kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۵۲۰۹
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۳۹۸ - ۲۲:۳۵

اخبار ویژه


کدام میز مذاکره؟ خسارت محض برجام کافی نیست؟!
اظهارات برخی مقامات دولتی درباره مذاکره، توأم با بی‌دقتی و موجب گستاخ‌تر شدن دشمن است.
آقای ظریف در جریان سفر به نیویورک، با شبکه دولتی انگلیس گفت‌وگو کرد اما کمترین اشاره‌ای به خباثت دولت راهزن انگلیس در توقیف نفتکش حامل نفت ایران در تنگه جبل‌الطارق نکرد.
او در عین حال در پاسخ به سوال مجری بی‌بی‌سی مبنی بر اینکه به چه دلیل شما حاضر به مذاکره مجدد نیستید، گفت: «به چه دلیل باید مجددا وارد مذاکره شویم؟»
ظریف تصریح کرد: «ما میز مذاکره را ترک نکردیم این آمریکا بود که میز مذاکره را ترک کرد. آنها باید به میز مذاکره بازگردند. ما مجددا وارد مذاکره نمی‌شویم.»
این اظهارات در حالی است که مذاکره با آمریکا، محدود به مذاکرات هسته‌ای بود و به واسطه اعلام توافق پایان یافت. بنابراین، گفتن اینکه آمریکا باید به میز مذاکره برگردد، خلاف سیاست قطعی نظام است، ضمن اینکه ابراز تمایلی اینچنین به مذاکره، این پالس را به حریف می‌دهد که دولت ایران با وجود بدعهدی، به ادامه مذاکرات برای برجام‌های 2 و 3 بی‌میل نیست. آیا آقای ظریف قرار بوده درباره واگذاری برنامه نظامی و نفوذ منطقه‌ای ایران هم مذاکره کند که می‌گوید آمریکا باید به میز مذاکره برگردد؟ اگر نه، برجام که جای مذاکره دوباره ندارد!
آنچه شائبه‌ها را بیشتر می‌کند، اظهارات اخیر آقای روحانی در جلسه شورای اداری خراسان شمالی است که گفت: اگر آنها (آمریکایی‌ها) به کاهش تعهدات عمل کنند ما هم تعهدات خود را کاهش می‌دهیم، اگر برجام را نقض کنند ما هم نقض می‌کنیم. اگر هم تعهدات خود را به صورت کامل اجرا کنند ما نیز کامل اجرا خواهیم کرد. البته در این میان مذاکرات زیادی هم این روزها داریم اما مسیر درستی را که انتخاب کرده‌ایم، پیش می‌بریم.
وی افزود: ما همیشه برای مذاکره آماده‌ایم، همین ساعت و همین لحظه شما از زورگویی و تحریم دست بردارید و پای منطق و عقل برگردید ما آماده‌ایم.
یادآور می‌شود اکنون سخن از نقض برجام نیست بلکه آمریکا به‌طور کامل از توافق خارج شده است. ضمن اینکه حتی برداشتن (فرضی) تحریم‌ها نیز باعث نمی‌شود آقای روحانی بگوید «ما برای مذاکره آماده‌ایم». آقای روحانی پارسال مذاکره مجدد را دیوانگی خوانده بود. در همین حال سایت دیپلماسی ایرانی (وابسته به صادق فرامرزی) در تحلیلی نوشت: حسن روحانی، رئیس جمهور در سخنان اخیر خود از آمادگی برای مذاکره با آمریکا به شرط بازگشت آن به برجام خبر داده است. با این حال، او مشخص نکرده که در صورت بازگشت آمریکا به برجام ایران در مورد چه مسائلی حاضر به مذاکره با آمریکاست.
اگر سخنان روحانی به معنای آمادگی برای مذاکره بر سر دستیابی به توافق‌های تازه‌ای تحت عناوین برجام 2 و 3 و 4 ... باشد، در آن صورت تلاش دیپلماتیک اروپا برای پل زدن بین مواضع ایران و آمریکا احتمالا شانسی برای موفقیت خواهد داشت [!؟] اما اگر منظور او از مذاکره صرفاً گفت‌وگو درباره چگونگی اجرای برجام هسته‌ای باشد ولاغیر، قاعدتاً اروپایی‌ها ابتکار عمل خود را شکست‌خورده خواهند دید. آیا روحانی از جانب خود سخن گفته یا از جانب نظام سیاسی؟ واقعیت این است که قرائن، عکس این را نشان می‌دهد».
گفتنی است فرستادن پالس مذاکره با وجود اصرار آمریکا و اروپا بر پایمال‌کردن تعهدات برجامی، قطعاً کار را برای وزارت خارجه برای دفاع از حداقل حقوق ایران طبق برجام دشوارتر می‌کند.

شکست عاطفی روزنامه زنجیره‌ای برجام برای اروپا مرده است
روزنامه‌ای که تا پارسال برای اروپایی‌ها تیتر‌یک‌های جانبدارانه‌ و تبلیغاتی می‌زد، اکنون تصریح می‌کند وعده‌های اروپایی‌ها فاقد اعتبار است.
روزنامه آفتاب یزد سال گذشته در تیتر یکی  خلاف واقع و سوال‌برانگیز، ضمن انتشار عکس بزرگ موگرینی، و از قول وی نوشت «هرچه تهران بگوید»!
این روزنامه اما روز سه‌شنبه در گزارشی مفصل با عنوان «دورهمی بی‌نتیجه اروپایی‌ها» نوشت: (موگرینی) قبل از حضورش در نشست شورای وزرای خارجه اتحادیه اروپا در مقابل خبرنگاران ایستاد و به‌گونه‌ای سخن گفت که انگار این یکی دیگر آخرین راهکار است. آخرین نشست. آخرین تلاش، آخرین امید... و باید هرطور که شده در آن به نتیجه رسید وگرنه دستاورد سال‌ها مذاکره برای همیشه به‌باد خواهد رفت.
برخی از خود می‌پرسند نکند این نشست آخرین سعی است برای بقای برجام؟ بانوی دیپلماسی قاره سبز این‌بار بیش از همیشه در زبانش بیم داشت و شک، وقتی که گفت ما اینجا همگی جمع شدیم در آرزوی حفظ برجام.
آفتاب یزد از قول کارشناسان می‌نویسد: اگرچه اعلام شده نشست اروپا برای حفظ برجام است، اما عملاً این ایران است که می‌خواهد برجام را استمرار ببخشد وگرنه برجام برای آمریکا و در نتیجه اروپا یک موضوع مرده است. ایران برای همین حفظ برجام است که مرتب زمان‌های شصت روزه را برای گام‌های کاهش تعهداتش انتخاب کرده است.
هیچ تغییر ملموس و جدی در فعالیت‌های اروپا برای حفظ برجام دیده نمی‌شود و در واقع بازهم تکرار مکررات و وعده‌ها رخ داده است. هیچ وعده‌ای درباره فروش نفت ایران و برگشت پول آن به کشورمان داده نشده است. بنابراین باید گفت این نشست هم در نهایت نشست موفقیت‌آمیزی نیست. تمام تفسیرکنندگان رویدادهای سیاسی بر این باور هستند که اروپایی‌ها هنوز به قطعیت تصمیم ایران در کاهش تعهدات و خروجش از برجام نرسیدند و هنوز هم تصور می‌کنند که ممکن است ایران در آخرین لحظات کنار بیاید. بنابراین باید گفت تا قاطعیت ایران در خروج از برجام را نبینند به فکر نجات برجام نخواهند افتاد.

فراکسیون امید سردبیر خبر آن‌لاین را در آفساید گذاشت
در حالی که سردبیر سایت دولتی خبر آن‌لاین سعی داشت برچسب جناحی به حقوقدان‌های شورای نگهبان بزند این سایت تصریح کرد فراکسیون اصلاح‌طلب امید هم به این حقوقدانان رأی داده‌اند.
محمد مهاجری سردبیر خبر آن‌لاین در توئیتر مدعی شد؛ «با انتخاب محمد دهقان (چهره سیاسی همراه با جبهه پایداری) به عضویت شورای نگهبان، دلم برای آقای کدخدایی می‌سوزد که دائماً باید قسم بخورد و تأکید کند که ترکیب شورای نگهبان جناحی نیست و افکار عمومی باور کنند».
اما برخلاف این ادعا، سایت خبر آن‌لاین در گزارشی می‌نویسد: برای سومین‌بار مجلس دهم آستین‌ها را بالا زد و تکلیف سه عضو حقوقدان شورای نگهبان را برای شش سال مشخص کرد. «230 رأی برای محمد دهقان، 156 رأی برای هادی طحان نظیف و 181 رأی برای صادقی‌مقدم»؛ اینها آرایی بود که از سوی 254 نماینده مجلس دهم به ثبت رسید و این سه نفر را عازم ساختمان شورای نگهبان کرد.
