kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۴۸۷۷
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۳۹۸ - ۲۱:۴۱
قطره ای از دریای کرامت (بخش پایانی)

حنای مأمون و صبغه خداوندی

آوردن امام رضا علیه‌السلام از مدینه به مرو و تحمیل ولایت‌عهدی به ایشان با نقشه دقیق و شیطنت‌آمیز مأمون صورت گرفت. این خلیفه عباسی امام را جبراً از شهر و دیار و از خانواده خود جدا ساخت و در آن سرزمین غریب اسکان داد. اما دیری نپایید که خراسان به برکت وجود امام رئوف، نگین حلقه عشاق و روشنی چشم دلدادگان و آرام جان ارادتمندان به خاندان عصمت و طهارت گردید.

 در سالروز فرخنده شمس‌الشموس، هشتمین و آخرین شماره این مقالات را به نام نامی آن حضرت اختصاص داده و در نوشتار حاضر، اختصاراً به دو موضوع می‌پردازیم:
- هدف مأمون از تحمیل ولایت‌عهدی به امام رضا علیه‌السلام چه بود؟
- آمدن امام به مرو چه دستاوردهایی داشت؟
    * انگیزه مأمون از تحمیل ولایت‌عهدی به امام رضا:
    پیشنهاد مأمون در بدو ورود آن حضرت به مرو، قبول‌کردن خلافت و امارت بود اما امام نپذیرفت. این گفت‌وگو دو ماه به درازا کشید تا آن‌که مأمون با تهدید، امام را واداشت که ولایت‌عهدی را بپذیرد. آن حضرت به ناچار قبول کرد اما شرط فرمود که در امور، دخالت نداشته باشد و عزل و نصب و قضاوتی نکند.
   هیچ عقل سلیمی باور نمی‌کند که پس از پنج سال اختلاف مأمون با برادرش امین بر سر خلافت که منجر به نبردهای خونین و کشته‌شدن امین و هزاران نفر شد، اینک مأمون بخواهد خلافت را رایگان به امام رضا علیه‌السلام تقدیم کند. وی که بعد از استقرار خلافت، قدرت خود را از سوی مخالفان و خصوصا علویان مورد تهدید می‌دید با واداشتن امام به پذیرش ولایت‌عهدی چندین هدف را تعقیب می‌کرد:
 - وجود امام در مدینه و دوری آن حضرت از مرکز، حکومت را نگران می‌ساخت. قدرت معنوی و تأثیرگذاری امام باعث می‌شد که دستگاه خلافت احساس خطر کرده و بر ایشان گمان رهبری جریان‌های مخالف را بَرد. آمدن امام به مرو و تحت‌نظر قرارگرفتن ایشان خیال دستگاه خلافت را از هر بابت آسوده می‌کرد.
   - همچنین توده‌های مردم که تاکنون به امام دل‌بسته و ایشان را غمخوار و پناه خود می‌دانستند، با ورود آن حضرت به قصر عباسی بدبین شده و از ایشان فاصله می‌گرفتند. مأمون با این ترفند قصد داشت وجهه دینی امام را تخریب کرده و آن حضرت را خواهان دنیا و طالب قدرت معرفی نماید.
 - سومین هدف مأمون را می‌توان کنترل علویان دانست. زیرا قیام‌های خونینی در نواحی مختلف از سوی علویان صورت گرفته بود و مأمون که نمی‌توانست در همه جبهه‌ها با آنان بجنگد، با آوردن حضرت رضا‌ علیه‌السلام، به غائله‌ها خاتمه می‌داد زیرا علویان، امام رضا‌ علیه‌السلام را بزرگ و مقتدای خویش دانسته و هنگامی که می‌دیدند آن حضرت خلافت مأمون را تأیید کرده و به کسوت ولایت‌عهدی در آمده است، از نهضت انصراف داده و چه بسا با حکومت همکاری نیز می‌نمودند.     
