تواضع شگفتانگیز
تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت وقتی من وارد اتاق میشدم، بلند میشد و به قامت میایستاد. یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد. ترسیدم، گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟ خندید و گفت: «نه! شما بد عادت شده اید؟ من همیشه جلوی تو بلند می شوم. امروز خستهام. به زانو ایستادم.» میدانستم اگر سالم بود بلند میشد و میایستاد. اصرار کردم که بگوید چه ناراحتی دارد. بعد از اصرار زیاد گفت: «چند روزی بود که پاهایم را از پوتین درنیاورده بودم. انگشتان پاهایم پوسیده است. نمیتوانم روی پاهایم بایستم.»
عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگی رفت. این اتفاق به من نشان داد که حاج عباس کریمی از بندگان خاص خداوند است.
(راوی: همسر سردار شهید حاج عباس کریمی
فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص))