kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۴۲۷۴
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۳۹۸ - ۲۳:۲۱

اخبار ویژه

 
  کدام حمایت خاتمی از مقاومت؟ «نه غزه نه لبنان» را فراموش کرده‌اید؟
عضو اصلاح‌طلب مجمع تشخیص مصلحت می‌گوید سیدحسن نصر‌الله دبیرکل حزب‌الله لبنان در دیدار احمدی‌نژاد، از خاتمی تمجید کرده بود.
سیدمحمد صدر که با روزنامه شرق گفت‌وگو می‌کرد، ضمن توجیه و دفاع از پیوستن به FATF گفت: یک‌بار که درباره این موضوع در «مجمع» بحث شد، به این نتیجه رسیدند که ممکن است تعداد مخالفان پیوستن به ‌FATF بیشتر از موافقان باشد و ظاهرا هم این طور بود. در این جلسات در سال گذشته یعنی سال 97 جمع‌بندی اعضا این بود که در آینده CFT هم به مجمع می‌آید و بهتر است که این دو را با هم بررسی کنیم؛ به این دلیل به تاخیر افتاد. جالب است (قبل از عید) همان‌هایی که مخالف پالرمو بودند، می‌گفتند مخالفتمان را اعلام نکنیم، چون اگر اعلام کنیم شب عید است، بر نرخ ارز تاثیر می‌گذارد و به مردم فشار می‌آورد. همان‌جا گفتم خب در این حرف شما تناقض وجود دارد. اگر می‌دانید مخالفت‌تان بر مسائل اقتصادی کشور تاثیرگذار است، چرا مخالفت می‌کنید؟ پس به ما بپیوندید که فکر می‌کنیم عضویت در این نهاد، به نفع کشور است؛ حداقل تحریم جدیدی برای روابط تجاری و بانکی‌مان ایجاد نمی‌کنیم. اما دوستان پاسخی برای این نقد نداشتند. حرف ما موافقان این بود که شما وقتی درک می‌کنید تصمیمی که به آن اعتقاد دارید، باعث ایجاد مشکلات برای کشور می‌شود، چرا این تصمیم را می‌گیرید.
وی در ادامه گفته است: من سال‌ها مسئول کمک به جبهه مقاومت اعم از حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی بودم. ]در دولت اصلاحات[ که معاون عربی آفریقایی وزارت خارجه بودم. مسئول این موضوع بودم. وقتی دوره کاری دولت آقای خاتمی تمام شد، در اولین ملاقات آقای احمدی‌نژاد با آقای سیدحسن نصرالله (سال 84)، سیدحسن نصرالله گفت: در دوره آقای خاتمی آن قدر که به ما و مقاومت کمک شد، قبلا چنین اتفاقی نیفتاده بود و ما از پشتیبانی دولت اصلاحات راضی بودیم.
صدر می‌گوید: کمک به حزب‌الله و لبنان وظیفه ماست؛ برای اینکه امنیت ایران، مرزها، کشورمان و امنیت انقلاب را تامین کنیم و باید از تهدیداتی که همیشه برای ما وجود دارد، جلوگیری کنیم. واقعیت این است که اسرائيل و آمریکا برای ایران تهدید هستند و شوخی هم ندارند. الان کم‌کم خبرهایش منتشر می‌شود که اسرائیل چقدر در ایران کار اطلاعاتی- امنیتی انجام می‌دهد و حتی سعی می‌کند به سری‌ترین بخش‌های ایران نفوذ کند. اقداماتی که درباره مسائل هسته‌ای انجام می‌دهد یا جنگ‌های سایبری که علیه ایران دنبال می‌کند، همه تهدیدهایی است که اسرائيل با کمک آمریکا انجام می‌دهد. بنابراین باید از این تهدیدات جلوگیری کنیم. اگر کمک‌ها به جبهه مقاومت و همکاری با آنها نبود، چه بسا اسرائيل یا آمریکا به ایران حمله نظامی می‌کردند. این یکی از توان‌های ماست که آنها را از حمله به ایران بازمی‌دارد.
صدر گفت: همکاری با FATF، کمک‌های ما به مقاومت را محدود نمی‌کند.