 - چهارمین هدف مأمون از این اقدام، مشروعیت بخشیدن به خلافت خویش بود. زیرا مسلمانان غالبا بنی‌عباس را غاصب و حکومت را حق الهیِ اهل بیت می‌دانستند. اما با ورود امام به دستگاه، این باور تقویت می‌شد که اگر خلافت بنی‌عباس نامشروع بود، هیچ‌گاه امام رضا علیه‌السلام حاضر به همکاری نمی‌گردید.
   می‌بینیم مأمون با نقشه زیرکانه خود اهداف مختلفی را دنبال می‌کرد که با محاسبات طبیعی هیچ مانعی برای تحقق آنها وجود نداشت. اما نه تنها از این اقدام خویش طرفی نبست، بلکه به علت در افتادن با امام معصوم، نقشه‌های وی نقش برآب شد و انگشت ندامت به دندان گزید و خیال شوم قتل امام را در سر پروراند. اما اسلام و مسلمین از برکات وجود مقدس ثامن‌الحجج‌ علیه‌السلام در مرو منتفع گردیدند و سرزمین خراسان الی الابد از پرتو حضرت شمس‌الشموس، جلوه‌گاه انوار ربانی و خاستگاه فروغ مهربانی شد که: عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
    * دستاوردهای آمدن امام علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام به مرو
   هنگامی که از امام رضا علیه‌السلام پرسیدند چه امری باعث شد ولایت‌عهدی را بپذیرید؟ فرمود: همان چیزی که جدم امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به شرکت در شورای شش نفره واداشت. امام با این پاسخ کوتاه شرایط حاکم بر دارالخلافه را تشریح فرمود یعنی همچنان که خون امیرالمؤمنین در سرپیچی از شورا می‌ریخت، آن بزرگوار نیز با نپذیرفتن ولایت‌عهدی کشته می‌شد. اما اکنون که به شکل ظاهر با دستگاه جور همراه شده چه دستاوردهایی برای اسلام و مسلمین داشته است؟ نگاهی به این مقوله مهم می‌اندازیم:
۱. حفظ خون علویان
    قیام‌های علویان با دستگیری رهبرانشان به شدت سرکوب می‌شد و خواه ‌ناخواه مجازات دستگیرشدگان، کمتر از اعدام نبود، اما مأمون برای دلجویی از امام رضا علیه‌السلام همه را بخشید و حتی به برخی از آنان مسئولیت‌هایی سپرد.
۲. مشورت‌دادن به مأمون
  همان‌گونه که‌‌ اشاره شد، امام رضا علیه‌السلام در ابتدای پذیرش ولایت‌عهدی با مأمون شرط فرمود که در هیچ یک از شؤون حکومتی دخالت نکند. بارها اتفاق افتاده بود که مأمون در عزل و نصب افراد می‌خواست با امام مشورت نماید اما آن حضرت، با یادآوری شرط خود، وی را از تقاضای خویش منصرف می‌کرد. با این وجود امام رهبر جامعه است و موظف به صلاحدید و خیرخواهی مسلمانان می‌باشد لذا گاه آن حضرت در موقعیت‌های حساس با خیرخواهی و نصایح مشفقانه خویش مأمون را به برگزیدن رأی صحیح برمی‌انگیخت که نتیجه این نصایح و راهنمایی‌ها برای عموم مسلمانان سرشار از فایده و خیر بود.
