نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
حرمتشکنی عاشورای حسینی(ع) در روزنامه مدعی اصلاحات
سرویس سیاسی-
روزنامه زنجیرهای همدلی با حرمتشکنی عاشورای حسینی در مطلبی تأملبرانگیز با عنوان «آیا رنگ تشیع سیاه است؟» نوشت: «از نظر روانشناسی رنگها، مشکی حزن و اندوه و افسردگی ایجاد میکند و میتواند باعث حالت تهوع شود. به همین خاطر است که در هواپیما از رنگ سیاه هیچ استفادهای نمیشود. رنگ سیاه، نماد ظلمت است، شادی و انبساطخاطر را از بین میبرد و زمینه خودکشی در افرادی را که در بحراناند، افزایش میدهد. این رنگ آثار روانی مخربی دارد. در یک پژوهش نشان داده شده هنگامی که یک پل که رنگش سیاه بود و خودکشیهای بسیار روی آن انجام میگرفت را به رنگ سبز تغییر دادند، آمار خودکشی بر روی آن به میزان قابل توجهی کاهش یافت».
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«تزریق این همه سیاهی به جان فضای عمومی و طبلکوبیهای گوشخراش و آلودگیهای صوتی و سوءاستفاده از نام حسین بزرگ برای مقاصد دنیوی مبتذل، انحراف از پیام بیدارکننده و عزتبخش عاشوراست... موافقان سیاهپوشی میگویند: مخالفان سیاهپوشی همان وهابیون سعودی هستند. در پاسخ باید گفت که اتفاقاً این خود وهابیون هستند که رنگ سیاه را برای خود برگزیدهاند. گروههایی مثل طالبان و داعش و جبهه النصره که ریشه وهابی دارند، در رنگ سیاه غوطه میخورند و حتی پرچم داعش سیاه است... سیاهپوش کردن فضای عمومی بدعتی مخرب در دین است».
در بخشی از این مطلب موهن آمده است: «چرا ما تصور ميكنيم كه تنها ميتوان با عزاداری سالگرد واقعه عاشورا را گرامی داشت؟ عزاداری آن هم در اين شكل فعلياش چه نقشی در زنده نگهداشتن پيام عاشورا ايفا ميكند؟».
متأسفانه رسانههای مدعی اصلاحات بارها به حرمتشکنی علیه مراسم عزاداری سرور و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) اقدام کردهاند. این طیف پیش از این به مراسم عظیم و باشکوه پیادهروی اربعین نیز حمله کرده بود.
متأسفانه هیئت نظارت بر مطبوعات، به هیچ عنوان با این حرمتشکنیها برخورد نمیکند. لازم و ضروری است که دستگاه قضایی با انتشار این مطالب موهن بهصورت جدی برخورد کند.
صاحب تئوری آبگوشت بزباش:
در کشورهای غربی تخلفی اتفاق نمیافتد!
روزنامه ایران دیروز گفتوگویی را با اکبر ترکان منتشر کرد. وی مدعی شده است: «نکته قابل توجه در بحث مبارزه با فساد این است که چرا در کشورهای غربی با آنکه گزینش موجود در سیستم ادارههای ایران را اعمال نمیکنند و مبانی اعتقادی را نمیسنجند اما تخلفی اتفاق نمیافتد اما در کشور ما با بررسی تمام این موارد و طی کردن کلی مراحل گزینشی، فرد وارد سیستم میشود و پس از آن هم مرتکب فساد خواهد شد.»
برخلاف این ادعا، پیش از این مدیرکل مقررات، مجوزهای بانکی و مبارزه با پولشویی بانک مرکزی گفته بود: بر اساس برخی برآوردهایی که چندی قبل انجام شده بود، ۴۷ درصد پولشوییهای دنیا در آمریکا و ۲۳ درصد در اروپا انجام میشود؛ به عبارت دیگر، ۷۰ درصد پولشویی دنیا در آمریکا و اروپا انجام میشود و ۳۰ درصد دیگر، در بقیه دنیا رخ میدهد .
بر اساس گزارشهای موجود، 99 درصد پول کثیف موفق به عبور از سیستمهای نظارتی آمریکا و اروپا شدهاند و حدود ۸۰ درصد از این پولها مجدداًً برای سرمایهگذاری و ساماندهی جنایات دیگر به کار میروند.
آژانس جرائم ملی انگلیس برآورد کرده که هزینهای که پولشویی هر ساله به اقتصاد این کشور تحمیل میکند، 24 میلیارد پوند است. بر اساس گزارش دیگری، بیش از ۹۰ درصد بانکهای بزرگ اروپایی و همچنین کشور کانادا بهطور سیستماتیک به پولشویی آلوده هستند و حتی کشور استونی، بهشت پولشویی جهان لقب گرفته است اما این کشورها که عمدتاًً عضو رسمی «اف.ای.تی.اف» هستند، هیچگاه در لیست کشورهای پرخطر قرار نگرفتهاند!
تلاش مدعیان اصلاحات برای سرپوش گذاشتن
بر کارنامه خالی دولت
محمود صادقی، نماینده فراکسیون امید مجلس در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«دولت شعارهايي داده و و در بخشهايي مثل شکستن تحريمها موفق بوده و مردم نيز طي يکي دوسال ديدند که چقدر گشايش ايجاد شد و تورم از بالاي 40 درصد به زير 10 درصد رسيد، رشد اقتصادي از منفي 6 درصد به مثبت 6 درصد رسيد و زمينههايي براي رونق اقتصادي فراهم کرد. ولي به دلايلي که مهمترينش خروج آمريکا از برجام و بازگشت تحريمها بود ورق برگشت. اکنون نيز بايد اين علل و عوامل بيان و به مردم اعلام شود؛ از آمريکا و ترامپي که از برجام خارج شدند و تحريمها را بازگرداندند تا عوامل داخلي که براي ناکامي برجام زمينهسازي کردند».
اکنون 6 سال از عمر دولت روحانی سپری شده است. از موعد زنگ حساب دولت و پاسخگویی و ارائه گزارش عملکرد، زمان زیادی گذشته است. اما متأسفانه دولتمردان و نمایندگان فراکسیون امید و مدعیان اصلاحات، همچنان قصور و تقصیرهای دولت را به گردن دیگران میاندازند.
هدف اصلی این قبیل اظهارات، سرپوش گذاشتن بر کارنامه خالی دولت است.
دلیل مشکلات کشور، سر جنگ داشتن با دنیا است!
مسعود پزشکیان نائب رئیس اصلاحطلب مجلس در گفتوگو با اعتماد درباره مطالبات بر زمين مانده مردم در حيطه اقتصادي و اجتماعي گفت: «يكي از مشكلات اصلي ما اين است كه صادقانه با مردم حرف نميزنيم و به آنها نميگوييم كه در چه شرايطي هستيم و اين رفتاري كه در پيش گرفتهايم چه هزينهاي براي ما دارد.. من نميگويم با كسي صلح كنيم، ميگويم وقتي با دنيا ميجنگيم، اين كار براي ما هزينه دارد. جنگ فعلي، سختتر از جنگ با عراق است و نميتوانيم منكر اين واقعيت شويم... جنگ فعلي از نظر اقتصادي و اجتماعي هزينه زيادي براي ما ايجاد ميكند، اما متأسفانه به جاي اينكه واقعيتها را به مردم بگوييم، ديگران را متهم ميكنيم كه بيعرضه هستند. ۴۰ سال است كه در حال عوض كردن اين بيعرضهها هستيم! اگر مشكل آنها بودند، پس چرا چيزي تغيير نميكند؟»
گفتنی است اصلاحطلبان همواره تلاش میکنند که با فرافکنی و فرار رو به جلو مسئولیت تصمیمات و اقدامات خود را بر گردن دیگران انداخته در واقع آنها استاد فرار از پاسخگویی هستند. این جریان و دولت برآمده از آن با شعار تعامل با جهان بیش از 6 سال از عمر ملت و ظرفیتهای عظیم کشور را صرف مذاکره و به زعم خودشان تعامل با جهانِ مورد نظر خود یعنی آمریکا و 3 کشور اروپایی کردند و حتی با وزیر خارجه آمریکا عکس یادگاری گرفتند و پیادهروی کردند. حاصل همه این رفت و آمدها و نشست و برخاستها با آمریکا و اروپاییها توافقی سست، نا متوازن و یک طرفهای شد که با گذشت 4 سال از اجرای همه تعهدات آن از سوی ایران - به شهادت 14 گزارش فصلی آژانس انرژی اتمی-،
آمریکا با خروج خود از این توافق و اروپاییها با عدم انجام حتی یک درصد تعهدات خود (به تعبیر صریح آقای ظریف) پاسخ مدعیان سهلاندیش داخلی که مشکلات کشور و حتی آب خوردن مردم را به مذاکره و به اصطلاح تعامل با دنیا! گره زده بودند را دادند.
