kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۹۸۹
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۳۹۳ - ۲۲:۳۸

این شیر فقط عربده می‌کشد!(یادداشت میهمان)


چند سالی است که روسای جمهور و دیگر سیاستمداران رژیم «ایالات متحده آمریکا»- که ظاهرا با توجه به اخبار منتشره در خصوص حرکت استقلال‌طلبانه برخی از این ایالات تا چند سال دیگر نقشه آن تغییر خواهد کرد و احتمالا نامی غیر از ایالات متحده را بر خود خواهد نهاد- مرتب بر این عبارت تاکید می‌کنند که: «همه گزینه‌ها روی میز است.» عبارتی که اکنون به یک فکاهی تبدیل شده و بیشتر ابزار خنده ایرانیان را فراهم می‌کند تا این که باعث رعب و وحشت شود. عبارتی که با هر بار تکرار آن، این کلام حضرت روح‌الله در نظرها و یادها زنده می‌شود که: «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.» اگر زمانی طرف آمریکایی با تکبر و تفاخر و غره بر توانایی خود این سخن را بلوف سیاسی معرفی می‌کرد، اینک اما این سخنی نیست که فقط از اردوگاه مخالفان آمریکا شنیده شود؛ بلکه بیش از آن، این اظهار عجز و ناتوانی در سخن دولتمردان این دولت به اصطلاح ابرقدرت! نیز به گوش می‌رسد.
اوباما ضمن اظهار ناتوانی در متوقف ساختن پیشرفت هسته‌ای ایران اظهار داشته است: «اگر گزینه‌ای وجود داشت که این امکان را به وجود بیاوریم که تک تک پیچ و مهره‌های برنامه هسته‌ای آنها را حذف کنیم و احتمال داشتن برنامه هسته‌ای ایران را کلا از بین ببریم تا در نتیجه قابلیت‌های نظامی آن را هم نداشته باشند، آن را انتخاب می‌کردم.» و شما این عبارت را این گونه بخوانید که: در مقابل پیشرفت‌های هسته‌ای ایران، هیچ غلطی نمی‌توانم بکنم
اوباما در خصوص بحران سوریه با اشاره به اخبار منتشره درباره استفاده دولت این کشور از سلاح‌های شیمیایی، اظهار داشته بود که: «سوریه خطوط قرمز را درنوردیده و آمریکا چاره‌ای جز استفاده از زور و نیروی نظامی برای مقابله با دولت بشار اسد ندارد.» و از تعیین ساعت شروع حمله نیز مطالبی را بر زبان راند. البته همین ایشان بعد از تشری که از جانب متحدان سوریه و به طور خاص ایران دریافت کرد، چاره را در این دید که نطق قبلی خود را فراموش کرده و بر استفاده از ابزار سیاسی برای حل بحران سوریه تاکید ورزد. و البته یک خبر موثق که از سوی برخی رسانه‌های آمریکایی فاش شده است حکایت از آن دارد که اوباما برای خروج محترمانه از بن‌بستی که خود با تهدیدهای توخالی درباره حمله نظامی به سوریه پدید آورده بود، دست به دامان پوتین، رئیس‌جمهور روسیه شده بود تا با پیش کشیدن طرح انهدام سلاح‌های شیمیایی سوریه به غائله خاتمه دهد. به عبارت دیگر باز هم غلط بی‌جایی کرده و به غلط کردن افتاده بود.
«جان کری» وزیر خارجه آمریکا به توان محدود آمریکا برای پیشبرد مذاکرات سازش بین فلسطینیان و رژیم صهیونیستی اذعان کرد و گفت اگر طرفین نخواهند، امکان دستیابی به توافق وجود ندارد. وی با بیان اینکه طرفین گام‌هایی برداشته‌اند که مفید نبوده، گفت: «اگر طرفین خودشان نخواهند گام‌های سازنده رو به جلو بردارند، توان ایالات متحده برای نقش‌آفرینی محدود خواهد بود.» و البته این ناتوانی آمریکا و نظام سلطه در قبولاندن این رژیم جعلی به عنوان عضوی از جامعه جهانی و به نابودی کشاندن مقاومت در مقابل رژیم کودک‌کش صهیونیستی،  قدمتی به تاریخ تاسیس این دولت جعلی دارد.
برخی از سناتورهای آمریکایی در بحران اوکراین در صف مخالفان دولت قانونی این کشور حضور پیدا کرده و بر لزوم توجه به خواسته‌های مخالفان- مزدوران و مرعوبان غرب- تاکید می‌ورزیدند و زمانی که این کودتاگران موفق به خارج کردن دولتمردان اوکراین شدند، آمریکا احساس پیروزی و غلبه بر روسیه نمود و تصور نمود که توانسته بخشی از انتقام شکست در سوریه را در زمین اوکراین از روسیه بگیرد اما اقدامات روسیه و استقلال‌طلبان اوکراین، خیلی زود آمریکا را از این توهم خارج کرد تا بفهمد زمان انجام انقلاب‌های رنگین و... خاتمه یافته است و آمریکا در این تاکتیک نیز شکست خورده است تا آنجا که الحاق کریمه به روسیه یکی از نتایج آن بود. یعنی باز هم آمریکا نتوانسته بود هیچ غلطی بکند.
موارد فراوان دیگری نیز برای این ناتوانی آمریکا می‌توان برشمرد. در این سال‌ها عراق، لبنان، پاکستان، افغانستان، کشورهای آمریکای لاتین و... شاهد شکست آمریکا در راهبردها و نیل به اهداف بوده و اکنون این سخن که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، تبدیل به یک باور جهانی شده و به قول رهبر معظم انقلاب، خاورمیانه به ویترین شکست‌های آمریکا تبدیل شده است.
همین جا اشاره به نکته‌ای که دو سال قبل در هفته‌نامه آمریکایی ویکلی استاندارد آمده بود، خالی از لطف نیست. ویکلی استاندارد در مقاله‌ای به چند نمونه از شکست‌های آمریکا در مقابل ایران پرداخته و نتیجه گرفته بود؛ روسای جمهور آمریکا از کارتر تا اوباما در این نکته با [امام] خمینی اشتراک نظر دارند که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.
البته در این معرکه هنوز هستند کسانی که کدخدایی آمریکا را فریاد زده و با بزک کردن دشمن، قصد دارند این شیطان را قدرتی شکست‌ناپذیر و یا دایه‌ای مهربان‌تر از مادر معرفی نمایند. در فضای ناتوی فرهنگی و رسانه‌ای که نظام سلطه به راه انداخته و برای تسخیر اراده‌ها تلاش دارد، نباید میدان بازی را در اختیار پایگاه‌های رسانه‌ای دشمن قرار داد. باید به صورت هوشمندانه به معرفی این شیر بی‌یال و دم و اشکم پرداخت. اگر به تعبیر حضرت امام، آمریکای آن زمان چون شیری بود که وقتی نعره می‌زد، چیزی هم از عقب او خارج می‌شد، اکنون اما آن شیر پیر فرتوت و در حال احتضار، مرده است و نظام سلطه با پوشاندن لباس شیر بر یک دلقک، قصد دارد این باور را که هنوز شیری هست و باید از او اطاعت کرد، در اذهان دیگران زنده نگه دارد. باید گفت لباسی که بر تن این دلقک پوشانده شده، حتی در ظاهر نیز نما و جلوه شیر را ندارد.
تازه‌ترین حرکت آمریکا در منطقه که به گفته دیروز رهبر معظم انقلاب در جمع خانواده‌های شهدای 7 تیر و سایر شهدای تهران، با هدف رها شدن از دغدغه بیداری و نهضت دنیای اسلام طراحی شده است، بهره‌گیری از تروریست‌های اجاره‌ای و عملیات تروریستی وحشیانه آنان علیه کشورهای عضو جبهه مقاومت است. حرکتی که در سوریه با شکست روبرو شد و این روزها به عراق نقل مکان کرده است.
این حرکت آمریکا که با شرکت آشکار رژیم صهیونیستی، برخی کشورهای اروپایی و چند کشور عربی منطقه مخصوصاً عربستان دنبال می‌شود نیز، در متن خود از ضعف و استیصال همان شیر بی‌یال و دم در مقابله با بیداری اسلامی حکایت دارد.
بوش پسر را به خاطر آورید که بعد از ماجرای 11 سپتامبر 2001 با چه غرور و نخوتی انگشت اتهام را به سوی کشورهای اسلامی دراز کرده و عربده می‌کشید که جنگ‌های صلیبی آماده تکرار است؟! در پی آن عربده‌های مستانه بود که به افغانستان و عراق حمله کرد و هنگامی که از این حملات نظامی طرفی نبست و نتیجه معکوس گرفت، به سراغ حزب‌الله لبنان رفت و جنگ 33 روزه را تدارک دید ولی شکست سخت رژیم صهیونیستی که با حمایت کامل و آشکار آمریکا به صحنه آمده بود، تجربه تلخ دیگری را به کارنامه شیطان بزرگ اضافه کرد و پس از آن جنگ‌های 22 روزه و 8 روزه نیز به این فهرست افزوده شد.
بعد از این شکست‌های پی در پی بود که آمریکا به فاز «جنگ‌ نیابتی» وارد شد و مسئولیت مستقیم جنگ را به کشورهای همپیمان خود در منطقه واگذار کرد و خود در پشت صحنه به حمایت گسترده و همه جانبه پرداخت. جنگ‌افروزی در سوریه را می‌توان اولین نمونه مثال‌زدنی از جنگ نیابتی تلقی کرد که در آن کشورهای عربستان، قطر و ترکیه به نیابت از آمریکا وارد جنگ شده و پشتیبانی آشکار تروریست‌های اجاره‌ای را برعهده گرفته بودند. نتیجه بحران‌آفرینی در سوریه که با پیروزی دولت این کشور همراه بود، نشان داد که آمریکا در جنگ نیابتی هم نمی‌تواند هیچ غلطی بکند.
امروزه حوادث عراق را می‌توان و باید مرحله دیگری از جنگ نیابتی مورد اشاره تلقی کرد که با ترفند نخ‌نما شده جنگ شیعه و سنی به صحنه آمده است، ولی هوشیاری علمای شیعه و سنی و همبستگی آنان در مقابله با تروریست‌های داعش اولین نشانه‌های شکست این توطئه را نوید می‌دهد. تروریست‌های اجاره‌ای داعش با حملات وحشیانه خود به مردمان سنی و شیعه مذهب کمترین تردیدی باقی نگذاشتند که به قول رهبر معظم انقلاب در دیدار دیروز خانواده‌های شهدا با ایشان «آنها به دروغ حوادث عراق را جنگ شیعه و سنی می‌نامند. اما، این جنگ، جنگ تروریسم با مخالفان تروریسم، جنگ دلبستگان به اهداف آمریکا و غرب با طرفداران استقلال ملت‌ها و جنگ انسانیت با بربریت و وحشیگری است.
دور نیست آن روز که معلوم شود آمریکا در توطئه اخیر علیه ملت مظلوم عراق نیز نتوانسته است هیچ غلطی بکند.»

علی اکبری