kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۴۱۰۱
تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۳۹۸ - ۱۹:۱۷
بازخوانی مکتوب مستند « خارج از دید۲ »-۲۳

فمینیسم، پله اول براندازی از دید هیفوس و ولومل




سال 1379، هودفر کتاب دیگری منتشر کرد به نام «مشارکت عمومی در جامعۀ مدنی: راهنمای فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی.» در این کتاب نیز سعی می‌کرد به راه‌حلی روشن برای استفادۀ سیاسی از پوشش فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی برسد. این کتاب که دستورالعمل شورش و اعتراضات اجتماعی است با همکاری یک خبرنگار افغانی به نام نیلوفر پذیرا نوشته شده و ناتالی حق‌وردیان نیز آن‌را به فارسی برگردانده است. مبلغ حق التالیف این کتاب توسط موسسۀ جاسوسی حقوق و دموکراسی مشهور به آر.اَند.دی (R and D) به او پرداخت شده است. آر.اَند.دی در کانادا فعالیت می‌کند و پیام اخوان، از اعضای هیئت مدیرۀ آن از فعالان اصلی فرقۀ بهایی است.
هودفر با حمایت هیفوس و به نمایندگی از ولومل در سال 1385 مسئول اجرای پروژه‌ای فمنیستی و ضداسلامی در افغانستان نیز شد. طرح اصلی، ایجاد سند جدید ازدواج در افغانستان بود که در آن تمام حقوقی را که اسلام برای مرد قائل شده است از جمله حق حضانت، اذن خروج از کشور، حق طلاق و دیگر حقوق اسلامی را به بهانۀ حقوق زنان حذف می‌کرد. ولومل آشکارا هدف خود را حذف ادیان و از جمله اسلام از فرهنگ اعلام کرده است. اما هوشمندی ولومل در این است که می‌داند باید انگشت روی چه مسائلی بگذارد. مسائلی که به‌طور تاریخی در سنت و فرهنگ جوامع اسلامی حضور داشته و موجب صیانت از حقوق دو طرف شده اما حالا ولومل با تبدیل آنان به کمپین‌های سیاسی، با یک تیر دو نشان می‌زند: هم راه را برای پروژه‌های آزادترِ بعدی باز می‌کند و هم فرهنگ و سنت دینی در کشورهای مقصد را هدف قرار می‌دهد.
یکی دیگر از برنامه‌های ولومل این است که نیمی از نمایندگان مجالس کشورهای اسلامی زنان باشند. در ایران نیز این طرح ولومل یعنی زنانه کردن چهرۀ مجلس، توسط هما هودفر در انتخابات سال 1394 اجرایی شد. ولومل معتقد بود در صورتی‌که نیمی از مجالس کشورهای اسلامی زنانه شود، وضعیت فرهنگی آنان نیز دست‌خوش تغییر شده و حاکمیت احکام اسلامی دچار چالش می‌شود. این هم شگرد دیگر بنیادهای غربی است. در واقع، ولومل با کمک از نیروهایی مثل هما هودفر و با گرفتنِ حق حضور زنان در مجلس، آن را به شکل مسالۀ اسلام جلوه می‌دهد. این در حالی است که میانگین جهانی حضور زنان در مجالس کشورهای جهان چیزی حدود 20 درصد است و این مسئله هیچ ربطی به اسلام ندارد. در واقع ولومل با برنامه‌هایش به دنبال تغییر سبک زندگی در ایران و کشورهای اسلامی است؛ یا صریح‌تر، پایان دادن به اسلام و اخلاقیات سنتی که مرزهای حیا و عفت میان زن و مرد را مشخص کرده‌است.
شبکه‌‌سازی و برنامه‌ریزی راهبردی برای دگرگون کردنِ چهرۀ انتخابات در کشور به پشتوانۀ نهادهای خارجی تنها بخشی از فعالیت‌های هودفر بود. هودفر آشکارا مخالف نظام جمهوری اسلامی و در پی ساقط کردنِ این نظام بود. هودفر در گفت‌وگو با «داگ سویج» Doug Savage در آبان 1389 امام خمینی را مخالف حقوق سیاسی و اجتماعی زنان اعلام کرده‌بود و انقلاب اسلامی را عامل اصلی عقب‌گرد در وضعیت اجتماعی و حقوقی زنان دانسته بود.
آزادی زنان در دورۀ پهلوی که هودفر به آن اشاره می‌کند شامل کشف حجاب، حضور زنان در کاباره‌ها، فیلم‌های مستهجن، ایجاد محلاتی مانند شهرنو، فستیوال‌های زیبایی دختران، استفاده از ویژگی‌های جنسی زنان در تبلیغات تجاری برای فروش محصولات و مسائلی از این قبیل بود. چون اگر بحث بهداشت و آموزش، و حضور اجتماعی و سیاسی زنان در میان بود، تمام این موارد بعد از انقلاب اسلامی با سرعت زیادی رشد پیدا کرد. در دوران پهلوی، از نظر بهداشتی، امید به زندگی زنان 57 سال بود که بعد از انقلاب به 76 سال رسیده است. پیش از انقلاب، تنها 23 درصد جمعیت دانشجویان کشور را دختران و زنان تشکیل می‌دادند اما در دوران جمهوری اسلامی، 63 درصد جمعیت دانشجویان را زنان تشکیل می‌دهند. پیشرفت‌های علمی و ورزشی زنان نیز عموما به بعد از انقلاب برمی‌گردد. در واقع با نگاه به کارنامۀ رژیم پهلوی در مورد استفادۀ جنسیتی از زنان، نیات واقعی هودفر و فعالیت‌هایی که در ارتباط با حقوق زنان می‌کرد، آشکار می‌شود.
هم‌چنین هودفر در معاونت وقت زنان ریاست‌جمهوری نیز سخنرانی می‌کرد و در این معاونت دارای نفوذ و رفت‌وآمد شده بود. هودفر این ملاقات‌ها را به قصد جاسوسی و به‌دست آوردن اطلاعات انجام می‌داد. خود او در ایمیلی به مقامات ارشدش گفته بود: «این تجربه، یعنی در ایران بودن، پس از 6 سال دست داده است. زمان بیشتری لازم است تا شبکه‌ام را احیا کنم. این بعدازظهر می‌روم تا با دفتر زنان ملاقاتی داشته باشم و معاون امور زنان را ملاقات کرده و امیدورام بتوانم چیزهای فراوانی را درباره سیاست‌هایشان در سال پیش‌رو متوجه شوم.»
در خرداد 1395 هماهودفر به خاطر گردآوری غیرقانونی اطلاعات، جاسوسی، گرفتن پول از دولت‌های خارجی برای اجرای پروژه‌های غیرقانونی در داخل کشور و هم‌چنین همکاری آشکار با بنیادهای برانداز، ترویج فرهنگ غربی از جمله آزادی جنسی و همجنس‌بازی در میان زنان به شکل شبکه‌ای و نظام‌مند و هم‌چنین فعالیت آشکار علیه اسلام و نظام جمهوری اسلامی، بالاخره بازداشت شد. ممکن است برخی تصور کنند این نکته که او نیز مانند غنچه قوامی و دیگر جاسوسان دستگیر شده، یک فرد دوتابعیتی است، صرفا تصادف محض است. پس از بازداشت وی، برخی از رسانه‌های غربی اعلام کردند که در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان، هما هودفر در حال انجام برخی پژوهش‌های انسان‌شناسی بوده‌است. البته به‌وضوح مشخص است که پژوهش‌های انسان‌شناسی ارتباط چندانی با برگزاری انتخابات و وضعیت سیاسی کشور ندارند.‌هادی قائمی، سخنگوی تشکیلات کمپین حقوق بشر برای ایران نیز مدعی شد که هودفر در داخل ایران مشغول کار آکادمیک بوده است یعنی دنبال پژوهش و تحقیق. البته موضوع این پژوهش و تحقیق و ارتباط آن با انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی هیچ‌وقت از سوی آنان اعلام نشد.
اما هدف اصلی بنیاد هیفوس و هما هودفر و سازمان متبوعش ولومل- سازمان زنانی که تحت قوانین اسلامی زندگی می‌کنند- پایان دادن به احکام دینی در مسائل زنان است. مریم نمازی، کارمند هما هودفر در ولومل، کمیته‌ای به‌نام «کمیتۀ مسلمانان سابق» راه‌اندازی کرده که مختص نیروهای مرتد و از دین برگشته‌است. کمیته مسلمانان سابق که با حمایت ولومل تاسیس شده، آشکارا به تمسخر اسلام و احکام اسلامی می‌پردازد. خود مریم نمازی شخصا در پاریس و در محوطۀ موزۀ لوور برهنه شد. او هم‌چنین با توهین به کلمه الله در پرچم ایران، تصویری ضد خدا از خود به‌جای گذاشت. اما فعالیت‌های بنیادهیفوس درخصوص زنان به تنهایی نبود. فضای مجازی امکان فعالیت‌های گستردة بنیادهایی را داده است که با اهداف مشابه هم‌چنان فعال هستند بدون این‌که نیازی باشد در داخل ایران حضور داشته باشند.
فاطمه حقیقت‌جو متولد 1347 در تهران پس از انقلاب توانست به دانشگاه راه پیدا کرده و دکترای مشاوره گرفته و به‌عنوان مدرس در دانشگاه تهران مشغول شود. پس از این‌که شورای نگهبان صلاحیت او را برای دورۀ بعدی مجلس رد کرد وی یکی از نمایندگان تحصن‌کننده علیه نظام جمهوری اسلامی و رهبر انقلاب بود و اولین کسی بود که استعفایش در تاریخ 4 اسفند 1382 پذیرفته شد. کمی بعد و پس از خروج او از کشور بود که مشخص شد نظر شورای نگهبان دربارۀ عدم صلاحیت وی صحیح بوده است چرا که با جدا شدن از همسر خود به زندگی مشترک بدون ازدواج یا اصطلاحا ازدواج سفید روی آورد و بعدها نیز علنا کشف حجاب کرد و نشان داد که پایبندی حداقلی به احکام اسلامی ندارد. حقیقت‌جو پروژۀ یلدا را با بودجۀ وزارت خزانه‌داری آمریکا راه‌اندازی کرد و آموزشکدۀ توانا به‌عنوان حامی علمی پشت این پروژه ایستاد. آموزشکدۀ توانا خودش از بودجۀ موسسات وابسته به وزارت امورخارجه آمریکا مثل NED استفاده می‌کرد.
وب‌سایت یلدا که دفتر مرکزی آن در شهر بوستون در ایالت ماساچوست آمریکا قرار دارد، زنان را تشویق به کاندیداتوری در سطح شورای شهر و روستا می‌کرد و شعار ده زن، صد زن، هزار زن را به‌عنوان شعار خود قرار‌داده‌بود. تشکل‌هایی که یلدا به کاندیداها معرفی می‌کرد تشکل‌های غرب‌گرا بودند و به این ترتیب شبکه‌ای از اعضای زن شورای شهر در کنار تشکل‌های غیردولتی غرب‌گرا در عرصه‌های زنان و کودکان کار و محیط زیست با هم متصل می‌شدند تا بازویی اجرایی برای سرمایه‌گذاران اصلی، یعنی هیفوس هلند، خزانه‌داری و وزارت خارجۀ آمریکا در داخل خاک ایران و در دل شوراهای شهر به‌وجود بیاید. اما این آموزش‌ها فقط از طریق سایت یلدا انجام نمی‌شد. موسسۀ یلدا مقدمات سفر گرجستان را برای کاندیداها فراهم می‌کرد تا به این ترتیب بتوانند همگی حضوری در کارگاه‌های یلدا نیز شرکت کنند. موضوعات مطرح شده در کارگاه‌های گرجستان تحت عنوان‌های شش گام برای پیروزی در انتخابات، نظرسنجی در انتخابات، آمادگی استراتژیک برای انتخابات، روش‌شناسی و زمینه‌‌سازی برای پیروزی، هنر سخنوری، ساختن وجهۀ عمومی، طراحی و مدیریت پیام انتخاباتی، راهبرد ارتباط رسانه‌ای و یادگیری مشارکتی، همگی برای ایجاد یک شبکۀ بزرگ در درون شوراهای اسلامی شهر و روستا بود که تحت پروژۀ ترویج فمینیسم و غرب‌گرایی در میان زنان مسلمان ایرانی انجام می‌شد.
این پروژه، تشویق به کاندیداتوری زنان را از چشم‌انداز فرهنگ غربی انجام می‌دهد و هرگز زنانی که پایبند به اسلام و ارزش‌های دینی هستند مورد حمایت این پروژه‌ها قرار نمی‌گیرند. در عوض زنانی برای کاندیداتوری تبلیغ می‌شوند که با نظام و اسلام و فرهنگ سنتی جامعه دارای مشکل باشند یا حداقل در این زمینه‌ها واجد هیچ نظر و موضعی نباشند. این پروژه به این ترتیب، به نیروی انسانی و چیدنِ نیرو در مراکز انتخابی نظام می‌پردازد و مسالۀ زنان را تبدیل به مسئله‌ای سیاسی و بهانه‌ای برای مبارزه با اصل نظام جمهوری اسلامی و براندازی نظام می‌کند. اما کسانی که در این پروژه‌ها شرکت می‌کنند معمولا دچار این سؤالِ بسیار ساده نمی‌شوند که چرا دولت‌های غربی و بنیادهای برانداز برای ورود زنان به سیاست در ایران پول خرج می‌کنند؟
این شبکۀ بزرگ سرانجام توسط نیروهای امنیتی کشور شناسایی شد و شرکت‌کنندگان در این کارگاه‌ها نیز احضار شدند و درخصوص ارتباط یلدا با نهادهای برانداز آمریکایی به آنان اطلاع‌رسانی شد. تاکنون از مرتبطین داخلی شبکۀ یلدا نیز عالیه مطلب‌زاده و لیلا حقیقت‌جو بازداشت شدند.
اما این پایان کار نیست. شبکه‌هایی از این قبیل، همواره با سوءاستفاده از بی‌اطلاعی مشارکت‌کنندگان خود، و با بودجۀ دولت‌های خارجی و نهادهای برانداز غربی، راه‌های جدیدی برای ادامۀ فعالیت در داخل ایران پیدا می‌کنند. تنها راه مبارزه با این سوءاستفاده‌ها و حفاظت از آیندۀ فرهنگ و سنت این کشور، آگاهی تک تک مردم در برابر شبکه‌ها و بنیادهای غربی است و به قدرت‌های خارجی اجازه ندهیم تا از این مسائل به‌عنوان بهانه‌ای برای شکاف‌انداختن در اعتقادات و باورهای ما استفاده کنند.
18 اسفند 1396 روزنامۀ انگلیسی ایندیپندنت مقاله‌ای منتشر کرد به نام «چرا فمینیست‌های غربی از زنانی که در ایران به خاطر کشف حجاب بازداشت شده‌اند حمایت نمی‌کنند؟» مقاله را یک ایرانی‌تبار غرب‌گرا و سلطنت‌طلب به نام شاپی خرسندی در ستایش ایران قبل از انقلاب و سرزنش جریان چپ‌گرا در غرب نوشته بود.
ماجرا از این قرار بود که بعد از کشف حجاب چند زن ایرانی و حمایت گستردۀ رسانه‌های اصلی غرب از این جریان، جریان چپ‌گرا در غرب حاضر به حمایت گسترده از جریان کشف حجاب در ایران نشد. نویسندۀ این مقاله که از بی‌اعتنایی این جریان نسبت به کشف حجاب در ایران خشمگین است، اما پرده‌ای از واقعیت برمی‌دارد. اغلب نیروهای چپ از آن‌چه در ایران به‌عنوان جنبش فمینیسم مطرح شده حمایت نمی‌کنند چون که می‌دانند آن‌چه در ایران مطرح شده در واقع یک حرکت راست‌گرا از جریان سلطۀ جهانی، با حمایت آژانس‌های اطلاعاتی، به قصد اسلام‌ستیزی و کاملا استعماری است.
در واقع در دیدگاه جریان نوین استعماری، فرهنگ شرقی و اسلامی و نمادهای آن مانند حجاب، فرهنگ پست‌تر و فرودست‌تر محسوب می‌شوند و فرهنگ غربی به‌عنوان فرهنگ برتر به جهانیان معرفی می‌شود. این جبهه‌آرایی، کاملا تکرار تاریخ استعمار است که حالا در قالب نوین باز تعریف شده است. به این ترتیب آشکارا بود که غربی‌ها خصوصا در مورد غرب آسیا از همان ابتدا خواهان تقویت آزادی‌های جنسی زنان و فعالان فمینیستی بودند. بهترین ابزار برای تقویت این جنبش در قرن بیست و یکم اما استفاده از ابزار فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است. به‌زودی جنبش نواستعماری زنان یعنی استفاده ابزاری از جذابیت‌های جنسی زن، تحت حمایت دولت‌های غربی، به بخش مهمی از آتش جنگ نرم علیه ایران بدل شد.