kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۳۶۲۴
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۳۹۸ - ۲۱:۵۲

اخبار ویژه



نشریه فرانسوی: با احمقی مثل ترامپ چگونه می‌توان مذاکره کرد؟!
یک هفته‌نامه فرانسوی با احمق توصیف‌کردن ترامپ تصریح‌کرد چگونه با یک احمق می‌توان مذاکره و گفت‌وگو کرد.
نوول اُبزرواتور عنوان مطلب خود را «چگونه با یک کبوتر شطرنج‌بازی کنیم؟» قرار داده که در ادبیات فرانسه به مفهوم گفت‌وگو با احمق است. این نشریه می‌نویسد: مذاکره کردن با ترامپ، به قول برخی دیپلمات‌ها،‌اندکی مانند شطرنج بازی کردن با کبوتر است. کبوتر در آن سوی صفحه شطرنج بال بال می‌زند و دور خودش می‌چرخد، همه مهره‌ها را به هوا می‌فرستد، روی صفحه خرابکاری می‌کند، آخر کار نیز طوری ژست می‌گیرد که گویی برنده شده است.
در پرونده ایران، ترامپ همین‌گونه عمل می‌کند. توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ را پاره می‌کند، شب و روز در توئیتر بال بال می‌زند، تهدید می‌کند، خشمگین می‌شود، یک روز مهربان است یک روز جلاد. یک روز اعلام می‌کند ایران و آمریکا می‌توانند بهترین دوستان هم در دنیا باشند، دوباره اعلام می‌کند ایرانی‌ها تروریستند، از مذاکره سر باز می‌زند، الزام می‌کند که مذاکره صورت پذیرد، وعده « نابودی کامل» می‌دهد، دستور حمله صادر می‌کند، دستور حمله را لغو می‌کند.
او دارایی‌های مالی ایرانی‌ها را مسدود می‌کند. از جمله دارایی‌های وزیر امور خارجه ایران را، تا به بهترین شیوه ممکن هیچ بختی به دیپلماسی نداده باشد. ترامپ به این ترتیب تمام مهره‌هایی را که دیپلمات‌های ورزیده و با تجربه قبلا با دقت در صفحه شطرنج با ایران چیده بودند، بر هم می‌زند، اما بی‌آنکه معلوم باشد وی می‌خواهد ما را به کدام سو ببرد. آیا به سوی جنگ می‌رود؟ پیشاپیش پاسخ این سؤال منفی است؛ وی جنگ دوست ندارد، مگر از نوع تجاری آن را؛ وی به‌اندازه کافی به رای‌دهندگانش قول داده است که هرگز آنها را به سوی یک ماجراجویی نظامی سوق نخواهد داد و از سوی دیگر انتخابات آمریکا نیز نزدیک است. آنانی که مدعی‌اند می‌توانند حرکات بی‌نظم و حساب رئیس‌جمهور آمریکا را تفسیر کنند، با اعتماد بنفس بالا به ما کتاب «هنر مذاکره» (The Art of the Deal ) را نشان می‌دهند که ترامپ در سال ۱۹۸۷ زمانی که تاجر بود نوشته است یا برای وی نوشته‌اند. خلاصه کتاب از دیدگاه این افراد این است که برای مذاکره کردن نخست خشونت به خرج دهید، گلویتان را پر باد کنید، بترسانید. سپس وقتی که طرف مذاکره شما لرزان و رنگ از رخ پریده شد، به وی معامله‌ای را پیشنهاد کنید که خیلی به نفع خودتان است، معامله‌ای که به طرف مقابلتان اجازه دهد کمابیش سرش را بالا بگیرد. این ترامپ‌شناسان به شما می‌گویند که این دقیقا شیوه‌ای است که ترامپ در قبال کره شمالی کیم جونگ اون به کار برده است و فرض کنیم که حق با آنهاست و ترامپ یک کبوتر بازیگر این شطرنج فرضی نیست بلکه یک استاد حسابگر است که براساس یک راهبرد مشخص عمل می‌کند. ترامپ سال گذشته از توافق خارج شد، بی‌آنکه بگوید چگونه می‌خواهد این توافق بد را بهتر کند.
ترامپ توضیح نمی‌دهد که وی می‌خواهد چگونه فراتر از توافق برجام حرکت کند؟ آیا وی فکر می‌کند می‌تواند از ایرانی‌ها تعهد بگیرد که اصلا اورانیوم غنی‌سازی نکنند؟ این رویایی بود که جرج بوش پسر در سر می‌پروراند و واشنگتن برای رسیدن به آن فشار شدیدی را بر ایران آورد، اما به نتیجه‌ای نرسید. در آن زمان با وجود حضور بیش از ۱۵۰ هزار نیروی آمریکایی در منطقه و البته با وجود جنگ‌طلبان دوآتشه در کاخ سفید، تهران مقاومت کرد و حتی شمار سانتریفیوژهایش را افزایش داد. واقعاً چه کسی می‌تواند تصور کند ایران امروز بیش از آن زمان تحت تاثیر فشار‌های آمریکا قرار بگیرد؟

ملیجک‌بازی سلبریتی‌ها برای پاسخ ندادن به نیازهای واقعی مردم است
یک روزنامه‌نگار همکار نشریات اصلاح‌طلب با انتقاد از عملکرد طیف متبوع خود می‌گوید کارکرد کنونی رسانه، نه آگاه کردن بلکه احمق کردن مردم است و این احمق کردن مستلزم وجود ملیجک‌ها و پاپت‌ها و سلبریتی‌هاست.
نادر فتوره‌چی که با روزنامه‌های صبح امروز، شرق، بهار، آفتاب روز و سرمایه همکاری داشته، در گفت‌وگو با برنامه کات آپارات اظهار داشت: در روابط اجتماعی ما «هرم مزلو» را برعکس کردند. ما از نیازهای فرهنگی و زیبایی‌شناختی شروع می‌کنیم بعد می‌رسیم به حق تنفس و غذا و...، مسیر اینجا کاملا عوض شده، در اینجا اولویتمان این است که موزیک خوب گوش بدهیم تا سیر شویم.
وی با انتقاد از برخی رویه‌های فرهنگی عوام‌فریبانه می‌گوید: من هیچ وقت جلوی کمپین رفتن زنان به استادیوم نبودم و مسئله بی‌اهمیتی است. زنان بیکار هستند،... دستفروشی می‌کنند، کتک می‌خورند، هزار بدبختی دیگر دارند، خب بروند فوتبال ببینند. چه کسانی می‌روند فوتبال می‌بینند، همین پاپت‌ها (سلبریتی‌ها) صد تا دویست تا گلچین شده آقازاده را جمع می‌کنند که فوتبال ببیند صد نفر هم جوگیر پشت سر آنها هست. زنان ایرانی هم ایستاده‌اند و این منظره مضحک را نگاه می‌کنند، چون کارشان دست شیادان افتاده است. شیادانی آن‌ور آب، شیادانی این‌ور.
با برجسته کردن نیازهای دست دهم زنان، ژست این را می‌گیرند که دارند به زنان کمک می‌کنند. در صورتی که چنین کاری نمی‌کنند. مسائل بنیادین زنان یک کدامش طرح نمی‌شود. اما حق فوتبال نگاه کردن، هی طرح می‌شود، چون در پلتفرم یک جناح است. مسئله کودکان کار، با فوتبال بازی کردن سلبریتی‌ها با آنان حل نمی‌شود. راهکارهای وضع موجود این است که زنان بروند فوتبال ببینند و «ربنا»ی شجریان گوش کنیم. من می‌خواهم بدانم چند درصد مردم ایران اگر این چند تا کار را صبح آزاد بشود، وضعشان از اینی که هست بهتر می‌شود؟
فتوره‌چی با انتقاد از شجریان‌بازی رسانه‌ای گفت: اصلا یک کانال می‌گذاریم صبح تا شب ربنا پخش کند، این سه تا کار را بکنیم، شما اوضاعتان بهتر می‌شود؟ با طرح چنین مباحثی، بحث‌های زیربنایی در جامعه رها شده است. اگر در جامعه مطرح بود، اگر بحثی که ربنای آقای شجریان داشت، حقوق کارگران در رسانه‌ها داشت، من بحثی نداشتم. منتها تمام سهم رسانه‌ها در اختیار ربنای آقای شجریان است. سلبریتی‌ها فرصت‌طلب و ابن‌الوقت هستند، مدتی هست ژست مستضعف‌پسند گرفته‌اند، پاپت و ملیجک‌ کارش همین است.
وی با اشاره به انتقاد قوچانی به یوسف اباذری گفت: آقای «محمد قوچانی» فرد مناسبی که برخی مباحث را مطرح کند، نیست، چون دانش تئوریکش در حدی نیست که بتواند برخی مباحث را در مورد بازار اقتصاد آزاد پیش ببرد. نسبت‌ها و وابستگی‌هایش اجازه نمی‌دهد، آن قدر آزاد نیست که این بحث را مطرح کند. آقای قوچانی شصت تا مجله درمی‌آورد در این مملکت.
