kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۹۷۶۶
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۰:۲۹
بررسی یک عبرت تاریخی؛ زمینه‌ها و شرایط انعقاد معاهده برجام

سریال دنباله‌دار شکست سعودی مقابل ایران



 سهراب صلاحی
 به نظر می‌رسد دولت عربستان و بعضی دولت‌های شیخ‌نشین خلیج‌فارس چنان در باتلاق مشکلات و حتی سراشیبی سقوط قرار گرفته‌اند که دونالد ترامپ به آنها هشدار داده بود: «بدون حمایت آمریکا یک هفته دوام نخواهید داشت.» قبلاً و در کارزارهای انتخاباتی، ترامپ در سخنانی گفته بود، آل‌سعود برای ما همچون گاوی شیرده است که هر وقت دیگر نتواند به ما دلار و طلا بدهد آنگاه دستور ذبح آن را صادر می‌کنیم و یا از دیگران می‌خواهیم این کار را بکنند. وی خطاب به آل‌سعود گفته بود، گمان نکنید این گروه‌های وهابی‌ای که در نقاط مختلف دنیا راه انداختید و از آنها خواستید تا ظلمت، توحش، سربریدن انسان‌ها و نابود کردن زندگی آنان را منتشر کنند در کنار شما خواهند ایستاد و یا از شما حمایت خواهند کرد چراکه این گروه‌ها هیچ جایی در دنیا غیر از آغوش شما ندارند و یک روز نوبت به شما خواهد رسید و از همه‌جا به‌سوی شما سرازیر خواهند شد تا کار شما را یکسره کنند. از سوی دیگر وابستگی گروه‌های تروریستی به رژیم صهیونیستی که از دید اعراب به‌خصوص مبارزان فلسطینی پنهان نمانده است، نشان از سردرگمی کامل رژیم آل‌سعود است. این در حالی است که بن سلمان در آمریکا و با حضور در جامعه یهودی گفته است که مسئله سرنوشت فلسطینی‌ها جزء 100 موضوع اولی نیست که فکر سعودی‌ها را به خود مشغول کرده باشد. این جمله بن‌سلمان سبب شوکه شدن و تعجب شدید برخی حاضران شد. آشکارشدن موضع آل‌سعود نسبت به دشمن اول اعراب و مسلمانان در منطقه، یعنی رژیم صهیونیستی را باید از دیگر خدمات انقلاب اسلامی به موضوع فلسطین برشمرد که ماهیت حکومت‌های وابسته به آمریکا و صهیونیسم را آشکار نمود. این واقعیت باعث شد که برای اولین‌بار و در هنگامه تظاهرات فلسطینی‌ها علیه آمریکا که به سبب انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس انجام شد، در کنار تصاویر ترامپ و نتانیاهو، تصاویر پادشاه و ولیعهد عربستان از سوی فلسطینی‌ها نیز به آتش کشیده شود.
سردرگمی و گیجی شدید در مسئولین جوان و ناپخته عربستان از نفوذ انقلاب اسلامی در منطقه و همچنین پیشرفت‌های جمهوری اسلامی ایران در صحنه داخلی به‌خصوص پیشرفت‌های سریع علمی و دستیابی به چرخ کامل سوخت هسته‌ای عصبانیت آل‌سعود را تشدید کرد. به‌گونه‌ای که‌اشغال بحرین از سوی آل‌سعود نیز نتوانست مرهمی بر زخم چرکین آنها باشد و درنهایت شیخ نمر، روحانی شیعی و انقلابی عربستان را به شهادت رساندند.
از جانب دیگر و درحالی‌که دولت جدید ایران راهبرد مذاکره و تلاش برای ارتقای رابطه با عربستان را دنبال می‌کرد، با مدیریت بندر بن سلطان و طراحی ماجد الماجد که به عامل اجرایی عملیات‌های ضدایرانی آل‌سعود شهرت داشت سفارت ایران در لبنان در 28 آبان 1392 منفجر و براثر آن 23 نفر ازجمله مسئول رایزن فرهنگی ایران در لبنان، «ابراهیم انصاری» به شهادت رسیدند. بعداً هم در تهاجم عربستان به یمن، سفارت ایران در صنعا به‌وسیله عربستان بمباران شد که شورای امنیت این حادثه را محکوم نکرد، اما با تعرض گروهی به سفارت عربستان در تهران که دولت جمهوری اسلامی ایران و همه مسئولین نظام آن را محکوم کردند، شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ 12/10/94 ملت ایران را محکوم کرد و سعودی‌ها با استفاده از این حادثه، رابطه دیپلماتیک خود را با جمهوری اسلامی ایران قطع کردند. مسئولین عربستان اگر قطع رابطه آمریکا با ایران که در سال 1358 اتفاق افتاد را مرور می‌کردند، نباید چنین تصمیمی را می‌گرفتند، زیرا سال‌هاست که این کشور در پی ایجاد رابطه با جمهوری اسلامی ایران است اما به دلیل اهداف استعماری این کشور، موفق به ازسرگیری روابط نشده‌اند.