این جریان اکنون که تشت رسوایی برجام یا همان پروژه تعامل با دنیا! شان از بام افتاده و باید پاسخگویی وعدههای پرزرق و برق خود به مردم باشند، با کارنامهای خالی از عملکرد و مملو از ناکارآمدی و سوءمدیریت در نقش سخنگویان کاخ سفید و غربیها ظاهر شده و با این اظهارات بیشرمانه و نفاق آلوده تحریمها و فشارهای ظالمانه و غیرقانونی آنها را توجیه میکنند.
از سیاهنمایی زنجیرهای تا نقد منتقدان
روزنامه شرق در سرمقاله شماره دیروز خود نوشت: «این روزها ابر سیاه فساد فضای جامعه را پوشانده است. افشاگری و محاکمات از نظر مالی هرکدام هزاران میلیارد و از نظر موقعیت اجتماعی عمدتاً متصل به برخی مسئولان در سطوح بالای دولتی تا رئیس غله فلان شهرستان، اعضای هیئت مدیره بانکها و بیمهها، کارمندان، اعضای شورای شهر شهرستانهای میانی کشور، آقازادهها و... را در برمیگیرد.»
سپس این یادداشت در ادامه مدعی میشود که در کشور فساد سیستماتیک یا نظامند داریم و حیرتآور اینکه در تعریف فساد سیستماتیک گفته شده است: «فساد سیستماتیک یا نظاممند زمانی رخ میدهد که ایجاد آن در جامعه رایج و جزئی از نرمها و هنجارهای جامعه میشود و وقوع آن نوعی زرنگی و توانایی تلقی میشود. فساد نظاممند در همه ارکان جامعه رسوخ میکند و به مردم عادی نیز تسری مییابد[!!]»
اینکه در این سطرها گفته شده به نوعی مسخ فرهنگی است. یعنی جامعه دچار دگرگونی میشود بهگونهای که یک ناهنجار به هنجار بدل میشود. این موضوع چه ربطی به فساد نظاماند دارد؟ در اینجا و در این نوع فساد شاهد فراگیری یک ناهنجاری قلب شده و بدل شده به هنجار هستیم ولی در فساد سیستماتیک (که ممکن است بر بستر این دگرگونی فرهنگی شکل گیرد) مثلا گردشی از پول کثیف را مشاهده میکنیم که در کنار گردش پولهای تمیز در یک سیستم گنجانده شده و اتفاقا فرق آن با آنچه نویسنده گفته این است که چرخه پول کثیفی که در سیستمی پذیرفته شده اما علنی و فراگیر نیست. مانند آنکه مثلا یک دولت که خود را مخالف گسترش تسلیحات کشتارجمعی نشان میدهد اما یکی از منابع درآمدی خود را از طریق فروش تسلیحات کشتارجمعی به متحدانش قرار دهد و یا از طریق قاچاق مواد مخدر در دیگر کشورها به کسب درآمد میپردازند. این موضوع در سیستم آن دولت پذیرفته شده و بهعنوان ردیف درآمدی در نظر گرفته میشود اما هیچگاه علنی و فراگیر نمیشود.
همچنین باید به نکات دقیقی اشاره کرده از جمله اینکه هرگاه یک منتقد به موردی در دولت یا مجلس اشاره میکند آن هم با نیت اصلاح فریاد روزنامههای زنجیرهای گوش فلک را کر میکند که «ای وای دارند سیاهنمایی میکنند» اما اینگونه کشور را تا گردن در فساد نشان دادن و تصویری تیره و تار به نمایش گذاشتن را سیاهنمایی نمیدانند؟! حال آنکه دولت و اکثریت مجلس هم یا از این طیف هستند و یا با این طیف.
