اخبار ویژه
از توسعه به قیمت له شدن مردم تا شعار عدالتخواهی کارگزاران
یک کارشناس سیاسی و فرهنگی در نقد بیانیه اخیر حزب کارگزاران گفت: عاملان مشکلات موجود، طلبکار عدالت شدهاند.
شهریار زرشناس در گفتوگو با روزنامه جامجم اظهار داشت: اینکه کارگزاران در مقام یک مدعی و یک ناصح و مصلح ظاهر شده است و اینگونه وانمود میکند که آمده تا روند نابسامان امور را به سامان برساند در صورتی که این حزب، مسئول و چه بسا متهم و مقصر دشواریها و نابسامانیهای کنونی اقتصادی کشور است و اگر قرار است این حزب موضعی بگیرد قطعا موضع ناصحیت نخواهد بود بلکه باید موضع پاسخگویی باشد.
حقوقهای معوقه و شرایط دشوار معیشتی کارگران، عمدتا نتیجه سیاستهای اقتصادی حزب کارگزاران و نتیجه نحوه و نوع خصوصیسازی این حزب بوده است. مسئولان این حزب به دنبال این هستند که از اعتراضاتی که نتیجه سیاستهای اقتصادی خودشان است به عنوان فرصت استفاده کنند و به عنوان مدعی ظاهر شوند. وی با اشاره به نسخه اقتصادی کارگزاران در دولت سازندگی گفت: این نسخه توسط عدهای از مدیران در سال 68 برای بازسازی اقتصاد کشور، انتخاب شد. آن مدیران در سال 1375، حزب کارگزاران را تاسیس کردند و در سالهای 68 تا 76، ریلگذاری زیرساختی اقتصاد ایران را در دوران موسوم به سازندگی انجام دادند. از سال 76 به بعد هم علیرغم اینکه جریان اصلاحات ظاهرا قدرت را به دست گرفت باز هم سیاستگذاری اقتصادی کشور از نظر رویکرد و الگو و اندیشه، تداوم همان خط فکری مدیران قبلی بود. به علاوه اینکه برخی از مدیران عضو کارگزاران هم در دولت اصلاحات بودند.
زرشناس خاطرنشان کرد: در دولت کنونی، بخشی از مدیران کارگزارانی به عنوان مسئول حضور دارند و الگوی اقتصادی اجتماعی حاکم نیز همان الگوی نئولیبرالی است. این سیاستها، حرکت انقلاب در مسیر اجرای عدالت را کند و ایجاد مشکل کرده است. توسعه مدنظر این حزب، توسعه سرمایهداری است و نتایجی که داشته، همگی در تقابل با عدالت است و حالا اینها مدعی هستند عدالت از مسیر سیاستهای توسعهای این حزب میگذرد.
همین مدیران در سالهای 69 و 70، میگفتند حتی به قیمت له شدن گروههایی از مردم باید به توسعه برسیم. این در حالی است که سودانگاری سرمایهدارانه در این مدل، عدالت را قربانی میکند. الان هم که حزب کارگزاران میگوید راه عدالت از توسعه میگذرد به همین معناست که در این الگو، تقدم با توسعه است و توسعه آنها بدون عدالت است.
این کارشناس اقتصادی افزود: باید به روند خصوصیسازی سالهای 68 تا 76 برگردیم که مستقیما کارگزاران در راس بودند. نشریه صبح در سالهای 77- 76 ویژهنامهای درباره دو نفر از وزیران دولت اصلاحات که هر دو هم کارگزارانی بودند منتشر کرد و در آن دقیقا چند نمونه از فرآیندهای اقتصادی را به صورت مستند تشریح کرد. در این فرآیندها یک وزیر یا یک مدیر، یک شرکت به نام مثلا یکی از اقوامش تاسیس میکرد و بعد به جای اینکه در قالب تعاونی یا سهامی یا گونههای دیگری که میتوان اکثر مردم را وارد کرد عمل شود کارخانهها و تجارتخانهها تحت عنوان خصوصیسازی به این شرکتها واگذار شد. ما انبوهی از نمونههای این خصوصیسازی را در دوره سازندگی داشتیم.
زرشناس گفت: در همان دوران سازندگی و اعتراضات اسلامشهر معروف است که یکی از مدیران وقت به عنوان راهحل میگفت که باید باتوم و سپر بخریم. سیاستهای نئولیبرالی در هر جای دنیا که اجرا شده موجب تشدید فقر و فاصله طبقاتی شده است.
از لُمپنیسم توبه کردهاید که نقاب گفتوگو به صورت میزنید؟!