 درباره این سخنان شایان ذکر است: اولا اگر منتقدان الحاق به ‌‌FATF، به موضوع تورم شب عید اشاره کرده‌اند، منظورشان اثر مستقیم و اقتصادی مستقیم همکاری یا عدم همکاری با FATF نیست بلکه اشاره آنها معطوف به فضاسازی مسموم و توأم با بی‌صداقتی است که برخی دولتمردان انجام دادند و برای لاپوشانی سوءمدیریت و بی‌کفایتی خود، قیمت گوشت و خودرو را به ‌FATF و عدم تصویب دو لایحه مربوط به آن ربط دادند؛‌ و حال آن که دولت حداقل به مدت 3 سال با FATF همکاری کرده و 37 مطالبه از مجموع 41 مطالبه این کارگروه در قالب برنامه اقدام ويژه ایران را پذیرفته بود. بنابراین باید آثار ضدتحریمی و ضدتورمی این همکاری یک‌طرفه معلوم می‌شد اما برعکس، آن همکاری موجب تشدید فشارهای تحریمی و افزایش تورم در حدفاصل سال‌های 94 تا 97 شد.
ثانیا اشاره جناب سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان به خاتمی مربوط به قبل از سال 84 است که او ظاهرا از مقاومت حمایت می‌کرد وگرنه، خاتمی در سال 89 جزو سران فتنه نیابتی مثلث «آمریکا، انگلیس و اسرائيل» بود که به بهانه تقلب در انتخابات، آشوب خیابانی راه انداختند اما در میانه آن، شعار صددرصد صهیونیستی «نه غزه، نه لبنان» سر داده شد و با این همه خاتمی، تا آخر جولان گروهک‌های ضدانقلاب با آنها همراهی کرد و بالاخره آن خباثت بزرگ، به حرمت‌شکنی عاشورای حسینی(ع) ختم شد.
و بالاخره این که وقتی تمام وعده‌های برجامی مستند به قطعنامه 2231 شورای امنیت، زیرپای آمریکا و اروپاست، برخی افراد سیاست‌زده یا سهل‌اندیش، چگونه به خود جرأت می‌دهند از واگذاری امتیازات و تعهدات جدید به دشمنی حرف بزنند که اتفاقا لازمه کارگر شدن فشارهای تحریمی خود را نفوذ اطلاعاتی از طریق FATF می‌داند؟!

فقط خودم و نُه تای دیگر! 20 عضو دیگر لیست امید صلاحیت نداشتند
عضو فراکسیون امید،‌ حداقل 20 نفر از فهرست 30 نفره امید در انتخابات مجلس قبلی را فاقد صلاحیت و شایستگی دانست.
عبدالرضا هاشم‌زایی در گفت‌و‌گو با تابناک در خصوص احتمال ائتلاف و استفاده از یار کمکی اظهار داشت: من از ابتدا با این روش مخالف بودم. اعتقاد من این است،‌ هر حزب و گروه سیاسی بعد از انتخابات باید با هم ائتلاف کنند. ائتلاف قبل از انتخابات، معنی ندارد و اگر قرار است در انتخابات شرکت کنیم،‌ باید با پرچم خودمان وارد شویم.
هاشم‌زایی در ادامه افزود: حتی اگر اصلاح‌طلبان نتوانستند در شهری مثل تهران،‌ روی تمام 30 نفر به تفاهم‌ برسند، باز هم باید مستقل وارد انتخابات شوند. به نظر من، ‌ما باید با کسانی که حتی در اصول پایه هم با آنان مشکل داریم صرفا به خاطر پیروزی در انتخابات وارد ائتلاف شویم.
هاشم‌زایی در ادامه یادآور شد: از مجلس چهارم، شورای نگهبان با تفسیری که از قانون اساسی داشت، وضعیت را تغییر داد و همین باعث شد تا جناح چپ دیگر در هیچ  دوره‌ای نتواند از ظرفیت کامل خود استفاده نماید. خلاصه آنکه نمی‌توان از قبل روی افراد حساب کرد؛ بنابراین، لیست‌ها همیشه در دقیقه نود بسته شده است، به همین جهت نمی‌توانیم قاطع شایسته‌سالاری را در انتخاب افراد اعمال کنیم.
وی گفت: اگر نظارت به این شکل وجود نداشت و افراد با گرایش‌های مختلف- البته به جز کسانی که وابسته به منافقین و یا گروهک‌ها و سرویس‌های جاسوسی دیگر هستند- می‌توانستند در انتخابات شرکت کنند،‌ از این لیست 30 نفره تهران،‌ حداکثر 10 نفر را برای لیست انتخاب می‌کردم.