دومین نکته که نکته دقیقتری است آن است که وقتی فسادی افشا میشود و من و شما و همه جامعه از آن با خبر میشوند این اتفاقا بیش از آنکه حاوی نکته منفی باشد در بر دارنده نکات مثبت است، آن هم از آن جهت که بالاخره این فساد که داریم خبرش را میشنویم کشف و فاش شده وگرنه خبرش را نمیشنیدیم. البته استثنایی هم دارد که شامل آنهایی است که پس از اختلاس به خارج میگریزند و سپس خبرش را میشنویم که مصادیق این مورد هم خوشبختانه زیاد نیست اگرچه همین موارد هم نباید باشد. خلاصه کلام آنکه این مورد نکته مغفول مانده در پرداختن به مفاسد است. هم اینکه با رویکرد جدید قوه قضائیه و شخص آقای رئیسی جامعه به برخوردهایی قاطعتر و سریعتر با مفاسد امیدوار
شدهاند.
اعتراف دوباره به بحران هویت در جریان اصلاحات
روزنامه سازندگی در مطلبی نوشته است: «یکی از چالشهایی که ما با برخی از احزاب یا دوستان اصلاحطلب داریم برداشت نادرست آنها از اصلاحات است. آنان اصلاحات را همچون یک ایدئولوژی مدنظر دارند که من با آن چندان موافق نیستم.»
نویسنده این مطلب که عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی است در ادامه تأکید کرده است: «اگر اصلاحطلبان با انباشت تقاضاها و پاسخ سرد حاکمیت مواجه شوند به تدریج اعتبار خود را از دست میدهند و با بحران مواجه میشوند؛ یا فروپاشی را تجربه میکنند یا انشعاب میکنند»
وی در ادامه افزوده است: «اگر بتوان برای این مسئله پاسخها و پیشنهادهای مشخص ارائه کرد، امکان گفتوگو و حل آن وجود دارد؛ تأکید میکنم امکان آن وجود دارد؛ اینکه به نتیجه منتهی شود، نیاز به عوامل مختلفی دارد اما اصلاحطلبان میتوانند زمینه مسالمتآمیز برای نیل به بازی برد- برد برای طرفین فراهم کنند. اگر این مدل استخراج و راهی مشخص شود نظیر پیشنهادهایی که اکنون در حال بررسی و گفتوگو است - مثل تغییر قانون اساسی که اخیراً حزب کارگزاران آن را اعلام کرده است- میتوان به آن مهم دست یافت. اکنون که با فساد بیسابقهای مواجهیم، سطح کارآمدی و میزان رضایت عمومی کاهش پیدا کرده است، بیش از هر زمان نیاز به گفتوگو احساس میشود. تصور عمومی این است که اوضاع خوب نیست و این شرایط را پیچیدهتر میکند. چرا باید صبر کرد تا به مرحلهای رسید که هرگونه تغییری به امتیاز دادن روزافزون تلقی شود و بعد به مرحلهای برسد که حتی اگر حاکمیت پذیرای تغییراتی باشد، دینامیسم این تغییرات مانع آن شود و در یک وضعیت پیچیده، نه راه پس بماند و نه راه پیش؟»
لازم به یادآوری است که بحران هویت در جبهه اصلاحات به حدی عمیق است که کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران در مرداد ماه سال جاری در مصاحبه با سازندگی گفته بود: «اصلاحات یک سازماندهی جدی میخواهد که آن را تعریف کند. به این معنی که از اساس اصلاحات چیست؟ چه مفهومی را دنبال میکند؟ به دنبال اصلاح چه مواردی است؟ از ۷۶ تا به امروز جریان اصلاحات مکرر گفته است که میخواهد اصلاحات کند اما هرگز روشن نکرده است به دنبال اصلاح چه چیزی است. آیا میخواهد سیاست را اصلاح کند یا اولویت آنها اصلاح اقتصاد است؟ اصلاحات باید روشن کند که میخواهد دولت را اصلاح کند یا اصلاح مسائل اجتماعی را دنبال کند یا اینکه بهطور مثال بهدنبال اصلاح و از بینبردن فساد در جامعه است. اصلاحات به مفهوم کلی کلمه چه ایدهای را در سر دارد؟ آیا اصلاحطلبان تصور میکنند که آزادیهای اجتماعی و مدنی در جامعه کم است و باید فضا را برای افزایش آنها اصلاح کرد؟»