یک روزنامه زنجیرهای و حامی فتنه، در حالی تیتر «گفتوگو، سد راه لُمپنها در انتخابات» را تیتر کرد که رفتار فتنهگران در سال78 و 88، مصداق کامل و جامع لُمپنیسم است.
روزنامه اعتماد ذیل تیتر «گفتوگوی اصلاحطلبان و اصولگرایان، سد راه لُمپنها در انتخابات» نوشت: از آشتی ملی، طرحی که سیدمحمد خاتمی ارایه کرد تا میثاقنامه گفتوگوی ملی که این روزها، اخباری از آن به گوش میرسد، فراز و فرودهای فراوانی طی شده است. چنانکه پیرو حوادث پس از انتخابات 88 و عواقب تصمیماتی که برای مقابله با اتفاقات آن سال اتخاذ شد، شکافی میان نیروهای سیاسی پدید آمد که به نحوی دیگر میان پایگاه اجتماعی این دو جریان سیاسی نیز فاصله انداخت.
پس برای مقابله با این شکاف که در عرصه سیاسی و اجتماعی اتفاق افتاده بود، سیدمحمد خاتمی، ایده «آشتی ملی» را در ۱۹ بهمنماه 95 مطرح کرد و واکنشهای فراوانی ازسوی دو جریان سیاسی به این طرح شد. با آنکه برخی اصولگرایان نیز بهطور کلی نوعی سکوت توام با رضایت پیشه کردند اما در همان روزها دیگر چهرههای سیاسی به مقابله با آن پرداختند. رییس قوه قضاییه وقت این طرح را به «رسانههای بیگانه» نسبت داد و احمد توکلی نیز در حساب کاربریاش در توییتر نوشت: «با آشتی ملی موافقم. اما مقدمه آشتی ملی پذیرش اشتباه و عذرخواهی رسمی دولت اصلاحات است.» از آن روز تا امروز لزوم گفتوگو در محورهای متعددی مطرح شده است. از مهمترین محورهای گفتوگو میتوان به گفتوگو بین جریان نیروهای اصلاحطلب و اصولگرا، گفتوگوی درونگفتمانی و گفتوگو میان وزارت کشور و شورای نگهبان اشاره کرد. محورهایی که چهرههای سیاسی و مقامات کشوری در اظهارنظرهای دیروز خود به آنها پرداختهاند.
این روزنامه سپس از قول احمد مازنی عضو فراکسیون امید در مجلس مینویسد: «پیش از این با سیدمحمد خاتمی، نجفقلی حبیبی، بهزاد نبوی، علی شکوریراد، غلامحسین کرباسچی، غلامحسین محسنیاژهای، احمد توکلی و محمدرضا باهنر نیز درباره گفتوگوی ملی صحبت کردهام.» در این زمینه میثاقنامه انتخاباتی گفتوگوی ملی در حال تهیه است. همزمان درون مجلس هم مجمع گفتوگوی ملی را تشکیل دادهایم که از یک جمع ۲۵ نفره از طیفهای مختلف تشکیل و تاکنون 6 جلسه از این مجمع نیز برگزار شده است.» مازنی افزود: «هر قدر ما افکار عمومی را به فضای گفتوگومحور در کشور نزدیک کنیم، مردم انتخابهایشان دقیقتر میشود. صدای لمپنها معمولا بلندتر است اما اگر در کشور گفتوگوی منطقی شکل بگیرد، میتوان صدای لمپنها را پایین آورد و آن صداها دیگر تاثیری نمیگذارد.
روزنامه ایران هم از قول مازنی نوشت: نهمین جلسه گفتوگوی ملی دو هفته پیش در دفتر محمدرضا عارف برگزار شده و بجز عارف رئیس فراکسیون امید، سیدمحمد صدر، محمدرضا باهنر، سیدمحمدحسن ابوترابی فرد، عزتالله ضرغامی و احمد توکلی اعضایی هستند که نسبتاً منظم در این جلسات شرکت میکنند. مجید انصاری، عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز هم گاهی در جلسات حضور مییابد و قرار است علی آقامحمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم به این جمع اضافه شود. مازنی البته گفته که از علی عسکری، رئیس سازمان صدا و سیما هم دعوت شده در این جلسات شرکت کند که تاکنون به خاطر تداخل برنامههایش با جلسات نتوانسته حضور یابد.