آفتاب یزد: مصوبات سه سفر قبلی اجرایی شده که روحانی به یزد می‌آید؟!
یک روزنامه حامی دولت از سفر رئیس‌ جمهور به استان یزد با وجود عملی نشدن مصوبات سفر قبلی ابراز تعجب کرد.
روزنامه آفتاب یزد، نوشت: در حالی که برخی دولتی‌ها سرگرم آمارسازی هستند مردم با طعنه و کنایه از یکدیگر می‌پرسند «وقتی مصوبات سفرهای قبلی به سرانجام نرسیده، هدف روحانی از سفر به یزد چیست؟»
این روزنامه در ادامه نوشت: حسن روحانی با احتساب سفر 19 آبان‌ماه 1398، برای چهارمین بار راهی یزد می‌شود. نخستین بار و سومین بار اما سفرها صرفا تبلیغاتی و برای تهییج مردم به شرکت‌ در انتخابات و رای دادن به شعارها و وعده‌های دولت تدبیر و امید بود و دو سفر دیگر،  یکی کاری و این یکی هنوز مشخص نیست! اما از قرائن و شواهد و احتمالات چنین برمی‌آید که در سخنرانی حسن روحانی میجایی برای شکستن بسیاری از بغض‌ها و عیان کردن بسیاری از گلایه‌ها باشد خاصه آن که این روزها حسین فریدون همان جایی است که بابک زنجانی که بقایی که خیلی‌های دیگر...!
نخستین شوک وارده آمده به یزدی‌ها پس از تعیین کابینه او و نظام گرفتن دولت؛ تعیین استانداری بازنشسته و غیربومی- اما یزدی‌تبار- و پا به سن گذاشته بود به گونه‌ای که عنوان مسن‌ترین استاندار دولت یازدهم به سید محمد میرمحمدی اردکانی تعلق گرفت.
او که طی مدت حضور در بین اهالی رسانه و منتقدین، به استاندار پروازی معروف شده بود! نتوانست انتظارات را برآورده سازد و در نهایت با کوله‌باری از نقدها راهی دیار پایتخت شد تا باقی مانده دوران بازنشستگی را با کارنامه‌ای نه چندان ناموفق بودن در سمت استانداری یزد بگذراند.
سفر دوم روحانی به یزد کاری بود
حسن روحانی در سخنرانی عمومی خود به این نکات توجه نشان می‌دهد:
- سال 95، سال شکوفایی و رونق اقتصادی ایران خواهد بود.
- گام‌ به گام به سمت جذب سرمایه داخلی و خارجی، رونق اقتصادی و اشتغال پیش خواهیم رفت.
- مسئولیت اصلی اقتصاد کشور باید بر عهده مردم و کارآفرینان باشد.
- باید همه توان خود را برای تقویت تولید داخلی به کار بگیریم.
و اما مصوبات سفر:
- اختصاص 970 میلیارد تومان برای اجرای 44 طرح
- افتتاح کلینیک تخصصی تامین اجتماعی بافق، کارخانه آگلومراسیون بافق،‌ خط‌آهن و ایستگاه کارخانه گندله‌سازی،‌ یک واحد گازی نیروگاه تابان،‌ پست برق 230، 400 اشکذر، 480 واحد مسکونی شهرک جوانان یزد،‌پروژه‌های ریلی و ابنیه و ایستگاه‌های اردکان و میبد و...
- اجرایی شدن طرح بزرگ انتقال آب از خلیج‌ فارس و دریای عمان به فلات مرکزی با 400 میلیون دلار از نکات بسیار مهم، تاکید رئیس وقت سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان یزد بر «صد در صدی بودن تخصیص اعتبارات» است نکته‌‌‌‌ای که به پاشنه آشیل حامیان دولت روحانی و استانداران و مدیران ستادی و عملیاتی دولت در یزد تبدیل شد زیرا در بررسی‌های به عمل آمده، تخصیص اعتبار در برخی موارد صفر درصد یا به تعبیری درست‌تر، مصوبات صد در صد کاغذی بوده است.
سومین سفر روحانی به یزد (19 اردیبهشت 96) هم انتخاباتی بود.