نهایت اینکه سیر صعودی و روزافزون مشکلات آل‌سعود در منطقه باعث شد که آنها برای فشار بر مقاومت اسلامی و عقب‌نشینی جمهوری اسلامی در دفاع از سوریه، پروژه تجاوز به یمن را کلید بزنند و خود را در باتلاق خطرناک‌ترین تهدیدات ممکن بیندازند، درحالی‌که به دلایل گوناگون و به‌خصوص مواضع منطقی جمهوری اسلامی، آل‌سعود در این مسئله نتوانست جبهه‌ای مرکب از بعضی دولت‌های سنی علیه ایران راه‌اندازی نماید؛ مصر به جهت حمایت از دولت بشار اسد و مخالفت با اخوان المسلمین از مهم‌ترین موانع شکل‌گیری یک جبهه سنی بود، همچنین پاکستان به جهت حضور جمعیت کثیر شیعه در این کشور و ترس از اختلاف و جنگ داخلی که در این صورت فرصت برای دشمن چندساله آن کشور یعنی هند فراهم می‌شود، نیز مانع از حضور در اتحادی بود که آل‌سعود فکر می‌کردند به مدد دلارهای نفتی خود می‌تواند آن را شکل دهد. دیگر کشورها نیز کم‌کم عقب‌نشینی کردند. درنتیجه تنها جبهه‌بندی ممکن برای آل‌سعود، ایجاد جبهه عبری- سعودی علیه جمهوری اسلامی است که باعث شد مذاکرات و روابط پنهان آنها اکنون آشکار شود و این جبهه نیز به جهت مخالفت صریح رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو با تشکیل دولت فلسطین، افکار عمومی داخل عربستان و منطقه و همچنین قدرت روزافزون جمهوری اسلامی، بیش‌ازپیش اجازه تأثیرگذاری مؤثر را از آن گرفته است.
در این راستا و برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران، تلاش آل‌سعود برای استفاده از گروهک تروریستی منافقین نیزآنچنان ناشیانه و حاکی از درماندگی است که نیازی به استدلال ندارد. همان‌طور که برنامه‌های این رژیم برای تحریک گروهک‌های کردی که مشی چپ‌گرایانه و سوسیالیستی داشته‌اند، علاوه‌بر اینکه نشانگر مأیوس شدن آل‌سعود از داعش است، حکایت از درماندگی این گروهک‌ها نیز دارد و علاوه‌بر آن اختلافات عربستان با ترکیه را نیز بیشتر خواهد کرد.
درهرحال اقدامات ناشیانه آل‌سعود، منجر به حضور قدرتمندتر جمهوری اسلامی در عرصه معادلات منطقه و فرامنطقه‌ای شده که بی‌تردید خوشایند آنها نیست. البته آمریکایی‌ها که در ابتدا با این پیش‌فرض که در صورت شکست یمن به‌وسیله آل‌سعود، پیروزی به‌حساب آنها نوشته می‌شود و در صورت شکست آل‌سعود به‌وسیله یمن، آنها برای نجات عربستان به‌صورت گسترده وارد عربستان می‌شوند، با تجاوز به یمن موافقت کرده و آل‌سعود را در هر زمینه‌ای کمک نمودند، اما به نظر می‌رسد که مسیر تحولات در منطقه و مقاومت اعجاب‌برانگیز انصارالله در یمن، اکنون دل‌مشغولی آمریکایی‌ها را بیش از گذشته کرده و پرونده یمن را به پرونده‌های شکست‌خورده آمریکا در فلسطین، لبنان، عراق، سوریه و افغانستان افزوده و در این زمینه مسئولین آمریکا را به بی‌تصمیمی کشانده است.
به همین دلیل بود که کالین پاول به دوستان سعودی‌اش توصیه کرد که دست از مشاجره با ایران بردارند، چراکه دستشان برای تهران رو شده و این کشور می‌تواند عربستان را در ظرف چند ساعت به دوران پیش از عصر صنعتی بازگرداند و در آن زمان، ما [آمریکا] قادر نیستیم که از نابودی تأسیسات سعودی‌ها توسط ایران جلوگیری کنیم و سعودی‌ها نیز حتی یک خط تلفنی پیدا نخواهند کرد که با ما تماس بگیرند. علاوه‌بر کالین پاول، ترامپ نیز به واقعیت این‌گونه اعتراف نمود که اگر آمریکا دست از حمایت عربستان بردارد، ایران ظرف دو هفته بر عربستان غلبه خواهد کرد.
به فهرست بلندبالای ناکامی آمریکا و دوستانش در منطقه باید تصمیم ناشیانه این کشور در تحریک کردستان عراق برای برگزاری رفراندوم و اعلام استقلال و مخالفت صریح جمهوری اسلامی ایران و بعضی دولت‌های دیگر منطقه مانند ترکیه با آن و همچنین مقاومت مقتدرانه ملت و دولت عراق با دخالت آمریکا در امور داخلی این کشور و درنتیجه بی‌اثر و بلکه سوخته شدن یکی دیگر از کارت‌های این کشور در منطقه یعنی «بارزانی» افزود.