آقای قوچانی چگونه هشتاد تا روزنامه در دست دارد، ایشان نماد اقتصاد بازار است؟ نماد رقابت است در بازار؟ آقای قوچانی دارد از یک رانت استفاده می‌کند. ایشان در یک بازار غیررقابتی الان ژورنالیست هستند. ایشان یکی از افراد در اختیار دارنده انحصار توان رسانه‌ای است. هر چند با کل این هشتاد تا مجله‌اش به اندازه دو تا اکانت توئیتر، خودش در جامعه تاثیر ندارد. ولی امکانات و بودجه‌ای که می‌گیرد، سوبسیدی که از دولت و قدرت می‌گیرد، امتیازی که می‌گیرد و کبکبه و دبدبه‌ای که پیدا کرده، برو بیایی که دارد،  همه آن در یک بازار غیررقابتی به دست آورده است. ایشان نمی‌تواند مدعی بازار آزاد باشد.
وی گفت: دولت می‌خواهد با واگذاری همه امور به یک «بخش خصوصی قلابی» که هیچی نیست جز خودش، که کارخانه‌ها را می‌گیرند، مثل هفت‌تپه، دو تا بچه خرده پیدا می‌شوند و کارخانه‌ای با شصت سال سابقه را می‌گیرند، اجزای تولیدش را به حراج می‌گذارند، روی آن ارز می‌گیرند، از کشور فرار می‌کنند. این می‌شود بخش خصوصی!
دولت یک بنگاه خصوصی سودآور و منتزع از جامعه شده است، دیگر حاضر نیست برای زلزله‌زده‌ها خانه بسازد، یک سری ملیجک (سلبریتی) جور می‌کند، وام را به آنها می‌دهد. یادتان باشد که اگر خانه‌تان خراب شد در زلزله یقه مرا نگیرد، خودتان باید بسازید. من هم یک تکریم و حمایتی از راه دور می‌کنم، یک سری خیر و فرشته مهربان (سلبریتی)  به شکل عجیبی پیدایشان می‌شود و اینها می‌آیند برای شما خانه می‌سازند. یک وقت از دولت توقع نداشته باشید، وظیفه‌ای بر عهده دولت نیست. این می‌شود نئولیبرالیسم و فاجعه است.

کاهش تردد کشتی‌ها و نفت‌کش‌ها پس از حملات اخیر
مدیر یک شرکت امنیت دریایی کشتی‌ها اذعان کرد به‌واسطه تشدید درگیری و تنش در خلیج فارس قادر به تأمین امنیت کشتی‌ها در منطقه نیست.
به گزارش دویچه‌وله، حمله به دو نفت‌کش در روز پنجشنبه 23 خرداد در دریای عمان و حملاتی مشابه یک ماه قبل از آن در بندر فجیره شرکت‌های حمل و نقل دریایی را نگران کرده و به تکاپو برای تضمین بیشتری برای امنیت خود انداخته است.
دویچه‌وله از دیمیتریس مانیاتیس، مدیر تجاری ارشد شرکت «دیاپلوس»، یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های خصوصی امنیت حمل و نقل دریایی پرسیده است تنش‌های اخیر در تنگه هرمز چه تأثیراتی بر امنیت صنایع کشتیرانی در منطقه گذاشته است؟
دیمیتری مانیاتیس در پاسخ می‌گوید: «پس از حملات 12 ماه مه در فجیره، نگرانی شرکت‌های حمل و نقل افزایش یافت. این نگرانی با حملات روز 13 ژوئن به مراتب بیشتر شد و موجب تقاضای فزاینده (حدود 12 تا 17 درصدی) صنایع کشتیرانی برای حفظ امنیت خدمه، کشتی و محموله کشتی‌هایی شد که در آن منطقه رفت و آمد می‌کنند.»
وی تأکید می‌کند: «ما نمی‌توانیم برای حفظ امنیت کشتی‌هایی در این منطقه تردد دارند و ارائه خدمات به آنها از سلاح استفاده کنیم زیرا تنها درصورت وجود یک مجوز برای واکنش مسلحانه، استفاده از سلاح ممکن است.»
او می‌گوید: «آنچه که ما طراحی کرده‌ایم، یک سرویس امنیتی غیرمسلح است. گروه‌های سه تا چهار نفره که به خدمه کشتی‌ها کمک می‌کنند تا خود را برای سفر آماده سازند و اقدامات امنیتی و آموزش‌های لازم را به آنها برای کاهش خطر می‌دهد. بنابراین باید بگویم با توجه به همه حوادثی که در این مدت اتفاق افتاده است، اقدامات بسیار مؤثری وجود دارد که می‌توانید بدون استفاده از سلاح برای محافظت از این کشتی‌ها انجام دهید.»