این بار هم حسن روحانی و اطرافیان حسن روحانی، لطف و همراهی یزدی‌‌ها را با کم‌لطفی آشکار دیگری پاسخ داد و یکی از ناموفق‌ترین استانداران تاریخ استان را برای ادامه کار به یزد فرستاد! محمود زمانی قمی که گویی تنها هنرش استاندار شدن بود پس از استانداری چند استان راهی یزد شد و اما یزدی‌ها این بار نه از حسن روحانی که از ناحیه مجلس و تصویب و اصلاح قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان،‌ خوش‌شانسی آوردند و از ادامه حضور یکی از پرابهام‌ترین و ناشناس‌ترین چهره‌هایی که نه رزومه قابل قبولی داشته و نه پیشینه به اصطلاح درست و درمانی! رهایی یافتند تا پس از سال‌ها سکان استانداری یزد از روی ناچاری به یک جوان اما کم‌تجربه و بی‌برنامه سپرده شود.
19 آبان‌ 98، چهارمین سفر حسن روحانی به یزد. در حالی که آسمان این روزهای یزد، ابری‌تر و رنجیده خاطرتر از همیشه است باز هم حسن روحانی به یزد می‌آید آن هم در هنگامه‌ای که سومین استاندار به کار گمارده شده از سوی او در چنبره رفاقت بازی،‌ انفعال در برابر مدیرانی خاص- تحمیلی، عدم استیلای کافی بر جایگاهی که در اختیار دارد و غرق شدن در برنامه‌ها و آدم‌های کوچک؛ گرفتار آمده و یزدی‌ها را به این نتیجه رسانیده که از آتش دولت‌ تدبیر و امید،‌ قطعا آبی گرم نخواهد شد و به همین دلیل است که؛ در حالی که برخی دولتی‌ها سرگرم آمارسازی هستند! مردم- با طعنه و کنایه- از یکدیگر می‌پرسند وقتی مصوبات سفرهای قبلی به سرانجام نرسیده؛ «هدف روحانی از سفر به یزد چیست؟!» مردم یزد بیشتر از آن که منتظر تشریف‌فرمایی حسن روحانی باشند و وعده‌های جدیدی که قطعا داد و حرف‌های تهییج‌کننده‌ای که خواهد زد،‌ منتظر رسیدن به پاسخی برای پرسش‌های فراوان خود هستند که با این همه وعده عمل نشده، به واقع هدف حسن روحانی از سفر به یزد چیست؟ و سوالی مهم‌تر و عمیق‌تر؛ چرا فقط یک وعده تلخ عملی شد آن هم واگذاری بدون تشریفات یک معدن به بخش خصوصی و چرا هیچ‌کس از عدم اجرایی شدن طرح‌های انتقال آب به یزد که بالاخره چه سرانجامی خواهد داشت، چیزی نمی‌گوید؟!

بازهم که به جای مردم سنگ عوام‌فریبان را به سینه می‌زنید!
یک روزنامه حامی دولت با بیان اینکه «مسئولان باید به اقتصاد سر و سامان بدهند و مشکلات اقتصادی را حل کنند» ادعا کرد مخالفت با برجام و FATF، بازی سیاسی و انتخاباتی است.
مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی می‌نویسد: «منافع ملی ما ایجاب می‌کند در خارج از مرزها با دشمنانی که علیه جمهوری اسلامی ایران و منطقه توطئه می‌کنند و قصد براندازی یا تضعیف این نظام را دارند مقابله کنیم. اگر دولت آمریکا و دولت‌های اروپایی به خود اجازه می‌دهند در این منطقه با هزاران کیلومتر فاصله دخالت کنند، ما که در این منطقه هستیم و دخالت‌های آنها امنیت و منافع ملی ما را به خطر می‌اندازد چرا برای خنثی کردن توطئه‌های آنها وارد عمل نشویم؟
... ما علاوه‌بر فریاد ضداستکباری و ضدمداخلات خارجی، باید در عمل نیز به کمک ملت‌های مظلوم منطقه بشتابیم و با توطئه‌های سلطه‌طلبان مقابله کنیم. فلسفه حمایت قدرتمندانه نظام جمهوری اسلامی از مردم مظلوم یمن، عراق، سوریه، لبنان و سایر مظلومان این است.
نکته مهم‌تر در این مبحث، توجه به مسائل داخلی است که بدون پرداختن دقیق به آنها نمی‌توانیم به وظایف برون‌مرزی خود عمل کنیم.
اولویت اول در مسائل داخلی به مردم تعلق دارد. در میان مسائل مختلف مربوط به مردم، معیشت در صدر قرار دارد. معیشت مردم، با استمرار منازعات میان مسئولین و جناح‌های سیاسی نه‌تنها بهبود نمی‌یابد بلکه هر روز سخت‌تر خواهد شد. فساد، که امروزه مشکل بزرگ اقتصادی کشور است، از همین‌جا شروع می‌شود و ادامه و گسترش می‌یابد. اگر تبلیغات کسانی که با حمایت ایران از ملت‌های مظلوم منطقه مخالفت می‌کنند در میان مردم طرفدار پیدا می‌کند، به همین دلیل است که بسیاری از مردم با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کنند و نمی‌توانند حمایت از ملت‌های دیگر که هزینه دارد را بپذیرند. مسئولان باید به اقتصاد سروسامان بدهند، مشکلات معیشتی مردم را حل کنند، بیکاری را ریشه‌کن نمایند، موانع کسب و کار را از بین ببرند و از هرجهت رفاه مردم را تأمین کنند تا کسی در داخل با حضور جمهوری اسلامی ایران در خارج مرزها مشکلی نداشته باشد.»
نویسنده می‌افزاید: «رتبه دوم در میان مسائل داخلی متعلق به جنگ قدرت میان متصدیان بخش‌های مختلف نظام است. مردم از ریزه‌کاری‌های این جنگ خبر دارند و می‌دانند که این منازعات و مانع‌تراشی‌ها برای خدا و حتی برای مصالح ملت و کشور و نظام نیست، بلکه برای این است که چرا بخشی از قدرت در دست تو باشد و به‌صورت کامل در اختیار من نباشد. حتی این را هم می‌فهمند که برجام اگر کار این دولت نبود و کار من بود خیلی هم خوب بود و اف‌ای‌تی‌اف هم چون مشکل این دولت را حل می‌کند نباید تصویب شود. اینها را مردم در کوچه و بازار و خانه و محل کار به زبان می‌آورند و تمام بازی‌های جدید رسانه‌ای و فضای مجازی علیه برجام و لوایح مرتبط را حقه‌های تبلیغاتی برای انتخابات می‌دانند. این، یعنی قربانی کردن منافع ملی در برابر مطامع شخصی و جناحی.» نویسنده البته تعمداً توضیح نداده که فساد عناصر با نفوذی مانند حسین فریدون، به باد دادن 18 میلیارد دلار از ذخایر ارزی، عدم حمایت از تولیدکنندگان که توان رونق اقتصاد ملی را دارند و ده‌ها موضوع از این قبیل، چه دخلی به برجام و FATF دارد؟! به‌عنوان مثال رونق‌بخشیدن به بخش مسکن و حمایت از انبوه‌سازان که می‌تواند در تیراژ میلیونی فرصت شغلی ایجاد کند، معضل بزرگ مسکن را مهار نماید و موجب کاهش تورم شود، چه ربطی به دیکته‌های پرخسارت خارجی دارد؟ آیا برای مبارزه با مفاسد کلان که غالباً ریشه در برخی مدیریت‌های ضعیف یا آلوده اجرایی دارد، نیازمند قاطعیت و پاکدستی و اهتمام دولت هستیم یا گردن کج‌کردن پیش دشمنانی که تحریم را با وجود برجام تشدید کردند و اکنون می‌خواهند به واسطه FATF، این فشار را متمرکز کنند؟! اگر در این میان سهمی برای بازی‌های سیاسی و انتخاباتی و عوام‌فریبی قائل باشیم، حتماً از آن کسانی است که با فریب مردم، مدعی شوند مشکلات اقتصادی، به واسطه باج دادن به دشمنان قابل حل است. اما متأسفانه امثال روزنامه جمهوری اسلامی هرگز، لب به انتقاد و اعتراض به این عوام‌فریبی‌های آشکار در سال‌های 92 و 94 و 96 نکردند. حالا هم در حالی تظاهر به نگرانی برای معیشت مردم می‌کنند که تکلیف خود را با عاملان قربانی‌کردن اقتصاد و سیاست ملی در مقابل زیاده‌خواهی و نفوذطلبی دشمن روشن نکرده‌اند.