خبر آن‌لاین با اشاره به 230 رأی دهقان می‌نویسد: شاید اگر مجلس نهم بود این رأی هیچ تعجبی نداشت هرچه باشد مجلس نهم مجلسی یک‌دست اصولگرا بود و این رأی یک برگ تشویقی برای یک عضو فعال بود اما این میزان رأی در مجلس دهم که حداقل 105 نماینده آن خود را تمام‌قد اصلاح‌طلب می‌دانند جای سوال است.
اگر تعداد سه فراکسیون سیاسی مجلس را در خوش‌بینانه‌ترین حالت حدوداً 100 نفر تصور کنیم، چه آن‌که وزن مستقلین کمتر از این تعداد است، اما براساس همان حساب سرانگشتی، از 230 رأی محمد دهقان مشخص است که حداقل نیمی از اعضای فراکسیون امید رأی‌شان را به نام محمد دهقان در گلدان انداختند.
جلال میرزایی یکی از اعضای فراکسیون امید بود که درباره انتخاب و رأی اصلاح‌طلبان به محمد دهقان به خبر آن‌لاین گفت: آنچه بیشتر مطرح بود بحث مجلس بود یعنی فارغ از مواضع آقای دهقان از این‌جهت که ایشان یک همکار مجلسی بود و به امور مجلس و قانون‌گذاری آشنا است نمایندگان به او رأی دادند.
او ادامه داد: درست است که دهقان مواضع سیاسی متفاوتی با اصلاح‌طلبان دارد اما این تحلیل هم وجود داشت که استقلال رأی او می‌تواند در آینده مؤثر باشد.
یادآور می‌شود برخلاف ادعای سردبیر خبر آن‌لاین، محمد دهقان به ‌هیچ‌وجه «چهره سیاسی همراه جبهه پایداری» محسوب نمی‌شود.

چراغ اول را چرا خود شما روشن نمی‌کنید، آقای روحانی!
یک روزنامه منتقد، از روحانی خواست خود وی چراغ اول را درباره دوچندان کارکردن برای کشور روشن کند.
وطن امروز نوشت: آقای روحانی در جریان سفر به خراسان شمالی گفته‌اند: «باید مثل ژاپن بعد از جنگ جهانی روزی چند ساعت مجانی کار کنیم».
حسام‌الدین آشنا، مشاور رسانه‌ای ایشان هم بلافاصله با هشتگ «هاشمی زنده است» در شبکه توئیتر نوشته است: «فرمایشات دکتر روحانی چراغی است در تاریکی ولی افسوس، همان‌طور که تئوری ژاپن اسلامی امیرکبیر ایران را به باد تمسخر گرفتند، این‌هم به همان روز دچار خواهد شد». اینکه مشاور رسانه‌ای رئیس‌جمهور آن‌قدر منفعل باشد که مهم‌ترین نگرانی‌اش، هجو سخنان آقای روحانی از سوی جامعه باشد، اصلاً نشانه خوبی برای دولت نیست و در دل خود، حرف‌های ناگفته بسیار دارد. خبر تلخ‌تر اما این است که اصطلاح ژاپن اسلامی را ظاهراً آقای هاشمی هیچ‌گاه نه در خاطرات و نه در سخنان رسمی خود به کار نبرده‌اند!
آقای آشنا اما خوب است برای خدمت به کشور، لااقل خودش را از دایره این توصیه آقای رئیس‌جمهور خارج کرده، کمتر توئیت بزند. فارغ از این توصیه‌های شخصی به آقای آشنا اما باید انصاف داد که کلیت حرف آقای روحانی، غلط نیست. اما سوال؟ چرا باید مشاور رئیس‌جمهور نگران هجو سخنان ایشان در سطح جامعه باشد؟!
پاسخ را بهتر است از مشاور کسی بپرسیم که تکرارهای او وضعیت کنونی را خلق کرده است.
عبدالله ناصری، مشاور محمد خاتمی دی ماه 96 در گفت‌وگو با روزنامه فرهیختگان، گفته بود: «روحانی در مقایسه با همه رؤسای جمهور پیشین بعد از انقلاب، وقت برای دولت نمی‌گذارد، می‌گویند او از ساعت 9:30 صبح تا 19 سر کار است! این را تردید ندارم و یکی از اعتراضات و انتقاداتی است که دوستان روحانی به او دارند. ناطق نوری در همین زمینه به روحانی اعتراض کرده و گفته: من که الان فقط یک حوزه علمیه در لواسان دارم از ساعت 6:30 صبح آنجا حاضر می‌شوم... شما باید کمی زودتر بروید و به سخن وزرای‌تان گوش کنید».
وی گفته بود: «آقای روحانی ساعت 10 صبح در محل کارش حاضر می‌شود این مسئله را با چشم می‌بینم. وقتی می‌بینم نه یک روز، نه 2 روز بلکه روزهای متعدد، «اسکورت» آقای روحانی، چه ساعتی دم در خانه ایشان حضور پیدا می‌کند تا ایشان را به نهاد ریاست‌جمهوری ببرد، ساعت کاری ایشان مشخص می‌شود» اینکه چرا آقای ناصری و رئیس‌اش در 4 سال نخست ریاست‌جمهوری آقای روحانی به فکر اطلاع‌دادن ساعات کاری ایشان به مردم نبوده‌اند، بلکه اردیبهشت 96 هم با تمام قدرت و- جسارتاً- فریب، برایش تکرار کرده‌اند، خود بحث ظریف و مفصلی است.
دولت اما اگر دوست دارد جامعه به‌جای هجوکردن این‌گونه سخنان، با او همراهی کند، خوب است خود در این زمینه پیش‌قدم شود. راهش هم بسیار ساده است. با وجود تکلیف قانونی برای شفاف‌سازی حقوق و مزایای مدیران و کارکنان و ثبت آن در سامانه حقوق و مزایا، نه تنها تاکنون این سامانه عملیاتی نشده، بلکه انتقال آن به وزارت امور اقتصادی و دارایی و بلاتکلیفی آن، خود طنز دیگری از جنس همان درگیری لفظی مشاور محمد خاتمی و حسام‌الدین آشناست. وزرا و مدیران ارشد دولت تا سطح فرماندار که بحمدالله وضع‌شان بد نیست، بسم‌الله! از امروز به‌جای دریافت حقوق‌های نجومی، رایگان برای مردم کار کنید. یا حداقل به حقوق قانون کار راضی باشید.

آفتاب یزد: از روحانی بعید بود کاهش بدهی خارجی را هنر دولت جا بزند
یک روزنامه اصلاح‌طلب، با انتقاد از روحانی نوشت کاهش بدهی‌های خارجی در اثر کاهش مبادلات خارجی است و نه هنر دولت.
آفتاب یزد می‌نویسد: حسن روحانی در جمع مردم شیروان سخنانی در خصوص کاهش بدهی خارجی ذکر کرد که مایه تعجب کارشناسان است.
وی گفت: هر کشوری که در مضیقه قرار می‌گیرد به دلیل کاهش درآمد، بدهی‌اش افزایش می‌یابد، اما در مدت 14 ماهی که در فشار شدید تحریم قرار گرفته‌ایم، بدهی خارجی دولت‌مان کاهش یافته است؛ در سال 96 بدهی خارجی ما 12 میلیارد و 400میلیون بوده است اما امروز این بدهی به 9/5 میلیارد رسیده است.
این سخنان در حالی مطرح می‌شود که به اعتقاد صاحبنظران کاهش بدهی خارجی تحت تاثیر کاهش مبادلات تجاری است. تحریم‌ها در عمل میزان مبادلات تجاری را پایین آورده، مانند کاسبی که امکان معامله تجاری را ندارد و در مغازه خود را بسته است. این کاسب معامله‌ای ندارد که بخواهد احتمالا مقروض شود، بنابراین، این که بر خود ببالد که بدهی ندارد هنر نیست. حالا ماجرای سخنان رئیس جمهور ما است، آنچه سبب افت بدهی خارجی شده، کاهش مبادلات است، چرا که تا زمانی که مبادله‌ای صورت نگیرد، پولی نیز در چرخه تجاری مبادله نخواهد شد.
بنابراین نمی‌توان این مسئله را حاصل تلاش دولت یا آثار مثبت رشد تجاری برای کشور ارزیابی کرد. وقتی که جلو امکانات اعتباری گرفته شده تا جایی که ما حتی سوئیفت نیز نداریم، تجارتی انجام نمی‌شود که بخواهیم بابت آن بدهی بالا بیاوریم.
بنابراین ابراز کاهش بدهی خارجی توسط رئیس جمهور که آن را نشانه کارایی دولتش ذکر کرده، از شخص آقای روحانی که حقوقدان است، انتظار نمی‌رود، چون این مسئله یک دو دوتا چهارتای کوچک است که هر کسی که از علم اقتصاد سر در بیاورد آن را می‌داند چه برسد به رئیس جمهوری که از مشاوران بزرگ اقتصادی در هدایت کشور بهره می‌برد و بعید است چنین چیزی را ایشان ندانند.

روایت یک بزک‌کننده برجام از وضعیت بی‌دولتی در اقتصاد
رئيس سابق اتاق بازرگانی و از حامیان دوآتشه برجام می‌گوید وضعیت اقتصادی مساعد نیست و کشور دچار بی‌دولتی شده است.
محسن جلال‌پور در کانال تلگرامی نوشت: این‌ روزها که حال عمومی مساعد نیست و آمارها و شاخص‌ها وضعیت خوبی را انعکاس نمی‌دهند و حوادث و اتفاقات نگران‌کننده زیادی رخ می‌دهد، یک پرسش مهم در ذهن مردم نقش می‌بندد: دولت کجاست؛ چرا کاری نمی‌کند؟
مردم این روزها بیشتر از گذشته شاهد نابسامانی اوضاع اقتصادی هستند اما احساس می‌کنند از یک‌سو توان کارشناسی دولت به قدری تنزل پیدا کرده که قادر به حل مسائل نیست و از سوی دیگر گروه‌های سیاسی مخالف هم نمی‌گذارند دولت به وظایفش عمل کند.
تحلیل‌گران سیاسی به این وضع «بی‌دولتی» می‌گویند و معتقدند این اواخر شرایط کشور به‌گونه‌ای پیش رفته که جایگاه دولت از یک نهاد سیاست‌گذار به یک نهاد اجرایی منفعل تنزل یافته است.
در ساختار سیاسی ما دولت پاسخ‌گوترین نهاد است اما وقتی از پدیده بی‌دولتی سخن می‌گوییم منظورمان فقط دولت نیست. این روزها گروه‌های مخالف دولت تلاش می‌کنند به‌هر شکل ممکن بر آتش بی‌دولتی بدمند.
اخیراً یکی از سیاستمداران مخالف دولت گفته «شایسته این ملت نیست در صف گوشت منجمد بایستند». نظر کاملاً درستی است اما باید از ایشان و مجموع مخالفان دولت پرسید چطور به لطایف‌الحیل در حال ناکام‌کردن دولت در عرضه کالای عمومی هستید اما در افکار عمومی به‌خاطر ضعفش در عرضه کالای خصوصی (گوشت، برنج، گوجه‌فرنگی و...) تخطئه‌اش می‌کنید؟
چطور با تمام توان علیه برجام صف می‌بندید و لوایح چهارگانه را به محاق می‌برید اما هزینه آثار اقتصادی و سیاسی‌اش را گردن دولت می‌اندازید؟
درباره اظهارات آقای جلال‌پور باید خطاب به وی گفت بخشی از نابسامانی اقتصادی موجود و فشار تورمی بر مردم، محصول سیاست‌بازی برخی فعالان اقتصادی نظیر شماست که در ازای برخی حمایت‌های ویژه، تبدیل به بزک‌کننده برجام شدید و نسخه بی‌عملی و بی‌تدبیری اقتصادی و منتظر برجام نشستن را تأیید کردید.
از طرف دیگر او توضیح نمی‌دهد که سوءتدبیری‌های اقتصادی چه ارتباطی به لوایح مربوط به FATF دارد. آیا مثلاً اروپایی‌ها به‌خاطر FATF، مبادلات اقتصادی را با ایران متوقف کرده‌اند یا به‌علت تحریم‌ها و فشارهای آمریکا؟!
اینکه نقدینگی از 430 هزار میلیارد تومان به نزدیک 2 تریلیون تومان رسیده (چهار برابر شده) و به‌جای هدایت به سمت تولید و سرمایه‌گذاری مولد، سراغ سوداگری کاذب رفته، به مخالفان ارتباط دارد؟ رهاکردن بخش تولید مسکن در طول 6 سال گذشته که هم می‌توانست اشتغال ایجاد کند و هم از تورم بکاهد، چطور؟!