برای مقاطع مختلف بازی فکر کرده بودند وتعویض‌هایشان به موقع و کاملا حساب شده بود و... در یک کلام در مجموع از تیم ما «سرتر» بودند و بازی را بردند و به آنچه ‌می‌خواستند رسیدند.
نقطه مقابلش هم تیم‌ما بود که جز دقایقی بعد از به ثمر رسیدن گل اول عراق تا زدن گل مساوی که عراقی‌ها به طور طبیعی عقب نشسته بودند، سردرگم و آشفته وفاقد تمرکز نشان می‌داد، دریغ از ردوبدل شدن سه تا پاس درست. و تا پایان بازی هم‌نتوانست خود را پیدا کند ودلیل اصلی آن هم این بود که تیم «رها» بود نه در زمین بازیکنان مدیر و بزرگی بودند که تیم را جمع کنند به حرکات آن نظم و سامان بخشند و نه روی نیمکت مربی‌ای وجود داشت که دقیقا تیم خود را بشناسد وبرآن اساس بداند هر دقیقه و در مقاطع مختلف بازی چگونه عمل کند.چه کسی را تعویض کند. جواد خیابانی که خیلی‌ها به گزارش کردنش ایراد می‌گیرند بعد از گل اول عراقی‌ها خیلی مودبانه و محترمانه و به گمان‌حقیر، خیلی دقیق وفنی گفت: «ویلموتس‌، شجاعی را در ارنج قرار‌داده که از تجربه اش استفاده شود تا عراقی‌ها به گل نرسند آیا حالا که عراق به گل رسید ادامه حضور شجاعی در زمین لازم است؟»(نقل به مضمون)
به نظر ما اگر آقای ویلموتس ودستیارانش به‌اندازه آقا جواد از تیم و نفرات و روحیات آنها شناخت داشت، حتما در‌باره ادامه حضور شجاعی تصمیم دیگری می‌گرفت. همان تصمیمی که پارسال کارلوس کی‌روش در سن‌پترزبورگ مقابل مراکش گرفت. در اواسط نیمه اول وقتی شجاعی اخطار گرفت با گذشت دقایقی از نیمه دوم طارمی را جایگزین او کرد. دکتر ذوالفقار نسب هم در تحلیل تلویزیونی خود گفت که وقتی اوج درگیری‌ها در میانه میدان است با توجه به سوابقی که از روحیات عصبی شجاعی سراغ داریم و از طرفی تیم زیرفشار حریف است و نیاز به بازیکنی تازه نفس سخت احساس می‌شود؛ تعویض شجاعی امری کاملا بدیهی بود. به غیر از دکتر ذوالفقارنسب هرکسی که این فوتبال را حتی مثل من (اندک) می‌شناسد حتما بارها در حین بازی ناخود آگاه لزوم تعویض شجاعی را زیرلب یا غرولند کنان بر زبان آورده است و.. مربی‌ای که از نظر کاری ثبات و مالی تا سه روز قبل از بازی تکلیفش را نمی‌داند معلوم است که نه حریف را می‌شناسد، نه تیم خودی را و نه تمرکز بر بازی دارد این است که در حالتی که تیم ده نفره شده و سه دقیقه تا پایان کارزار مانده و حریف سخت برای گلزنی بی‌تابی می‌کند به جای اینکه سیستم دفاعی تیم را محکمتر کند یک دفاع وسط جنگنده و سرزن یا ‌هافبکی با خصلت‌های دفاعی را جایگزین آزمون کند؛ کاوه رضایی را که در تیمی بلژیکی! بازی می‌کند به زمین می‌آورد و...!! اینها چیزهایی است که به عنوان نکته‌های فنی به نظر ما و فکر می‌کنیم هرکس که این بازی را دید و با فوتبال در حد ابتدایی‌، آشنایی دارد رسید...
اما به گمان ما ریشه باخت به عراق و کلا ناکامی‌های فوتبال ایران را باید در جایی دیگر دید. در جایی که بارها خیلی از کارشناسان به آن اشاره کرده و ما نیز به سهم خود در‌باره آن به‌کرات نوشته‌ایم. فوتبال ما راه وهدف خود را گم کرده است. فوتبال ما صاحب ندارد و کسانی که به اسم‌مسئول و مدیر در مقطع فعلی و سالیان اخیر سرنوشت آن را به دست گرفته‌اند به دنبال استفاده ابزاری از فوتبال بوده و هستند. ابزاری نه در خدمت مردم ‌و جوانان ورزش و... بلکه ابزاری در جهت خدمت به خودشان. باندشان.حزب وجناحشان. دلیل محکم و سند قاطع این حرف ما این است که تمام فکر و ذکر مسئولان و مدیران فوتبال شده است رفتن به جام‌جهانی. به هر وسیله و به هرقیمتی فوتبال به جام جهانی برود تا به وسیله آن‌کم‌کاری‌ها و خرابکاری‌ها و ندانم کاری‌های خود راماستمالی کنند و پوشش دهند و بر «ستاره‌های» فدراسیونشان اضافه کنند!!
علت‌العلل ناکامی‌های فوتبال و شکست اخیر نه اخراج شجاعی است‌، نه مهار ناقص بیرانوند بود، نه تعویض‌های غلط و عدم آشنایی ویلموتس با تیم‌تحت نظرش و... بلکه مدیران ومسئولانی هستند که از اصل ماجرا غافل هستند. فوتبال را به ابزاری در خدمت «خود» و « خودخواهی‌های» خودتبدیل کرده لذا ساختار و پایه‌ها رافراموش کرده‌اند وبا هدفگذاری غلط دمار از روزگار فوتبال و بالاتر از آن ورزش درآورده‌اندو...
راه‌حل اصلی نجات ورزش و روبه‌راه شدن وضع فوتبال و پیشگیری از تکرار خودزنی‌ها و شکست‌های خود ساخته هم در پیش گرفتن درستی و راستی است.با مردم صادقانه رفتار کردن و در انجام مسئولیت مخلص بودن است. خود را ندیدن و خدا را در نظر داشتن و در جهت خدمت به خلق خدا کار کردن و سرازپا نشناختن است و... البته این گونه راه‌حل‌ها از نظر اینگونه مدیران و مشاوران قلابی و فرصت‌طلب آنها اصلا مورد توجه قرار نمی‌گیرد‌، اما ما هم بیشتر از این چیزی به عقل و نظرمان نمی‌رسد...!