۳. روشن‌شدن حقانیت اهل بیت
   دستگاه خلافت اموی و عباسی که هر دو، تیغه‌های یک قیچی برای نابودی اسلام بودند، هیچ‌گاه اعتراف به حقانیت اهل بیت نکردند و برعکس همواره سعی در محو فضایل آنها و قتل‌عام شیعیان و دوستداران‌شان داشتند. اما با ورود امام رضا علیه‌السلام به مرو، ورق برگشت و باب مباحث زیادی در حقانیت خاندان رسالت و ظلم‌هایی که نسبت به آنان رفته است، گشوده شد تا آنجا که مأمون خود از ظلم‌هایی که اموی‌ها و عباسیان در حق اهل بیت کرده بودند، پرده برداشت و به آن اعتراف نمود. وی در نامه مفصلی به بنی‌هاشم، از مناقب امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌نویسد و ستم‌های دستگاه خلافت به خاندان نبوت را متذکر می‌گردد. مأمون اذعان می‌دارد: «... آن هنگام که ما [بنی‌عباس] حکومت را به دست آوردیم اهل بیت را ترسانیده بر ایشان سخت گرفتیم و بیش از بنی‌امیه آنان را به قتل رسانیدیم.» مشروح این نامه در صفحه ۲۰۸ جلد ۴۹ بحارالانوار آمده است.
۴. مناظره با پیروان ادیان مختلف
   یکی از کارهای بسیار پر ثمر حضرت ثامن‌الحجج علیه‌السلام، مناظره با پیشوایان ادیان دیگر بود. سرزمین گسترده اسلامی به علت فتح کشورهای جدید و اختلاط مسلمانان با پیروان ادیان دیگر و نیز ترجمه آثار ملل، کانون مباحثات مختلفی گردیده و هجمه اعتقادی کفار و ایجاد سؤالات و شبهات آنان، در باورهای بسیاری از مسلمانان ایجاد رخنه نموده بود. امام رضا علیه‌السلام در اجتماعاتی عظیم که به منظور مناظره برگزار می‌شد با دانشمندان ادیان مختلف از جمله مسیحی، یهودی، زرتشتی و نیز دانشمندان رومی، علمای هند، صابئی‌ها و دیگر مذاهب به زبان و مبنای اعتقادات خودشان بحث می‌کرد و همگی را مجبور به اعتراف حقانیت اسلام می‌نمود. مشروح مناظرات امام در برخی کتب از جمله عیون اخبارالرضا تألیف شیخ صدوق موجود است.
۵. ایجاد عدالت در جامعه مسلمین
   یکی از کارهای امام در دستگاه خلافت جلوگیری از اجرای بی‌عدالتی بود. عالمان، قضات و فقیهان درباری که معمولا فهم درستی از اسلام نداشتند در فتاوای خود گاه مسیر‌اشتباه را می‌پیمودند. آن حضرت با بیان احکام اسلام و قرآن، آنان را به فهم درست اسلام ترغیب می‌نمودند. این روشنگری‌ها باعث می‌شد فقیهانی که تاکنون خود را فرهیخته و عالم  می‌دانستند، در اندوخته‌های خویش تردید نموده و برای به‌دست‌ آوردن آرای صحیح، به سرچشمه واقعی علوم، یعنی اهل بیت رسالت رجوع کنند. البته در بسیاری از شرایط، حس خودخواهی و حسادت آنان باعث رنجش آن حضرت می‌شد.
۶. آشنایی سرزمین‌های اسلامی با اهل بیت
   از آنجا که قدرت و ثروت و حکومت در دست خلفا بود، اهل بیت هیچ‌گاه فرصت معرفی خود را در جهان پهناور اسلام که از شمال آفریقا تا مرزهای هند کشیده شده بود، نیافتند. بسیاری از سرزمین‌های اسلامی بر این باور بودند که خلفا نزدیک‌ترین افراد به پیامبر اسلام هستند و اهل بیتِ دیگری برای آن حضرت نمی‌شناختند. با ولایت‌عهدی امام رضا علیه‌السلام آوازه آن حضرت تا اقصی‌نقاط جهان اسلام رفت، سکه به نام ایشان زده شد و امامان جمعه به نام آن امام بزرگوار خطبه خواندند. شاعران در فضایل اهل بیت شعر سرودند و غبار فراموشی ایام از چهره تابناک آل‌الله زدوده شد و مردم نسبت به‌وجود خاندان رسالت و مناقبت آنها آگاهی یافتند.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی