kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۴۴۲۵
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۸ - ۲۱:۰۴
کرسی‌های آزاداندیشی از حرف تا عمل - بخش نخست

آزاداندیشی در گرو تحرک بیشتر محیط‌های فکری




رضا الماسی
بعد از سلام و احوالپرسی معمول روزانه، یکی از همکارانم می‌پرسد؛ «سوژه گزارش جدیدِت چیه؟» جواب می‌دهم؛ در حال تهیه گزارش درباره کرسی‌های آزاداندیشی هستم. در واکنش به این سوژه اظهار می‌دارد: «موضوع خوبیه ولی متاسفانه در طول سال‌های گذشته به حاشیه رفته و کمی کلیشه‌ای شده.» می‌پرسم چطور؟ پاسخ می‌دهد: «آخه بهترین الگویی که از نشست‌های گفت‌وگو محور توی خاطرم هست مناظرات اول انقلابه که بین متفکرین انقلاب و جریان چپ ِآن دوره از تلویزیون پخش می‌شد و کرسی‌هایی که امروز برگزار میشه خیلی با اون فضاها فاصله داره...»
همین گفت‌وگوی کوتاه باعث می‌شود تا از همکارم بخواهم کمی بیشتر از فضای ایده آل ذهنی اش در خصوص آزاداندیشی برایم بگوید. او ادامه می‌دهد: «نمونۀ موفق کرسی‌های آزاد اندیشی قطعاً مناظرات اول انقلاب است، گرچه آن موقع چنین نامی بر آن نهاده نمی‌شد و چارچوب‌هایی که حالا برای بحث‌‌ها در نظر گرفته می‌شود آن موقع به صورت منقح وجود نداشت.»
دوست و همکارِ روزنامه‌نگارم با تاکید بر این که گفت‌وگوهای اوایل انقلاب از لحاظ موضوعی تنوع بیشتری داشتند، می‌افزاید: «به عنوان نمونه، بحث‌های شهید بهشتی و استاد مصباح با نمایندگان جریان چپ، گواه این ادعاست که هم از لحاظ علمی محکم بود و هم از لحاظ اخلاقی مورد قبول. مثلاً در آن بحث‌ها ایشان هیچ وقت نکوشیدند افکار عمومی را علیه چپ‌ها تحریک کنند، بلکه تنها تلاش شان این بود تا با تضارب آراء، حقایق را هویدا کنند که به نظرم انصافاً هم موفق بودند. آن‌چه باعث حسرت است، این است که این مناظرات به صورت مستمر و گسترده ادامه نیافت که اگر می‌یافت افزون بر نتایج و ثمرات علمی‌اش، فرهنگ تحمل و رواداری را نیز تقویت می‌کرد. اکنون هم گرچه سال‌ها از آن مناظرات می‌گذرد، اما بازخوانی روش‌شناختی آن بحث‌ها می‌تواند چراغ راهی برای طرح کرسی‌های آزاد اندیشی باشد.»
آزادفکری؛ چرا و چگونه؟
سابقه طرح ضرورت راه اندازی بستری مناسب برای تضارب آراء و آزاداندیشی در کشور به دیدار رهبر معظم انقلاب با جمعی از اعضاء انجمن قلم در هشتمین روز از بهمن ماه سال 1381 برمی گردد که حضرت آقا در آن دیدار در پاسخ به مطالبات یکی از اعضاء جلسه می‌فرمایند: «مجموعه (انجمن قلم) را به کار فرهنگی بکشانید. عزیزان! فرهنگ، اساس کار ماست. در واقع، فرهنگ با همه شعب آن، یعنی علم و ادبیّات و غیره، روحِ کالبد هر جامعه است... مسئله ما این نبود که یک حکومت فاسد که بر سرِ کار بود، برود و ما چند نفر غیرفاسد بر سرِکار بیاییم. این مسئله مقدماتی بود. مسئله اساسی، «انقلاب» است؛ یعنی تحوّل حقیقی در ارکان، بنیادها و زیرساخت‌های جامعه در جهت ایجاد عدالت، ایجاد آزادی، ارتقای فکری و علمی و خلاصه بارور شدن شخصیت انسانی و از حالت نازایی علمی و فرهنگی و اقتصادی بیرون آمدن... در بخش نهایی کار، هدف انقلاب گسترده کردن این قضیه در همه دنیای اسلام بود... ما نمی‌توانیم از این هدف بگذریم و این به یک بنیه سالم و قوىِ فرهنگی احتیاج دارد. همه عناصر فرهنگی از جمله شما برادران انجمن قلم و دیگر کسانی که در این زمینه‌ها کار می‌کنند، بایستی این را یک بار و وظیفه بر دوش خود بدانند. اگر بخواهیم در زمینه گسترش و توسعه واقعىِ فرهنگ و اندیشه و علم حقیقتاً کار کنیم، احتیاج داریم به این‌که از مواهب خدادادی و در درجه اوّل «آزاداندیشی» استفاده کنیم... اگر بخواهیم رشد کنیم، بایستی بتوانیم در فضای لایتناهىِ فکر بال و پر بزنیم؛ باید حرکت کنیم.»
آزاداندیشی موضوع جدیدی نیست، با این حال هر از گاهی به مناسبتی خصوصا با نزدیک شدن به انتخابات کرسی‌های آزاداندیشی در کانون توجه رسانه‌ها قرار گرفته و شوربختانه عمدتا پرداختن به این موضوع با اهمیت، مصرف سیاسی پیدا کرده است. گاهی به بهانه نامه جمعی از طلاب و فضلای حوزه‌های علمیه قم خطاب به رهبر معظم انقلاب و گاهی به بهانه تاکیدات ایشان در پاسخ به دانشجوی نخبه در دیدار دانشجویان و گاهی به بهانه برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی.
استعمار حقیقی به تعطیلی کشاندن فکر است
دکتر علی جوادی، دبیرکل اسبق اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان سراسر کشور، با بیان مطالب فوق به گزارشگر کیهان می‌گوید: «مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی می‌فرمودند؛ استعمار یعنی اینکه فکر و اندیشه شما را تعطیل کنند و یا به تعطیلی بکشانند. نه به این معنا که اجازه ندهند شما فکر کنید، بلکه به این معنی که فرصت ندهند شما فکر کنید. استعمار نو اما می‌خواهد شما را قبل از رسیدن به پرسش و طرح دقیق مسئله، به جواب برساند و با این کار تفکر را از شما بگیرد. استعمار نو از شما می‌خواهد که به چه چیز فکر کردن را و اصلا فکر کردن را به من بسپارید، جواب‌ها نیز آماده است. این دقیقا همان کاری است که رسانه‌های جدید در روزگار ما با ایجاد تمایلات و اولویت‌های کاذب به وسیله سرخط‌های خبری خود برای مخاطبان انجام می‌دهند.»
در چنین شرایطی آزادی اندیشه چه می‌شود؟ آیا با وجود این دستگاه نظری استعماری که در پس ظاهر تمدن جدید به صورت خشن و بی‌رحمانه‌ای در حال مخدوش و دستکاری کردن اندیشه انسان‌هاست سخن از آزاداندیشی گزاف نیست؟ چگونه می‌توان در شرایطی متوازن و عادلانه به گفت‌وگو در بستری آزاد اندیشانه دست یافت؟
دکتر جوادی در پاسخ به این سؤالات اظهار می‌دارد: «بگذارید قبل از پاسخ به این سؤال، به سؤالات بنیادی‌تری بپردازیم. آیا اساسا می‌توان اندیشه را تعطیل و یا متوقف کرد؟ آیا می‌توان جلوی اندیشیدن را گرفت؟ آیا با وجود ارزش‌های مطلق اخلاقی می‌توان فارغ از ارزش‌ها و مفروضات بدیهی اندیشه را رها تصور کرد؟ آیا آزادی فارغ از تقید به ارزش‌های اخلاقی معنادار و هدفمند است؟ اندیشه کجاست؟ وقتی می‌اندیشیم در کدام عالم سیر می‌کنیم و به کدام عالم عروج می‌کنیم؟ آیا می‌توان بدون آزادی اندیشید؟ آیا آزادی را می‌توان از عقل گرفت؟ آیا عالم عقل در بند من و توست؟ آزادی ملک طلق آگاهی است. آنجا که آگاهی هست آزادی هست. انسانی که آگاه از تقیدات دینی نیست و انسانی که مطابق غریزه رفتار می‌کند، اساسا آزاد نیست. آزادی در بیان با لاقیدی و بی‌اعتقادی و تنبلی و‌گریز از مسئولیت اندیشیدن و دردمند شدن تفاوت دارد. اندیشه اما، زمانی است که هنوز سخن نگفته ایم و کلمات بر زبان جاری نشده‌اند. پس آزاد بودن لازمۀ اندیشه است و جلوی اندیشه را نمی‌توان گرفت، چه مراد محدودۀ جغرافیایی خاصی باشد و چه مراد توقیف اندیشه در بستر تاریخ باشد.»
گفت‌وگو و تفکر سرمایه‌ای به قدمت تاریخ بشر
آقای علیرضا آرمید دانشجوی مهندسی مکانیک و مسئول کرسی‌های آزاد اندیشی دانشگاه تهران، در خصوص جایگاه آزاد اندیشی در نوع برخورد تاریخ تشیع با مسائل مختلف برایمان توضیح می‌دهد: «تا آنجایی که از تاریخ ائمه معصومین علیهم‌السلام سراغ داریم سیره آن بزرگواران در برخورد با نحله‌های فکری گوناگون، برخورد آزاد اندیشانه و بحث و گفت‌وگو و استدلال و از این دست مفاهیم بوده است، تا اشخاص را از این طریق به حقانیت مکتب اسلام متوجه سازند. این مسئله را به خصوص در روش‌ها و برخوردهای امام صادق علیه‌السلام، امام رضا علیه السلام و شاگردان ائمه علیهم‌السلام نظیر هشام بن‌حکم می‌توان دنبال کرد.»
علی جوادی هم دراین باره معتقد است: «با مرور تاریخ اندیشه متوجه می‌شویم که پرسش‌ها نسل به نسل از اندیشمندی به اندیشمند دیگر منتقل شده‌اند و هریک به طریقی اندیشیده و پاسخی به پرسش‌ها داده. اندیشه به تعبیری مرگ ندارد. اما آیا اندیشیدن بدون گفت‌وگو میسر است؟ خیر، حتی وقتی خودمان به پرسشی می‌اندیشیم، خود را مورد گفت‌وگوی خود قرار می‌دهیم. از خود بیرون می‌آییم و فراتر در عالمی آزادتر می‌اندیشیم. آنجا که پرسشی نیست اندیشه‌ای نیست و آنجا که اندیشمندی به دنبال پاسخ پرسش خود می‌گردد لاجرم به گفت‌وگو می‌پردازد. جامعه‌ای که پرسش ندارد، اندیشه و گفت‌وگو نیز ندارد و شاید بتوان گفت حیات انسانی نیز ندارد.»
الزامات آزاداندیشی
در نگاه اول قید زدن و تعریف الزامات برای آزاد اندیشیدن، یک نوع تناقض و پارادوکس به نظر می‌رسد اما باید بررسی کرد که منظور از آزاد اندیشی و به اشتراک گذاردن آراء و افکار در یک جامعه، آزادی مطلق و رهاست یا نه در دل آزاداندیشی هم چارچوب‌هایی ذاتی نهفته است.
رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از دیدار با انجمن قلم تصریح می‌فرمایند: «آزاداندیشی در جامعه ما یک شعار مظلوم است. تا گفته می‌شود آزاداندیشی، عدّه‌ای فوری خیال می‌کنند که بناست همه بنیان‌های اصیل در هم شکسته شود، و آنها چون به آن بنیان‌ها دلبسته‌اند، می‌ترسند. عدّه‌ای دیگر هم تلقّی می‌کنند که با آزاداندیشی باید این بنیان‌ها شکسته شود. هر دو گروه به آزاداندیشی - که شرطِ لازم برای رشد فرهنگ و علم است - ظلم می‌کنند. ما به آزاداندیشی احتیاج داریم. متأسّفانه گذشته فرهنگ کشور ما فضا را برای این آزاداندیشی بسیار تنگ کرده بود.»
این تصویری که رهبر معظم انقلاب 17 سال پیش از جامعه ترسیم می‌نمایند در حالی است که متاسفانه هنوز هم پس از حدود دو دهه، تغییر به سزایی در نگاه عموم جامعه و مسئولان نسبت به آزاد اندیشی صورت نگرفته است.
 به تعبیر ایشان؛ استفاده از آزادی ادبی دارد. ما ادب استفاده از آزادی را هم باید یاد بگیریم و یاد بدهیم. این هم وظیفه جمهوری اسلامی است. عدّه‌ای به نام آزاداندیشی مرزهای فضیلت و حقیقت را لگدکوب کرده‌اند و به نام آزاداندیشی و نوآوری، همه اصول مقدّس حقیقی را نادیده گرفته یا تحقیر و یا مسخره کرده‌اند. یک عدّه هم به‌صورت عکس‌العملی یا به‌خاطر مسائل دیگری که در ذهنشان بود، به پایه‌هایی چسبیدند که باید بر روی آن پایه‌ها نوآوری می‌شد. نبایستی به آنچه که گفته شده، اکتفا کرد و متحجّر شد؛ یعنی تحجّر در مقابل مرز شکنی و افراط در مقابل تفریط. همچنان که بعضی در محیط سیاسی، فاصله بین هرج و مرج و دیکتاتوری را اصلاً قبول ندارند و معتقدند که در جامعه یا باید هرج و مرج باشد یا دیکتاتوری! کأنّهُ از این دو خارج نیست. در عرصه فرهنگی هم همین‌طور: یا باید هرج و مرج و کفرگویی و اهانت به همه مقدّسات و ارزش‌های مسلّم و مستدل شود و یا باید ذهن‌ها بسته شود و تا کسی حرف تازه‌ای زد، فوراً همه او را هو کنند و علیه او جنجال نمایند! کأنّهُ هیچ حدّ وسطی بین این دو وجود ندارد. ما باید آن حدّ وسط، همان «امر بین الامرین» و تعادل را پیدا کنیم. البته این هم از راه گفت‌وگوی محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال، عملی است.
مصائب آزاداندیشی
دکتر جوادی فارغ التحصیل سیاست گذاری فرهنگی و مدرس دانشگاه معتقد است که آزاداندیشی مصائبی هم دارد.
 او در توضیح این مطلب می‌افزاید: «برای گفت‌وگو، شنیدن بسیار مهم است. لذا باید برای اندیشیدن و گفت‌وگو همواره مجالی باقی باشد. برخی فکر می‌کنند آخرین حد معرفت را یافته‌اند و دیگر نیازی به تفکر ندارند در حالی که در آموزه‌های دینی در تفکر و اندیشیدن تعالی مستتر است. اهل معرفت نو به نو می‌شوند و زنده ماندن ایشان به این تازه به تازه شدن از معرفت در طی حرکتی متکامل و جوهری است. برخی نیز موافق عادت‌های خود فکر می‌کنند و جرات شکستن مشهورات فکری خویش را ندارند. لذا به نظرم باید بکوشیم تا فارغ از آفات و آسیب‌هایی که آزاداندیشی داراست به حقیقت دست یابیم. حقیقت در نهایت خود موجبات آزادی انسان آزاده را فراهم می‌سازد. کسی که بر اثر اندیشه به حقیقت می‌رسد آزاد می‌شود و بی‌بند و باری و لاقیدی چیزی جز درد خمار و شروع تنهایی‌ها و افسردگی‌ها نیست.»
علیرضا آرمید تحقق کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها را یک امر خط شکنانه در امور فرهنگی می‌داند و در این باره به گزارشگر کیهان می‌گوید: «متاسفانه هنوز عده‌ای از دانشجویان نمی‌دانند که در این کرسی‌ها چه قرار است بگذرد و هنوز شاید فکر می‌کنند نظیر مناظرات قرار است یک بحث و مناظره هیجانی برقرار شود. از طرفی هم مسئولین دانشگاه با وجود حمایت‌ها، نگرانی‌هایی در مورد عدم برگزاری صحیح کرسی‌ها دارند که باید آن خواسته‌های بجای آنان را هم تامین کرد. شناسایی و تثبیت اساتید مربوط به موضوعات مشخص شده هم از موارد مهمی است که اگر به آن توجه نشود ، خطر انحراف یا انحلال کرسی‌ها وجود دارد.»