kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۳۸۹۱
تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۳۹۸ - ۱۹:۵۱

ارزش معرفت و تفکر از نگاه امام حسن عسکری(ع)



 محمدمهدی رشادتی
هدف نهایی انسان
امام عسکری(ع) در پاسخ به این پرسش که ما برای چه آفریده شده‌ایم؟ فرمود: برای علم و عبادت (للعلم والعبادهًْ) (پیشوای یازدهم؛ ص 36 به نقل از احقاق‌الحق ج 12، ص 473)
مطابق آموزه‌های اسلامی کمال نهایی انسان علم و معرفت است و عبادت و تقوا و اخلاص و مفاهیمی از این دست از جمله مهم‌ترین وسائل رسیدن به مقام معرفت می‌باشد. سایر کمالات همچون رستگاری، بهشت، قرب و رضوان الهی از نتایج و ثمرات علم محسوب می‌شود و همه این دستاوردها نیز از مصادیق رحمت الهی به‌شمار می‌رود. البته معرفت و علم، مراتب گوناگونی دارد که بالاترین درجه آن معرفت یقینی است. بدون تردید همین درجه از معرفت است که آن‌چنان آثاری درخشان به همراه دارد. (دین‌شناسی، ص 69-33 و آموزش فلسفه، ج 2، ص 402)
آیت‌الله بهجت می‌فرماید: مقصد نهایی سیر و سلوک پویندگان راه خدا، رسیدن به قله یقین (معرفت و علم یقینی) و شهود قلبی حضرت حق است و از طریق «تفکر در مسائل علمی و دوام ذکر» می‌توان به این مقصد دست یافت. (زمزم عرفان، ص 117-115) در روایات داریم که نهایت فضیلت‌ها علم است: غایهًْ‌الفضائل العلم. قیمت و ارزش هر انسانی به میزان علم اوست.
عزتی شریف‌تر از معرفت نیست. علم نخستین راهنمای انسان و شناخت خدا، مقصد نهایی اوست. (غررالحکم، ج 2، ص 177-116-185)
ارزش مجلس علم
شهید مطهری نقل می‌کنند: مردی از انصار از پیامبر(ص) پرسید: اگر قرار باشد میان شرکت در یک مجلس علمی و شرکت در تشییع جنازه و دفن مؤمنی یکی را انتخاب کنیم، به نظر شما کدام مهم‌تر است؟ فرمود: اگر افراد دیگری هستند که همراه جنازه بروند و آن را دفن کنند، در مجلس علم شرکت کن. زیرا شرکت در یک مجلس علم از حضور در هزار تشییع جنازه و از هزار عیادت بیمار و از هزار شب عبادت و هزار روز روزه و هزار درهم تصدق و هزار حج غیرواجب و هزار جهاد غیرواجب بهتر است.
این کجا و حضور در محضر عالم کجا؟ مگر نمی‌دانی به وسیله علم است که خدا اطاعت می‌شود و به وسیله علم است که عبادت خدا صورت می‌گیرد. خیر دنیا و آخرت با علم است، همان‌طور که شر دنیا و آخرت با جهل و نادانی است. (داستان راستان، ص 370)
تکریم عالم توسط امام هادی(ع)
نقل می‌کنند: یکی از فقیهان شیعه در مناظره با شخصی از دانشمندان مخالف اسلام به پیروزی دست پیدا می‌کند. پس از آن وی خدمت امام هادی(ع) می‌رسد. امام(ع) در مجلسی در جمع تعدادی از علوی‌ها و هاشمی‌ها حضور داشت. تا چشم حضرت به آن فقیه افتاد، به احترام او از جا برخاست و او را با تکریم و تجلیل بسیار در صدر مجلس نشاند. این نحوه برخورد امام با آن دانشمند، بر حاضران گران آمد. یکی از افراد مسن هاشمی‌ها گفت: ای پسر رسول خدا، چرا شما او را بر سادات بنی‌هاشم مقدم داشتید؟ حضرت فرمود: آیا در قرآن نخوانده‌اید که: خداوند درجات و امتیازات را برای علم و ایمان قرار داده است و نه برای شرافت در نسب؛ یرفع‌الله الذین آمنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات (مجادله، 11) و آیا در قرآن نخوانده‌اید که خدا مقام علم را بالا برده است؛ هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون (زمر، 9) بنابراین شما هرگز نباید این احترام و تجلیل را مورد اعتراض قرار دهید. بدانید کاری که این فقیه انجام داده و در مجمعی از حق دفاع کرده و با اقامه دلایل و براهین، منطق دشمن اسلام را درهم شکسته است از هر شرافت نسبی بالاتر است. از رسول اکرم(ص) نقل است: اگر مؤمنی پس از مردن، یک ورقه که بر آن مطالب علمی نوشته باشد، یادگار بگذارد، آن یک ورقه در روز قیامت میان آن مؤمن و آتش جهنم حجاب می‌شود و مانع از رسیدن آتش دوزخ به او می‌گردد. (اسلام مجسم، صص 40-39)
بدانم و بمیرم بهتر است
شهید مطهری می‌نویسد: ابوریحان بیرونی دانشمند معروف اسلامی در حال فوت بود. او همسایه‌ای فقیه داشت. همسایه به عیادت ابوریحان آمد. دید که دیگر در بستر افتاده و حالت رو به قبله دارد و چیزی از عمرش باقی نمانده است. ابوریحان از او مسئله‌ای در باب ارث پرسید: فقیه تعجب کرد، گفت: حالا چه وقت سؤال است؟ ابوریحان گفت: می‌دانم که خواهم مرد اما آیا اگر بمیرم و پاسخ این مسئله را بدانم بهتر است یا بمیرم و ندانم؟ گفت: بمیری و بدانی بهتر است. ابوریحان گفت: پس جوابم را بده. جوابش را گفت. آن فقیه مدعی است که من هنوز به خانه خود نرسیده بودم که صدای گریه زن‌ها از خانه ابوریحان بلند شد. (فطرت، ص 76)
تفکر؛ عبادت حقیقی
امام یازدهم(ع) فرمود: لیست العباده کثره الصیام و الصلاه و انما العباده کثره التفکر فی امر الله.
عبادت به زیاد روزه گرفتن و زیاد نماز خواندن نیست بلکه زیاد اندیشه کردن در امر خداست. (تحف العقول، ص 518)
 یکی از اصول تعلیمات قرآن، دعوت به فکر کردن و تدبر نمودن است.
زمینه‌های تفکر
قرآن کریم سه موضوع را برای تفکر، مفید و آموزنده معرفی می‌کند: 1) طبیعت و جهان خلقت: تفکر در مخلوقات خدا برای پی بردن به رازها و اسرار آفرینش. قل انظروا ماذا فی السموات و الارض؛ به مردم بگو: دقت و مطالعه کنند ببینند در آسمان‌ها و زمین چه چیزهایی هست. (یونس، 101) 2) تاریخ: تفکر در تاریخ و زندگی گذشتگان برای شناختن و پی بردن به سنن و قوانینی که خداوند برای جوامع بشری وضع کرده است: پیش از شما سنت‌ها و قانون‌هایی عملاً به وقوع پیوسته است، پس در زمین و آثار تاریخی گذشتگان کاوش کنید و ببینید پایان کار کسانی که حقایقی را که از طریق وحی به آنها عرضه داشتیم، دروغ پنداشتند، به کجا انجامید.» (آل عمران، 137)
3) تفکر در احوال و اعمال خود انسان. قرآن از جهان خارج از انسان به آفاق و از جهان درون انسان به انفس تعبیر می‌کند و از این راه اهمیت ویژه ضمیر انسانی را گوشزد می‌نماید: سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق؛ ما آیات قدرت و حکمت خود را در آفاق جهان و نفوس انسانها کاملاً واضح می‌گردانیم تا معلوم شود که خدا و آیاتش برحق است. (فصلت، 53)