یادآور میشود لُمپن اصطلاحاً به عناصر قانونشکن و لات مسلک و چاقوکش که رعایت قانون و حقوق عمومی را نکنند اطلاق میشود. و با این معنا باید از عناصر فعال در فتنه 88 که مجبور شدهاند دنده عقب بگیرند و دوباره به اسم آشتی و گفتوگوی ملی تلهگذاری کنند پرسید: آیا از شما قانونشکنتر و لاتمسلکتر در فضای سیاسی پیدا میشود؟
آیا همین خاتمی و سایر سران فتنه نبودند با القای تقلب مردم را- که بعداً خاتمی اعتراف کرد دروغ بوده- در مقابل رأی اکثریت دعوت به شورش کردند و فضا را برای اوباشگری گروهکهای ضدانقلابی و عناصر وابسته به سرویسهای جاسوسی بیگانه مهیا کردند؟ کدام آشتی؟ مگر می شود بین دزد و قاتل و جنایتکار با پلیس و قربانی و کسی که دزد به اموالش زده آشتی برقرار کرد؟ همچنان عذرخواهی از پیشگاه ملت و نظام بهخاطر خیانت و وطنفروشی بزرگ سال 88 و همسویی با سناریوی دشمن که به دادن گرای تحریمهای اقتصادی ختم شد، بر گردن سازماندهندگان فتنه سنگینی میکند و البته موضوع مجازات آنها، بحث جداگانهای است.
خیز مشاور خاتمی برای زدن برچسب پفیوز به اصلاحطلبان
در حالی که یک اصلاحطلب میگوید باید در انتخابات شرکت کنیم، یک اصلاحطلب دیگر میگوید اصلاحطلبان اگر در انتخابات به شکل مشروط شرکت نکنند، پفیوز هستند! اظهارات اخیر عبدالله ناصری در حالی است که کارشناسان معتقدند اصلاحطلبان مانند همیشه از این بازارگرمیها و شرطگذاریها و مظلومنماییهایی انجام میدهند اما در عین حال در انتخابات هم شرکت میکنند و حال آنکه شورای نگهبان هرگز، شرطگذاری در انتخابات را نپذیرفته است؛ بنابراین به نظر میرسد سخنان ناصری (مشاور خاتمی) نوعی خودزنی و استقبال پیشاپیش از عنوان پفیوز است.
روزنامه آرمان اخیرا از قول یک نماینده اصلاحطلب نوشت: تحت هر شرایطی لیست انتخاباتی میدهیم. چند دیدگاه در رابطه با انتخابات مجلس یازدهم در بین ما اصلاحطلبان مطرح شده است. یک دیدگاه این است که ما نه تنها تحریم نمیکنیم، بلکه مشارکت فعالی داریم و تحت هر شرایطی هم لیست میدهیم. یک دیدگاه هم 180 درجه نقطه مقابل اینهاست که میگویند ما برای لغو نظارت استصوابی شرط میگذاریم و اگر این کار انجام شد، ما شرکت میکنیم، فعال میشویم و لیست میدهیم؛ این بحث به حضور مشروط در انتخابات مشهور شده است. اما عبدالله ناصری مشاور خاتمی به ایلنا گفته است: اصلاحطلبان باید بپذیرند اگر شرکت در انتخابات را مشروط نکنند، نزد جامعه مدنی و مردم بهعنوان نامردان و پفیوزهای سیاسی قلمداد خواهند شد.
بنابراین شرایط تاریخی اینگونه است که اصلاحطلبان نباید تنور انتخابات را برای جریان مقابل گرم کنند بلکه باید شرایط معقول بگذارند.
زیباکلام: مردم از اصلاحطلبان قطع امید کردهاند
اصلاحطلبان ناتوانند از اینکه بابت حمایت از لیست امید و حسن روحانی به مردم پاسخ دهند.
صادق زیباکلام در پاسخ به این سوال نامهنیوز که آیا «ابتکار شورای عالی سیاستگذاری در تشکیل کارگروه «تعامل با شورای نگهبان» جواب میدهد یا خیر؟» گفت: خیر و تأکید میکنم خیر. اینها همهاش برای دلخوش کردن پایگاه اجتماعی است. در واقع شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان میخواهد به سرمایه اجتماعی این جریان بگوید که در حال انجام اقداماتی برای ورود پرقدرت به عرصه انتخابات مجلس است اما واقعیت مطلب را باید در جای دیگر جستوجو کرد. این شورا نمیتواند بابت حمایت از لیست امید و حسن روحانی به مردم پاسخ دهد و حالا نمیداند با چه زبانی از مردم برای شرکت در انتخابات دعوت کند و به آنها بگوید که مانند سال 92، 94 و 96 پای صندوقهای رأی بیایند و به فهرست مورد تأیید اصلاحطلبان رأی بدهند. وی افزود: شورای نگهبان اگر در تأیید صلاحیت نامزدها از انتخابات مجلس دهم سختگیری بیشتری نکند، قطعا سختگیریاش کمتر نخواهد بود بنابراین همه این حرفها با هدف دادن روحیه به کسانی است که از اصلاحطلبان قطع امید کردند.
