kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۸۱۶۹
تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۹:۱۴
سیری در تاریخ جنایات سازمان منافقین-9

اصرار منتظری بر گفت‌وگو با منافقین به جای محاکمه آنها




آقاي منتظري علت حمايت خود از سازمان مجاهدين را چنين بيان مي کند:
«من قبل از اينکه اين زندان اخير که 5/3 سال زندان من طول کشيد بروم، با آقاياني که منتسب به سازمان مجاهدين خلق هستند، از نزديک تماس نداشتم و از دورادور علاقه هم داشتيم براي اينکه با آن دولت سابق و حکومت طاغوتي دلمان مي خواست افراد مبارزه بکنند و اينها خوب گروه متشکلي بودند...دورادور علاقه داشتم به سازمان شان و کتاب هاي شان راهم من مطالعه نکرده بودم. خوب گروه متشکلي بودند، تقريباً مايه اميدواري بودند که بتوانند آن حکومت را ساقط بکنند از طريق جنگ هاي چريکي...»
 اين در حالي است که به گفته خود شيخ حسينعلي منتظري، وي شناختي از سازمان نداشته و منابع معرفتي سازمان را مطالعه نکرده بود:
«... و کتاب هاي شان را من مطالعه نکرده بودم. واقعيتش را بخواهيد جز دو - سه جزوه خيلي مختصر، ولي بعد که به زندان رفته و سه سال و نيم طول کشيد... من هم کتاب هاي آقايان را مثل کتاب شناخت و تکامل و راه انبيا و... اين سري کتاب ها را من نگاه کردم...در زندان.»
البته جاي اين سؤال در اينجا باقي است که چطور ايشان بدون شناخت لازم از سازمان مجاهدين به حمايت مالي و معنوي از آنان پرداخته است؟! چطور به سازماني که اينقدر از روحانيّت و اسلام ناب دور بوده است، به صرف داشتن آرزوي سقوط حکومت پهلوي، اميدوار بودند!
او بعد از اعلام تغيير ايدئولوژي سازمان يکي از تأييد کنندگان فتواي «حرمت حشر و نشر» با مجاهدين شد.1 نيز پس از انقلاب اسلامي در مواضعي تند و البته صريح نسبت به عملکرد منافقين هشدار داده و آنها را تهديد به اعدام مي کند:
«کاري نکنيد که دادگاه هاي انقلاب ناچار بشوند حکم اعدام صادر بکنند و اين اعدام ها اجرا بشود.»
 اما متأسفانه در جريان نفوذ ليبرال ها، منافقين و باند سيدمهدي هاشمي در بيت ايشان، تعداد زيادي از منافقين زنداني توسط هيئت عفوِ منصوب وي آزاد مي شوند تا جايي که امام خميني(ره)به اين روند اعتراض مي کند:
«... آزادي بي رويه چند صد نفر منافق، به دستور هيئتي که با رقّت قلب و حسن ظنشان واقع شد، آمار انفجارها و ترورها و دزدي ها را بالا برده است. ترحّم بر پلنگ تيز دندان- ستمکاري بود بر گوسفندان.»
در تحليل اين واقعه و با توجّه به شبهات زيادي که مطرح مي باشد، بايد به نکاتي توجه نمود که در ادامه به آن خواهيم پرداخت.
اغراق در تعداد محکومان
مسئله اولي که نبايد از نظر دور داشت، اغراق در تعداد مجازات شدگان است. بايد توجه نمود که مبالغه و بزرگ نمايي همراه با سياه نمايي از اصول تبليغاتي منافقين بوده است. مهدي خوشحال از اعضاي سابق سازمان مي  گويد:
 «سازمان هم از ماشين بزرگ تبليغاتي خود اهداف زيادي را دنبال مي  کند...دوقطبي کردن...تقويت روحيه نيروها و بزرگ کردن پيروزي هاي نظامي و سياسي، اغفال نيرو[ي] دشمن...بزرگ نشان دادن کميت و کيفيت جنگ افزارها و نيروهاي خودي...با دگماتيسم و فريب مي  خواهد افکار عمومي را اغفال کرده و راه را فقط براي ديکتاتوري باز نگه دارد...تبليغات مي  تواند با سانسور گذشته و تحريف و جعل حقايق، نيروها را از دنياي خارج غافل نگه دارد... براي نيروها، اعداد و ارقام و اکشاف از نوع گوبلزي تبليغ مي شود.»
با اين حال سازمان مجاهدين، به زعم خود، پس از «کاري دشوار و پر خطر که ضرورت مسائل امنيتي بازگويي آن را نامقدور مي  کند» حداکثر اسامي و اطلاعات ناقص 3210 نفر را در سال 78، منتشر نمود. جالب آن که در عين حال ادعاي کشته شدن 30 هزار نفر را دارد!
قابل توجه است که سازمان در اطلاعيه 11/9/67، تعداد کشته هاي زنداني خود را 12 هزار نفر اعلام مي  کند وفقط جزئيات کمي از اسامي و مشخصات را منتشر مي  کند. در تاريخ 5/10/67 تنها مشخّصات 700 نفر از اعدام شدگان را به مجامع بين المللي اعلام مي کند.
در 15/11/67 تنها مشخّصات و اسامي 1500 نفر را در اختيار دبيرکل سازمان ملل قرار مي  دهد. در 4/2/69، کاظم رجوي به تبعيت از پارلمان اروپا، تعداد زندانيان اعدامي را 90 هزار نفر بعد از پيروزي انقلاب بيان مي کند! نيز مسعود رجوي در 1/1/71 در تلگرامي به دبيرکل سازمان ملل از اعدام 100هزار نفر تاکنون در ايران خبر مي  دهد!(همان، ص396) نماينده شوراي ملي مقاومت در 22/11/77، آمار3200 نفري مي  دهد. مسئول شوراي مقاومت در 28/11/77 از 30 هزار نفر کشته شده خبر مي  دهد. با اين همه آمارهاي متفاوت، مسعود رجوي در نامه به پاپ در 11/12/77، فقط آمار و اسامي 3208 نفر را بيان مي کند. طبعاً با توجه به اغراق ها و بزرگ نمايي سازمان و دستگاه آمارسازي آنها، اين اعداد نمي تواند مورد تأييد باشد.
گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل متحد تعداد زندانيان سياسي اعدام‌شده را دست‌کم 1879 نفر اعلام کرده است. سازمان مجاهدين نيز از آمار 2000 نفري سازمان عفو بين الملل مي  گويد. آيت الله منتظري نيز تعداد اعدامي ها را 2800 يا 3800 بيان مي  کند.2 نيز هاشمي رفسنجاني به نقل از آقاي علي شوشتري، معاون قضايي و جانشين مسئول سازمان زندان‌ها، تعداد اعدام شدگان را حدود 1700 نفر عنوان مي‌کند. بايد دقّت نمود که اين تعداد بر فرض صحت، هنوز تقريباً به ميزان يک دهم شهدا و قربانيان ترورهاي کور منافقين از طبقات مختلف مردم ايران است.
نيز جالب توجه است که هم زمان و «در همان شرايطي که حکم امام (ره) رسيد تا منافقيني که بر سر موضع پافشاري دارند اعدام شوند، حدود 7 هزار نفر را در کنار آن داريم که آزاد شدند» ولي رسانه هاي معاند با بي توجهي و به طور عمدي از کنار اين گستره آزاد شدگان مي گذرند و فقط به محکومان اعدام مي  پردازند. آغوش باز جمهوري اسلامي و پناه دادن به توّابين و جدا شدگان از اردوگاه منافقين نيز امري بي سابقه يا کم سابقه در تاريخ سياسي جهان است که باز توسط بنگاه رسانه اي غربي ها سانسور شده است.
نکته مهم ديگري که نبايد مورد غفلت قرار بگيرد، اين است که بنابر فرآيند تکميلي «هیئت‌هاي عفو»، «فرمان توبه تشکيلاتي» منافقين و «وجود تعداد قابل توجهي از آزادشدگان در بين کشته‌شدگان مرصاد»، افراد باقيمانده در زندان‌ها، منافقين لجوجي بودند که هنوز بر موضع نفاق خود پايبندي داشتند.
به عبارت ديگر در تابستان 1367 ديگر کسي از منافقين به خاطر مسائل قابل چشم‌پوشي در زندان نمانده بود و هیئت عفو آقاي منتظري پيش‌تر افرادي را که ذره‌اي قابليت تخفيف و آزاد شدن را داشتند، از زندان آزاد نموده بود. قبلاً بيان شد که بنابر خاطرات آقاي منتظري، حداقل 6 هزار نفر از محکومين به اعدام، مورد عفو قرار مي  گيرند که طبعاً بسياري از آنها منافقين بوده اند. در واقع زندانيان باقيمانده، افراد اصلي تشکيلاتي و يا فعالينِ نظامي سازمان بودند که قبل، حين و يا بعد از عمليات دستگير شده بودند و حتي با «سياست درهاي باز» هيئت عفو آقاي منتظري هم قابليت آزاد شدن نداشتند و به معناي حقيقي کلمه «تروريست» بودند که همچنان راه غلط و التقاطي قبلي خود را ادامه مي دادند و بر موضع نفاق خود و محاربه با نظام اسلامي پاي مي فشردند. جالب است که اين افراد باز مورد ترحّم او هستند و آقاي منتظري با ساده انديشي تمام، از منطق داشتن آنها و لزوم گفت‌وگو با آنها صحبت مي کند!
ــــــــــــــــــــ
۱- خاطرات آيت الله منتظري، ج1، صص388-386؛ آيت الله طالقاني بعد از تغيير ايدئولوژي سازمان در زندان با صدور فتوايي «نشست و برخاست و حشر و نشر و همکاري با کفار از جمله کمون مارکسيست ها و کساني که از اين قماش اند» را حرام اعلام نمود و درباره سازمان مجاهدين خلق نوشت: «مجاهدين نيز اگر از ايدئولوژي سال 1350 استغفار نکنند، زندگي و حشر و نشر با آنان نيز حرام است.»(سير مبارزات ياران امام خميني در آينه اسناد ساواک، ج16، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)، تهران، 1393، ص352؛ سند شماره10663/381 23/9/35.).
۲- خاطرات آيت الله منتظري، ج1، صص620 و 627. اين اختلاف زياد آماري با وجود اين که وي خاطرات خود را «به دفعات مورد بازبيني و اضافات لازم» (خاطرات آيت الله منتظري، ج1، ص49) قرار داده است، جاي تأمّل دارد!