کانت فیلسوف آلمانی جمله‌ای دارد که شهرت جهانی پیدا کرده و در لوح قبرش نیز حک شده است. او می‌گوید: دو چیز است که اعجاب انسان را سخت برمی‌انگیزد: یکی آسمان پرستاره‌ای که بالای سرما قرار گرفته است و دیگری وجدان و ضمیری که در درون ما قرار دارد (بیست گفتار مرتضی مطهری، ص 312 و انسان و ایمان، مطهری ص 94-92)
در حدیث داریم که: برترین عبادت مداومت تفکر درباره خدا و قدرت اوست. یعنی در صفات و افعال خدا بیندیشید نه در ذات و کنه صفات او زیرا که این کار باعث سرگردانی و پریشانی عقل است. گروهی درباره خدای بزرگ فکر می‌کردند. پیامبر(ص) فرمود: درباره آفرینش اندیشه کنید نه درباره ذات خدا برای اینکه هرگز توانایی درک عظمت او را ندارید. (درس‌هایی از اخلاق، ص 147)
از حضرت عیسی پرسیدند: چه کسی از همه مردم برتر است؟ فرمود: فردی که سخنش ذکر و یاد خدا، سکوتش اندیشه و نگاهش پند و عبرت است. رسول خدا(ص) فرمود: چشمانتان را از عبادت بهره‌مند سازید. پرسیدند، بهره‌مندی چشم از عبادت چیست؟ فرمود: نگاه به قرآن و اندیشه نمودن در آن و پند گرفتن از شگفتی‌های آن است. (مجموعه ورام ج 1 ص 457-456)
اعتبار فکر بستگی به موضوع تفکر دارد
مقداد از یاران باوفای علی(ع) می‌گوید: روزی پیش ابوهریره رفتم و از قول پیامبر نقل کرد: فکر کردن یک ساعت بهتر از یک سال عبادت است. نزد ابن عباس رفتم و از قول پیامبر  گفت: فکر کردن یک ساعت بهتر از هفت سال عبادت است. یکی دیگر از اصحاب از قول پیامبر نقل کرد: فکر کردن یک ساعت بهتر از هفتاد سال عبادت است. تعجب کردم. حضور رسول خدا رفتم و مسئله را پرسیدم. فرمود: هر سه نفر راست می‌گویند. سپس آنها را به حضور طلبید و از ابوهریره پرسید: چگونه و درباره چه فکر می‌کنی؟ گفت: برطبق قرآن من درباره اسرار آسمان و زمین می‌اندیشم. حضرت فرمود: فکر کردن یک ساعت تو بهتر از یک سال عبادت است. سپس از ابن عباس پرسید. تو چگونه می‌اندیشی؟ گفت: من درباره مرگ و وحشت روز قیامت می‌اندیشم. فرمود: فکر کردن یک ساعت تو بهتر از هفت سال عبادت است. این بار از نفر بعدی پرسیدند: تو درباره چه چیزی فکر می‌کنی؟ گفت: من درباره آتش جهنم و وحشت و سختی آن می‌اندیشم. فرمود: فکر کردن یک ساعت تو بهتر از هفتاد سال عبادت است. بنابراین روشن شد که ارزش و پاداش تفکر بستگی دارد به نیت افراد و اینکه درباره چه چیزی فکر می‌کنند. موضوع تفکر هر مقدار که با ارزش‌تر باشد، فکر نیز اعتبار بیشتری می‌یابد. (یکصد موضوع و 500 داستان، ص 160)
داخل مسجد مدینه دو گروه حضور داشتند. یکی مشغول عبادت و ذکر و دیگری مشغول مباحثات علمی بودند. پیامبر(ص) از دیدن آنها خوشحال شده و فرمود: هر دو گروه برخیر و سعادتند، اما من برای تعلیم و یاد دادن فرستاده شده‌ام، آنگاه خود در حلقه گروه دوم که کار فکری می‌کردند نشستند. (داستان راستان، ص 25)
ای برادر تو همان اندیشه‌ای
                 ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای
(مثنوی، دفتر 277-2)
فکر را ای جان به جای شخص دان
          زآنکه شخص از فکر دارد قدر و جان
 (مثنوی، دفتر 3677-5)
از یک اندیشه که آید در درون
            صد جهان گردد به یک دم سرنگون
(مثنوی دفتر 1029-2)