چند هفته پیش هم اعلام کردند که با وزیر کشور دیدار کردیم و دیدار با آقای روحانی و آقای جهانگیری هم در دستور کار است اما این دیدارها هیچ تأثیری ندارد و صرفا کاربردش دادن روحیه به پایگاه اجتماعی مستأصل و ناامید جریان اصلاحات است.
جواب همه این حرفها را آقای کدخدایی در یک جمله داد و اعلام کرد «نیاز به این دیدارها نیست و اصلاحطلبان اگر راست میگویند به قانون تمکین کنند». معنای حرف آقای کدخدایی این است که شورای نگهبان هر کسی را رد صلاحیت یا تأیید صلاحیت کرد در چارچوب قانون بوده است. زیباکلام در پاسخ به این سؤال که آیا وزرای جدا شده از دولت روحانی میتوانند با نامزدی در انتخابات، قوتی به لیست اصلاحطلبان ببخشند؟ گفت: خیر، شانس و امید موفقیتشان در انتخابات مجلس حتی از آقای لاریجانی کمتر است.
تاریخ مصرف طیف لاریجانی برای اصلاحطلبان تمام شده؟!
همزمان با شانه خالی کردن اصلاحطلبان از مسئولیت عملکرد دولت، یک عضو حزب اعتماد ملی میگوید ائتلاف ما حامیان دولت، ضربه سنگینی به اصلاحطلبان وارد کرده است.
در حالی که برخی اصلاحطلبان، دولت روحانی را رحم اجارهای خود توصیف کرده بودند، اسماعیل گرامی مقدم به نامه نیوز گفت: ما دریافتهایم که ائتلاف با حامیان دولت ضربه سنگینی به اصلاحطلبان وارد کرد. از این رو بنا داریم تا به هویت اصلاحطلبی خود بازگردیم و صرفاً با احزاب اصلاحطلبان ائتلاف شکل بگیرد تا علاوه بر آنکه سرمایه اجتماعی جبهه اصلاحات بازسازی شود، نیروهای با کیفیتی وارد مجلس شوند؛ نیروهایی که واقعاً به اصلاحات و احقاق حقوق مردم باور داشته باشند.»
وی درباره انتقادها از لیست امید گفت: همواره ما در برابر این پرسش بودهایم که لیست امید تا چه حد توانست پاسخگوی خواستههای مردم و مشخصاً رأیدهندگان باشد؟ اکنون برای برطرف کردن این نقیصه کارگروه پایش و ارزشیابی به شورای سیاستگذاران و سازمان ائتلاف اضافه شد. وظیفه این کارگروه بررسی عملکرد منتخبان بعد از انتخاب است. از سوی دیگر در این دوره به اندازه توانمان لیست میدهیم یعنی دیگر با هر جریانی ائتلاف نمیکنیم و لیست کیفی خواهد بود. مثلاً اگر در تهران نتوانستیم 30 نفر افرادی که حقیقتاً به اندیشههای اصلاحطلبی باور دارند، در لیست بگنجانیم، الزاماً لیست 30 نفره نخواهیم داد. در مجموع تمام تلاشمان این است که لیستمان با کیفیت باشد».
گرامی مقدم در پاسخ به این پرسش که آیا باز هم شاهد خروج برخی از منتخبان از عنوان اصلاحطلبی بعد از انتخابات خواهیم بود یا خیر، گفت: «بدعت زشتی در سال 94 گذاشته و آن خروج برخی از لیست امید بود که با سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به پیروزی رسیده بودند؛ مشخصاً آقایان کاظم جلالی و بهروز نعمتی بعد از آنکه وارد مجلس شدند به اصلاحطلبان پشت کردند و از سرمایه این جناح سوء استفاده کردند یا حتی خود آقای لاریجانی هم که با حمایت اصلاحطلبان در قم به مجلس آمد بعد از تشکیل مجلس، حمایت اصلاحطلبان را نادیده گرفت. در حال حاضر ما سعی کردیم که شیوه ائتلاف خود را اصلاح کنیم.
یادآور میشود اخیراً حسین مرعشی درباره حمایت از لاریجانی و طیف او در انتخابات گفته بود ما روی اسب بازنده شرطبندی نمیکنیم. این در حالی است که افراطیون مدعی اصلاحات و اعتدال، بیشترین استفاده را از طیف لاریجانی در جریان تصویب برجام کردند. بعدها کرباسچی نام این کار را سربازگیری از جناح مقابل توصیف کرد.