دیمیتری مانیاتیس در ادامه ارزیابی خود را از حملات 13 ژوئن به دو نفت‌کش در دریای عمان می‌گوید: «ما اعتقاد نداریم که حملات 13 ژوئن با پرتاب موشک یا اژدر یا هر چیز دیگری شبیه آن انجام شده است. به‌نظر ما این حمله در اوایل شب و تحت پوشش تاریکی انجام شده است. فردی در یک قایق کوچک از پشت به نفت‌کش نزدیک شده و توانسته یک دستگاه انفجاری را بر روی بدنه کشتی سوار کند. اگر افسر دیده‌بان در کشتی متوجه این امر شده بود، می‌توانست خیلی کارها برای جلوگیری از حادثه بکند. اما هدایت کشتی در تنگه هرمز بسیار دشوار است و شما به‌جز دقت به مشخصات مسیر نمی‌توانید به چیز دیگری دقت کنید.
او ادامه می‌دهد: «ما با استانداردهای امنیتی که داریم می‌توانیم رسیدن هر کشتی به مقصد را 100 درصد تضمین کنیم. اما در مواردی مانند حملات بندر فجیره یا دریای عمان سروکار ما با بازیگرانی است که می‌توانند به حملات نظامی ناگهانی و تمام‌عیار دست بزنند. ما با بازیگرانی روبه‌رو هستیم که می‌خواهند تنگه هرمز را به دلایل ژئوپولیتیک ببندند و این کار ما را برای حفاظت از کشتی‌ها در تنگه هرمز بسیار دشوار می‌کند. ما ارتش نیستیم، یک دولت نیستیم، یک شرکت امنیتی خصوصی دریایی هستیم. بنابراین یک تیم چهار نفره نمی‌تواند به‌عنوان مثال با یک نیروی سازمان‌یافته مقابله کنند. بنابراین تقریباً هیچ اقدامی نیست که بتوانیم انجام دهیم.»
او می‌گوید: «یک مسئله پیچیده، مربوط به بازار بیمه است. شما انواع مختلف صاحبان کشتی، مدیران، اپراتورها و نفت‌کش‌ها را دارید. برخی از آنها ریسک‌پذیری بیشتری نسبت به دیگران دارند. به‌عنوان مثال پس از رویداد 13 ژوئن، شرکت هایدمار (heidmar) که یکی از معتبرترین شرکت‌های نفت‌کش در جهان است، اساساً هرگونه کشتی متعلق به خود را از رفتن به خلیج فارس تا زمان تحلیل کامل ریسک متوقف کرد و این یک رویکرد بسیار حرفه‌ای به موضوع است. برخی شرکت‌ها به‌طور کامل حرکت در خلیج فارس را به حالت تعلیق درآورده‌اند. فجیره در کنار سنگاپور یکی از مهم‌ترین مخازن سوخت‌گیری برای کشتی‌ها است. بسیاری از شرکت‌های مستقر در سنگاپور به‌طور کامل عملیات در فجیره را متوقف کردند. دریای عمان و کل خلیج فارس به دلیل اقدامات تهاجمی دولت‌ها به‌عنوان منطقه‌ای پرخطر شناخته شده‌اند و برای هر کشتی که به خلیج فارس می‌رود حق بیمه بسیار بالایی اعمال می‌شود.

سی‌ان‌ان: آمریکا عبرت گرفت ایران بسیار پیشرفت کرده است
«آمریکایی‌ها هفته گذشته یکی از مهم‌ترین درس عبرت‌های خود را در ارتفاع 22 هزار پایی گرفتند و آن اینکه سامانه پدافندی ایران را جدی بگیرند.»
این جملات، بخشی از گزارش شبکه سی‌ان‌ان است. پایگاه اینترنتی CNN در گزارشی به قلم نیک‌ والش با عنوان «سرنگونی پهپاد 110 میلیون دلاری آمریکا چه اطلاعاتی درباره ایران به ما می‌دهد؟» نوشت: به محض اینکه گردوغبارها خوابید و آبها از آسیاب افتاد، معلوم شد آمریکایی‌ها یکی از مهم‌ترین درس‌های عبرت خود را در هفته گذشته در ارتفاع 22 هزار پایی گرفتند. تصور می‌رود پهپاد آرکیو-4 ای گلوبال هاوک نخستین پهپاد شناسایی پنتاگون از این نوع باشد که توسط ایران هدف قرار گرفته است. این حادثه نشانه‌ای بارز از تقویت توانمندی‌های نظامی ایران به‌شمار می‌رود.
جرمی بینی از کارشناسان خاورمیانه در هفته‌نامه دفاعی جینز با اشاره به قدرت پدافند هوایی ایران می‌گوید: این سامانه کار می‌کند. این واقعه به‌خوبی نشان می‌دهد وقتی ایرانی‌ها واقعاً روی چیزی سرمایه‌گذاری می‌کنند، می‌توان به واقع روی آن حساب کرد. ما این موضوع را درباره موشک‌های بالستیک آنها می‌دانستیم ولی ظاهراً در خصوص سامانه پدافند هوایی ایرانی‌ها نیز وضعیت به‌همین گونه است.
برای هدایت از راه دور آرکیو-4 گلوبال هاوک و تنظیم حسگرهایش که هر کدامش 110 میلیون دلار ارزش دارد، سه تن نیاز است. این پهپاد برای ارسال علائم و تصاویر از راه‌دور و برای در امان ماندن از موشک‌های سطح به هوا در ارتفاع 65 هزار پایی پرواز می‌کند. حتی در صورت نزدیک‌شدن موشک، این پهپاد به یک دریافت‌کننده هشدار راداری و نیز سامانه پارازیت‌افکنی مجهز است. ولی سرنگونی و انهدام چنین پهپادی نیز نشانه تمرکز آرام ایران است. تا همین چند سال پیش چنین رویدادی تعجب‌ برانگیز محسوب می‌شد ولی حالا مشخص شده سامانه پدافند هوایی جدید ایرانی‌ها بسیار پیشرفت کرده است.
سرنگونی این پهپاد نشان می‌دهد تهران می‌تواند گاهی با تلاشی متمرکز تأثیری بی‌نظیر داشته باشد و به عبارت دیگر دشمنی است که قطعاً قادر است رقبایش را به حفظ موازنه و تعادل ناچار سازد. آمریکا باید در برابر نبوغ و خلاقیت ایرانی‌ها مراقب باشد و تصور نکند به‌راحتی می‌تواند به هر درگیری با ایران پایان دهد.
سپاه اعلام کرده است برای سرنگونی این پهپاد از سامانه موشکی سطح به هوای «سوم خرداد» استفاده کرده است. تصاویر مربوط به پرتاب این موشک در شبکه‌های اجتماعی هم‌اکنون به‌عنوان نمادی از سلحشوری ایرانی‌ها در برابر فناوری پهپادی پیشرفته آمریکا دست به دست می‌شود. سامانه موشکی سوم خرداد که نخستین‌بار از آن در سال 2014 رونمایی شد، بیش از 75 کیلومتر بُرد دارد.
کارشناسان جینز می‌گویند این موشک احتمالاً از یک سکوی سیار پرتاب شده است. اگرچه گفته می‌شود پهپاد‌های ام‌کیو-4 سی‌تریتون که قرار است به‌زودی به زرادخانه آمریکا در منطقه اضافه شود از پهپادهای قبلی پیشرفته‌تر است ولی باید گفت ایران نیز موشک‌های به مراتب پیشرفته‌تر از موشک سوم خرداد در اختیار دارد. ایران 10 روز قبل از این حادثه از یک سامانه موشکی جدید با بُردی حدود دو برابر رونمایی کرد.
جرمی بینی می‌گوید ما واقعاً نمی‌دانیم سیستم هدایت این موشک‌ها واقعاً چگونه کار می‌کند. این کارشناس تصریح کرد: زاویه حمله موشک ظاهراً نشان می‌دهد این موشک به‌جای تعقیب از پشت‌سر، از سمت غرب به پهپاد نزدیک شده است و این به‌نوبه خود بر کارآیی و تأثیر سیستم هدایت موشک به سمت پهپاد توسط پرتابگر آن دلالت دارد.
این نخستین‌بار نیست که ایرانی‌ها به فناوری آمریکا لطمه می‌زنند. ایران در سال 2011 نیز یک فروند پهپاد رادارگریز آمریکایی از نوع آرکیو-170 را سرنگون کرد و گفته می‌شود موفق شد با مهندسی معکوس نوع بومی آن را با بررسی لاشه پهپاد بسازد. رهگیری و هدف قراردادن پهپاد جدید در ارتفاع 22 هزار پایی، مایه افتخار برای ملتی است که ترامپ خطاب به آنها می‌گوید: بروید به جهنم.